در یک بلور جسم جامد، برهمکنش میان ذره باردار حامل انرژی و الکترونها باعث کنده شدن الکترون از محل خود در شبکه بلور میشود. الکترون جابجا شده از خود حفرهای باقی میگذارد. هنگامی که الکترونی در این حفره میافتد نور گسیل میشود. بعضی از بلورها نسبت به این نور شفاف هستند. بنابراین عبور ذره باردار حامل انرژی در بلور با سنتیلاسیون یا سوسوزنی نور گسیل شده از بلور علامت داده میشود. این نور در یک آشکارساز سوسوزن به یک تپ الکتریکی تبدیل میشود. نخستین جامدی که با استفاده از این روش به عنوان یک آشکارساز ذره به کار رفت سوسوزنی بود که رادرفورد در سال 1910 میلادی، در آزمایشهای خود در زمینهی پراکندگی ذرات آلفا مورد استفاده قرار داد. در وسیله مورد استفاده او، ذرات آلفا به یک صفحهی سولفور روی برخورد کرده و تولید نور میکردند، و به کمک یک میکروسکوپ شمرده میشدند. این روش فوق العاده ناکارا، بی دقت و وقتگیر بود و حدود 30 سال کنار گذاشته شد و روش استفاده از شمارندههای گازی که در آن شمارش به طور الکترونیکی انجام میشد، جانشین آن گردید. عیب شمارندههای گازی بازده کم آنها برای
بسیاری از تابشهای مورد نظر در فیزیک هستهای است. دلیل اصلی آن هم این است که برد یک فوتون گامایMeV1 در هوا حدودm100 میشود. در آشکارسازهای حالت جامد به دلیل چگالیهای بیشتر نسبت به آشکارسازهای گازی، احتمال جذب در آشکارسازی با اندازه معقول افزایش مییابد. لذا با پیشرفت الکترونیک و دستگاههای تقویت نور، استفاده از سوسوزنهای جامد رونق یافت [1]. در سال 1944 میلادی لوکان و بیکر فتومولتیپلایر را جانشین روش استفاده از چشم غیر مسلح نمودند و کمی بعد کالمن نفتالین را جانشین کریستال کوچک و نازک zns نمود. این دو تغییر انقلابی را در آشکارسازی با استفاده از سوسوزنها، ثبت و تجزیه و تحلیل پالسهایی که توسط هر یک از ذرات تابش به وجود میآیند، امکان پذیر ساخت[2]. در سال 1948 رابرت هافستادر[1] برای اولین بار ثابت کرد کریستال یدور سدیم، که مقدار ناچیزی تالیم به عنوان ناخالصی به آن اضافه شده است، در مقایسه با مواد آلی که ابتدا مورد توجه بودند، نور بیشتری تولید میکند[3]. به دنبال این کشف آشکارسازهای سوسوزن در دهه 1950 ساخته شدند و مورد استفاده قرار گرفتند. از زمان کشف رابرت هافستادر تاکنون ترکیبات سوسوزنی مختلفی اعم از سوسوزنهای آلی وغیر آلی که دارای بهره نوری و زمان واپاشی سریع هستند، در آزمایشگاههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفتند[2]. به دلیل اهمیت کاربرد سوسوزنها در صنعت و پزشکی دامنه تحقیق در زمینه کشف ترکیبات سوسوزنی جدید گسترده است. امروزه طیف سنجی پرتوهای گاما با استفاده از سوسوزنها به یک علم جامع و پرکاربرد در بسیاری از حوزههای تکنیکی تبدیل شده است. NaI(Tl) تقریباً اولین محیط آشکارسازی جامدی بود که برای طیف سنجی پرتوهای گاما مورد استفاده قرار گرفت، و همچنان رایجترین ماده سوسوزنی برای طیف سنجی پرتوهای گاماست. یدور سزیم نیز هالید قلیایی دیگری است که شهرت زیادی به عنوان یک ماده سوسوزن دارد. این ماده به صورت تجاری هم با فعال ساز سدیم و هم تالیم موجود است و ویژگیهای سوسوزنی حاصل از این دو حالت با یکدیگر متفاوت است. مزیت CsI(Tl) نسبت به NaI(Tl) این است که حساسیت کمتری نسبت به رطوبت داشته و سختتر است،و در نتیجه توان تحمل بیشتری در برابرقرارگیری در معرض شوکها و ارتعاشات شدیدتر را دارد[4]. از آنجا که آشکارسازهای سوسوزن از جمله NaI(Tl) وCsI(Tl) نسبت به آشکارسازهای حالت جامد مقاومتر و ارزانتر بوده و برای پرتو گاما ی پر انرژی کارآمد هستند و همچنین میتوان آنها را بدون خنک سازی در دمای اتاق مورد استفاده قرار داد، بنابراین میتوانند در زمینه کاربردهای مختلف تحت شرایط آب و هوای نامطلوب استفاده شوند[5]. لذا این سوسوزنها در بسیاری از کاربردهایی که قدرت تفکیک انرژی و مشخصات زمانی خوب مد نظر نیست، به وفور مورد استفاده قرار میگیرند[6].
1-3- اهداف تحقیق
1-3-1- هدف اصلی از انجام پژوهش
بررسی وضعیت موجود فضای سبز سلمانشهر برای ارائه راهکارهایی در جهت نیل به توسعه پایدار شهری با توجه به اینکه یکی از وظایف واحد فضای سبز شهرداری ، بررسی و شناسایی وضعیت موجود فضای سبز شهری است ، این پژوهش می تواند مسئولین شهر را در شناخت و برنامه ریزی برای ارتقاء آن در آینده یاری نماید.
1-3-2- اهداف فرعی از انجام پژوهش
– تبیین و تحلیل نحوه توزیع و پراکنش پارکهای محله ای از نظر نوع، اندازه و عملکرد در تقسیمات کالبدی سلمانشهر
– پیش بینی سطح موردنیاز و برآورد کمبود زمین موردنیاز فضای سبز سلمانشهر
1-4- اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن
فضای سبز و پارکهای شهری نه تنها بدلیل اهمیت تفریحی مورد توجه می باشد بلکه در حفظ و تعادل محیط زیست شهری، تعدیل آب و هوا و پرورش روحی و جسمی ساکنان شهر نقش بسزایی را ایفا می کند. رشد شهر سلمانشهر به دو گونه شکل می گیرد : یکی رشد جمعیت و دیگری رشد کالبدی شهر که هر کدام دارای شاخص ها ، محاسن و معایب خاص خود در جامعه شهری می باشند و شهروندان به عنوان مهمترین عامل تاثیرگذار در توسعه پایدار شهری باید با مشارکت همه جانبه در برنامه های توسعه شهری بویژه در ابعاد بهینه سازی فضاهای سبز آن، به عنوان یکی از مصالح مهم معماری استفاده کنند تا بتواند با حفظ و نگهداری صحیح از فضاهای سبز سلمانشهر برای نسل حاضر و آینده به توسعه پایدار شهری دست یابند ، گستردگی ابعاد این موارد پژوهش دقیق و همه جانبه را موجب گردیده است.

1-5- سوال پژوهش
1-5-1- سوال/ سوال های اصلی پژوهش
در سال های اخیر، تحقیقات گسترده ای در زمینه ی سیستم های نانوساختار انجام شده است. به خصوص با کوچکتر شدن اجزای تشکیل دهنده ی قطعات الکترونیکی، بررسی نانوساختارها اهمیت زیادی در علوم وصنعت پیدا کرده است. از میان انبوهی از نانوساختارها که هر کدام توان بالایی برای استفاده در سیستم های نانو دارند، ساختارهای گرافنی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردارند که به دلیل ابعاد بسیار کوچک و خواص الکتریکی جالب و منحصر به فردشان، به عنوان یکی از اجزای اصلی قطعات نانوالکترونیکی مدنظر قرار گرفته اند.
گرافن تک لایه ای از اتم های کربن است، که در یک شبکه شش گوشی منظم شده اند. اتم های کربن با پیوند کوالانسی به یکدیگر پیوند می خورند و یک الکترون از هر اتم کربن باقی می ماند که پیوند برقرار نمی کند. طبیعت دو بعدی گرافن منجر به بسیاری از ویژگی های جالب الاستیکی، گرمایی و الکترونیکی می شود. به عنوان مثال ، یکی از این ویژگی ها آن است که گرافن در دمای اتاق نیز اثر کوانتومی هال را نشان می دهد]1[. همچنین طول واهلش اسپین، به طور منحصر به فردی بالا بوده و به نزدیک 1.5 میکرومتر می رسد و این امر گرافن را برای کاربردهای اسپینترونیکی بسیار مناسب می سازد]2[. به این ترتیب کشف گرافن به علت ویژگی های الکترونیکی عالی و پایداری مکانیکی و شیمیایی، شاخه الکترونیک را دگرگون ساخته و راه نوینی را به سوی وسایل الکترونیکی فوق سریع و سنسورهای شیمیایی و زیستی گشوده است]3[.
امروزه الکترونیک آلی شاخه ای جذاب و در حال رشد برای علم و صنعت محسوب می شود. دراین میان، یک خانواده مهم از مواد آلی شامل آلوتروپ های کربن است. آلوتروپ های کربن ساختارهای تعریف شده ای شامل اتم های کربن هستند. الماس و گرافیت را می توان شناخته شده ترین اعضای این خانواده دانست. گرافیت طبیعی بیش از چهار صد سال پیش کشف گردید و از آن برای نوشتن استفاده می شد. با این وجود این ماده از قرن بیستم به علت رسانایی بالا، تولید ارزان و وزن کم به صنعت راه یافت]4[. گرافیت یک ساختار لایه ای، شامل لایه های دو بعدی از اتم های کربن است که به صورت شبکه های شش گوشی قرار گرفته اند. فاصله این لایه ها nm 3/0است]5[. اگرچه پیوندها در صفحات دو بعدی کووالانسی و قوی هستند، در جهت عمود بر صفحات شاهد پیوندهای ضعیف واندروالسی هستیم. لذا
گرافیت رسانای خوبی به شمار می رود. برخلاف گرافیت، در الماس، همه پیوند ها کووالانسی است و در نتیجه هیچ الکترون آزادی وجود ندارد و به همین دلیل رسانایی ضعیف است. همین پیوندها هستند که الماس را به یکی از سخت ترین مواد تبدیل می کنند.
بعدها آلوتروپ های جدیدی از کربن در آزمایشگاه ها تهیه شدند. ابتدا در سال 1980 میلادی، فولرن کشف شد که در آن اتم های کربن یک ساختار بسته را تشکیل می دهند. فولرن عمدتا به صورت یک سیستم صفر بعدی رفتار می کند و لذا خواص الکتریکی جالبی دارد. در سال 1990 میلادی نانو لوله های کربنی کشف شدند. می توان این ساختار های استوانه ای از اتم های کربن را به عنوان سیستم های یک بعدی در نظر گرفت. کشف فولرن و نانو لوله های کربنی دریچه جدیدی را فراروی الکترونیک بر مبنای کربن گشود. خانواده آلوتروپ های کربن کامل به نظر می رسید و تنها آلوتروپ دو بعدی نداشت. این آلوتروپ دو بعدی، گرافن نامیده شد. پس از کشف فولرن و نانو لوله های کربنی، ساختار نواری گرافن با جزئیات بیشتری مورد مطالعه قرار گرفت]4[، زیرا می توان گرافن را به شکل کره در آورد که فولرن حاصل شود و یا به شکل استوانه ای لوله کرد که نانو لوله های کربنی را نتیجه دهد.
در سال 2004 میلادی نواسلف و گایم و همکارانشان با جداسازی گرافن در دانشگاه منچستر جامعه علمی را شگفت زده کردند. اساسا علت کشف دیرهنگام گرافن دوچیز بود، اول این که قبل از کشف آن تصور می شد که گرافن ناپایدار است و دوم آن که هیچ ابزار آزمایشگاهی برای نمایش گرافن به ضخامت یک اتم وجود نداشت. دلیل اینکه گرافن بر خلاف پیش بینی های نظری ناپایدار نشد را می توان در ناهمواری های موج گونه ای در سطح صفحه گرافن دانست که آن را پایدار می سازند]6[.
پدیده ابررسانایی که در اوایل قرن بیستم کشف شد شاید اولین پدیده ای باشد که نشان داد قوانین مکانیک کوانتومی می توانند در مقیاس ماکروسکوپی نیز بروز کنند. این پدیده، نمونه بارزی از اشغال ماکروسکوپی حالت کوانتومی منفرد است. به عبارت دیگر خواص غیر عادی (در مقایسه با حالت هنجار) حالت ابررسانایی در نتیجه این امر رخ می دهند. صفر شدن مقاومت نرمال و دیامغناطیس شدن نمونه در حالت ابررسانایی دو مشخصه اصلی این پدیده می باشند. تعداد مقالات چاپ شده در باره پدیده ابررسانایی از اوایل قرن بیستم اکنون بیانگر این است که بی شک یکی از مسائل مهم و مورد علاقه جهان و بویژه علم فیزیک، پدیده ابررسانایی است. تعداد جوایز نوبل که به این موضوع اختصاص یافته در هیچ موضوع دیگری سابقه ندارد.
در سال 1913 میلادی به اونس برای کشف ابررسانایی در جیوه، در سال 1972 به باردین، کوپر و شریفر برای ارائه نظریه BCS، در سال 1973 برای ابداع روش تونل زنی در تعیین گاف انرژی به گیاور و به جوزفسون برای پیوندگاه جوزفسون و تونل زنی جفت و در سال 1987 به بدنورز و مولر برای کشف ابررساناهای دمای بالا.
حتی تصور دست یافتن به چنین تکنولوژیی در دمای اتاق هیجان انگیز است، چون این به معنای رسیدن به مقاومت صفر و دست یابی به شدت جریانها و میدانهای مغناطیسی بسیار بالا در دمای اتاق است که موارد کاربرد بسیاری در علوم و صنایع از جمله خطوط انتقال نیرو، حمل و نقل، پزشکی و ساخت ابرکامپیوترهای قدرتمند و ابرسریع در تکنولوژی آینده دارد. به این معنا انقلاب واقعی در صنعت با کشف پدیده ابررسانایی در دمای اتاق روی خواهد داد. علاوه بر جنبه کاربردی این مواد، فهم عمیقی که پژوهشگران در تلاش برای دستیابی به نظریه ابررسانایی (چه در گذشته برای ابررسانایی متعارف (BCS) و چه در حال برای ابررسانایی دمای بالا) از سیستم های شامل میلیاردها ذره با همبستگی شدید کسب کردند و شاید در تاریخ علم فیزیک ماده چگال بی سابقه باشد. مشکل اساسی در ابررسانایی متعارف، پایین بودن دمای گذار ابررسانایی، Tc در حدود دمای هلیم مایع بود که با پیشرفت های اخیر این دما با کشف سرامیک های ابررسانایی دمای بالا به حدود k 100 (k 135) در ترکیبی از جیوه، که تحت فشارهای خیلی بالا برای این ترکیب اکسید مس جیوه دمای گذار حدود k 165 نیز گزارش شده است) افزایش یافته و آینده روشنی را پیش رو می گذارد]7[.
در سال 1908 اونس با مایع کردن گاز هلیوم، فیزیک دماهای پایین را بنیان نهاد، او روی اثر دماهای خیلی پایین بر خواص فلزات مطالعه کرد. سه سال بعد او مشاهده کرد که در دمای k 18/4 و کمتر از آن مقاومت الکتریکی جیوه صفر می شود. با این کشف، مبحث ابررسانایی متولد شد. اونس دو سال بعد مشاهده کرد که با اعمال یک میدان مغناطیسی نسبتا قوی می توان جسم را از حالت ابررسانایی خارج کرد.
یکی از این بناها ی ضروری در عصر حاضر مهد کودک یا کودکستان[1] است که از دو واژه مهد به معنی گهواره و بستر و واژه کودک که یک رده سنی از رده های سنی انسان می باشد، تشکیل شده است. گرچه در گذشته مهدکودک ها صرفا جهت نگهداری کودکان بوده اند، اما امروزه این مکانهای معماری هدفمند شده و تبدیل به آموزشگاهی برای آموزش، پرورش و نگهداری کودکان خردسال در بازه ایی زمانی از روز است، که نقش به سزایی در تربیت کودکان دارند و برای گذار آنها از محیط خانه به مدرسه برنامه ریزی شده اند. معمولا کودک از سه سالگی آمادگی ورود به مهدکودک را پیدا می کند. وی در آنجا با محیطی جدید آشنا شده که به او توانایی ها و دانش های بیشتری می آموزد تا برای ورود به مدرسه و همینطور گسترش روابط اجتماعی با دیگران آماده شود. زندگی اجتماعی در یک مهدکودک از جمله مهمترین دوره های زندگی خردسالان است. در این دوره کودکان می توانند معنای زندگی گروهی را حس کنند. فضایی که کودکان همدیگر را ملاقات می کنند و تجربه های فعالیت اجتماعی و دسته جمعی آن ها شکل می گیرد و حس رقابت و رفاقت در آن ها پایه گذاری می شود و نخستین گام های استقلال در وجود آن ها نهادینه می شود. آنها در حساس ترین و مهم ترین سالهای زندگیشان یعنی زمانی که پایه های رشد شخصیتی، فیزیکی، ذهنی، عاطفی، جسمی و اجتماعی آن ها شکل می گیرد تا زمانی که وارد شهر می شوند، نیاز دارند زندگی اجتماعی را در مقیاس خود تجربه کنند و تامین چنین نیازی مستلزم فراهم بودن فضایی کودکانه و صمیمانه است.

بررسیها نشان میدهد که عوامل مهمی که در تعیین کیفیت محلهای نگهداری کودکان موثر است به جنبههای مختلف آن باز میگردد که
یکی از این عوامل و شاید مهمترین آنها معماری و فضاهای فعالیت مناسب برای کودکان باشد. بازی، مشارکت گروهی و تعاملات اجتماعی کودک، نه فقط در قالب برنامه های آموزشی، بلکه به وسیله طراحی اجزا و عناصر معماری در سامانه های کالبدی و عملکردی متناسب با ویژگیها و نیازهای کودکان امکان پذیر است. اساس طراحی معماری و برنامه ریزی فضایی منطبق با شرایط کودکان به طور قطع بستگی به میزان شناخت ویژگیهای جسمی و روانی کودکان در مراحل مختلف رشد آنان دارد و باید دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد حواس کودک در درک عوامل محیطی و همسو با شناسایی پدیده های قابل درک توسط حواس انسانی او باشد. اکنون می دانیم انگیزه های حسی که کودک از محیط پیرامونش دریافت می کند برای پیشرفت او اهمیت حیاتی دارند، روانشناسان به تاثیر فضای معماری بر رفتار کودکان پی برده اند و این به عهده معمارانی آشنا به علوم رفتاری کودک است که در فرایند طراحی، این دیدگاه ها را با نیازهای فضایی کودک تلفیق کنند. این توجه باید معطوف به زندگی کودکان و جهان کوچک آن ها، به خصوص رابطه نزدیکشان با طبیعت و فضای سبز باشد. در نتیجه توجه ویژه به مساله طراحی فضاهای آموزشی و تفریحی کودکان سبب برانگیختن حس کنجکاوی، خلاقیت، رشد هوش و زبان و تکامل اجتماعی آنان می شود و در نهایت به کودکان می آموزد که چگونه با دیگران همکاری کنند، مسئولیت هایی را به عهده گیرند و در یک اجتماع یا فرهنگ زندگی کنند.

متاسفانه با گذشت سالها از تاسیس فضاهای آموزشی، همچنان جامعه ما شاهد تحولات چشمگیری در معماری بناهای آموزشی نبوده است و در حال حاضر اکثر دبستان ها و مهد کودک ها در فضا های فاقد طراحی مناسب و یا در فضا هایی با کاربری غیر آموزشی (مثل خانه) تاسیسمی گردند. براساس مطالب بیان شده می توان مسئله را اینگونه بیان نمود کهساخت و سازهای معماری فضای زندگی کودکان جامعه امروز ایران بسیار کمرنگ می باشد و نیازمند توجه بیشتر است. در اصل محلهای نگهداری کودکان فضاهای کوچک، شلوغ، بیرنگ، یکنواخت،صرفا عملکرد گرا و تغییر کاربری یافته ای می باشند که فاقد طراحی مناسب ویژه کودکان هستند. واقعیت امر این است که فضاهای آموزشی کودکان ما بیشتر، باعث از بین رفتن خلاقیت آنها میشود. ، بی توجهی به تاثیر کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت کودکان مانع ذوق وشوق کودک،برای ورود به آنها میشود.اهمیت آموزش و پرورشكودكان سبب می شود که کمبود چنین فضاهایی ملموس شده و توجه ویژه ای جهت طراحی مجموعه آموزشی مناسب، ویژه کودکان با عملکردی علمی، فرهنگی، تفریحی و پاسخگوی نیازهای آن ها مد نظر قرارگیرد و به پر شدن این خلاء کمک کند.
1-3 اهمیت موضوع
اهمیت این موضوع به معنای اهمیت کودکان در شکل دهی دنیای فردا می باشد. اعضای کوچک و جوان جامعه که قابلیت تاثیر گذاری بر شکل دهی محیطشان را با بیان نیازها و تمایلات خودشان دارند ولی در این مهم نیاز به کمک بزرگسالان دارند. این حقیقت انکار ناپذیر است که کودکان در سنین طفولیت تنها به مراقبت و تامین نیاز های جسمانی نیاز ندارند بلکه باید همه ابعاد وجودی آنها(جنبه های روانی، عاطفی، شخصیتی، هوش و شناختی و اخلاقی) مورد توجه قرار گیرد.
تمام ادیان الهی، بخصوص دین اسلام، همه انسانها را به تعلیم و تربیت دعوت نموده و آنها را ترغیب نموده اند که از دوران کودکی به این امر مهم اهتمام ورزند؛ زیرا که کودکان در این دوران دارای ویژگیهایی هستند که بزرگسالان از آن بی بهره اند و آن، آمادگی پذیرش بسیار زیاد برای یادگیری است که در قلب و ذهن آنان وجود دارد.در روایات نیز اهمیت توجه به مراحل رشد انسان قابل بررسی است. از امام صادق (ع) نقل شده است: فرزندت را تا هفت سالگى بگذار بازىكند و هفت سال او را ادب آموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار. یكى از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و مدرسه، آماده سازى او براىزندگى در اجتماع و تعقیب اهداف جامعه الهى است. همچنین آمده است: اگر کودک می دانست که خداوند متعال چه استعدادی در وی نهاده است که براساس آن می تواند خود را به اوج قله معرفت برساند، شادمانه آواز رهایی سرمی داد و با تلاش تمام سعی می کرد خود را به نهایت این شناخت برساند (ژاله فر، 1384).
– نگرش بر بازخوانی ویژگیهای معماری بومی
– نگرش به فرهنگ
با توجه به آنچه بیان شد میتوان اینگونه برداشت کرد که معماری بومی در تعامل بافرهنگ و معماری است. در معماری بومی علاوه بر طبیعت و بوم، مؤلفه دیگری به نام فرهنگ نیز در طول تاریخ تأثیرات بسیاری بر ساختار معماری گذاشته است. درواقع این در نفس معماری بومی است که دو گونه پیوند اساسی را محترم بدارد. پیوند با محیط فرهنگی یا با سلسله ارزشهای فرهنگی یا سلسله رفتارهای فرهنگی و قوانینی که در آن جاری است.
عوامل مؤثر بر شکلگیری معماری بومی:
– فرهنگ: اعتقادات، باورها، آیینها، دین و مذهب.
– طبیعت: اقلیم و جغرافیا.
– اقتصاد: تأمین معیشت و انواع آن.

– اجتماع: ساختار قبیلهای و همگن و ناهمگن بودن اجتماع.
1-2-سؤالات تحقیق
1-چگونه پارامترهای فضایی بومی را میتوان در طراحی محیط اقامتی پیاده کرد؟
2-چگونه میتوان با استفاده از ویژگیهای کالبدی نظیر فرم و روابط اجزای کالبدی در راستای معماری بومی در مجموعه گردشگری گام مؤثری برداشت؟

1-3-اهداف تحقیق
هدف کلی: طراحی مکانی مناسب جهت اقامت و پذیرایی از گردشگران داخلی و خارجی و محققان و رونق گردشگری.
اهداف اختصاصی:
– افزایش رشد اقتصادی
– گسترش صنعت توریسم
– تعامل فرهنگی- اجتماعی

1-4-اهمیت و ضرورت تحقیق
بسیاری از کشورهای دنیا برای جلب هرچه بیشتر گردشگرخصوصا گردشگران خارجی اقدامات گستردهای را انجام میدهند که از آن جمله میتوان به طراحی و اجرای ساختمانهایی با کاربریهای رفاهی، خدماتی و تفریحی اشاره نمود. با توجه به نیاز گردشگران و خلأهایی که در اهواز بهواسطهی نبودن این مجموعه وجود دارد با طراحی این مجموعه میتوان پاسخگوی نیاز همگان در این زمینه بود.
ـ ایجاد الگوی جدید جهت مجموعههای کوچک گردشگری
ـ این مجموعه باید قابلیت جوابگویی به نیازهای متعدد و متنوع گردشگران را با درک و لحاظ رفتارها و نیازهای انواع مراجعهکنندگان به محوطه را داشته باشد.
1-5- علت انتخاب و ضرورت انتخاب موضوع پروژه
گردشگری بزرگترین حرکت مردم در زمان صلح است. امروزه گردشگری یکی از امیدبخشترین فعالیتهایی است که از آن بهعنوان گذرگاه توسعه یادمی کنند (خسروی نژاد، 1387: 98). در حال حاضر بسیاری از کشورها منافع اقتصادی و اجتماعی خود را از گردشگری دریافت میکنند و درآمدهای گردشگری درواقع مهمترین هدف را برای توسعه زیرساختهای منطقه به کار میبرد، گردشگری بهعنوان پدیدهای با سودآوری فراوان به همراه گسترش تکنولوژی ارتباطات در وضعیت کنون جهان از چنان جایگاهی برخوردار گشته که تحت عنوان صنعت از آن یاد میشود گردشگری یکی از صنایع نیمه دوم قرن بیستم بود و اغلب بهعنوان یک کلید برای رشد اقتصادی هم در کشورهای توسعهیافته و هم درحالتوسعه استفادهشده است (موحدی، 1386: 117) صنعت گردشگری میتواند منافع زیادی را برای جوامع مختلف به همراه داشته باشد، این منافع در پنج عنوان اصلی عبارتاند از:
1- توسعه زیرساختها، حملونقل، انرژی و ارتباطات
2- ایجاد زمینه مناسب برای توسعه و حمایت صنایع، کشاورزی، صنعت ساختمان، تغذیه و خدمات
3- جذب سرمایههای خارجی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم
4- هموارسازی بستر مناسب برای افزایش درآمدهای ملی، توسعه فرصتهای شغلی و ایجاد تحول مثبت در سایر بخشهای اقتصادی با استفاده از ضریب تکاثری صنعت گردشگری.
5- بهبود استانداردهای زندگی (حیدری، 1383: 5).
شهر اهواز باوجود داشتن قابلیتهای مناسب گردشگری جایگاه مناسبی ازنظر جذب تعداد گردشگر و درآمد ارزی در کشور ندارد؛ لذا رسیدن اهواز به جایگاه مناسب در گردشگری نیازمند توجه همه بخشهای دولتی، خصوصی مرتبط با این صنعت است. در سالهای اخیر ملاحظات اکولوژیکی و زیستمحیطی موجب گردید تا اکوتوریسم بهعنوان سازگارترین نوع گردشگری بیش از سایر اشکال گردشگری موردتوجه قرار گیرد. درواقع این نوع گردشگری جهت پیشرفت اقتصادی هر کشور، مردم بومی منطقه و حفظ ارزشهای طبیعی، زیستمحیطی و فرهنگی مناطق گردشگری مناسب تشخیص دادهشده است. ازاینرو توسعه این بخش جزء اهداف اصلی صنعت گردشگری در نظر گرفته میشود.(حسینی، 138: 104)
توسعه فعالیتهای گردشگری میتواند مشاغل متعددی را در بازار کار عرضه کند و با اشتغال مستقیم و غیرمستقیم موجب تولید زنجیرهای از فعالیتها شود. اشتغال در هتلها، رستورانها، آژانسهای مسافرتی، شرکتهای حملونقل، تأسیسات ورزشی همچون قایقرانی و … بهطور مستقیم و تقویت بازار صنایعدستی و تولیدات محلی و بهطورکلی اشتغال کلیه کسانی که به شکلی از اشکال گردشگری منتهی میگردد، جملگی توان اشتغالزایی را نشان میدهد، ضمن آنکه بهموازات بهبود فضای اشتغال و درآمد، اثرات اجتماعی و روانشناختی مهمی را در منطقه ایجاد میکند (مختاری، 1382: 7).