حضور كودك ناشنوادر هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد و سلامت روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار میدهد، كودك بر اثر تعارضهای شدید میان اعضای خانواده، كل خانواده را درگیر بحران میكند. ممكن است روابط خانوادگی، افزایش فشارهای ناخواسته جسمی، هیجانی و مالی باعث شود كودك ناشنوا ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد كند از جمله ایجاد تشدید اختلافاتی زناشویی، جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خجالت و خشم1 و بسیاری از مسایل دیگر (بردن2، 1980). مراقبت
مـداوم از كودك ناشنـوا اغلب برای والـدین استرسزا میباشد زیرا این دشـواریهای كودكان به طور

اجتنابناپذیری بر زندگی آنها اثر میگذارد (كرنیك3 و همكاران، 1983). تحقیقات نشان داده است كه والدین كودكان ناشنوا عموما در خطر مشكلات زندگی خانوادگی و دشواریهای عاطفی قرار دارند (بكمن4، 1991 (
کویتنر و همکاران (2000) دریافتندکه مادران با کودکان ناشنوا شبکههای اجتماعی رابطه کمتر با فامیل و دوستان نسبت به مادران کودکان شنوا دارند. از طرف دیگر، تابآوری به وسیلهی پاسخ فرد به حوادث استرسزای زندگی و یا مواجهه ی مستمر با استرس مشخص میشود تاب آوری عاملی است که به افراد در مواجهه و سازگاری با شرایط سخت و استرسزای زندگی کمک میکند و آنها را در برابر اختلالات روانی و مشکلات زندگی محافظت می کند. افراد تابآور، سازگاری فردی بالایی با عوامل استرس زای محیطی در زندگی شان دارند (بحری و دیگران،1393: 7-6)

و اماخانواده یك نظام اجتماعی است و فرزند معلول یكی از اعضای این نظام. این دو نه تنها بر یكدیگر تأثیر متقابل دارند بلكه سایر اعضای این نظام یعنی والدین و دیگر فرزندان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد كه این تأثیرات غالباً منفی است. وجود كودك معلول ضایعات و اثرات جبرانناپذیری بر بهداشت روانی خانواده وارد میكند، مادر و پدر از داشتن چنین فرزندی به شدت رنج میبرند، اكثریت این گروه به نحوی
دچار حالاتی چون افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس، خجالت، آرزوی مرگ و نظایر آن میباشند.

تاب آوری فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف شده است، صرف مقاومت منفعل در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده نیست، بلکه فرد تابآور، مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است. تحقیقات روانشناسی بسیاری در سالهای اخیر، به شناسایی عوامل مؤثر بر تابآوری پرداختهاند، برخی یافتهها حکایت از آن دارد که هوش یک عامل تعیینکننده در تابآوری است (عسکریان،1392: 61) انسان برای رسیدن به زندگی سالمتر نیاز به تعادل بین تفکر، عواطف و توانایی استفاده متناسب از آنها در موقعیتهای زندگی را دارد.
اگرچه تحقیقات زیادی در رابطه با تابآوری انجام شده است ولی تاکنون در خصوص آموزش تاب آوری به والدین کودکان ناشنوا تحقیق انجام نشده است. لذا مسأله این پژوهش حرکت در این جهت است که آیا بین تابآوری روانی و کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران کودکان ناشنوا رابطه ای وجود دارد؟
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
حضور یک کودک با هرگونه ناتوانی در خانواده فشار روانی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند سلامت روان آنان را به مخاطره اندازد. واکنش همه والدین در مقابل معلولیت فرزندشان یکسان نیست، ولی به طور کلی می توان پذیرفت که قریب به اتفاق والدین این گونه کودکان در مقابل معلولیت های فرزندشان به نحوی واکنش نامطلوب ازخود بروز می دهند که نوع و میزان این عکسالعملها با توجه به جنبههای شخصیتی آنها، زمان بروز واکنش و … با یکدیگر متفاوت میباشد، لذا تمام والدین احتیاج به نوعی کمک دارند تا بتوانند ابتدا به طور کامل طرح مشکلاتشان را با افراد متخصص داشته باشند و این مهم جز با آگاهی و اطلاع دقیق و مستدل از مسائل و مشکلات والدین دارای فرزند ناشنوا و بررسی وضعیت روانشناختی والدین مسیر نمیگردد با توجه به اینکه وضعیت روانشناختی والدین به طور مستقیم و غیرمستقیم بر شکلگیری رفتار کودکان و مناسبات اجتماعی خویش تاثیر اساسی دارد بسیار حایز اهمیت خواهد بود که بدانیم که والدین این کودکان دارای چه ویژگیهای شخصیتی بوده و چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند تا از این رهگذر دادههای دقیقتری جهت استفاده از روشهای مشاوره و توانبخشی و درمان فراهم آورده و زمینههای لازم جهت اقدامات خاص و اساسی در ابعاد مشاوره، انجمن اولیاء و مربیان، کودکان استثنایی،آموزش خانواده فراهم گردد. نتایج این پژوهش میتواند برای والدین، مربیان که مسئول تعلیم و تربیت کودکان هستند الهامبخش باشد یا به احساسات و نیازهای کودکان توجه نموده و در زمینه کمک به کیفیت زندگی و امید به زندگی والدین گام بردارد. با توجه به مطالعات در ایران و این که در استان گیلان مشابه این تحقیق انجام نگرفته لذا لزوم انجام چنین تحقیقی در استان ضروری به نظر میرسد و خصوصاً در آینده نیز میتوان از نتایج این تحقیق نیز در مراکز مشاوره، آموزشگاههای استثنایی و مدارس عادی، سازمان بهزیستی، کلینیکهای سلامت جهت خدمترسانی استفاده کرد. علاوه براین نتایجی این نوع تحقیقات میتواند راهگشایی باشد برای پژوهشگران و دانشجویان روانشناسی که در این زمینه به تحقیق خواهند پرداخت.
1- Anger
2- Burden
3- cornic
4. Beckman
5. Self- esteem
[1] QOL
استراتژی شهری بانک جهانی (1999) برای شهرهای جهان سوم، بر روی چهار مشخصه اساسی قابلیت سکونت، رقابت پذیری، حکمرانی خوب و ورشکستگی ها متمرکز شده است؛ این چهار عامل را نیز در افزایش رفاه ساکنین این شهرها دخیل می داند(باسخا و همکاران، 98:1389). در جدید ترین رتبه بندی با توجه به شاخص کیفیت زندگی بین کشور های جهان درسال2014 متاسفانه کشور ایران در رتبه 51 جهان قرار گرفت که در جایگاه بسیار نامناسبی هم در قاره اسیا نیز قرار دارد. (رجوع شود به جدول رتبه بندی کشور های جهان از لحاظ شاخص های کیفیت زندگی سال2014 در سایت www.economic.com) و استان کرمانشاه درمیان استانهای ایران در سال 91با رتبه کیفیت زندگی 48/1- در رتبه کیفیت زندگی پایین قرار گرفته است و در میان 25 استان مورد بررسی رتبه22 را به خود اختصاص داده است (موذن139:1391). به طور کلی، باتوجه به تحقیات میدانی و اطلاعات گرفته شده از شهرداری و مراجع زیربط و مقایسه آن با استاندارهای معرفی شده از سوی منابع معتبر کیفیت زندگی در محله های منطقه 2شهرداری کرمانشاه، بنا به دلایل مختلف در سطح پایینی قرار دارد ولازم است تحقیقات جامعی در همه تخصص ها صورت گیرد تا جهت برنامه ریزی های توسعه شهری در خدمت مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
2-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
مطالعات کیفیت زندگی می تواند به شناسایی نواحی مساله دار، عدم نارضایی مردم، اولویت های شهروندان در زندگی، تاثیرفاکتورهای اجتماعی– جمعیتی بر کیفیت زندگی و پایش وارزیابی کارایی سیاست ها و اترتژی ها در زمینه کیفیت زندگی کمک کند(صدیقه لطفی، 66:1388) کیفیت زندگی از موضوعاتی است که امروزه در مطالعات شهری، از منظر علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی و…. مورد توجه قرار گرفته است، کیفیت زندگی برای تعیین رضایت و عدم رضایت افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی است. امروزه کیفیت زندگی هدف اصلی تمام برنامه ریزی هاست که توسط اندیشمندان و برنامه ریزان تهیه می شود(قالیباف و همکاران، 31:1390).

میزان کیفیت زندگی ساکنین شهرها با توسعه ی پایدار شهرها ارتباط تنگاتنگی دارد. توسعه ی پایدار، همه جوانب توسعه(محیط زیست، اقتصاد و اجتماع) در جامعه ی انسانی را مورد تاکید قرار می دهند. باتوجه به پیچیدگی ذاتی شهرها و ابعاد مختلف تاثیرگذاری آن ها، شناخت عوامل اصلی و کلیدی در جهت دستیابی به پایداری شهری ضروری به نظر میرسد. در این راستا، رضایتمندی شهرنشینان از وضعیت موجود شهرها، توجه به خواسته ها و نیازهای آنان می تواند مدیران شهری را در دستیابی به پایداری بیشتر شهرها به ویژه پایداری اجتماعی یاری رساند(حسین زاده دلیر و همکاران2:1388). شهر سالم با انسانهای سالم معنا می یابد و هر دو موجب به وجود جامعه ای
سالم و پویا خواهند شد. شهرنشینی به عنوان یکی از عوامل مهم تاثیر گذاربر سلامت فردی و اجتماعی شهروندان، محسوب می شود به گونه ای که، سلامت انسان ها، تاحد زیادی تحت تاثیر وضعیت اجتماعی– اقتصادی و محیطی آنها و در گرو برنامه ها و اهدافی است که شهر برای آن ها در نظر گرفته است و ارتقای سطح کیفیت زندگی شهری نیز، درگرو سلامت است. ارتقای سطح سلامت، به مثابه محور توسعه جوامع پذیرفته شده و باتوجه به اهداف منشور اوتاوا، هدف نهایی همه دولت هاست. یافته های کیفیت زندگی می تواند برای بازشناسایی استراتژی های سیاسی قبلی و طراحی سیاست های برنامه ریزی آینده استفاده شود. بهبود کیفیت زندگی در هر جامعه ای، یکی از مهمترین اهداف سیاست های عمومی آن جامعه است(قدمی و معتمد1392 :50-33). مرور بر ادبیات تحقیق نشان می دهد که توافق عمومی در میان محققان، سیاستگذاران و برنامه ریزان در خصوص نیاز به مطالعه کیفیت زندگی در نواحی شهری وجود دارد. این مطالعات غالبا وظایف کلیدی از قبیل آگاه کردن شهروندان، گروه های اجتماعی و سیاستگذاران از روند های کیفیت زندگی را بر عهده دارند. از این رو، تحقیق انجام شده می تواند اطلاعات مفیدی را در زمینه بهبود روش شناسی مطالعه کیفیت زندگی در نواحی منطقه 2 شهرداری کرمانشاه و برنامه ریزی توسعه به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهروندان شهر کرمانشاه را فراهم نماید.

[1] – Permeability
[2] – Variety
[3] – Safety & Security
[4] – Robustness
[5] – Universal design
[6] -Viability
میزان پیشنهادی فعالیت بدنی برای نوجوانان به منظور دست یابی به این فواید بین 30 تا60 دقیقه فعالیت متوسط تا شدید در روز است. اما تحقیقات انجام شده ی اخیر نشان داده اند که فعالیت جسمانی در نوجوانان كاهش یافته است، این روند کاهش به طور فزاینده در میان دانش آموزان دبیرستانی ادامه می یابد و تا بزرگسالی تداوم پیدا می كند(گیلمن و همکاران ،2001). بر اساس یك مطالعه كشوری 60 درصد از دانش آموزان ایرانی كم تحرك بودند و میزان فعالیت جسمانی دانش آموزان با افزایش پایه تحصیلی كاهش یافته است و در دختران این کاهش شایع تر از پسران بوده است(همشهری آنلاین ،1388). همچنین، در مطالعه ای که درسال 2006 در ایالات متحده ی آمریکا انجام شد، به این نتیجه رسیدند که فقط 8/35 درصد دانش آموزان دبیرستانی، میزان پیشنهادی فعالیت بدنی را انجام می دهند (هاشمی ،1388). همچنین درطی تحقیقات دیگری محققان دریافتند که نگرش و تلقی دانش آموزان نسبت به فعالیت بدنی از دوره راهنمایی به دبیرستان، میل به منفی تر شدن دارد و شرکت در فعالیت بدنی نیز رو به کاهش می رود. ایروان درسال 2007 معتقد بود افزایش وزن به طور قابل ملاحظه ای بلافاصله بعد از دوران دبیرستان افزایش می یابد كه ممكن است به طور مستقیم به كاهش فعالیت های بدنی نسبت داده شود.
درایران، یکی از موانع مهم افزایش فعالیت بدنی عدم وجود آگاهی در مورد مزایای فعالیت بدنی وهمچنین، عدم وجود اطلاعات کافی در مورد سطوح و محدوده فعالیت جسمانی و ورزش می باشد(سازمان جهانی بهداشت ،2003). آنچه مسلم است ادراک و نگرش افراد به موانع و مزایای مشارکت در فعالیت بدنی، عاملی اثرگذار بر تصمیم گیری های آنان در مشارکت در فعالیت منظم و سلامت محور است. لذا، ارزیابی ادراک و نگرش افراد به فعالیت های حرکتی، جایگاه ویژه ای را در پژوهش های کاربردی به خود اختصاص داده است(دفلاندر و کرانت ،2004). آلپورت نگرش را نوعی آمادگی ذهنی و عصبی سازمان یافته با تجربه تعریف می کند که بر واکنش به تمامی موضوعات و موقعیت های وابسته به نگرش تأثیری پویا ومستقیم بر جای می گذارد(عطارزاده حسینی ،1383 ؛ سیرز و همکاران[10] ،1991). نگرش ها از باورهای ما نسبت به افراد و اشیاء متولد شدند. آنها رفتارهای ما را به روش های بی شمار شكل دادند و مشاركت ما را در فعالیت ها و اهدافی را كه بنا نهادیم و آنهایی را كه تصمیم به ترك آنها گرفتیم را تعیین می كنند. عقاید و نگرش ها از طریق حركات و زبان افراد بیان می شود. علت مطالعۀگستردۀ مفهوم نگرش در سال های اخیر، توانایی شناخته شده آن درتأثیرگذاری برعملکرد افراد است. نظر به این كه نگرش بر رفتار اثر میگذارد و با رفتار یك رابطه علت و معلولی دارد. دستیابی به نگرش افراد بهترین راه تشخیص رفتار مشارکتی افراد در فعالیت های حرکتی است(زاکاریان و همکاران ،1994). ارتقای دیدگاه و نگرش مثبت به تربیت بدنی عنصر مهمی در پی فعالیت های جسمانی مادام العمر است(سیلورمن و ساب رامانیام ،1999).
نکتۀ مهم قابل ملاحظۀ پژوهشگران، نگرش نوجوانان و جوانان به ورزش است. به زعم اکثرآنان، دورههای سنی جوانی و نوجوانی دوره هایی اند که نگرش ها رشد می کنند و علاوه برشکل گیری، زمینه برای تغییر مساعد آن ها فراهم است(تولسون و چررت ،1994). رفتارهای دانش آموزان متأثر از باورها و نگرش های آنها است. شناخت این نگرش ها به معنای اصلاح برنامه های كلاسی و آموزش می باشد. ترودئا و همکاران.(1998)، پاسخ گویی به نیازهای دانش آموزان را دردوره های تحصیلی پایین مهمتر از مقاطع تحصیلی بالاتر می دانند، چون آنها نگرش مثبت و تجربه لازم را برای مشارکت ورزشی در سالهای آتی بدست می آورند. در تربیت بدنی، كسب شناخت از باورهای دانش آموز یك منبع مهم برای درك نگرش ها و علایق آنها و مشاركت انها در برنامه كلاسی است(استراند و اسكانتلینگ ،1994). یك رابطه مثبت و قابل توجه بین نگرش های دانش اموزان دبیرستانی نسبت به تربیت بدنی و شركت در فعالیت های اوقات فراغت وجود دارد( چانگ و فیلیپ ،2002).
با توجه به نقش فعالیت بدنی و ورزش در سلامت افراد، بخصوص دانش آموزان و با توجه به نتایج تحقیقات متعدد مبتنی بر آثار مفید و مثبت ورزش و فعالیت بدنی، در این پژوهش محقق به دنبال این است که میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان یزد نسبت به فعالیت بدنی و ورزش چقدراست؟
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
فعالیت بدنی عمدتاً به عنوان ضرورتی برای رشد و تکامل طبیعی کودکان و نوجوانان شناخته می شود. شرکت در فعالیت بدنی منظم، در کاهش خطر ابتلا به چاقی، بیماری قلبی وعروقی، فشار خون، دیابت نوع دو، سرطان روده، استئو آرتریت(ساییدگی مفصلی) و پوکی استخوان بزرگسالان مؤثر است. یكی از اهداف سازمان جهانی بهداشت تا سال2010، افزایش تعداد افرادی است كه برای حفظ سلامت، فعالیت جسمانی كافی داشته باشند(سعید ،1386 ص86-71). همچنین فعالیت جسمانی به عنوان یك شاخص مهم جامعه سالم در سال2010 مدنظر بوده است(پانا و همکاران ،2004). ون مچلن (1997)معتقد است فعالیتهای بدنی طولانی مدت، به عنوان بهترین گزینه برای سلامتی جامعه است (وکیلی ،1389). فعالیت جسمانی متوسط می تواند توسط هركس ، در هر روز از زندگی و بدون هیچ هزینه ای انجام شود. فعالیت بدنی متوسط باید در تمام روزهای هفته یا حداقل 5 روز درهفته انجام شود تا اثرات بهداشتی مثبت داشته باشد و فعالیت بدنی شدید نیز باید3 روز درهفته انجام شود(پاهو ،2002).
فعالیت بدنی به عنوان یك عامل تعیین كننده مهم در بهبود سلامت جسمی شناخته شده است ولی رفتارهای فعالیت بدنی نیز با بسیاری از حالت های مثبت روانشناسی ارتباط دارد. تاثیری كه فعالیت بدنی روی جسم دارد با بهبود تصور، كنترل وزن و اخلاق است كه نقش اساسی در نتیجه وضعیت روانی بازی می كند. اعتماد به نفس پایین، تبعیض اجتماعی، نگرانی، افسردگی و خود كشی همگی با افزایش در صد چربی بدن یا وضعیت وزن نا سالم در ارتباط هستند. به طور كلی این یافته ها به اهمیت فعالیت بدنی روی سلامت اجتماعی ، ذهنی و جسمی شخص اشاره می كند(پاولیك و كینلن ،2007).

با وجود این، از سال 1991 تا 1999 میزان فعالیت جسمانی دانش آموزان از42 درصد به29درصد کاهش داشته است. در سال2000 ، نزدیک به نیمی از گروه سنی21-12 سال فعالیت جسمانی منظم نداشتند و در سال 2001، فقط 30 درصد از افراد 18سال و بزرگتر
فعالیت جسمانی منظم داشتند. اهمیت دادن به فعالیت های بدنی و ورزش مدرسه ای به حدی اهمیت یافته که توجه جهانی به آن رو به افزایش است و مسؤلان ارشد تربیت بدنی ورزش دنیا، به خصوص آموزش و پرورش را به چالش کشیده اند، به طوری که درچند دهه اخیرموضوع تربیت بدنی و ورزش مدرسه ای درسطر اول اولویت های برنامه ای و پژوهشی بسیاری ازکشورها و نهادهای بین المللی قرار گرفته است(بایلی و دیسمور ،2004).
مطالعه نگرش به فعالیتهای حركتی و ورزشی به عنوان خواستگاه رفتار آگاهانه در جهت نیل به اهداف بهزیستی و تندرستی از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین منظور شناخت خصوصیات فردی و آگاهی از نگرشها و گرایشهای افراد به فعالیتهای حركتی و ورزشی نقش مهمی در تصمیمگیریهای تربیتی، آموزشی و بهداشتی دارد و میتواند دستاندركاران و متولیان ورزش را در فراهم كردن امكانات متناسب با تمایلات، تواناییها و نیازهای جسمی- روانی افراد به منظور ایجاد زمینههای لازم برای توسعه و گسترش فعالیتهای حركتی و ورزشی و برنامه ریزی واقع بینانه و اصولی كمك نماید. آثار متقابل حضور در فعالیت های حرکتی و ورزشی بر نگرش افراد، متفاوت بودن این نگرش ها با توجه به ویژگی های متفاوت فردی، همسان نبودن نیازها، تفاوت در میزان بهره مندی از تأثیرات حرکت و فعالیت های ورزشی، و به طور کلی درهم آمیختگی زندگی فردی و اجتماعی عواملی اند که بیش از پیش اهمیت پرداختن به مقولۀ نگرش را یادآور می شوند و بر تأثیرات اجتماعی و انکارناپذیر فعالیت های حرکتی و ورزشی صحه می گذارند(رمضانی نژاد ،1376 ؛ ماتی و چریستور ،1998 ؛ ساندرز و ممری ،1990 ؛ تری ،1996).

اهمیت آگاهی ازفعالیت بدنی در ارتقای میزان مشارکت نوجوانان در این فعالیت ها، به طور کلی ثابت شده است. اما امروزه یافته های تحقیقاتی، کاهش مداوم آگاهی و نگرش نسبت به ورزش در میان دانش آموزان ،به خصوص دانش آموزان دبیرستانی را نشان می دهند، به همین دلیل در این تحقیق به بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دبیرستانی شهرستان یزد نسبت به فعالیت بدنی و ورزش خواهیم پرداخت.
[1] – Healthy People
[2] – Pena et al
[3] – Van Mchln
4- Pan American Health
[5] – Pawlik & Kienlen
[6] – Bailey & Dismore
[7] – Matthys & Christopher
[8] – Saunders & Mummery
[9] – Terry
[1] – Arent et al
[2] – Mockenhaupt
[3] – Kamarudin & Fauzee
[4] – Lee CD & Blair
[5] – Gillman et al
[6] – Eirovan
[7] – WHO
[8] – Deflandre & Corant
[9] – Allport
[10] – sirz et al
[11] – Zakarian et al
[12] – Silverman & Subramaniam
[13] – Tolson & Cherrette
[14].- Threouda et al
[15] – Strand & Scantling
[16] – Chung & Phillips
پژوهش ها حاكی از ثأثیر متغیرهای بسیاری بر كیفیت زندگی بودهاند. از جمله در پژوهش سیاروچی و همکاران (2000) به بررسی رابطه عامل فردی هوش عاطفی با مؤلفههای كیفیت زندگی یعنی سلامت جسمانی و روانی پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شده است که افرادی كه در هوش عاطفی نمرات بالاتری دارند، میتوانند به راحتی با استرسها و فشارهای زندگی روزمره، مقابله کرده و همچنین قادرند احساسات خود را کنترل و بیان نمایند، بنابر این از نظر جسمی و روانی نسبت به کسانی که هوش عاطفی پایینتری دارند، سالم تر هستند.
در تحقیقات دیگری نیز به بررسی رابطه هوش عاطفی و كیفیت زندگی پرداخته شده است (شوته، مالوف، تورتینستون و روکی[2]، 2007). همچنین پژوهشهای هارت (2000)، تجلی (1386)، ساکلوفسکی، آستین و مینسکی[3] (2003) حاکی از آن هستند که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی دارد.

یکی دیگر از عوامل موثر برکیفیت زندگی هوش اخلاقی است که در تحقیقاتی به رابطه بخشش (مؤلفه هوش اخلاقی) و سلامت روان (مؤلفهی کیفیت زندگی) اشاره شده است. بخشش دارای تأثیر مستقیم بر سلامت روان است. دراین راستا، پژوهشها نشان دادهاند که بخشش در کاهش اضطراب (هبل[4] و اِنرایت ، 1993؛ فریدمن[5] و اِنرایت، 1996؛ سابکوویاک[6] و همکاران، 1995، کایل[7] و اِنرایت، 1997)، افسردگی (فریدمن، 1995؛ رای[8]، 1999؛ کواتس[9]، 1997)، غصه اصلاح روابط بینفردی ( مککالاف[10] و ورتینگتون، 1995)، بالا بردن عزت نفس (کواتس، 1997) و داشتن امیدواری (فریدمن و اِنرایت، 1996)، که همگی از ابعاد سلامت روان هستند مؤثر است. اما در هیچ پژوهشی هوش عاطفی که رضایت از زندگی را افزایش داده، مشکلات بینشخصی را کاهش میدهد و زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم میکند (درویزه، 1382)، دركنار هوش اخلاقی كه مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه است، قرار نگرفته است، تامشخص شود که آیا ابعاد این دو هوش به طور همزمان بر روی ابعاد کیفیت زندگی اثرگذار هستند؟ علاوه براین، در پژوهش سالووی (2002) نیز این نتیجه حاصل شد که هوش هیجانی بالا رابطۀ مستقیمی با همدلی دارد و قادر است توان همدلی با دیگران که از عناصر اصلی تعامل صحیح است را پیشبینی كند، اما در هیچ پژوهشی همدلی به عنوان متغیر میانجی و واسطه بین دو هوش اخلاقی و عاطفی و کیفیت زندگی قرار نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر طبق شکل1 -1، بررسی اثر هوش عاطفی دركنار هوش اخلاقی به عنوان متغیرهای برونزاد بر روی كیفیت زندگی به عنوان متغیر درونزاد با توجه به نقش واسطهای سازه همدلی است.

[1] – Campil, Sils, Cohan & Austin
[2] – Schutte, Malouff, Thorsteinsoon, & Rooke
[3] – Saklofske, Austin & Minski
[4] -Hebel
[5] -Freedman
[6] -Subkoviak
[7] -Coyle
[8] – Rye
[9] -Coates
[10] -Mccullough
[1] – Terjesen, Jacofsky, Froh & Diguseppe
[2] – Seligman & Csikszentmihalyi
[3] – Campil, Sils, Cohan & Austin
[4] -quality of life
[5] – McCall
[6] – Hagerty, Cummins, Ferris, Land & Michalos
[7] – Subjective Approach
[8] – Williams
[9] – empathy
[10] – Visher
[11] – Jolliffe & Farrington
[12] – Sousa
[13] – Ali, Amorim & Chamorro-Premuzic
[14] – Kalliopuska
[15] – Mayer
[16] – Salovey & Mayer
[17] – Taylor & Bagbi
[18] – Bar-on
[19] – morall intelligence
[20] – Borba
یكی از سازههای مهم در حوزه روانشناسی سلامت، تاب آوری است كه جایگاه ویژه ای در حوزه های روانشناسی مثبت نگر، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی دارد. كانر و دیویدسون[2] (2003) تاب آوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناك بیان میكنند. آنها تابآوری را تنها پایداری در برابر شرایط تهدیدكننده قلمداد نمیكنند، بلكه شركت فعال فرد در محیط را مهم میدانند. امروزه تاب آوری در حوزههای بهداشت روانی و روانشناسی تحول، جایگاه ویژه ای برای خود كسب كرده است و بیشتر از دو دهه استكه به عنوان یك سازه مهم در تئوریها و پژوهشهای بهزیستی مطرح است ( آبراهام وگریف كارلا[3]،2008). كامپفر[4] (1996) معتقد است كه تاب آوری نقش مهمی در بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر دارد و از این رو، سازگاری مثبت و موفق را در زندگی فراهم میكند، در عین حال كامپفر به این نكته اشاره مینماید كه سازگاری مثبت با زندگی، هم میتواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند. تاب آوری اشاره بر فرایندی پویا دارد كه انسانها در زمان مواجهه با شرایط ناگوار یا ضربه های روحی به صورت رفتار انطباقی مثبت از خود نشان میدهند ( لوتار، چیچتی و بیكر[5]، 2000). برخی ویژگیها به صورت بالقوه در افراد به ودیعه گذاشته شده است. اما ظهور و اعتلای آنها مستلزم شناخت دقیقتر، پرورش و بكارگیری است. تاب آوری به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانكاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن بوسیله آن تجارب اطلاق میشود. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارت های اجتماعی و تعامل با محیط حمایت میشود، توسعه مییابد و به عنوان یك ویژگی مثبت متبلور میشود ( دینر، لوكاس، شیمك و هلیول[6]،2009). از نظر ماسن و كوهورنن[7] (2001) افراد میتوانند تحت آموزش قرار بگیرند تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارتها افزایش دهند و میتوان عكس العمل افراد در مقابل استرس، رویدادهای ناخوشایند و دشواریها را تغییر داد، به طوری كه بتوانند بر مشكلات منفی محیطی غلبه كنند. با توجه به این كه تاب آوری به عنوان یك مفهوم دوبعدی یعنی اهمیت ناگواری و سازگاری مثبت در نظر گرفته میشود، تاب آوری میتواند بر روی كیفیت زندگی و ابعاد آن تأثیرگذار باشد (لوتار[8]،2006، به نقل از میکاییلی، مختارپورحبشی، میسمی، 1391 ). در دنیای امروز ارتقای كیفیت زندگی از اهمیت زندگی ویژه ای برخوردار است كه در واقع منظور از كیفیت زندگی فاصله بین انتظارات و تجربیات افراد از آن میباشد (نصیری، مختاری، مشاف،2003). كیفیت زندگی یك مفهوم ذهنی و چند بعدی است كه در سال های اخیر مورد توجه محققان و دانشمندان علوم انسانی قرارگرفته است. دراواسط قرن بیستم، با توسعه ی اقتصادی اجتماعی فرهنگیكشورها و پیشرفت علوم و تكنولوژی، انسانها تدریجاً از رفاه بالاتر برخوردار شدند و خواستار كیفیت زندگی بیشتر شدند. به همین دلیل كیفیت زندگی در قرن بیستم مورد توجه زیادی قرار گرفته است )ربانی خراسانی و كیاپور، 1386). كیفیت زندگی ارزیابی مثبت و منفی فرد از خصوصیات زندگی و نیز میزان رضایت كلی فرد از زندگی خود تعریف شده است (سینتیا، هایندز[9]،1998). ایسنك[10] (1998) معتقد است كه این مفهوم دیدگاه فرد را درباره تفاوت درك شده، بین آنچه باید باشد و آنچه هست نشان میدهد. سه بعد مهم این مفهوم شامل نظر فرد درباره سلامت كلی خود، رضایت از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی زندگی و نیز زیرمجموعههای این ابعاد است (گرانت و ریورا [11]،1998). كیفیت زندگی در حقیقت چكیده ای است از كل اهداف مراقبت های بهداشتی كه میزان تأثیر سلامتی بر زندگی فرد را ارزیابی میكند (گوت و هنكلیف[12]،2003).

با توجه به جوان بودن جمعیت ایران، حجم وسیعی از مسائل، دشواریها و چالشهای جامعه به مسائل نوجوانان و جوانان اختصاص یافته و مسأله سلامت اجتماعی و روانی آنان، از اولویت های اصلی كشور محسوب میشود. در سال های اخیر شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان در ایران به یك مسأله اجنماعی تبدیل شده است و نگرانی های عمیقی را در سطوح مختلف مدیریتی، دانشگاهی و عمومی جامعه به وجود آورده است. (محمدی، محمد، فراهانی، علیخوانی، زارعی، تهرانی و همکاران، 2006) رفتارهای پرخطر عبارتند از رفتارهایی كه اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه و سلامتی افراد دارد كه میتواند مانع موفقیتها و رشد گردد، این رفتارها میتوانند منجر به صدمات فیزیكی شده و یا رفتارهایی كه اثرات منفی فزاینده (مانند سوءمصرف مواد) دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر میتواند با ایجاد وقفه در رشد یا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان، اثرات نامطلوبی روی افراد برجا گذارد (گازمن[13]،2007). مفهوم گسترده رفتار پرخطر، سلسله ای از رفتارها را در بر میگیرد كه نه تنها برای فرد درگیر در این رفتار و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار میآورد، بلكه باعث صدمه غیرعمدی به افراد بی گناه دیگر نیز میشود. رایج ترین رفتارهای پرخطر عبارتند از: مصرف زیاد مشروبات، سوءمصرف مواد، آمیزش جنسی ناایمن (بویر[14]،2006)، خشونت (حیدری، شوهی زاده، كبیری، فرخ شاد،1390). زنان به میزان زیادی تحت تأثیر رفتارهای پرخطر هستند. بسیاری از این رفتارها مانند سیگاركشیدن، مصرف دارو و خشونت در مردان هم وجود
دارد، اما اثر آن روی زنان بیشتر است، زیرا در معرض خطر بیشتری قرار دارند و این رفتارها پیامدهای خاص را روی سلامتی و بهداشت آنان بجا میگذارند ( ساریجینی، رایان، لی و پترسن[15]،1999). و رفتارهای پرخطری از جمله مصرف زیاد الكل، مصرف غیرقانونی دارو و رفتار جنسی ناایمن میتواند به میزان بالای بیماری و مرگ و میر در میان دانشآموزان منجر شود (ویلسون، جورف[16]،1995) مطالعات نشان داده اند كه اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الكل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از 18 سالگی آغاز میشوند (مرعشیان، 1390). با عنایت به صدمات و خسارات جبران ناپذیری كه هریك از رفتارهای پرخطر به دنبال دارند و از آنجایی كه اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی طولانی مدت و پرهزینه است، به نظر میرسد پیشگیری بهترین رویكرد برای كاهش رفتارهای تهدیدكننده سلامت در سطح جامعه میباشد. امروزه یكی از مسائلی كه بیش تر به آن توجه میشود، انتقال از دیدگاه های خطرنگر به سمت دیدگاه های تاب آوری است، یعنی به جای تكیه بر عوامل خطر و سعی در تدارك اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افرادپرخطر با تكیه بر عوامل تاب آوری بتوان توان مقابله با مشكلات را در جمعیت پرخطر بالا برد (خداجوادی، آقابخشی، رفیعی، عسگری، بیان معیار و عبدی زرین، 1390) .با توجه به اهمیت قشر دانش آموزان و كیفیت زندگی آنها و شیوع رفتارهای پرخطر در میان آنها و صدمات و خسارات جبران ناپذیر رفتارهای پرخطر و بالا بودن هزینه های زمانی و مالی اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی در این پژوهش سعی میشود با آموزش مولفه های تاب آوری كیفیت زندگی دانش آموزان را بهبود بخشیده و رفتارهای پرخطر را در میان این قشر كاهش دهیم.

[1]-Azad
[2]-connor & Davidson
[3]-Abraham&Greeff Karla
[4]-Kumpfer
[5]-Luthar,Cicchetti&Becker
[6]-Diener, Lucas, Schimmack &Helliwell
[7]-Masten &Cohornen
[8]-luthar
[9]-Cynthia&Hinds
[10]-Eysenck
[11]-Grant&Rivera
[12]-Gott&Hinchliff
[13]-Gusman
[14]-Boyer
[15]-Sarigiani, Rayan &Petersen
[16]-Wilson&Jorffe
[1]- Hanstad
[2]- Guyatt, Feeny & Patrick
[3]-Kaplan &Sadock
[4]-Gill &Feinstein
[5]-Gonzales & Field
[6]-Juan- Pablo&Stefan