1-1
انسان ها برای ادامه حیات خود از همان آغاز زندگی همیشه در جستجوی راه حل مناسبی برای تأمین معیشت خود بوده و تلاش می کردند تا احتیاجات مادی به خصوص نیازهای اولیه (آب، غذا، پوشاک) خودشان را به خوبی برآورده نمایند. این فعالیت ها در قالب تولید، توزیع، مصرف و خدمات مربوط به آنها شکل می گرفت. امّا به شکل امروزی تحت عنوان علم اقتصاد تعریف نمی شد و معمولاً در علومی مانند سیاست، تدبیر منزل و علم اخلاق که اجزاء سه گانه حکمت عملی می باشند مطرح گردیده است. عالمان، دانشمندان و ادبیان ما در طول دوران مختلف تاریخی وقتی که مشکلات و معضلات اقتصادی و نیازهای جامعه را مشاهده می کردند هر کدام با توجه به دوره ای که زندگی می کردند و در مقتضیات زمانی که به سر می بردند. مطالبی را با مفاهیم مختلف جهت حل معضل اقتصادی و رهایی از مشکلات و رسیدن به رفاه و پیشرفت بیان کرده و آثاری از خود به یادگار گذاشته اند. بسامد و تنوع واژگان و مفاهیم اقتصادی در ادبیات ممکن است خواننده را با وضع اقتصادی زمان و یا سراینده (شاعر) به طور اجمالی آشنا کند. امّا مطالعه و شناخت شگردهای هنری شاعران در ترکیب و تلفیق چنین واژه هایی باعث می شود که درک آن ها مخاطب را به وجد درآورده و مقام هنری شاعر را به او بشناساند و بطور کلی تأمل در این گونه واژگان این فرضیه را بوجود می آورد که اصطلاحات اقتصادی موجود در شعر فارسی از وضع اقتصادی شاعران و دوره ی آن ها حکایت می کند و از سوی دیگر شعرا برای پر بار کردن مفاهیم و مضامین خود از اصطلاحات اقتصادی کمک گرفته و برای معنا کردن و زیبا ساختن کلمات و اصطلاحات اقتصادی از تکنیک ها و فنون ادبی و بلاغی استفاده می کنند. با توجه به مطالب ذکر شده هدف اصلی در این رساله ارایه ی پیوند اصطلاحات اقتصادی با ادبیات در آثار سعدی شیرازی می باشد و این موضوع بیشتر به منظور چگونگی تأثیر ادبیات فارسی در مسائل و مشکلات اقتصادی با عنایت به موقعیت های زمانی و مکانی است. بطوری که سعدی در آثار خود به ویژه گلستان و بوستان سیمای فرد دنیا دیده ای را دارد که در فکر سلامت جامعه است و می خواهد مردم را به شاهراه صلاح و حسن اخلاق رهنمون کند. بسیاری از مسائل پیچیده ی دنیای امروز از جمله اقتصاد به مدد ذوق لطیف و ساده پسند سعدی به صورتی محسوس و روشن ارائه می شود و می تواند راهگشای بسیاری از مسائل اقتصادی دنیای امروز باشد. او متفکری است که مسائل اقتصادی و اجتماعی زمان خویش را با بیانی زیبا به تصویر کشیده است و در آثار او چه منظوم و چه منثور از یک جامعه طبقاتی متشکل از ستمگران و ستمکشان، گرسنگان و پیران سخن به میان آمده است. سعدی در ابواب دهگانه بوستان خود تصویری از جامعه مطلوب ارائه می دهد و در هشت باب گلستان مشخصات جامعه را با شناخت تجربی و رویکرد اقتصادی و اجتماعی برای خوانندگان می شناساند و بطور کلی مظالم و مفاسد حکمرانان
زمان ودردهای اجتماعی و مشکلات اقتصادی با شیوه بسیار عالی در این آثار مورد بررسی قرار گرفته است. برای نمونه سعدی در گلستان به جوانی اسراف پیشه می گوید: «دخل آب روان است و خرج آسیای گردان یعنی خرج فراوان کردن مسلم کی راست که دخل معین دارد». او همچنین باب ششم بوستان را به مسئله قناعت اختصاص داده که یکی از رکن های اقتصاد اسلامی است و بدون شک با شناخت سفارش های سعدی در زمینه رعایت دخل و خرج در زندگی می توان الگوهای عملی در راستای اصلاح الگوی مصرف به جامعه عرضه کرد و زمینه را برای شناخت نسل امروز از شیوه های زندگی گذشتگان در بهره مندی از توانایی های اقتصادی فراهم نمود. البته بررسی مباحث اقتصادی در ادبیّات، نوپا و تازه است و مباحث مربوط به این مقوله را در گذشته در زمره ی مباحث اجتماعی آورده اند بطوریکه سعدی نیز به اقتصاد، عدالت اقتصادی و اجتماعی و دقت در دخل و خرج و سایر موارد توجه ویژه داشته و در آثارش این مباحث را مطرح کرده است و در حقیقت چون سعدی از لحاظ روان شناسی فردی خوش بین می باشد، معتقد است که برای رسیدن به نیکبختی، سعادت دنیوی و اخروی تلاش و کوشش لازم است و بنابراین قناعت را به معنی گوشهنشینی نمی داند و ضمن اعتقاد به قناعت و ساده زیستی مردم را به تلاش و کوشش برای فراهم کردن رفاه خود و خانواده خود ترغیب و تشویق می کند و بر آن است که رزق و روزی هر کس در تقدیر او نوشته شده است و انسان با تلاش باید به این تقدیر خود دست یابد. بنابراین برای پی بردن به تفکرات اقتصادی سعدی؛ علاوه بر عقاید او باید دانست سعدی در خانواده ای اندیشمند و عالم دین ظهور کرده است. در رابطه با اوضاع مالی و اقتصادی سعدی باید گفت که سعدی از طبقه متوسط جامعه بوده است که پدرش در ابتدا تاجر بوده و سپس به کار دولتی مشغول شده است. امّا چون کار دولتی برآورندۀ مخارج زندگی وی نبوده تصمیم می گیرد مانند گذشته به تجارت روی آورد. همین مسئله سبب شده تا سعدی با بسیاری از مسائل مربوط به خرید و فروش و مسائل اقتصادی از همان دوران کودکی آشنا شود و این مسائل را بسیار زیبا و با لحنی آمیخته به پند و اندرز در سراسر آثار خود منعکس کند و به همین خاطر، سعدی بر آن بوده است که ثروت باید صرف برآوردن ضروریات زندگی شود و مقداری از آن هم به مصرف اموری برسد که روح آدمی را سیراب می کند.
بد و نیک را بذل کن سیم و زر که این کسب خیرست و آن دفع شد
شکاف عظیمی در ادبیات منتشر شده در مورد نقش متغیرهای تمرینی برای افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی وجود-دارد. با وجود این، بدیهی است که چگونگی کاربرد متغیرهای تمرینی در ساختار برنامه تمرین مقاومتی بر قدرت، توان، هایپرتروفی و دامنه سازگاری های عصبی کسب شده اثرگذار است [14،2]. اگرچه به خوبی مشخص شده است که سازگاری های عصبی عامل عمده افزایش قدرت در مراحل اولیه تمرین مقاومتی است [16،1]، اثر متقابل بین شدت و حجم تمرین ممکن است در تعیین دامنه مطلوب سازگاری با تمرین مقاومتی بیشترین نقش را داشته باشد [2].
هنگامی که هدف از تمرین مقاومتی افزایش قدرت بیشینه است، بار (شدت) تمرین یکی از مهم ترین متغیرها برای طراحی برنامه تمرین مقاومتی است [2]. با وجود این، مطالعات نسبتا” کمی سازگاری عضلانی را در پاسخ به شیوه های متفاوت باردهی مورد بررسی قرارداده اند [14]. اگرچه برای افزایش قدرت بیشینه، اجرای نوبت های با بار بیشینه توصیه شده است، به نظر می رسد چگونگی بکارگیری بارهای بیشینه در ماکروسایکل[3]، میکروسایکل[4]، مزوسایکل[5] و حتی در جلسه تمرین از یک نوبت تا نوبت بعدی، برای ایجاد محرک مطلوب تمرینی دارای اهمیت ویژه ای باشد. علاوه بر این، نشان داده شده است که استفاده از شدت و حجم تمرینی متغیر در در دراز مدت، سازگاری بیشتری را برای بهبود در کسب قدرت به همراه دارد [17].
به طورعمومی، پذیرفته شده است که روش تمرینی نوبت های متعدد[6]، برای افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی بر روش تمرینی یک نوبت منفرد[7] به دلیل حجم بیشتر تمرین مقاومتی برتری دارد [19،18]. رایج ترین پروتکل های تمرینی
نوبت های متعدد برای افزایش قدرت و هایپرتروفی استفاده از بار ثابت در هر نوبت (الگوی باردهی هرمی مسطح؛ FPLP[8])، و افزایش تدریجی بار تمرین از یک نوبت تا نوبت بعدی (الگوی باردهی هرمی اریب؛ [9]SPLP) است [20]. ادعا شده است که استفاده از الگوی باردهی هرمی مسطح، به دلیل حفظ شدت در سطح بیشینه در هر نوبت از تمرین، و جلوگیری از سردرگمی بدن با چندین شدت متفاوت تمرینی، بیشترین سازگاری عصبی را ایجاد کرده و از این رو برای افزایش قدرت و هایپرتروفی بر الگوی باردهی هرمی اریب برتری دارد [21].
طبق اطلاعات ما تقریبا” هیچ مطالعه ای به طور مستقیم، نقش بارهای بیشینه را در نوبت های متعدد تمرین مقاومتی مورد بررسی قرار نداده است. با وجود این، مطالعاتی که شیوه های متفاوت تمرین مقاومتی را با متغیر بودن بار تمرین در نوبت های متعدد هر پروتکل مورد بررسی قرار داده اند، افزایش مشابهی را در قدرت گزارش کرده اند. برای مثال، فیش و همکاران[10] [22] با مقایسه دو شیوه تمرینی دلورم (که در آن بار هر نوبت به تدریج افزایش می یافت) و آکسفورد[11] (که در آن بار تمرین در نوبت اول بیشینه بوده و در نوبتهای بعدی کاهش می یافت) افزایش مشابهی درقدرت 1RM و 10RM گزارش کردند.
مشخص شده است که تمرین قدرتی با بارهای بیشینه با تغییر فعالیت عصبی عضله موجب بهبود در قدرت می شود [23]. سازگاری عصبی به طور طبیعی هنگامی رخ می دهد که سیستم عصبی تحت فشار ناشی از جابجایی بار نا آشنا، دچار خستگی و عدم فعالیت عضلانی شود [24]. این خستگی عصبی عضلانی، با کاهش در نیروی تولیدی عضله، توسط انقباض ارادی ایزومتریک بیشینه (MVIC)[12]، بلافاصله پس از جابجایی بار قابل اندازه گیری است [26-24]. برای مثال، بهم و همکاران [24] میانگین کاهش 21% را در MVIC عضله خم کننده بازو، بلافاصله پس از اجرای یک نوبت با پروتکل های 5RM, 10RM و 20RM گزارش کرده اند. چندین مطالعه [31-27]، پاسخ های حاد مانند؛ خستگی عصبی عضلانی و تجمع متابولیت ها، در یک جلسه تمرین مقاومتی را به سازگاری های دراز مدت در قدرت، به همراه تمرین مقاومتی منظم نسبت داده اند. نتایج مطالعات مذکور ممکن است پیشنهاد کنند که پروتکل تمرینی که عدم فعالیت عضلانی و تقاضای گلیکولیتیک بیشتری را در پاسخ به یک جلسه تمرین مقاومتی به همراه داشته باشد، پروتکل تمرینی مناسب برای افزایش بهینه قدرت و هایپرتروفی عضلانی است. برای مثال تاکارادا و همکاران [31]، افزایش بیشتر در قدرت و اندازه عضله به همراه یک پروتکل تمرینی ویژه؛ با محدودیت جریان خون به سمت عضله که تقاضای متابولیک را در عضله فعال افزایش می داد، به تولید و تجمع بیشتر متابولیت ها در طول هر جلسه تمرین نسبت داده اند. با این حال، نتایج مطالعه براندنبورگ و دوچرتی[13] [13] از این نظریه حمایت نمی کند. براندنبورگ و دوچرتی [13] بلافاصله پس از اجرای یک جلسه پروتکل تمرینی که در آن بار در هرنوبت کاهش می یافت (RL)[14]، در مقایسه با پروتکل با بار ثابت در هر نوبت (CL)[15]، به ترتیب کاهش و افزایش بیشتری را در مقادیر آزمون MVIC و لاکتات خون (تعیین کننده های پاسخ حاد به تمرین مقاومتی) گزارش کرده اند. این امر ممکن است پیشنهاد کند که حفظ شدت در سطح بیشینه، با بکارگیری تعداد تکرارهای کمتر در هر نوبت، خستگی عصبی و تقاضای گلیکولیتیک کمتری را در پاسخ به تمرین ایجاد می کند، که این برخلاف ادعای اولیه در مورد استفاده از شدت بیشینه برای افزایش تحریک تمرینی و سازگاری عصبی عضلانی بهینه است. البته، در این مطالعه پروتکل RL از حجم تمرینی بالاتری (تکرارهای بیشتر و زمان تحت تنشن بالاتر) برخوردار بود، و این امر دلیلی برای مشاهده این یافته ها گزارش شده است [13]. با وجود این، پس از 8 هفته، هر دو پروتکل تمرینی افزایش مشابهی را در قدرت 1RM خم کننده های بازو نشان دادند. نویسندگان عواملی مانند کوتاهی طول دوره تمرین، استفاده از آزمودنی های تمرین کرده و بکارگیری تعداد نوبت های محدود (3 نوبت) برای هر پروتکل را دلیل افزایش مشابه قدرت توسط دو پروتکل گزارش کردند [4]. همچنین، در این مطالعه آزمودنی ها بدون توجه به تعداد تکرارها، هر نوبت را تا رسیدن به واماندگی کامل اجرا می کردند، به نظر می رسد این امر مکانیسم یکسانی را برای فراخوانی واحدهای حرکتی در دو پروتکل متفاوت موجب شده و در نتیجه افزایش قدرت مشابهی را پس از 8 هفته به همراه داشته است [13].
اگرچه استفاده از بار تمرینی ثابت در هرنوبت اعمال بار و تنشن مطلوب را بر عضله امکان پذیر می سازد، تکرارهای کم انجام شده در هر نوبت با این روش، ممکن است با محدود کردن حجم تمرین و زمان تحت تنشن عضلانی (TUT)[16] از تحریک موثر تمرینی با کاهش دیگر محرکها مانند خستگی جلو گیری کند [32]. از طرفی استفاده از الگوی باردهی با افزایش تدریجی بار از یک نوبت تا نوبت بعدی، با افزایش تعداد تکرارها در نوبت های با بار کمتر، که افزایش در TUT عضله فعال را به همراه دارد، ممکن است با افزایش در میزان تولید خستگی (خستگی حاصل از تجمع محصولات فرعی متابولیک H+, Lactate, Pi, Cr, K+) اثربخشی تمرین را افزایش دهد [33].
علاوه براین، بکارگیری دامنه باردهی متنوع در هرنوبت از تمرین مقاومتی با اصل تنوع در تمرین همخوانی دارد و حفظ اثر بخشی محرک های تمرینی را امکان پذیر می سازد.
با توجه به نقش قابل توجه حجم تمرین در سازگاری با تمرین مقاومتی، این مطالعه با ثابت نگه داشتن حجم تمرین پاسخ های حاد (خستگی عصبی عضلانی و تقاضای گلیکولیتیک) به دو الگوی باردهی متفاوت؛ FPLPو SPLP، و همچنین سازگاری های اولیه در قدرت، توان و هایپرتروفی مورد بررسی قرار می دهد. علاوه براین، با ارزیابی خستگی عصبی عضلانی عضلانی و تقاضای گلیکولیتیک (ارزیابی لاکتات خون) بلافاصله پس از اجرای دو پروتکل تمرینی متفاوت (پاسخ های حاد به تمرین مقاومتی)، تعیین رابطه بین پاسخ های حاد و ایجاد سازگاری های عصبی اولیه، از دیگر اهداف این مطالعه خواهد بود.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
فوتبال ورزشی با شدت بالا و نیازهای جسمانی است که به سطوح بیشینه قدرت، توان و چابکی، نیاز دارد و به طور زیادی به مسیرهای هوازی انرژی متکی است [34]. توانایی سیستم عصبی عضلانی برای تولید برونده توان بیشینه در ورزش فوتبال از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تفاوت در توانایی توسعه قدرت بیشینه [35]، توان عضلانی [37،36]، و انقباض با سرعتهای بیشینه، از تفاوت های فیزیولوژیکی عمده بین بازیکنان فوتبال بوده و در اجرای فعالیت های انفجاری مانند؛ پریدن، تکل زدن، شوت زدن، چرخش، تغییر جهت و به سرعت دویدن در مسافت های کوتاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است [38]. قدرت بیشینه یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که بر عملکرد توان تاثیر گذار است، از این رو، افزایش در قدرت بیشینه با بهبود در قدرت نسبی و قابلیت های انفجاری همراه است [39].
گزارش شده است که 97% از مربیان بدنسازی و آمادگی جسمانی از روش تمرینی نوبت های متعدد برای افزایش قدرت بیشینه استفاده می کنند [40]. همچنین به نظر می رسد که ورزشکاران تمرین کرده از لحاظ روانی برای افزایش قدرت بیشینه به اجرای چندین نوبت (بیش از 5 نوبت) از یک حرکت وابسته باشند [4]، با وجود این، کمتر مطالعه ای اثر شیوه های متفاوت باردهی را برای افزایش قدرت بیشینه مورد بررسی قرار داده است [14]. اگرچه برای افزایش قدرت بیشینه اجرای نوبت های با بار بیشینه توصیه شده است، با توجه به اصل تنوع تمرین به نظر می رسد چگونگی استفاده از بارهای بیشنه از یک نوبت تا نوبت دیگر برای ایجاد محرک مطلوب تمرینی دارای اهمیت ویژه ای باشد. باتوجه به اهمیت قدرت بیشینه در عملکرد مطلوب ورزشی و ناتوانی مطالعات انجام شده برای تعیین شیوه مطلوب تمرین قدرتی و همچنین گستردگی استفاده از پروتکل های تمرینی نوبت های متعدد برای افزایش قدرت و هایپرتروفی، انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
[1]. Jumping
[2]. Turning
[3]. Macro Cycle
[4]. Micro Cycle
[5]. Mezo Cycle
[6]. Multiple Sets
[7]. Single Set
[8]. Flat Pyramid Loading Pattern
[9]. Skewed Pyramid Loading Pattern
[10]. Fish et al
[11]. DeLorme & Oxford Techniques
[12]. Maximal Voluntary Isometric Contraction
[13]. Berandenburg & Docherty
[14]. Reduced Load
[15]. Constant Load
[16]. Time Under Tension
[1]. DeLorme & Watkins
[2]. Berger
در این ارتباط عوامل موثر در ایجاد آسیبهای دوندگان در 3 گروه تقسیمشدهاند:1:عوامل تمرینی 2:عوامل آناتومیکی 3:عوامل بیومکانیکی. عوامل متعدد آناتومیکی برای بروز آسیبهای دوندگان ذکرشدهاند، اگرچه نتایج تحقیقات مختلف با یکدیگر در تضادند.به عنوان مثال کوان[11] و مکنزی[12] بر این باورند که افزایش قوس طولی کف پا باعث بروز آسیب میشود [84،44]. درحالیکه ون[13] و جیمز[14] بر این باورند که ارتفاع قوس طولی کف پا تأثیری در بروز آسیبهای دوندگان ندارد[114،64]. در هر حال میزان بروز آسیب در اندام تحتانی در ورزشهای مختلف از جمله دو و میدانی با ارتفاع قوسهای کف پا مرتبط میباشد.[120]. راستای اندام تحتانی به عنوان یک عامل خطر در بروز آسیبهای حاد و مزمن پیشنهاد شده است [ 98، 108 ]. این در حالی است که بسیاری از محققین فقط یک عامل آناتومیکی یا تعداد کمی از عوامل آناتومیکی راستای اندام تحتانی را مورد ارزیابی قرار دادهاند [78،33، 112]. ارزیابی کردن فقط یک یا تعداد محدودی از عوامل آناتومیکی راستای اندام تحتانی موقعیت اندام تحتانی را به طور کافی شرح نمیدهد و همچنین اطلاعات کافی را برای نشان دادن ارتباط معنیدار با آسیب از نظر بالینی فراهم نمیکند. بررسی راستای کامل اندام تحتانی نسبت به زمانی که فقط یک عامل بررسی میشود به طور دقیقتری ارتباط بین راستای اندام تحتانی و خطر بروز آسیب را شرح میدهد. چون که وقتی یک عامل بررسی میشود ممکن است اثر متقابل یا جبرانی و خنثیکنندگی با دیگر عوامل داشته باشد. عامل اثر متقابل متغیرهای راستای اندام تحتانی قبلاً تحت عنوان همبسته، جبرانی و خنثیکننده پاسچر توسط ویگر کروخ و کیسر[15][101]، پیشنهادشده که این پاسچر از چندین عامل از جمله انحرافات در راستای استخوانی ناشی میشود. در تلاش برای گزارش اثر متقابل متغیرهای راستای اندام تحتانی در مطالعات آینده هدف باید اندازهگیری چندین متغیر راستای اندام تحتانی باشد و همچنین تعیین این نکته که آیا ارتباطی بین متغیرها وجود دارد یا خیر [94، 55]. با توجه به مسایل ذکرشده و چالشهای موجود هدف ما پاسخ به این سوال است که آیا ابعاد آنتروپومتری و ناهنجاریهای اندام تحتانی دوندگان در بروز آسیبهای ورزشی این رشته تأثیرگذار است یا خیر؟
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
هر چقدر فعالیت بدنی و ورزش از لحاظ کمی و کیفی توسعه و افزایش مییابد به همان نسبت نیز فشارهای ناشی از تمرین موجب بروز ضایعات و صدمات به ویژه در سیستم عضلانی-اسکلتی میشود. لذا بررسی علل وقوع و نحوه پیشگیری از صدمات ورزشی همواره مهم بوده و حجم قابلتوجهی از تلاشهای متخصصین و محققان این رشته را به خود اختصاص میدهد [26]. بنابراین در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت حرکات اصلاحی در تربیت بدنی و علوم ورزشی در راستای اهداف شناسایی، پیشگیرانه و کاهش آسیب و ناهنجاریهای وضعیتی
در ورزشکاران به مطالعه وضعیت کنونی جامعه آماری مورد مطالعه از نظر ابعاد آنتروپومتریک نیم رخ ساختاری و آسیبهای آنان پرداخته میشود. تحقیق حاضر جهت بررسی ابعاد آنتروپومتریک و شناسایی آسیب و ناهنجاریهای شایع در رشتههای مختلف این رشته ورزشی صورت میگیرد. با توجه به انجام تمرینات شدید و طولانی مدت که ساختار عضلانی-اسکلتی را تحت تأثیر قرار میدهد و انجام حرکاتی که باعث شکلگیری یک وضعیت غالب در رشتهی ورزشی مربوطه میشود بنابراین تلاشمان بر این است تا ابعاد آنتروپومتریک، نیم رخ ساختاری و آسیبهای شایع در دوندگان را بررسی کنیم و اطلاعات مفیدی در این زمینه در اختیار افراد فعال در این رشته قرار دهیم تا در برنامههای استعداد یابی، درمانی و پیشگیرانه بکار گیرند. همان طور که قبلا گفته شد در میان رشتههای ورزشی متنوع، دو از جمله ورزشهای مادر میباشد که به دلیل الگوهای متنوع حرکتی و تنوع رشتهای آن آسیبهای ورزشی به میزان زیادی رخ میدهد که میتواند باعث قطع تمرینات و حتی ترک صحنههای رقابت گردد. بنابراین از طریق شناخت عوامل موثر در بروز آسیبهای دوندگان میتوان از آسیب و عواقب ناشی از آن جلوگیری کرد.
[1] Stress Fracture
[2] Shinsplints
[3] Plantar Fasciitis
[4] Runner’s Knee(Iliotibial Band Syndrome)
[5] Patellofemoral pain
[6] Achilles Tendinitis
[7] Patellar tendinopathy
[8] Strain of hamstring
[9] Postural deformity
[10] Bloom field
[11] Cowan
[12] Mckenzie
[13] Wen
[14] James
[15] Riegger-Krugh and Keysor
امروزه استفاده از تكنیك جراحی قلب باز، یكی از روشهای مؤثر و با ارزش در درمان بسیاری از بیماریهای قلبی به شمار میرود(2). از سال 1994 تا 2002 در اسكاتلند، میزان جراحی بای پس شریان كرونر از 2380 مورد به 2660 مورد و میزان آنژیوپلاستی كرونری از 680 مورد به 2559 مورد و میزان آنژیوگرافی از 8220 مورد به 10925 مورد در سال 2002 رسیده است. هم چنین در سال 2000 حدود 24728 مورد جراحی بای پس و 28133 مورد آنژیوپلاستی و دیگر روشهای مداخله كرونری در بریتانیا انجام شد. (3 ).
بیماری قلبی و عروقی در سال 2000 در ایالات متحده، 4/39 % همهی مرگها یا به عبارتی یك مرگ از هر 5/2 مرگ را به خود اختصاص داده است. از سال 2000 – 1990 میزان مرگ و میر ناشی از بیماران قلبی و عروقی، 5/2 % افزایش داشته است. كاهش میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری به طور قابل ملاحظهای باعث بهبودی در امید به زندگی میشود. طبق گزارش انجمن قلب بریتانیا در سال 2009 بیش از یک سوم مرگ و میرها در بریتـانیا، به علت بیماریهای سیستم قلبی و عروقی میباشد و سالانه تقریبا حدود198000 مرگ رخ میدهد(4).
بر اساس آمارهای موجود در سطح جهان، بیماریهای قلبی و عروقی 1% كل مرگ و میرهای سنین كمتر از 35 سال، 3/1 مرگهای سنین 45 – 35 سال و 4/3 علل مرگ و میر در كشورهای پیشرفته را به خود اختصاص داده است. حدود 4/1 مرگ و میر در كشور ما ناشی از اختلال قلبی و عروقی است. آمار استخراج شده از واحد انفورماتیك سازمان بهشت زهرا در نیمه اول سال 79 نشان میدهد كه حدود 20% از كل فوت شدگان به علت مشكل قلبی و عروقی بوده است ( 5).
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی در مارس 2002 ( فروردین 81 ) 22% علل مرگ و میر در دنیا و 35% علل مرگ و میر در ایران ( 91 هزار نفر ) ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی است (3).
بیماری عروق كرونر به معنی یك نوع نارسایی در عروق كرونر قلب میباشد كه این نارسایی نهایتاً منجر به كاهش و اختلال در جریان خون میوكارد قلب میشود و توفق دایمی جریان خون میوكارد باعث اختلال در عمل عضله ونكروز آن میگردد (6).
آترواسكلروز شامل تجمع موضعی لیپید و فیبروز در داخل شریانهای كرونر میباشد كه باعث تنگی و انسداد شریان میشود كه نتیجه آن كاهش جریان خون میوكارد است. بیماریهای ایسكمیك قلب كه به علت عدم تعادل بین جریان خون وارده و میزان تقاضای میوكارد رخ میدهد وابسته به پیشرفت آترواسكلروز و میزان انسداد عروق كرونر میباشد.
جراحی بای پس عروق كرونر ، پروسهای است كه در آن پیوندهایی برای هدایت جریان خون اطراف پلاكها در شریان كرونر ، انجام می شود. این پروسه هنگامی به كار میرود كه شریان به طور اساسی باریك یا مسدود شود یا یك لخته خون در مناطق باریك قرار گیرد. جراحان با برداشتن قطعه كوچك از وریدی كه معمولاً از پا یا قفسه سینه شده و اتصال آن به آئورت و ماهیچه قلب گذرگاه فرعی ایجاد میكنند این مجرای فرعی دوباره جریان خون را به قلب برقرار میكند. هدف اصلی جراحی بای پس عروق كرونر، تسكین آنژین و افزایش امید به زندگی است. جراحی بای پس عروق كرونر یك استاندارد طلایی برای درمان بیماران مبتلا به شریان كرونر برای حداقل 25 سال است. بر اساس بسیاری از یافتهها، عمل جراحی بای پس شاخصهای عمده كیفیت زندگی را در بیماران افزایش میدهد .این نوع جراحی در بیمارانی كه آنژین ناپایدار و تنگی بیش از 60% در شریان كرونر چپ ، یا انسداد سه رگ بیش از 50 % دارند، كاربرد دارد(8،7).
2-1- تعریف مسأله و ضرورت انجام پژوهش
با شهری شدن دنیای در حال توسعه، میزان شیوع بیماریهای قلبی و عروقی و مرگ و میر ناشی از آن در حال افزایش است. تخمین زده شده که تا سال 2020 شایعترین علت مرگ در سطح جهان بیماریهای قلبی وعروقی خواهد بود(1). بیماریهای قلبی عروقی، یکی از بیماری هایی است که شرایط عمومی آن منجر به عدم اتکا به خود و کاهش کیفیت زندگی در افراد مبتلا میشود. اضطراب، افسردگی، فقدان علاقه به محیط و اقدامهای اجتماعی ، مشکلات جنسی و اختلالات خواب از ویژگیهای بیماران قلبی و عروقی میباشد که باعث كاهش کیفیت زندگی در بیماران قلبی میشود(9).
پولاسكی و تارتو[1] (1999) بیان میكنند كه مدد جویان مبتلا به یك بیماری مزمن یا ناتوانی باید برای پیشگیری از ناتوانی، حفظ توانایی عملكردی و یا به دست آوردن مجدد این توانایی، در برنامههای توانبخشی شركت كنند. توانبخشی فرآیند یادگیری زندگی همراه با بیماری های مزمن یا وضعیتهای ناتوان كننده است و هدف از توانبـخشی، برگشت مددجو در بالاترین حد ممـكن از توانـایی فیـزیكی، ذهنی، اجتماعی و شغلی میباشد (10) .
امروزه یكی از روشهای معمول برای بهبود كیفیت زندگی به خصوص در بیماری های مزمن همچون بیماری های قلبی توانبخشی است(11). توانبخشی قلبی فعالیتی چند رشتهای با هدف تسهیل و بهبودی جسمی، روانشناختی و هیجانی به منظور توانمند سازی مددجویان در رسیدن به سطوح بالاتر سلامتی است. این امر از طریق ورزش، آرامسازی و آموزش بهداشت در عرصه بیمارستان و جامعه عملی میگردد. شواهد نشان دهنده اثر بخشی برنامههای توانبخشی قلبی بوده، به طوری كه موجبات كاهش 27 درصدی مرگ و میر بعد از سكته قلبی را فراهم میآورد. توانبخشی قلبی شامل فعالیت های همچون ارزیابی جامع پزشكی، ورزش، تعدیل عوامل خطرساز، آموزش، مشاوره و تغییر رفتار مددجوست(12).
شواهد علمی نشان میدهد که برنامه توانبخشی قلب از نظر کلینیکی روش مفیدی برای تعدیل فاکتورهای خطر ساز قلبی و کاهش فشارهای روانی بعد از سکته قلبی میباشد، همچنین این برنامهها میتواند باعث کاهش اضطراب و افسردگی در بیماران قلبی شود (13).
این برنامه ها موجب تاثیرات بالینی مثبت از جمله كاهش مرگ و میر، عوامل خطرساز قلبی و رفتارهای غیر بهداشتی را فراهم آورده است. كیفیت زندگی درك شده از سوی این بیماران پارامتر مهمی در ارزشیابی برنامههای توانبخشی قلبی است كه اثر بخشی این برنامهها را نیز
اثبات میكند. كیفیت زندگی وابسته به سلامت بیانگر اثرات عملكردی ناخوشی و برآیندهای آن در بر درك بیمار از جنبههای جسمی، روانشناختی و اجتماعی زندگی فردی است(14). آندرهیل و وودز ( 2000) نیز اظهار میدارند: هدف از انجام برنامه های توانبخشی قلبی بهبود كیفیت زندگی بیماران قلبی از طریق كاهش عوامل خطرزا و تكرار حادثه قلبی است(15).
توان بخشی قلبی میتواند با مراقبت سلامتی اثر بخش، باعث ارتقاء بهبودی بیماران شود. بیماران ناتوان میتوانند به بهبودی، مراقبت و سلامتی بهتر رسیده و خطرات مرگ و میر در این بیماران کاهش مییابد. توان بخشی قلبی شامل برنامههایی بوده که این برنامهها میتوانند به بیـماران در تغییـر عادتهای سبک زندگیشان کمک کنند. برنامه توان بخشی قلبی شامل تمرین، آموزش، کمکهای پزشکی، توصیه های بهبود رفتار و بالا بردن کیفیت زندگی و کاهش اضطراب و افسردگی میباشد(16).
این برنامه ها اغلب در بیمارستان با کمک یک تیم پزشکی، دکتر، پرستار و دیگر افراد حرفهای در این زمینه انجام میشود. بسیاری از افراد دریافتهاند که برنامه های توان بخشی پس از رهایی از بیمارستان، خیلی کمک کننده بوده و به آنها این اجازه را میدهد که در یک گروه تمرینی و با کمکهای خاص برای تغییر سبک زندگی تلاش کرده و از این تمرینات لذت ببرند(17).
در طول برنامههای توان بخشی موارد ذیل برای بیمار وجود خواهد داشت:
استفاده تمرینی از ترید میل، ارگومتر، ماشینهای پارو زنی، پیادهروی و بخشهای جاکینگ تحت نظارت پرستار یا دیگر افراد حرفهای در این زمینه برای تغییر در علائم و مشکلات خواهد بود. شروع کار به آهستگی بوده و در ادامه به وسیله برنامه تمرینی مطمئن انجام میپذیرد تا این که تدریجا به بیمار کمک کرده تا شدیدتر و قویتر تمرین کند. نظارت بر ضربان قلب، فشار خون و الکتروکاردیوگرافی بیمار وجود دارد.
برنامه های توان بخشی شامل برنامههای جامع از قبیل درمانهای کلینیکی، مدیریت استرس، مشاوره های تغذیهای، ترک سیگار، مهارتهای آموزشی و تغییر سبک زندگی میباشد(18).
همچنین نتایج مطالعه تجربی در آمریكا ( 2006 ) توسط بتهال[3] بر روی بیماران قلبی حكایت از این دارد كه گروه آزمون تحت برنامه توانبخشی كوتاه مدت هشت هفتهای شامل آموزش مددجو و انجام ورزش تحت نظارت كه در بیمارستان انجام میپذیرفت، نسبت به گروه كنتـرل كه تنها از یك برنـامه ورزشی ساده پیروی میكردند، از نظر كیفیت زندگی ، ابعاد سلامت و عملكرد روانی از موقعیت بهتری برخوردار بودند(14) .
اگرچه یافته های مطالعات مختلف گویای این حقیقت است كه بیماران مبتلا به بیماری عروق كرونر از كیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نمیباشند(19) و توانبخشی قلبی از راهكارهای مهم در ارتقاء كیفیت زندگی است، لیكن فقط 30% از بیماران مبتلا به بیماری عروق كرونر قادر به شركت در برنامههای توانبخشی قلبی در مراكز میباشند(20). کالکیو و همکاران[4] در بررسی تاثیر برنامه توانبخشی قلبی بر کیفیت زندگی و اضطراب بیماران سکته قلبی دریافتند که برنامه توانبخشی باعث بهبود معناداری در کیفیت زندگی و اضطراب بیماران میشود(21). درایران در مطالعه خانم محمدی و همکاران در سال 1385 كه بر روی 38 بیمار مبتلا به سکته قلبی (بالاتر از60 سال) تحت توانبخشی قلبی در منزل و آموزش مشروح مراقبت شخصی مشتمل بر ورزش، تدبیر رژیم غذایی، حمایت رونی، مشاوره و سه بار بازدید در منزل انجام گرفت نشان دادند که برنامه توانبخشی در منزل، باعث بهبود معنـاداری در ابعاد جسمی و روانی کیفیت زندگی بیماران می شود(22).
نتایج یک بررسی فرا تحلیلی در سال 2007 نشان داد که برنامه توانبخشی قلبی باعث کاهش مرگ ومیر در بیماران قلبی میشود (23).
بنابراین با توجه به شواهد علمی در خارج و داخل ایران، توانبخشی ورزشی قلب باعث بهبود وضعیت جسمی – روانی، کیفیت زندگی و عوامل خطرزای کرونری میشود اما با وجود اطلاعات محدود ، تحقیقات درباره اثرات توانبخشی ورزشی قلب در بیماران جراحی شدهی کرونری در ایران اندک است. بنابراین محقق در نظر دارد که اثرات توان بخشی ورزشی را بر وضعیت جسمی روانی، کیفیت زندگی و عوامل خطرزای کرونری بیماران جراحی شدهی کرونری بررسی نماید. علی رغم اینکه تمرینات توان بخشی قلبی و بررسی ریسک فاکتورهای عوارض قلبی عروقی سابقهای نیم قرن را دارد، اما تا کنون کمتربه پژوهش در توان بخشی قلبی در ایران اهتمام شده است؛به نظر میرسد که بررسی تمرینات توانبخشی قلبی و تاثیرات آن بر روی کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب در ایران با توجه به تفاوتهای قومی و نژادی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، شغلی و منطقهای- جغرافیایی، ضرورت نسبت به انجام این تحقیق حس شده تا از این طریق بتوان به این سوالات پاسخ داد؛ که آیا 12 هفته تمرینات توان بخشی قلبی بهبود فاکتورهای روانی از جمله، کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب بیماران بای پس عروق کرونر ایرانی را به دنبال خواهد داشت؟
[1] . Polaski , Tarto
[2] . Anderhill ,woods
[3] . bethall
[4] . kulcu et al
[1]. Coronary Artery Disease.
فصل اول: کلیات پژوهش
امروزه رقابت شدیدی بین ورزشکاران در کشورهای مختلف برای کسب عنوانهای قهرمانی در بازیهای المپیک، جهانی و قارهای وجود دارد و تلاش برای بهبود عملکرد ورزشکاران، دانشمندان علوم ورزشی را نیز به فعالیت بیشتر در این بخش واداشته و پژوهش در علوم ورزشی را فزونی بخشیده است. طی سالیان اخیر بررسی مزایا و تأثیرات مثبت و منفی مصرف مکملهای تغذیهای بر عملکرد ورزشی در کانون توجه صاحبنظران رشته علوم ورزشی قرار گرفته است. همچنین با توجه به سخت گیریهای آژانس بینالمللی ضددوپینگ در مورد مصرف مواد و ترکیبات ممنوعه، توجه محققان و ورزشکاران به مکملهای غذایی و ترکیبات گیاهی جلب شده است تا شاید به کمک آنها بتوانند عملکرد ورزشی را بهبود ببخشند و در رقابت های ورزشی نتیجه بهتری کسب کنند.
اولین نوشتهها در زمینه گیاهان دارویی به حدود 5000 سال پیش به زمان سومریها باز میگردد. بنابراین قرنهاست که مردم از گیاهان برای بهبود و سلامت خویش استفاده میکنند. در طول تاریخ گیاهان به عنوان غذا یا دارو در جهت درمان و یا پیشگیری استفاده شدهاند (swerdiow, 2000). گیاهان دارویی به دلیل وجود مواد موثر و همراه بودن آنها با مواد دیگر پیوسته از یک حالت تعادل بیولوژیک برخوردار میباشد بنابراین مصرف به اندازه آنها در بدن انباشته نشده و اثرات جانبی به بار نمیآورد.
گیاهان دارویی امروزه به شکل ویژهای مورد توجه قرار گرفتهاند و مطالعات زیادی بر روی آنها به منظور تولید داروهای مختلف و جدیداً مکملهای غذایی صورت گرفته است که استفاده از برخی از آنها به شکل مکمل باعث بهبود عملکرد ورزشی و برخی تأثیر مثبتی نداشتهاند. ابراهیم و همکاران (2000) نشان دادند مکمل سیر به دلیل جلوگیری از تجمع پلاکتها و فعال شدن فاکتورهای فیبرینولیز و افزایش سیالیت خون باعث افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) میشود. درمطالعهای که بر جینسینگ انجام شد به این نتیجه رسیدند که مصرف روزانه 200 میلیگرم مکمل جینسینگ به مدت ٣ هفته در جوانان سالم با توان ورزشی متوسط و رژیم غذایی معمولی اثر قابل توجه و معنیداری در افزایش VO2max نداشته است ( jason et al., 1996).
1-1- تعریف مسئله
استقامت قلبی _تنفسی ضمن اینکه از عوامل مهم تندرستی است یکی از اجزای اصلی آمادگی جسمانی است که سهم بسزایی در افزایش قابلیتهای ورزشکاران، خصوصاً در ورزشهای استقامتی دارد. آمادگی قلبی_تنفسی توانایی قلب برای ارسال حجم کافی خون غنی از اکسیژن به سمت عضلات و مصرف هر چه بیشتر آن در حین فعالیت جسمانی است. برای بهبود آمادگی قلبی_تنفسی همراه تمرینات منظم و تغذیه مناسب، استفاده از برخی مکملهای مجاز میتواند مفید واقع شود. از جمله روشهای موجود برای افزایش استقامت قلبی _عروقی استفاده از مکملهای کربوهیدراتی، مصرف ویتامینها، بارگیری سدیم بیکربنات، استروییدهای آنابولیکی، موسیقی، … میباشد. علاه بر موارد ذکر شده، استفاده از مکملهای گیاهی نیز جهت بهبود استقامت قلبی_تنفسی به علت اثر بخشی مثبت و عوارض کمتر اخیراً مورد توجه زیاد محققین قرار گرفته است. از این گونه گیاهان میتوان به زعفران، گوارنا، سیر، جینسینگ، جینگوبیولبا، مریم گلی، زیره کوهی و … اشاره کرد.
زعفران با نام علمی (Crocus sativus) و نام عمومی (saffron) از خانواده زنبقیان (iridaceas) گیاهی علفی، چند ساله، بدون ساقه که ریشه پیازی دارد و به گل سلامتی، سلطان ادویه ها و طلای سرخ معروف است. کلاله خشک آن به عنوان طعم دهنده و چاشنی غذایی در اکثر کشورهای جهان مصرف می شود.
زعفران علاوه بر این که یک چاشنی غذایی پر مصرف است، اثرات فارمالوژیک متعددی نیز دارد و یک دارویی قوی محسوب میشود زیرا با مقادیر کم روزانه 100میلی گرم زعفران یا 30 میلیگرم پودر عصاره هیدروالکلی زعفران از راه خوراکی در انسان میتواند اثرات فارماکولوژیک قابل توجه ایجاد کند (کیان بخت، 2008).
عصاره زعفران شامل ترکیبات زیادی از جمله α-کروستین[1]، کروسینها که شامل کروسین[2]، دی کروستین[3]، تریکروستین[4]، پیکرو کروستین[5]و سافرانال[6] است. کاروتونوییدهای مانند بتاکاروتن و لیکوپن و گزانتن و ویتامین ها به خصوص ریبوفلاوین و تیامین نیز در زعفران یافت میشود. کروسین، کروستین و سافرانال مواد موثر اصلی زعفران هستند که فعالیت های فارماکولوژیکی و اثرات درمانی را به آنها نسبت میدهند (کیان بخت، 1387).
زعفران به علت قدمت طولانی در طب سنتی از ارزش خاصی برخوردار است و به همین جهت نیز مبنای تحقیقات علمی جدید قرار گرفته و خواص آن در تحقیقات فراوانی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشهای جدید نشان میدهند که زعفران و مواد موثر آن دارای اثرات حفاظت کننده قلب (رضوی و همکاران،1392)، ضدتوموری (Premkumar et al., 2003)، آنتی اکسیدانی(Pham & Cormier, 2000)، تقویت کننده حافظه و یادگیری (abe & Satio, 2000)، ضد درد و ضد التهاب (اربابیان و همکاران، 2009)، ضد تشنج (حسین زاده و طالبزاده،2006)، ضد افسردگی (آخوندزاده و همکاران، 2006)، پایین آورنده فشار خون (ایمن شهیدی و همکاران، 2009)، کاهش دهنده قند و چربی خون (Sheng et al., 2006) و افزایش دهنده اکسیژن رسانی به بافتها (Grisolia, 1974)، گشاد کننده برونش (بسکابادی و اصلانی، 2000) و … است. همچنین در طب سنتی ذکر شده است که زعفران قادر است سلامت قلب و عروق را تأمین نماید (رضوی و همکاران، 1392).
امام قریشی و همکاران در سال (1390) در تحقیقی با عنوان اثر تجویز تحت مزمن عصارههای آبی و هیدروالکلی زعفران استهبانات فارسی بر تست شنا در موش سوری نشان دادند که تجویز عصاره آبی و همچنین عصاره الکلی زعفران باعث افزایش زمان شنا کردن در موش سوری گردید و علت آن را اثر ضد افسردگی زعفران و تأثیر آن به سیستم اپینفرین عنوان داشتهاند.
در تحقیق فاتحی و همکاران (2006) عصاره اتانولی و آبی زعفران فشار متوسط خون شریانی را در موش صحرایی بیهوش شده کاهش داد که علت آن را تأثیر عصاره زعفران به مقاومت محیطی عروق دانسته اند.
نتایج تحقیق بسکابادی و همکاران (2006) نشان داد که زعفران به تراشه جدا شده خوکچه هندی اثر اتساعی نسبتا قوی داشته که قابل مقایسه و حتی بالاتر از تیوفیلین است و سافرانان تا اندازهی مسئول این اثر زعفران بوده است. در مطالعاتی نشان داده شد که کروسین خاصیت ضد آترواسکلروز دارد و مانع از افزایش تری گلیسریدها، LDL، کلسترول در سرم خون میشود.
نتایج پژوهش معمارباشی و رجبی (1391) که بر روی 24 نفر از دانشجویان غیر فعال دانشگاه محقق انجام شد نشان داد که مصرف 300 میلی گرم سرگل زعفران به مدت ده روز مانع از کاهش حداکثر قدرت ایزوتونیک و ایزومتریک متعاقب یک جلسه فعالیت عضلانی اکسنتریک میشود. که دلایل احتمالی این افزایش نیرو را آثار متسع کننده عروق، احتمال خون رسانی بهتر به عضلات و نیز افزایش اکسیژن رسانی بر اثر زدایش رادیکالهای آزاد عضله بر اثر مصرف زعفران دانستهاند.
یافتههای پژوهشی نشان داد که مصرف مکمل زعفران همراه با فعالیت شدید بدنی باعث افزایش آنزیم سوپراکسایددیسموتاز و کاهش آنزیم کاتالاز میشود (مرادی و همکاران 1390).
سوپر اکساید دیسموتاز و کاتالاز 2 آنزیم هایی هستند که میتوانند رادیكال آزاد اکسیژن ناشی از زنجیره انتقال الکترون را تجزیه نمایند و مهمترین عملکرد آنها در قلب، برداشت رادیکال آزاد است که از این طریق می توانند به سلامت و عملکرد قلب کمک کنند.
با توجه به خواص فوق العاده مفید زعفران و مواد موثره آن و تأثیرات مطلوبی که بر سلامت سیستم قلبی_تنفسی دارد و به دلیل این که هیچ پژوهشی در زمینه تأثیر زعفران بر فاکتورهای استقامت قلبی_تنفسی صورت نگرفته است، تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف مکمل زعفران بر شاخصهای استقامت قلبی- تنفسی طراحی و اجرا شده است.
2-1- فرضیات تحقیق
1- مصرف زعفران بر ضربان قلب پیش آزمون دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
2- مصرف زعفران بر ضربان قلب پس آزمون دختران غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
3- مصرف زعفران برآستانه تهویه (VT) دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
4- مصرف زعفران بر زمان واماندگی دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
5- مصرف زعفران بر فشار خون سیستولیك دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
6- مصرف زعفران بر فشار خون دیاستولیك دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
7- مصرف زعفران برتبادل تنفسی (RER) دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
8- مصرف زعفران برحداکثر اکسیژن مصرفی (VO2MAX) دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیداری دارد.
9- مصرف زعفران بر نقطه شکست ضربان قلب دختران جوان غیر فعال تأثیر معنیدار دارد.
10- مصرف زعفران بر مقادیر حداکثر نبض اکسیژن ((o2pulse دختران جوان غیرفعال تأثیر معنیدار دارد.
11- مصرف زعفران بر میزان METSحین اجرای تست بروس دختران جوان غیرفعال تأثیر معنیدار دارد.
12- مصرف زعفران بر میزان اکسیداسیون کربوهیدرات حین اجرای تست بروس دختران جوان غیرفعال تأثیر معنیدار دارد.
13- مصرف زعفران بر میزان اکسیداسیون چربی حین اجرای تست بروس دختران جوان غیرفعال تأثیر معنیدار دارد.
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
موفقیت و پیروزی در رقابتها و فعالیتهای ورزشی میتواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله تمرین و ویژگیهای ژنتیکی باشد. تغذیه مناسب و استفاده از مکملهای مجاز از جمله عوامل دیگری است که میتواند کارایی و عملکرد افراد را تحت تأثیر قرار دهد به عنوان مثال استفاده از کافئین ممکن است باعث افزایش کارایی ورزشکاران استقامتی گردد (دشتی و همکاران، 1387). ورزشکاران تمایل زیادی برای مصرف مکملهای که بتوانند انرژی مورد نیاز فعالیتهای طولانی مدت را تأمین کنند، دارند حال آنکه استفاده از برخی مکملهای ورزشی عوارض جانبی برگشت ناپذیری دارند و حتی مصرف برخی مکملهای غذایی در ورزشکاران به خصوص در سطوح بالا منجر به دوپینگ ناخواسته میشود. بنابراین امروزه تحقیقات زیادی به منظور تهیه مکملهای ورزشی با بیشترین بازدهی و کمترین عوارض صورت گرفته است. گیاهان دارویی از قدیم به عنوان منابع مهم درمانی مورد استفاده قرار میگرفتهاند و امروزه به شکل ویژهای مورد توجه قرار گرفته است. زعفران در ایران دارای وسعت کشت زیادی است و به عنوان چاشنی و ادویه توسط عموم مردم استفاده میشود. دانشمند و پزشک بزرگ (ابوعلیسینا) استفاده گیاه زعفران را به عنوان دارو بسیار توصیه کرده است (مرادی وهمکاران، 1391).
کروستین که یکی از ترکیبات موجود در زعفران است میتواند انتشار اکسیژن را به بافتهای مختلف افزایش دهد. کروستین در آزمایشات مختلف سرعت انتشار اکسیژن را در پلاسما در عرضه اکسیژن به سلولهای آندوتلیال مویرگها در سگهای دچار آسیب تجربی نخاع، گربههای دچار آسیب مغزی ناشی از سرما را افزایش داده است (کیان بخت، 2008). همچنین کروستین در موشهای صحرایی که 40 درصد خونشان را به علت خونریزی از دست داده بودند انتشار اکسیژن، جذب اکسیژن توسط عضلات، اکسیژن مصرفی کل بدن را افزایش داده است (seyde،1986).
حسینزاده و همکاران (1388) در مطالعات خود اظهار داشتند که تزریق داخل وریدی عصاره آبی کلاله زعفران سبب کاهش فشار خون در موشها میشود. همچنین زعفران یک آنتیاکسیدان بسیار قوی است که از آسیب سلولی ناشی از رادیکالهای آزاد جلوگیری میکند. مصرف 6 هفته زعفران به مقدار 100 میلیگرم به صورت محلول در شیر منجر به بهبود وضعیت آنتیاکسیدانی خون بیماران مبتلا به بیماری کرونر قلبی شده است (verma and bordia, 1998). نتایج تحقیقی که توسط حسینزاده و همکاران (1383) انجام شد نشان داد که عصاره الکلی و آبی زعفران زمان بیتحرکی را کاهش، مدت زمان شنا کردن را افزایش و زمان بالا رفتن را کاهش میدهد.
در همین راستا و با توجه به ارزش غذایی زعفران و کاربرد وسیع آن در علوم داروسازی و گزارشهای موجود در مورد تأثیرات آن به سیستم عصبی، فشار خون، سیستم قلبیعروقی و دستگاه تنفسی و همچنین افزایش زمان عملکرد در موشها، حال این تحقیق با هدف پاسخگویی به این پرسش که مصرف زعفران چه تأثیری بر متغیرهای استقامت قلبی تنفسی دارد طراحی و اجرا شده است.
1.α- Crocetin
2.crocin
3.Dicrocin
4.tricrocin
5.pcrocrocin
6.safranal