دانش سازمانی به زعم غالب مدیران موفق دنیا، یکی از مهمترین سرمایهی شرکتهای سده بیست و یکم محسوب میشود که مدیریت بهینه آن موجب ارتقا سطح کیفی سازمان میگردد(شاهین 1390، 19). مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها در شناسایی، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و مهارتهایی که بخشی از سابقه سازمان هستند و عموماً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، یاری میرساند (ستاری قهفرخی 1386، 8). در واقع مدیریت دانش”فرآیند نظاممند و یکپارچه هماهنگی در سطح سازمانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است”، که هدف از فعالیتهای آن در سازمان، اطمینان از رشد و تداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمام سطوح، به کارگیری دانش موجود در تمام چرخهها، ترکیب دانش در جهت هم افزایی، کسب مداوم دانش مربوطه و توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم است که به وسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود (کان یی وونگ 2005، 13). از طرفی دیگر امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درك و كاربرد نمادها و سمبلها كه نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان دهنده تغییر نگاه سازمانها و متفكران سازمانی از هوش تستی بر رویكردهای نوین به مقوله هوش است. یكی از انواع هوش، هوش سازمانی است. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی كه بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرآیندی سازمانی كه تأثیر زیادی بر كیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد، وما را برای تصمیمگیری سازمانی توانمند میسازد(ابرزی 1385، 30). ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون مدیریت دانش را در بر میگیرد. تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش میباشد، تا آنجایی که هوش سازمانی درحقیقت قابلیت یک سازمان درافزایش اطلاعات، نوآوری، دانش عمومی و عمل مؤثر بر پایهی ایجاد دانش است (یالس 2005، 52).
در سالهای اخیر مدیریت دانش به موضوعی مهم و حیاتی برای موفقیت سازمانها تبدیل شده است. به گونهای که اثربخشی آنها در گرو ایجاد، ذخیرهسازی، انتقال و بکارگیری به هنگام دانش میباشد. با این وجود بسیاری از سازمانها آمادگی لازم را برای بهرهگیری موفقیتآمیز از استراتژی مدیریت دانش ندارند(ستاری قهفرخی 1386، 21). امروزه با اطمینان كامل میتوان ادعا كرد كه شناسایی و استفاده از هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یك سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. ضرورت بررسی هوش سازمانی در حال حاضر پاسخ به شرایط فعلی و نیاز مدیران است. سازمان با بهره گیری از هوش سازمانی، اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خویش افزایش داده و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شده به استفاده در لایههای اجرایی سازمان برای استفاده مدیران توسعه داده میشود. با توجه به اینكه مدیران در سازمانهایی فعالیت میكنند كه متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میباشند و در مقابل پاسخگویی به مسایل و مشكلات خود مثل انسانها نیازمند قدرت یادگیری هستند. بنابراین مسئله هوش سازمانی میتواند در این مهم كمك شایانی به مدیران كرده و آنها را قادر سازد تا با توجه به حافظة سازمانی خود پاسخگوی نیازها و مشكلات و عكس العمل به موقع به تغییرات محیطی باشند. بنابراین مدیران برای پیشبرد اهداف سازمانی و دستیابی به آنها نیاز به هوش سازمانی دارند كه بتوانند با اتكای به آن عملكرد خود را بهبود بخشند(بیک زاده و همکاران 1389، 48). امروزه صنعت ورزش به عنوان یکی از پردرآمدترین و تأثیرگذارترین صنایع در چرخه اقتصاد یک کشور شناخته شده است که حتی در روزهای رکود شدید اقتصادی، نسبت به دیگر صنایع از رکود کمتری برخوردار بوده است. از این رو سازمانهای ورزشی باید بکوشند تا در این محیط پر تلاطم از یکدیگر عقب نیفتند تا مشتریان خود که همانا تماشاگران، سهامداران، ورزشکاران، مربیان هستند را از دست ندهند. هیـأتهای ورزشی هر استان نیز تلاش میکنند با ارتقا و بهبود دائم سطح عملکرد خود بتوانند به نحو مؤثرتری در نیل به اهداف خود گام بردارند. یکی از مهمترین استراتژیهایی که میتواند در شرایط کنونی تاثیر بسزایی در این زمینه داشته باشد، مدیریت دانش است. ایجاد زمینه و پیش شرطهای سازمانی مناسب از جمله هوش سازمانی مناسب، اولین اقدامی است که باید برای پیادهسازی موفقیتآمیز این استراتژی انجام شود.
بنابراین پژوهش حاضر به منظور فراهم سازی شواهدی از رابطهی بین زیر سیستم مدیریت دانش و هوش سازمانی انجام خواهد گرفت و به دنبال تحقق اهداف زیر است:
1- آیا بین مدیریت دانش با هوش سازمانی در جامعه ی مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین زیر سیستمهای مدیریت دانش با هوش سازمانی در جامعهی مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد؟
3- آیا مؤلفه های مدیریت دانش قادر به پیش بینی هوش سازمانی در جامعه مورد مطالعه میباشند؟
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
هیئتهای ورزشی تشكیلاتی است كه به منظور فراهم نمودن زمینه مساعدت جهت گسترش رشته ورزشی مربوطه و ایجاد انگیزه و نیز جذب آحاد مردم به امر ورزش و كشف استعدادها و بالابردن سطح مهارتهای ورزشی بر اساس اصول و مبانی پیشبینی شده در اهداف فدراسیون و سازمان تربیتبدنی ایجاد گردیده است. این هیأت نماینده و جانشین فدراسیون ورزشی مربوطه در استان بوده كه فعالیتهای مرتبط در سطح استان را برابر مقررات فدراسیون مربوطه و بینالمللی و هماهنگی با اداره تربیتبدنی استان و با رعایت كامل قوانین اجراء و نظارت مینمایند. درعصر اطلاعات و ارتباطات، انسانها بزرگترین سرمایه های هر سازمانی میباشند. بسیاری از دانشمندان دانش مدیریت سرمایههای انسانی را یگانه منبع پایدار مزیت رقابتی سازمانها میدانند (رحمتی 1390، 63). ایکوجیرو کارشناس مشهور معاملات ژاپن میگوید:” در اقتصادی که تنها چیز با ثبات، بیثباتی است، یک منبع مطمئن و با دوام مزیت رقابتی، دانایی است.”وقتی هر شب تقاضاها تغییر میکند، فن آوریها توسعه مییابد، رقبا زیاد میشوند، سازمانهایی موفق هستند که همواره دانش جدید ایجاد کنند. آن را به طور گسترده در سراسر سازمان اشاعه دهند و به سرعت آن را بصورت فناوریها و محصولات جدید نشان دهند (حسینی 1385، 102). پیلار اعتقاد دارد که دانش (و خصوصاًٌ ایجاد دانش، در امتداد انتشار و جمعآوری آن در سازمان میتواند یک منبع استراتژیک کلیدی برای یادگیری سازمانی باشد(راب 2003، 78). از طرف دیگر سازمانها در محیط پر از تغییر و تحول قرار دارند و برای بقا و تداوم فعالیت خود نیاز به افزایش دانش و آگاهی کارکنان و پرسنل خود دارند. بنابراین هر مکانیزم سازندهای که برای افراد چنین امکانی را برای افزایش دانش و آگاهی فراهم سازد، به طور طبیعی به کارآیی و اثربخشی سازمانی کمک خواهد کرد و بقا و تداوم فعالیت و رقابت آن سازمان را موجب خواهد شد. از طرف دیگر برای پیشرفت و توسعه ورزش کشور، ادارات ورزش و جوانان استانها نقش بسیار مهم و کلیدی در برنامهریزی، سازماندهی، و اجرای فعالیتهای ورزشی را دارا هستند و این ادارات در صورت داشتن مدیریتی کارآمد و اثربخش بهتر میتوانند به توسعه و پیشرفت ورزش در کشور کمک کنند (رحمتی 1390، 70).
همانگونه كه در دنیای انسانی و در حیات پرتلاطم بشری انسانهایی موفق و كارآ خواهند بود كه دارای هوشی سرشار و بهرهمند از درجهی هوشی بالا باشند، قطعاً در دنیای سازمانی نیز وضع به همینگونه خواهد بود، به خصوص این كه در عصر حاضر هر چه زمان به جلوتر می رود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالشهای جدید، سازمانها نیز پیچیدهتر و ادارهی آن ها نیز مشكلتر میشود و نیاز به دانش جدید بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد (غلامی 1390، 53). اكثر مدیران اجرایی بر این باور هستند كه دانش مهمترین موهبت یا نعمت در سازمان است. آنها باور میكنند كه آگاهی مغزی، ذهنی و هوشیاری، اصلی عمده و مهم در سازمان آنها است، همان چیزی كه موجب ایجاد رقابت در سازمان میشود، لذا تلاش میكنند تا از هوش سازمانی بهره ببرند تا به یك رقابت صحیح دست یابند (لیبویتز 1999، 79). در دنیای امروز ارتقاء هوش سازمانی یكی از الزامات غیرقابل انكار برای اغلب سازمانهااست تا بتوانند از طریق كسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی، بر قابلیتهای خود بیفزایند. از طرفی نیز افزایش هوش سازمانی موجب میگردد سازمانها اطلاعات محیط اطراف خود را سریعتر و با دقت بیشتری تجزیه و تحلیل كرده و نتایج حاصل را به طریق سودمند ذخیره و در مواقع مقتضی در دسترس تصمیمگیرندگان قراردهند. این امر جریان تبادل اطلاعات و دانش را در بستر سازمان تسریع كرده و اثربخشی فرآیند تفكر و تصمیمگیری جمعی را به نحو چشمگیری بهبود می بخشد (شاهین 1390، 60). میزان هوش سازمانی سازمانها، مانند انسانها، متغیر و متفاوت است. یعنی مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی در بروز و رشد آن تأثیر می گذارد. سازمانها نیز همانند انسانها، درجهای از هوشمندی را به نمایش میگذارند. برخی از سازمانها بسیار كند ذهن هستند.آنها حتی نمی توانند سیگنالهای بسیار قوی از تغییرات محیط خود را تشخیص دهند و در پاسخ به این محركها بسیار ناتوانند. این سازمانها به آرامی یاد میگیرند و بدون هیچگونه درك و بینش اشتباهات قبلی خود را تكرار میكنند (غلامی 1390، 107).
با توجه به نکات ذکر شده و با توجه به تأکید دولت به اقتصادهای دانش محور در افق توسعة کشور، و همچنین مزایای مدیریت دانش و شناخت بهتر عوامل موفقیت آن به ویژه هوش سازمانی، و همچنین اینكه هم اكنون موضوع مدیریت دانش و هوش سازمانی به عنوان یك نیاز شناخته میشود و موضوع جدیدی میباشد و به دلیل كمبود پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با موضوع هوش سازمانی در ایران، و بخصوص در سازمانهای ورزشی، این موضوع نیازمند بحث بیشتری میباشد. تا از یك طرف مدیران و دست اندركاران سازمانها با مقوله مدیریت دانش و هوش سازمانی و همچنین ابعاد آن آشنا باشند و هم بتوانند عملكرد خویش را با توجه به ابعاد هوش سازمانی بهبود بخشند. بنابراین هیأتهای ورزشی استان ها میتوانند ضمن ارزیابی وضعیت مدیریت دانش به کمک هوش سازمانی به ایجاد تنوع در منابع مالی، تحلیل برنامه ها و عملكردها، توسعه چشم اندازها، باز تعریف ماموریتها و طراحی راهبردهای مناسب بپردازد.
عضله فوقخاری و عضله دلتوئید، عضلات اصلی در آبداکشن مفصل شانه هستند. مطالعات نشان
میدهد که عضلات RC، دو عملکرد اصلی در مفصل بازویی- دوری دارند که شامل ۱) نقش حرکتی استخوان بازو در مفصل شانه ۲) تثبیت مفصل گلنوهومرال
افزایش پارگی یا نقص RC، منجر به نیمه دررفتگی سر استخوان بازو و نقص عملکرد مفصل شانه
میشود. عضلات RC با همکاری هم مفصلی را که ذاتا ناپایدار است را احاطه کردهاند و مفصل گلنوهومرال را از طریق زوج نیرو هم در صفحه فرونتال و هم در صفحه عرضی پایدار میکنند( فانک 2005[2]).
بنابراین پارگی در هرکدام از عضلات RC مخصوصاً فوقخاری باعث ناپایدار شدن شانه میگردد و باعث میشود که شانه نتواند عملکرد مناسب خود را به عنوان متحرکترین مفصل بدن انجام دهد. عضله فوقخاری در حرکت آبداکشن و در تولید نیروی کوپل در صفحه عرضی مفصل شانه موثر است. پس تشخیص به موقع آسیب در عضله فوقخاری این امکان را میدهد که با درمان این عضله، کارایی سریع تر مفصل شانه به دست آید. تستهای زیادی برای سنجش آسیب عضله فوقخاری وجود دارد اما هیچ یک از این تستها به عنوان مناسبترین تست شناخته نشده است. هدف از تحقیق حاضر ارائه یک تست مناسب برای عضله فوقخاری است. در این مطالعه به دلیل اینکه از لحاظ بیومکانیکی عضله
فوقخاری در حالت اکستنشن آرنج بیشتر فعال است تمام تستها در این مطالعه وضعیت اکستنشن آرنج انجام میشود.
3-1- سابقه و ضرورت انجام پژوهش
عموما اختلالات شانه شایع است و اغلب به علت آسیب دیدگی تاندون RC و مخصوصاً تاندون عضله فوقخاری است(ال مند[1] و همکاران۱۹۹۰،جی اسوند[2] و همکاران۱۹۹۸، نیر [3] و همکاران۱۹۸۳). اساس فرض، در سنجش شناخت آسیب فوقخاری، این است که باید در درجه اول فوقخاری فعال شود که با حداقل شدت فعالیت سایر عضلاتی شانه همراه باشد.
به منظور سنجش آسیب عضله فوقخاری، برای نخستین بار توسط مونیز وجاب وضعیت ۹۰ درجه آبداکشن بازو و ۳۰ درجه هوریزنتال فلکشن در صفحه کتف که با چرخش داخلی بازو و به کار بردن مقاومت در مقابل آبداکشن پیشنهاد شد. آنها با این موقعیت آزمایشی ادعا کردند که فعالیت عضله فوقخاری را میتوان از سایر عضلات تفکیک کرد و آنرا تست Empty can (EC) نامیدند( مونیز و جاب[4] ۱۹۸۲). با این حال برای حمایت از این نتیجه تنها سیگنالهای خام Emg را از عضلات RC، تنها در یک آزمودنی و بدون نرملایز سازی گزارش کردند.
از آنجا که در طول چرخش داخلی برجستگی بزرگ به زیر قوس آخرومی-ترقوهای برخورد میکند، 45 درجه چرخش خارجی را به جای چرخش داخلی در تست جاب به کار بردند وبه عنوان تست Full can (FC) نامیدند.آنها استدلال کردند که وضعیت FC درد کمتری را نسبت به EC برمیانگیزد و بنابراین برای عملکرد فوقخاری یک آزمایش قابل اطمینانتری است.
کلی و همکارانش بیان کردند که در این وضعیت شدت فعالیت عضله فوقخاری در تست FC وEC مشابه است.( کلی و کدرمس[5] ۱۹۹۶).
گرچه کلی وکدرمس فعالیت ۸ عضله شانه را گزارش کردند اما آنها از گزارش سطح فعالیت نسبی بین عضله فوقخاری و دیگر عضلات شانه قصور کردند.
تا حدی بر اساس نتایج EC و FCبه صورت بالینی، برای تشخیص آسیب فوقخاری از این دو تست استفاده میشود. با این حال نتایج الکترومیوگرافی[6] جاب و کلی دادههای کافی برای حمایت از تفکیک فعالیت عضله فوقخاری در تستهای FC و EC ارائه نکردهاند.
در واقع شواهد الکترومیوگرافی نشان میدهد که در تستهای FC و EC شدت فعالیت عضله دلتوئید بالا است(تونزند[7] و همکاران ۱۹۹۱،مولانگل[8] و همکاران۱۹۹۶، رینولد[9] و همکاران۲۰۰۷). علاوه بر عضله فوقخاری (مولانگل و همکاران۱۹۹۶، رولندز و همکاران[10] ۱۹۹۵،بیچر[11] و همکاران۲۰۰۸)، تحتکتفی (تونزند و همکاران ۱۹۹۱، بیچرو همکاران۲۰۰۸) و دندانه ای قدامی (مولانگل و همکاران۱۹۹۶ ، بیچرو همکاران۲۰۰۸) فعال هستند.
بعد از آن در این راستا برای تعیین اعتبار آزمون تستهای FC و EC یک مطالعه جامع از فعالیتEmg عضلات شانه در طی تستهای FC و EC انجام شد.
که در این مطالعه نشان داده که در هر دو تست FC و EC عضله فوقخاری با MVC۹۰% است و فعالیت این عضله به صورت انتخابی نیست چرا که ۸ عضله دیگر هم از جمله تحتخاری، تحتکتفی ، بخش میانی ذورنقه ، بخش تحتانی ذوزنقه، دندانه ای قدامی، دلتوئید میانی، قدامی و خلفی بیش از MVC ۷۰% فعال بودند (کریگ[12] و همکاران۲۰۰۸).
بنابراین بررسی الکترومایوگرافی، آزمایشهای FC و EC نشان میدهد علارغم اینکه وضعیتهای FC و EC میتواند برای تقویت هم زمان
عضلات شانه مفید باشد این آزمایشها نمیتواند به طور انتخابی عضله فوقخاری را فعال کند و نباید به عنوان یک تست قطعی آسیب فوقخاری تفسیر شوند.
پس به منظور شناسایی آسیب عضله فوقخاری، وضعیتی که بتواند فعالیت این عضله را از سایر عضلات جدا کند وجود ندارد و همچنان این مسئله باقی میماند که در چه وضعیتی میتوان فعالیت این عضله را از سایر عضلات جدا کرد. در این مطالعه به دنبال وضعیتی هستیم که بتواند فعالیت عضله فوقخاری را از سایر عضلات جدا کند.
4-1- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف کلی
عملکرد الکترومایوگرافی عضلات شانه در وضعیتهای مختلف.
2-4-1- اهداف جزئی
RMS عضلات کمربند شانه ( فوق خاری، ذوزنقه فوقانی، تحتانی، میانی و دالی قدامی، میانی و خلفی)
تعیین RMS عضلات کمربند شانه در حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی.
5-1- متغیرها
1-5-1- متغیرهای مستقل
حرکت آبداکشن در سه صفحه کتف، صفحه فرونتال و صفحه ساجیتال.
2-5-1- متغیرهای وابسته
شاخص الکترومیوگرافی RMS (Root mean square)
متغیر ذکر شده در عضلات فوقخاری، ذوزنقه و دالی میانی بررسی میشود.
6-1- فرضیه های پژوهش
1-فعالیت عضله فوقخاری در صفحه کتف بیشترین فعالیت را خواهد داشت و در صفحه فرونتال کمترین فعالیت را خواهد داشت.
2-فعالیت عضله فوقخاری در وضعیت 30 درجه در مقایسه با وضعیتهای صفر، 60، 90 درجه بیشترین مقدار راخواهد داشت.
3-عضله ذوزنقه و دلتوئید در صفحه کتف و در زاویه 30 درجه آبداکشن شدت کمتری خواهد داشت.
[1] Ell man
[2] G Shwend
[3] Near
[4] Job and Monyes
Kelly, Kadrmas
[6] EMG
[7] Townsend
[8] Malanga
[9] Reinold
[10] Rowlands
[11] Boettcher
[12] Craig
[1] Rotator cuff
[2] Funk
برنامهریزی جهت پرورش نخبگان و قهرمانان ورزشی نیازمند اطلاعاتی جامعی از وجوه مختلف ورزشکاران نخبه میباشد، این اطلاعات بخصوص شامل اندازهگیریهای آنتروپومتریکی و روانی است که با مقایسه این اطلاعات قادر خواهیم بود ضمن کمک به قهرمانان در رقابتهای آتی، با تعمیم این شاخصها به ورزشکاران مبتدی، نوجوان و جوان استعدادیابی را در تمام رده های سنی آن رشته ورزشی میسر سازیم (شمس و سخنگویی، 1391). ورزش کاراته نیز از این امر مثتسنی نیست، ترکیب بدن در کاراته، مثل قد بلند در بخش کومیته می تواند یک مزیت به حساب آید، اما در بخش کاتا ممکن است تا حدودی یک مانع جهت اجرای موفقیتآمیز باشد. ویژگی های شخصیتی نیز در این دو بخش می تواند تاثیرات متفاوتی داشته باشد (بوستانی، 1389). لذا با توجه به فعالیت سی ساله محقق در این رشته به عنوان هنرجو و ورزشکار، قهرمانی در سطح کشور و تورنمنت های بین المللی، مربی و داور بین المللی، مؤلف اولین کتاب مربیگری کاراته در ایران، مسؤل کمیته آموزش فدراسیون کاراته ، دبیر انجمن کاراته دانش آموزی کشور و …. همواره در پی راهکاری جهت شکوفایی بهتر استعداد های بالقوه موجود در کشور بخصوص ورزش کاراته بوده است، تا نگرش تازه ای را از بعد علمی برای مربیان، ورزشکاران، والدین، دست اندرکاران و مسئولین ورزش کاراته ایجاد نماید. با توجه به نکات مطرح شده، این که هنرجویان کاراته درسطوح قهرمانی در یکی از دو بخش کاتا یا کومیته به صورت تخصصی به فعالیت می پردازند و غالباً فعالیت ایشان بدون در نظر گرفتن ویژگی های پیکرسنجی و شخصیتی است این پژوهش در نظر دارد تا با مقایسه این دو ویژگی شاخص مناسبی را برای کمک به دستیابی موفقیت در دو بخش کاتا و کومیته ارائه نماید. لذا با توجه به توضیحات برشمرده، محقق در تلاش برای پاسخ به این سوال است، که آیا بین ویژگی های پیکرسنجی و شخصیتی قهرمانان کاراتهکای مرد دربخش کاتا و کومیته حاضر در اردوی تیم ملی ایران تفاوت وجود دارد؟
3-1- سوالات اختصاصی تحقیق
1- آیا بین ویژگی های پیکرسنجی (وزن، طول قد ایستاده و نشسته و طول اندام ها، پهنای اندام ها، محیط اندام ها و چین پوستی) قهرمانان کاراته کای مرد در بخش کاتا و کومیته تفاوت معنی داری وجود دارد؟
2- آیا بین ویژگی های شخصیتی (روان آزرده گرایی، برون گرایی، گشودگی، موافق بودن و باوجدان بودن)
قهرمانان کاراته کای مرد در بخش کاتا و کومیته تفاوت معنی داری وجود دارد؟
4-1- اهمیت وضرورت تحقیق
متخصصان امر ورزش معتقدند ورزشکارن بسیاری وجود دارند که سال های متمادی در رشته ورزشی که برگزیدهاند فعالیت میکنند اما موفق نیستند، در حالی که برخی دیگر به درجات بالایی از موفقیت رسیدهاند. پیشبینی موفقیت در یک رشته ورزشی خاص، کار آسانی نیست، زیرا عوامل متعددی در موفقیت یک ورزشکار دارای اهمیت است و از آنجایی که توانایی های انسان یک فطرت ثابت نیست و میتواند در طول زندگی تغییر نماید و در اثر عدم دستیابی به فرصت مناسب یا انتخاب اشتباه هرگز بارور نگردد، بنابراین کشف این توانایی ها ضروری است (شکرالهی اردکانی، 1390). هر انسانی در نوع خود منحصر به فرد است، با این وجود بین بسیاری از انسان ها، آن قدر
شباهت وجود دارد که می توان نکات مشترکی را در نظر گرفت. اگر چه روان شناسان وجود شباهت هایی بین افراد را قبول دارند، ولی توجه به تفاوت های افراد از یکدیگر، معطوف شده است. چرا عده ای موفق و بعضی ناموفق اند؟ چرا درک افراد از امور متفاوت است؟ تنوع استعدادها از کجا ناشی می شود؟ و غیره (فتحی آشتیانی،1390). شناسایی و توجه به تفاوت های بین افراد ممکن است در تشویق و راهنمایی آن ها به طرف رشته ورزشی معینی مفید واقع شود یا اینکه آن ها را از فعالیتی که امکان موفقیت در آن کم است، دور نگه دارد ( اشمیت، 1384). امروزه با توجه به حرفه ای شدن ورزش، شناخت وضعیت و ساختار بدنی آنچنان مورد توجه متخصصین قرار گرفته است که سوق دادن نونهالان و نوجوانان به رشته های ورزشی که درآن مستعد هستند، از مهمترین عوامل شناخت نوع ورزش برای هنرآموز به شمار می رود، زیرا در این شیوه هم از اتلاف وقت هنرجو و مربی جلوگیری شده و هم از هزینه های بیهوده جلوگیری می گردد (نجف آبادی و همکاران، 1391).
ورزشهای رزمی از رشته های مطرح ورزشی بوده و مرتباً شاهد پیوستن رشته های رزمی بیشتری در مسابقات بزرگ بینالمللی چون المپیک هستیم. بی تردید ورزشهای رزمی از جمله کاراته در ایران جزو موفق ترین و مدال آورترین رشتههای ورزشی بوده و نوجوانان و جوانان زیادی همه روزه به این رشته ها روی میآورند (درویش، 1370). اکثر قریب به اتفاق ورزشکاران فعال رشته کاراته در دو بخش کاتا وکومیته بینش و دانش کافی را از محتوای رشته انتخابی خود نداشته اند وعواملی چون راهنمایی و نقش والدین، تماشای تمرینات ومسابقات و فیلم های رزمی، آشنایی با مربیان و ورزشکاران کاراته، در گرایش آنها به سمت این رشته ورزشی موثر بوده است (انوری، 1390). نتایج تحقیقات نشان داده است که هیچ یک از کاراته کاها بر اساس شاخص های استعدادیابی در فعالیت کاراته شرکت نکرده اند و اساساً در کشور ما هیچ گونه مبنای علمی برای استعدادیابی افراد در رشتة کاراته وجود ندارد و کلیة ورزشکاران تنها بر اساس علاقة خود یا خانواده شان وارد رشتة ورزشی کاراته می شوند (شیخ، شهبازی، امینی و غلامعلی زاده، 1385). موفقیت های این رشته در عرصه های مختلف بین المللی بیشتر مرهون کمیت بالای علاقه مندان در سطح کشور نسبت به کشورهای دیگر و تلاش های مربیان و ورزشکاران می باشد.اغلب ورزشکاران کاراته با آزمون و خطا وارد یکی از دو بخش کاتا یا کومیته می شوند که گاهی به علت عدم دستیابی به موفقیت حتی در سطوح پایین سرخورده شده و پس از مدتی این ورزش را رها می کنند و یا اینکه سالیان متمادی بدون دستیابی به موفقیت، هزینه های مادی و معنوی زیادی ر ا هم خود و هم جامعه، متقبل می شوند. تحقیق حاضر با توجه به بررسی هایی که بین ویژگیهای پیکرسنجی و شخصیتی قهرمانان کاراتهکای مرد در دو بخش کاتا و کومیته دارد به توصیف و مقایسه این ویژگی ها می پردازد تا در جهت برنامه ریزی علمی برای هدایت صحیح ورزشکاران با توجه به قابلیت های بالقوه مورد استفاده قرار گیرد.
[1] – EShmith
[2] -Lidor
[3] – Zuniga
[4]- hiud
[5]- Okinawa
[6] – Kempo
[7] – Te
[8] – kata
[9]- Kumite
[10] – Robat
[11] – Enshel
موفقیت و پیشرفت ،عامل اساسی تداوم زندگی است،بنابراین برنامه تربیت بدنی باید متضمن پیشرفت تدریجی و قدم به قدم دانش آموزان باشد، هر گاه درس تربیت بدنی در راستای کمک به رشد، پیشرفت و سلامت دانش آموزان قرار نگیرد جایگاه اصلی خود را از دست خواهد داد؛ حال این سوال پیش می آید که آیا در شرایط فعلی مدارس کشور در مقاطع مختلف تحصیلی توانسته است نقش واقعی و مهم خود را در تامین سلامت و رشد جسمی و روحی دانش اموزان ایفا نماید؟ ابعاد این نقش، در مدارس دخترانه ابتدایی دولتی و غیر دولتی در چه وضعیت قرار دارد؟
تحقیقات زیادی تاکنون در زمینه برنامه های تربیت بدنی مدارس صورت گرفته است از جمله:
کاشف و مجتهدی (1368)، سجادی (1368)، همت فر (1371)، کریمی و همتی نژاد (1369)، لطیفی (1372)، شایگان (1373)،تابش (1375)، دهقانی (1379)، سنجری وهمکاران (1383)، افضلپور و همکاران (138 6)، مظفری وهمکاران (1388)، ضیاء الدینی دشتخاکی (1391) به بررسی وضعیت اجرایی درس تربیت بدنی در مدارس پرداخته اند.
جلیلی (1369)، سلطانی و هادیپور (1372)، گایینی و پازوکی (1372) به بررسی مشکلات موجود درس تربیت بدنی در مدارس پرداخته اند. مشابه این تحقیق توسط رضاعی و گلدانی مقدم (1375) تحت عنوان مقایسه عوامل آموزشی درس تربیت بدنی از دیدگاه مدیران و دبیران ورزش مدارس راهنمایی پسرانه دولتی و غیرانتفایی در استان مازندران و شهر تهران انجام شده است که بیشتر بر روی نظارت و کنترل مسئولین، فضاها و امکانات ورزشی در مدارس دولتی و غیردولتی تمرکز داشته است اما تحقیقی در زمینه مقایسه عوامل آموزشی در مقطع ابتدایی خصوصا در زمینه اجرای طرح های ملی در کرمان انجام نشده است. در این تحقیق محقق سعی دارد با دستیابی به مسائل تربیت بدنی از نظر تخصص معلمان، فضاها وامکانات و وسایل ورزشی (بویژه برای اجرای طرح های ملی) و داشتن برنامه و طرح درس برای آموزش و نظارت و کنترل مسئولین و مدیران بر کار معلم ها مشخص کند که وضعیت درس تربیت بدنی در مدارس دخترانه ابتدایی دولتی و غیردولتی در شهر کرمان چگونه است تا نتایج و اطلاعات بدست آمده رادر اختیار مسئولان مورد نظر قرار داده و با توجه به نظرات معلمان تربیت بدنی و مدیران مدارس در جهت تعیین خط مشیهای اصولی، برنامه ریزی های مناسب و قابل اجرا در سطح استان ار آن استفاده نمایند.
3-1- اهمیت و ضرورت اجرای تحقیق
انسان ها به دلایل مختلف در فعالیت های گوناگون حرکتی شرکت میکنند که مهمترین آنها تامین نیازهای جسمانی است، عدم تامین این نیاز برای کودکان و دانش آموزان به منزله اختلال در رشد بدنی، عقلانی و روحی و عاطفی آنها تلقی شده است. برای تامین این نیاز می بایست فعالیتهای متنوع حرکتی را در برنامه آموزش و پرورش گنجانده و بر اجرای صحیح آن اصرار ورزید. برنامههای ورزشی دوران ابتدایی باید متنوع و متناسب با نیازها، خصوصیات، قدرت و طبیعت کودکان تدوین شود و حرکتهای پایهای و اصلی، حرکت هایی همراه با آهنگ موسیقی، شیرین کاری ها، بازی های گروهی، مسابقههای ورزشی و ژیمناستیک را شامل شود. دوران ابتدایی، زمان انتخاب، رشد و تجربه
اندوزی است و از این طریق فعالیتهای مختلف و متنوع ورزشی برای دانش آموزان حاصل می شود. فعالیت های ورزشی باید متناسب با کارایی بدن و همراه با ایجاد مهارتهای لازم در دانش آموزان باشد، برای رسیدن به این منظور باید هم خود فعالیت با دقت برنامه ریزی شود و هم وقت کافی برای تمرین آن به دانش آموزان داده شود تا مهارتهای لازم را کسب کنند (نبوی و زکایی 1384،4).
تربیت بدنی در مدارس موظف است با فراهم آوردن زمینه ای لازم و ایجاد محیط و فرصت مناسب، دانشآموزان را در موقعیت های گروهی سالم قرار دهد و با پاسخگویی به نیازهای اساسی آنان برنامههایی در جهت تقویت جسم ،همگام با اصول و مراحل رشد و هماهنگ با پرورش روح تامین نماید؛اما این مهم حاصل نخواهد شد مگر با هدف گذاری و برنامه ریزی صحیح و منطقی، مطابق با امکانات و شرایط موجود. بدون شک تربیت بدنی در مدارس در صورت تعیین خط مشی های صحیح و برخورداری از امکانات و تاسیسات مناسب و کافی همچنین نیروهای متخصص در پست های آموزشی می تواند نقش بسزایی در رشد و تکامل دانش آموزان داشته باشد. برنامه های کیفی تربیت بدنی و معلمان به دنبال تفهیم چرایی و چگونگی حرکت و پیامدهای فیزیولوژیکی و روانی و اجتماعی آن به کودک هستند. یکی از اهداف اولیه این برنامهها تکامل کامل مهارت های حرکتی و الگوهای حرکتی است که این مهارتها و الگوها ذخایر حرکتی انسان را فراهم می آورند. تدوین برنامه کامل تربیت بدنی برای کودکان و نوجوانان ضرورت دارد. شرکت در این برنامه ها در خلال سال های رشد و شکل گیری خصوصیات، با احتمال زیاد عشق به فعالیت جسمانی در طول زندگی و برداشت صحیح از اهمیت تربیت بدنی را به کودک القا خواهد کرد. اگر تجربه در این مورد مثبت نباشد، کودک از تربیت بدنی و فعالیت جسمانی نفرت پیدا خواهد کرد و این احساس در بزرگسالی دوام خواهد داشت. به دلیل ارتباط نزدیک و دقیق بین فعالیت جسمانی و تربیت بدنی، فعالیت جسمانی میتواند بر روند زندگی کودک تاثیر قابل توجهی داشته باشد (دبوراآ.وست و چارلزآ.بوچر 2004،423).
بدین جهت انجام تحقیقات مختلف در زمینه های گوناگون میتواند راه حل مناسبی برای از میان برداشتن بسیاری از موانع و مشکلات ارائه دهد. نتایج به دست آمده از این تحقیق میتواند در اختیار عوامل زیر قرار گیرد:
1-مدیران: آشنایی مدیران با مولفه ها و عوامل آموزشی و پیگیری در جهت ارتقا آنها.
2-معلمان تربیت بدنی: شناخت بهتر شرایط عوامل آموزشی در مدارس و فعالیت در جهت تقویت آنها.
3-برنامه ریزان آموزشی: استفاده از اطلاعات حاصل در جهت برنامه ریزی های مناسب آموزشی و تعیین خط مشی های اساسی برای تربیت بدنی مدارس ابتدایی دولتی و غیردولتی و شناسایی امکانات و تجهیزات ورزشی موجود در مدارس ابتدایی کرمان و برنامه ریزی و سازماندهی مناسب متناسب با سن و جنس و علاقه دانش آموزان.
4-بازرسان و ناظران تربیت بدنی: در جهت تحکیم و کنترل ارزشیابی از برنامههای اجرایی درس تربیت بدنی در مدارس ابتدایی دولتی و غیر دولتی.
تاریخ و فرهنگ هر قوم شناسنامه ملی آن قوم را تشکیل می دهد.تکنولوژی بدون فرهنگ انسان را به ماشین تبدیل می کند. بی شک علت سرگردانی بسیاری ، همین دور بودن از فرهنگ و ناآگاهی از ویژگی های ملی است. فرهنگ سرچشمه عشق به زیبایی، دوستی، راستی و نیکی است و آنجا که هنر و فرهنگ نباشد، بشر در خطر تباهی و زوال است.
فرهنگ و ادب سرزمین کهنسال ایران یکی از غنی ترین و گسترده ترین فرهنگ هادر جهان است، سابقه این فرهنگ بارور و نامدار، چنان که از لا به لای “یشت ها” به چشم می خورد ، به دوران زندگی مشترک هند و ایران می پیوندد. از جهت برخورداری از دین و عرفان و فلسفه ، ایران کشوری است که نخستین دین یکتاپرستی (توحیدی)را با همه ارزش های عالی و اصول اخلاقی و مبانی عقلی آن به جهانیان پیشکش کرد.
ایران سرزمین آیین ها و دین های بزرگی از جمله آیین های زرتشت ، میترا، مانی، مزدک ، و شیعه نیز هست. پیدایش اشو زرتشت و پذیرش پیام او در ایران ، رویدادی بزرگ بود.
کشور ما از جهت شعر و ادبیات نیز غنی است و شهرت جهانگیر دارد.اشعار خداوندگاران سخن پارسی چون فردوسی ، سعدی، حافظ، و صدها شاعر نامدار دیگر، همه جا دل ها را به هیجان می آورد و اندیشه ها را به اعلی مرتبه کمال می رسانند و به ما را در انجام وظیفه انسانی خود الهام می بخشد.
ایرانیان گروهی از آریایی ها هستند که پس از مهاجرت به بخش های بلند سرزمین های واقع در جنوب دریای مازندران ، این سرزمین ها را ایران نام نهادند، که طبق نوشته های باستانی چون اوستا به معنی سرزمین آریایی ها است.
قبل از مهاجرت ، اجتماع اقوام آریایی هند و ایرانی به سه طبقه تقسیم شده بودند:
1- روحانیون
2- جنگ جویان
3- کشاورزان
این طبقه بندی اجتماعی در پرستش مذهبی نیز رعایت می شده؛ یعنی هر یک از آن طبقات اجتماعی، خدایان ویژه خود را داشته اند. یکی از این خدایان “مهر ” نام دارد. مهر را در قدیم ترین دست نوشته ها ی ایران باستان یعنی اوستا، و در هندوستان در “ودا” می یابیم.
آیین مهر یکی از کهن ترین دین های جهان است و از جمله دین های راز آمیز به شمار می رود.