در این فصل به بررسی کلیات تحقیق پرداخته خواهد شد. به همین منظور ابتدا مسأله پژوهش بیان میگردد و سپس به تشریح و بیان اهمیت موضوع پژوهش پرداخته خواهد شد. در ادامه نیز فرضیات و اهداف پژوهش بیان میگردد و متغیرها و مؤلفههای تحقیق بصورت مفاهیم نظری و عملیاتی تعریف میشود.
امروزه گردشگری در کشورهای مختلف، نیروی کلیدی پیشبرد و رشد اقتصادی کشور محسوب میشود (کیم و همکاران، 2006؛ لی و براهماسرین، 2013)[1] و با فراهم آوردن فرصتهای استراتژیک، علاوه بر رونق محلی، موجب اشتغالزایی و ایجاد درآمد و کاهش فقر نیز میشود (لاچر و اوه[2]، 2012). به خاطر اهمیت گردشگری و نقشی که برای آن در جهت پیشرفت توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قائل شدهاند، مدیران و مسئولین منطقهای و ملی در هرکجای دنیا برای گسترش این صنعت، برنامهریزی و تلاش مینمایند (ژو[3]، 2013).
صنعت گردشگری در حال حاضر جایگاه دومین صنعت بزرگ دنیا را به خود اختصاص داده است. با در نظر گرفتن جایگاه قابل توجه صنعت گردشگری، این صنعت میبایست از یک نظام بازاریابی قوی و متجانس با محیط بازار برخوردار باشد. هر چقدر سیستم مدیریت بازاریابی آنها قویتر و مناسبتر باشد، به همان اندازه نیز موفقیت بیشتری خواهند داشت. بازاریابی گردشگری، فرآیندی تعاملی است میان عرضهکنندگان و مصرفکنندگان (گردشگران) که طی آن کالاها و خدمات گردشگری در محیطی که خاص این صنعت است، مبادله میشود (قدیری معصوم و همکاران، 1392 به نقل از حیدری، 1379). به عبارت دیگر، بازاریابی گردشگری مقولهای جدید است که اشاره به شناسایی و پیشبینی نیازهای گردشگران و فراهم آوردن امکانات برای تامین نیازها و مطلع ساختن آنان و ایجاد انگیزه بازدید در آنها دارد (براون[4]، 2009).
در این بین، یکی از جنبههایی که میتواند منشا بسیاری از تحولات برای توسعه پایدار صنعت گردشگری باشد، شناسایی دقیق وضع موجود از طریق بازاریابی گردشگری است. ناملموس بودن، ناپایداری، ناهمگونی، تفکیکناپذیری و غیرتملکی بودن که از ویژگیهای مهم این صنعت خدماتی محسوب میشود، لزوم استفاده از یک مدل ترکیبی بازاریابی را برای گردشگری آشکار میسازد (حیدری، 1387). مدل 7 پی آمیخته بازاریابی، یک از مباحث مورد توجه در بازاریابی گردشگری است که میتواند در صنعت گردشگری برای شناسایی وضع موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب، مورد استفاده قرار گیرد (قدیری معصوم و همکاران، 1392).
در سالهای اخیر در رابطه با بازاریابی، مطالعات زیاد و متنوعی صورت گرفته شده است اما، پژوهشهای منسجمی در خصوص بازاریابی گردشگری، صورت گرفته نشده است. به همین دلیل به منظوردستیابی به سهم بیشتری از بازار جهانی در این صنعت، باید به دنبال راهكارهای منطقی و علمی مناسب بود كه تنها از راه پژوهش و شناسایی عوامل موثر در زمینه گردشگری قابل حصول میباشند. درك پیچیدگی و تعدد عوامل مختلف در حوزه بازاریابی گردشگری و تلاش برای شناخت جنبه های گوناگون این عوامل از اهداف پژوهش حاضر است. عواملی همچون مولفههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از جمله مهمترین عواملی هستند كه میتوانند صنعت گردشگری را تحت تاثیر قرار دهند. ارائه الگویی مناسب و کارآمد جهت ارتقاء گردشگری در یک منطقه، میتواند در برنامهریزیهای خرد و کلان در این حوزه کمک شایانی بنماید. از اینرو با توجه به اینکه شهر شیراز یکی از نقاط اصلی کشور در حوزه گردشگری میباشد و دارای جاذبههای گردشگری طبیعی و تاریخی فراوان است و جهت جذب گردشگران داخلی و خارجی ظرفیتهای مطلوبی در اختیار دارد، در پژوهش حاضر این شهر انتخاب گردیده و به دنبال پاسخگویی به این سوال بودیم که: عوامل موثر بر بازاریابی گردشگری شهر شیراز کدامند؟
[1] Kim et al., 2006; Lee & Brahmasrene, 2013
[2] Lacher & Oh
[3] Xu
[4] Brown
[5] مکان، تبلیغات، شواهد و امکانات فیزیکی، مدیریت و برنامهریزی، کارکنان و مردم، محصول، قیمت
در سال 1929، ادوین هابل[1] کشف کرد که طیف رسیده از کهکشان راه شیری با گذشت زمان انتقال به سرخ می یابد که دلیلی بر انبساط عالم می باشد. همچنین در سال 1964، آرنیو پنزیاس[2] و رابرت ویلسن[3] خبر از کشف تابش میکروموجی دادند که به طور یکنواخت سرتاسر عالم را پر کرده است. کشف انبساط هابل و تابش زمینه کیهانی، مدل مهبانگ یا همان مدل انفجار بزرگ را به مدل استاندارد کیهانشناسی تبدیل کرده است. گزارش دقیقی از فراوانی عناصر سبک در دوران کیهان اولیه توسط تئوری سنتز هسته ای مطرح شد. موفقیت این نظریه و همچنین تطابق عالی منحنی طیف تابش زمینه کیهانی با طیف تابش جسم سیاه سبب شد که مدل مهبانگ به عنوان مدل استاندارد در جامعه کیهانشناسی معرفی گردد. این مدل به همراه نظریه های اتحاد بزرگ[4] (GUTs) مجموعه ی نسبتاً مناسبی برای توصیف کیهان اولیه و تحول آن بوجود آورده اند. در ادامه به طور مختصر مدل کیهانشناخت استاندارد را توصیف خواهیم کرد.
دینامیک عالم در حال انبساط توسط دو کمیت زیر تعیین می شود:
الف) پارامتر هابل، H ،که آهنگ انبساط عالم را بدست می دهد
ب) پارامتر انحنا K که توسط عناصر سازنده عالم مشخص می شود
مشاهدات مستقیم از کیهان کنونی، عناصر تشکیل دهنده آن را به سه دسته زیر رده بندی می کند:
1- تابش که امروزه به صورت فوتون های زمینه کیهانی با دمای وجود دارد و تقریبا 1% کیهان ما را می سازد.
2- ماده که خود به دو دسته تقسیم می شود:
2-1) ماده باریونی که عناصر موجود در جدول تناوبی عناصر را شامل می شود و تقریبا 4% از کل عالم را فرا گرفته است.
2-2) ماده تاریک غیر باریونی که در تشکیل و تحول ساختار نقش بسزایی داشته است. این ماده در حالت غیر نسبیتی ماده تاریک سرد[1] (CDM) نامیده می شود که حدود 23% از چگالی عالم را می سازد.
3- انرژی تاریک: مشاهدات اخیر از ابرنواخترهای نوع Ia و همچنین تابش زمینه کیهانی نشان می دهد که تقریبا 73% از چگالی عالم از عنصر ناشناخته ای ساخته شده است که مدل استاندارد کیهانشناسی در توصیف آن عاجز است.
مدل استاندارد کیهانشناسی بر پایه ی دو فرض اساسی همگنی و همسانگردی بزرگ مقیاس عالم ( ) بنا نهاده شده اند. همگنی یعنی اینکه هیچ نقطه ی ارجحی در عالم وجود ندارد و چگالی یکنواختی دارد. همسانگردی یعنی اینکه عالم از هر جهتی یکسان به نظر می رد. لازم به ذکر است که پذیرش این فرض ها بر اساس مشاهدات مربوط به تابش زمینه کیهانی بوده است. کیهانشناسان بر این باورند که این بی نظمی ها با گذشت زمان، با وجود ناپایداری های گرانشی متحول شده اند و ساختارهای بزرگ امروزی را در مقیاس کهکشانی تشکیل داده اند. در این رساله برای بررسی دینامیک عالم، رفتار بزرگ مقیاس عالم (با فرض همگنی و همسانگردی) به عنوان تحول زمینه کیهان مورد
بررسی قرار می گیرد.
بر اساس مدل استاندارد فیزیک ذرات، عالم از یک انفجار بزرگ و سپس از یک سوپ کیهانی داغ و چگال که پر شده از ذرات بنیادی است تشکیل شده است. بعد از انفجار بزرگ، عالم وارد یک دوره تورمی شده که در آن چگالی میدان اسکالر غالب بوده است. در این دوره، عالم در یک فاز شتاب مثبت قرار دارد که اصطلاحا فاز دوسیته[1] خوانده می شود. بعد از آن دوره بسیار کوتاه، انرژی میدان اسکالر سریعاً افت پیدا می کند و دوره بازگرمایش شروع می شود. با فرایند بازگرمایش، عالم پر از تابش ذرات فرانسبیتی می شود که اصطلاحا به آن دوره ی تابش غالب می گویند و رفته رفته سهم چگالی تابش کم می شود تا اینکه ماده تاریک غالب می شود ( این دوره حدودا 300000 سال پس از خلقت اتفاق افتاده است) [1]. با کاهش چگالی ماده در طی زمان، عالم وارد یک فاز شبه تورمی می شود و با شتاب مثبت شروع به انبساط می کند که تا کنون ادامه دارد. اصطلاحاً گفته می شود در این دوره انرژی تاریک غالب است. البته انتخاب های متعددی برای انرژی تاریک وجود دارد که در بخش های بعدی به آن اشاره خواهیم کرد. در شکل 1-1 و 1-2 تاریخچه تحول عالم بر اساس مدل استاندارد آورده شده است. در علم کیهانشناسی علائم اختصاری ویژه ای داریم که لازم است قبل از ورود به آن، آنها را معرفی کنیم. این علائم در جدول شکل 1-2 آورده شده اند.
2-1- انبساط عالم
برای توصیف انبساط هابلی عالم، نیاز به معرفی چند پارامتر مانند پارامتر هابل و فاکتور مقیاس داریم. طبق اصل هابل، نسبت سرعت دور شدن کهکشان ها از ما به فاصله ای که این کهکشان ها از ما دارند پارامتری را در کیهانشناسی تعریف می کند، تحت عنوان پارامتر هابل، که مقدار آن در حال حاضر ( ) ثابت هابل نامیده می شود. از طرف دیگر اگر اصل کیهانشناسی را بپذیریم، میتوانیم عالم را شبکه بندی کنیم و طول هر شبکه را طول همراه[1] بنامیم. فاصله فیزیکی بین هر دو نقطه ای که روی راس های شبکه قرار دارند به صورت تعریف می شود. در اینجا فاکتور مقیاس وابسته به زمان، ، تحول عالم و تغییر طول فیزیکی را نشان می دهد. شکل 1-4 نمایی از جهان در حال انبساط را نشان می دهد.
[1] Comoving distance
[1] de Sitter
[1] Cold Dark Matter
[1] Edwin Hubble
[2] Arno Penzias
[3] Robert Wilson
[4] Grand Unified Theories
یك برافزایش یكنواخـت متقـارن كروی را تحت میدان گرانشـی اطراف یك جرم نقطه ای در نظـر می گیریم. برافزایش كروی روی یك جسم گرانشی اولین بار توسط بوندی در سال 1952 میلادی مورد بررسی قرار گرفت و این نوع برافزایش به برافزایش بوندی مشهور است.
حال یك جریان متقارن كروی را در اطراف جسمی به جرم M در نظر می گیریم. جریان یكنواخت بوده و در جهت شعاعی یك بعدی می باشد. در این تقریب می توان از وشكسانی، میدان مغناطیسی و تابشی صرف نظر كرده و فرایند را بی دررو در نظر گرفت. تحت تقریب نیوتونی برای معادلات پیوستگی و اندازه حركت، به ترتیب خواهیم داشت.
به طوریكه ν سرعت شاره بوده و برای برافزایش، منفی و برای بادها، مثبت است.
با در نظر گرفتن رابطه پلی تروپیك داریم.
با انتگرال گیری به معادلات پیوستگی جرم و برنولی می رسیم:
به طوریكه آهنگ برافزایش جرم است و در حال حاضر ثابت بوده و E هم ثابت برنولی می باشد.
در حالت همدما داریم γ=1 و در انتها معادله برنولی به رابطه زیر تبدیل می شود.
3-1- مفهوم قرص های برافزایشی
با استفاده از تابندگی اندازه گیـری شده و محاسبه طول عمر اخترنـماها، انرژی تابشـی آن ها از مرتبه erg1060 تخمین زده می شود، همچنین می توان اندازه منبع انرژی در اخترنماها را محاسبه كرد كه به نوعی كمتر از cm 1015 می شود. اگر چنانچه فرض كنیم كه منبع این انرژی مانند منبع انرژی ستارگان، منبعث از واكنش همجوشی هسته ای است، با توجه به اینكه بازدهی واكنش هسته ای حدود 7/0 درصد می باشد، برای حصول انرژی تابشی اخترنماها، به جرمی معادل با 108 برابر جرم خورشید احتیاج داریم كه در شعاعی كمتر از cm 1015قرار گرفته باشد، كه اگر چنین جرمی در این شعاع قرار گرفته باشد، آنگاه انرژی گرانشی بیشتر از انرژی هسته ای می شود و می بینیم كه چنانچه انرژی گرانشی غالب باشد، با توجه به رابطه گرانشی E~GM2/R مقدار انرژی بدست آمده برای اخترنماها به راحتی حاصل می شود. در سال 1969 بود كه لیندن بل مفهوم قرص های برافزایشی در اطراف یك سیاهچاله پرجرم را ارائه داد و نشان داد كه منبع عظیم انرژی این اجرام ناشی از تشكیل قرص های برافزایشی در اطراف یك سیاهچاله مركزی می باشد.
برافزایش در حالت كلی شامل سقوط ماده روی یك پتانسیل گرانشی می باشد و عاملی برای استخراج این انرژی گرانشی محسوب می شود [8]. زمانیكه مولكول های گاز حول یك جسم چگال مركزی با پتانسیل گرانشی قدرتمند در مدارهایی دایروی در حال چرخش باشند، می توانند در یك مسیر مارپیچی شكل به سمت جسم مركزی حركت كرده و اصطلاحا فروریزش كنند، كه این امر در صورتی امكان پذیر می
باشد كه انرژی مولكول های گاز و تكانه زاویه ای ناشی از حركت در مدار دایروی آن ها بنابر عواملی مانند وشكسانی، تابش و … از آن ها گرفته شود [5،9].
1- Lynden-Bell
2- Bernoulli
1- Polytropic
1 Galileo
2 Huygens
3 Kant
4 Laplace
5 Proto-planetary
6 Proto-stellar
7 Quasar
8 Active Galactic Nuclae (AGN)
9 Tight binary
1- Hoyle
2- Lyttleton
3- Bondi
4- Zel’dovich
5- Novikov
6- Salpeter
7- Hayakawa
8- Matsuoka
5-1-1) نتایج آمار توصیفی.. 89
5-1-2) نتایج آمار استنباطی.. 91
5-1-2-1) نتیجه فرضیه اول.. 91
5-1-2-2) نتیجه فرضیه دوم.. 92
5-1-2-3) نتیجه فرضیه سوم.. 92
5-1-2-4) نتیجه فرضیه چهارم.. 92
5-1-2-5) نتیجه فرضیه پنجم.. 93
5-1-2-6) نتیجه فرضیه ششم.. 93
5-1-2-7) نتیجه فرضیه هفتم.. 93
5-1-2-8) نتیجه فرضیه هشتم.. 94
5-2) پیشنهادات.. 94
5-2-1) پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی.. 97
5-3) محدودیت های تحقیق.. 97
منابع.. 100
پرسشنامه.. 108
فهرست جداول
جدول(3-1) تعداد کارکنان دستگاه های اجرایی 66
جدول(3-2) پایایی متغیر های تحقیق 71
جدول (4-1) توصیف متغیر جنسیت 75
جدول (4-2) توصیف متغیر وضعیت تاهل 76
جدول (4-3) توصیف متغیر میزان تحصیلات 77
جدول (4-4) توصیف متغیرسابقه خدمت 78
جدول (4-5) توصیف متغیرسن 79
جدول (4-6) توصیف متغیر پرداخت كافی و مناسب 80
جدول (4-7) توصیف متغیر محیط امن و سالم 81
جدول (4-8) توصیف متغیر گسترش ظرفیت های انسانی 82
جدول (4-9) توصیف متغیر امنیت كاركنان 83
جدول (4-10) توصیف متغیر انسجام اجتماعی در سازمان كار 84
جدول (4-11) توصیف متغیر كار و كل فضای زندگی 85
جدول (4-12) توصیف متغیر حقوق فردی در سازمان 86
جدول (4-13) توصیف متغیر ارتباط اجتماعی زندگی شغلی 87
جدول (4-14) توصیف متغیر رضایت شغلی كاركنان 88
پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد
زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
جدول (4-15) ضریب همبستگی بین پرداخت كافی و مناسب و رضایت شغلی كاركنا ن 90
جدول (4-16) ضریب همبستگی بین محیط امن وسالم و رضایت شغلی كاركنان 91
جدول (4-17) ضریب همبستگی بین گسترش ظرفیت های انسانی و رضایت شغلی كاركنان 92
جدول (4-18) ضریب همبستگی بین امنیت كاركنان و رضایت شغلی كاركنان 93
جدول (4-19) ضریب همبستگی بین انسجام اجتماعی در سازمان كار و رضایت شغلی كاركنان 94
جدول (4-20) ضریب همبستگی بین حقوق فردی در سازمان كار و رضایت شغلی كاركنان 95
جدول (4-21) ضریب همبستگی بین كار و كل فضای زندگی و رضایت شغلی كاركنان 96
جدول (4-22) ضریب همبستگی بین ارتباط اجتماعی زندگی شغلی و رضایت شغلی كاركنان 97
جدول (4-23) نتایج حاصل از آزمون رتبه بندی فریدمن 99
فهرست نمودارها
نمودار(4-1)نمودار هیستوگرام توصیف متغیرجنسیت 75
نمودار(4-2)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر وضعیت تاهل 76
نمودار(4-3)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر سطح تحصیلات 77
نمودار(4-4)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر سابقه خدمت 78
نمودار(4-5)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر سن 79
جدول (4-6) توصیف متغیر پرداخت كافی و مناسب 80
نمودار(4-7)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر محیط امن و سالم 81
نمودار(4-8)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر گسترش ظرفیتهای انسانی 82
نمودار(4-9)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر امنیت كاركنان 83
نمودار(4-10)نمودار هیستوگرام توصیف متغیرانسجام اجتماعی در سازمان كار 84
نمودار(4-11)نمودار هیستوگرام توصیف متغیركار و كل فضای زندگی 85
نمودار(4-12)نمودار هیستوگرام توصیف متغیرحقوق فردی در سازمان 86
نمودار(4-13)نمودار هیستوگرام توصیف متغیرارتباط اجتماعی زندگی شغلی 87
نمودار(4-14)نمودار هیستوگرام توصیف متغیر رضایت شغلی كاركنان 88
فهرست اشکال
شکل 1-1)مدل والتون 14
شکل 2-1)مزایای کیفیت خدمات 31
شکل 2-2)ادراک کیفیت 32
شکل 2-3)مزایای رضایت مشتری و کیفیت خدمات 34
چكیده
کیفیت زندگی کاری به عنوان یک هدف که بهبود عملکرد سازمانی را از طریق ایجاد مشاغل و محیط کاری چالشی تر، و موًثر تر برایافراد در کلیه سازمان فراهم می کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاًثیر ابعاد کیفیت زندگی کاری بر رضایت شغلی کارکنان استان گیلان می باشد. متغیر های کیفیت زندگی کاری عبارتنداز: پرداخت منصفانه، قانون گرایی، فرصت رشد مداوم، وابستگی اجتماعی، تاًمین امنیت، توسعه قابلیت های فردی، ایمنی محیط، یکپارچگی اجتماعی می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی میدانی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کارکنان دستگاه های اجرایی استان گیلان که شامل 40713 کارمند در 73 دستگاه اجرایی می باشد. برای تعین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 380 نمونه از میان کارکنان دستگاه های اجرایی مورد مطالعه، انتخاب و پس از اینکه پایایی پرسشنامه ها با ضریب آلفای کرونباخ اندازه گیری شد و مقدار آن 99% بدست آمدکه بیانگر پایایی بالای پرسشنامه های مذکور بود. سپس طریق پرسشنامه اطلاعات لازم جمع آوری گردید و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از فرضیات تحقیق نشان داد که رابطه بین متغیر های کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی کارکنان دستگاه های اجرایی استان گیلان مثبت و معنی دار می باشد.
كلمات كلیدی:کیفیت زندگی کاری، امنیت شغلی، ابعاد کیفیت، رضایت شغلی،دستگاه های اجرایی
از سوی دیگر اهمیت نظام راهبری شرکتی در جذب سرمایههای بلندمدت در بازارهای سرمایه، حفظ رشد اقتصادی و درنهایت افزایش کلی ثروت و رفاه عموم بعد از بحرانهای مالی و رسواییهای گزارشگری مالی شرکتهای بزرگ در سرتاسر جهان اهمیت ویژهای به خود گرفته است. بنابراین، یک سیستم مطلوب نظام راهبری شرکتی انتظار میرود که استفاده مدیریتی از فعالیتهای مدیریت سود فرصتطلبانه را مهار کند، بنابراین منجر به تقویت قابلیت اتکای گزارشها سود خواهد شد (هاشم و دو[2]، 2007). تحلیل تدریجی کیفیت سود، شفافیت و سطح افشا منجر به اعتماد پایین سرمایهگذاران در ترکیب اعداد حسابداری میشود.
یافتههای مطالعات پیشین در مورد ارتباط بین نظام راهبری شرکتی و کیفیت سود نتیجهبخش نبوده است درحالیکه چندین مطالعه تأثیرات معنادار نظام راهبری شرکتی بر کیفیت سود را نشان دادهاند (چانک و سان[3]، 2010؛ چو و رو[4]، 2007؛ فیرث و همکاران[5]، 2006)، شواهد مطالعات آندرسون، گیلان و دلی[6] (2003)، پترا[7]، (2007)؛ رنزبری و همکاران[8]، (2009)؛ ساریخانی و ابراهیمی[9] (2011) نشان دادند که نظام راهبری شرکت بهصورت معنادار مرتبط با گزارشگری اعداد سود نمیباشد.
تئوری جریان وجوه نقد آزاد مازاد از سازوکارهای نظام راهبری انتظار دارد که یک ابزار مهم برای کاهش توانایی مدیر برای تخصیص نامناسب وجه نقد مازاد باشد. جنسن[10] (1986) اظهار کرده است که مدیران شرکت زمانی که شرکت دارای جریان وجوه نقد آزاد مازاد ولی فرصت رشد پایینی میباشد، بهاحتمال زیادی وجه نقد مازاد را در فعالیتهای کمارزش سرمایهگذاری کنند. دلیل اقدام نامطلوب مدیران ممکن است تلقی مدیران از شرکت بهعنوان یک منبع افزایش ثروت و شهرت فرد باشد. برای پنهانسازی سود پایین یا منفی فعالیتهای مخرب ارزش، از مدیران انتظار میرود که رویههای اقلام تعهدی اختیاری افزایش درآمد استفاده کنند که کیفیت سود
گزارششده را کاهش میدهد. اگرچه، تعدادی زیادی تحقیق ارزشمند در مورد ارتباط بین نظام راهبری شرکتی و کیفیت سود وجود دارد(بهمانند تحقیقات بوکی و اسکندر[11]، 2009؛ چانگ و همکاران[12]، 2005، رحمان و صالح، 2008) ولی، توجه کمی به نقش مسئله نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد دراینارتباط شده است. در راستای همین کمبود در تحقیقات پیشین انگیزهای در محققان این مطالعه شکل گرفت که این جنبه از ادبیات تحقیق را تقویت بخشند.
[1] AL-Dhamari and et al
[2] Hashim and Devi
[3] Chang and Sun
[4] Cho & Rui
[5] Firth & et al
[6] Anderson and et al
[7] Petra
[8] Rainsbury
[9] Sarikhani
[10] Jensen
[11] Bukit & et al
[12] Chung & et al