بسیاری از بانكهای پرآوازه دنیا ایجاد و حفظ روابط با ذینفعان از جمله فراهم كنندگان خدمات مشتریان و رقبا را در بازارهای بین المللی سرلوحه فلسفه مدیریت خود قرارداده اند . امروزه تقریباً تمام بانكهای دنیا استراتژی مشتری مداری را به طور جدی دنبال می كنند . لذا اگر بانكها خواهان آینده ای روشن و حداقل امیدوار به بقا هستند چاره ای جز حفظ مشتریان ارزنده و كلیدی خود ندارند. حفظ و تقویت مداوم رابطه با مشتری تنها مسیر یك طرفه ای است كه اكنون بانكها در استفاده از استراتژی های تدافعی و افزایش حفظ مشتریان كنونی خود باید از آن عبور كنند (كلگیت ، 2005)
رشد صنعت خدمات در گرو یک برنامه ریزی دقیق و اتخاذ روشهای مناسب می باشد. شناخت اولویت ها و نیاز های مشتریان بعنوان اولین گام در جهت موفقیت برای کسب سهم بیشتری از بازار، سبقت گرفتن از رقبا و جلب رضایت بیشتر مشتریان می باشد و چنانچه مؤسسه یا سازمانی نتواند معیارها، نیازها، خواسته ها و تمایلات مشتریانش را به خوبی شناسایی کند محکوم به شکست وفنا خواهد بود(كشاورز، 1386).
رضایت مشتری بر سودآوری بانکها، دورکردن مشتریان از رقبا، ترغیب و تشویق تکرار معامله بهبود و افزایش شهرت، کاهش هزینه های جلب مشتریان جدید و کسب مزیت رقابتی تأثیر مستقیم دارد. این مهم ایجاب می کند تا سازمانهای فعال در صنعت بانکداری توجهی بیش از پیش به رضایتمندی مشتریان و به کارگیری استراتژی مشتری مداری داشته باشند (فن ولیان، 2008). از سوی دیگر یکی از عوامل شکست اجرای استراتژی ها در سازمان عدم توجه به فرهنگ سازمانی و به ویژه فرهنگ سازمانی متناسب می باشد توجه به سازمانها از جهت فرهنگ سازمانی پدیده نسبتا جدیدی است که در مطالعه سازمان ومدیریت صورت گرفته است(دنیسون ومیشرا، 1995).
به هرحال بالندگی سازمان به عنوان یك فرآیند برنامه ریزی شده با دگرگونی فرهنگ سازمانی برابر است و هرگونه تغییرات و دگرگونی در سازمان بدون توجه به فرهنگ سازمانی موثر واقع نمی شود ( دنیسون ، 2000). در نهایت باید گفت که تحقق هرگونه استراتژی واهداف
سازمانی بستگی به عواملی از جمله فرهنگ سازمانی حاکم بر نیروی انسانی دارد. لذا هنگامی می توان انتظار داشت که اصول مشتری مداری در سازمان از سوی کارکنان رعایت گردد که فرهنگ سازمانی متناسب با آن در سازمان وجود داشته باشد. در واقع اگر بستر فرهنگی در سازمان وجود نداشته باشد اجرای اصول مشتری مداری با مانعی جدی مواجه می شود.
دراین پژوهش برای شناخت فرهنگ سازمانی بانک ملت، مدل دنیسون[2] که مدلی به نسبت جدیدتر و کاملتر است مورد استفاده قرار گرفته است. دراین مدل فرهنگ سازمانی به 4 نوع مشارکتی ، انطباقی ، سازگاری وماموریتی دسته بندی شده است(دنیسون،2000) و برای ارزیابی هریک از انواع فرهنگهای چهارگانه سه شاخص تعریف شده است که در نهایت رابطه فرهنگ سازمانی با ویژگی های برشمرده شده توسط دنیسون با رضایتمندی مشتریان در جامعه آماری مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد. به عبارت دیگر این پژوهش درصدد است دریابد که آیا میان اجزاء فرهنگ سازمانی ورضایتمندی مشتریان در بانک ملت رابطه وجود دارد؟ و اگر این رابطه وجود دارد چگونه است ؟
[1] Customer Relationship Management
1 . Denison, D.R.
اسپوسیتو و اسپوسیتو (1971) به بررسی مقاله ای با عنوان «رقابت خارجی و سودآوری در صنایع داخلی» پرداخته اند. از شاخص CRS برای اندازه گیری تمرکز و از روش OLS برای برآورد مدل استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که تمرکز و سرمایه ی خالص مورد نیاز، اثر مثبت و معنی داری روی سودآوری و حداقل مقیاس کارا (MES)، اثر منفی روی آن دارد.
خلیل زاده شیرازی، جواد (1976)، به مقاله ای با عنوان «ساختار بازار و ما به التفاوت قیمت- هزینه در صنایع غذایی انگلستان» پرداخته است. از شاخص تمرکز CRS برای اندازه گیری تمرکز استفاده شده است. نتایج حاصل از تخمین نشان می دهد که تمرکز، صرفه های ناشی از مقیاس، تفاوت کالا، رشد و نسبت سرمایه به فروش همگی اثر مثبت و معنی داری روی سودآوری دارند.
جیونگا و ماسون (2003)، در مقاله ای با عنوان «روش جدید ارتباط پویایی های تمرکز با سودآوری جاری و سود پایدار»، پویایی های ساختار صنعتی و قدرت بازار را با استفاده از داده های صنایع کارخانه ای کره در طول دوره ی جهش (1978-1982)، به صورت مدل درآورده اند. روش ساختار، رفتار و عملکرد به علت نحوه ی محاسبه ی داده ها و به دلیل این که تعداد کمی از بنگاه های بزرگ ممکن است سهم و سود بزرگتری داشته باشند، مورد انتقاد قرار گرفته است.
آن ها در مقاله ی خود کارهای گذشته را دنبال کرده و نشان داده اند که ساختار بازار نسبت به سود عکس العمل نشان داده است. در این مدل از نرخ تعدیل ساختاری، به عنوان انحراف سود از سطح بلندمدت آن، برای سود در حالت پایدار استفاده شده است.
سود بلند مدت، با این فرض که تعدیل ساختاری در صنایع دورتر از حالت پایدار، سریعتر انجام می گیرد، تعیین شده است. همچنین نشان داده شده است که سود و تعدیلات ساختاری روابط هماهنگی نداشته اند. به علاوه این که سیاست صنعتی، به طور عمومی منجر به افزایش تمرکز و قدرت بازار شده است.
خداداد کاشی، فرهاد (1377)، در مقاله ای با عنوان «انحصار، رقابت و تمرکز در بازارهای صنعتی ایران (1367-1373)» رقابت و انحصار در بازارهای صنعتی ایران را از مجرای شاخص های تمرکز مورد بررسی قرار داده است. این نتایج دلالت بر آن داشته که بازارهای صنعتی ایران به شدت متمرکز بوده و سهم بالایی از ارزش ایجاد شده در بخش صنعت متعلق به بازارهای انحصاری بوده است و به علاوه تعداد محدودی از کارخانه های صنعتی ایران بر درصد قابل توجهی از بازارهای صنعتی مسلط می باشند. محاسبه ی شاخص تمرکز بر حسب معیارهای مختلف دلالت بر آن داشته است که در بخش صنعت ایران و به ویژه در صنایع تمرکز، بنگاه های بزرگ گرایش به استفاده از فن آوری سرمایه برداشته اند.
2)اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن:
ساختار بازار، معرف ویژگی های سازمانی بازار است و به کمک این ویژگی ها می توان رابطه اجزاء بازار را مشخص کرد که از این جمله می توان به رابطه بین فروشندگان (تولید کنندگان) با یکدیگر، رابطه خریداران با یکدیگر و همچنین رابطه خریداران و فروشندگان در بازار در نهایت رابطه بین فروشندگان (تولید کنندگان) فعال در بازار و فروشندگان (تولید کنندگان) بالقوه اشاره کرد. ساختار بازار در واقع آن دسته از ویژگی های سازمانی بازار است که با شناسایی آنها، می توان ماهیت قیمت گذاری و رقابت در بازار را مشخص کرد. (خداداد کاشی، 1389: 20-21) در تحقیقات تجربی سازمان صنعتی، تمرکز فروشنده پر استفاده ترین شاخص ساختار صنعت است. هر معیاری خاص در تمرکز فروشنده انعکاس دهنده تعداد و افراد توزیع بنگاه های در صنعت برای رقابت است و هر دو عامل تعداد بنگاه ها و اندازه توزیع آنها (به عبارت دیگر، میزان نابرابری در اندازه های بنگاه) مهم است.
در یک تقسیم بندی از شاخص های تمرکز می توان آنها را به دو دسته شاخص های تمرکز مطلق و شاخص های پراکندگی تقسیم کرد. شاخص های تمرکز مطلق به چگونگی تقسیم بازار میان بنگاه ها توجه دارد، در حالی که شاخص های پراکندگی با میزان پراکندگی سهم بازار بنگاه های موجود در یک صنعت توجه دارد.
از جمله شاخص های مهم تمرکز مطلق می توان به شاخص نسبت تمرکز چند (k) بنگاه 2، شاخص هرفیندال- هیوشمن، شاخص ها ناوکی و شاخص آستروپی اشاره کرد. همچنین از جمله شاخص های مهم پراکندگی می توان به ضریب تغییرات، ضریب جینی و شاخص واریانس لگاریتم ها اشاره نمود. با توجه به اینکه در محاسبه شاخص هرفیندال- هیوشمن از اطلاعات تمام بنگاه های موجود در صنعت استفاده میشود، در اکثر مطالعات تجربی از این شاخص برای اندازه گیری تمرکز استفاده میشود. بنابراین در این مطالعه برای اندازه گیری تمرکز در بازار از شاخص هرفیندال- هیوشمن استفاده می شود.
شاخص هرفیندال- هیوشمن: برای بیان تمرکز بر مبنای این شاخص لازم است مجموع مجذورات سهم بازار کلیه بنگاه ها محاسبه شود. فرمول محاسبه این شاخص به صورت زیر است که در این رابطه Si سهم بازار بنگاه i ام و n تعداد کل بنگاه های حاضر در
صنعت است. مقدار حداقل این شاخص وقتی همه بنگاه ها دارای سهم بازاری مساوی با یکدیگر باشند حاصل می شود. در این شرایط
میزان پراکندگی سهم بازار بنگاه ها صفر است و میزان این شاخص برابر n/1 می باشد. انتظار بر این است که در بازارهایی که ساختار آنها نزدیک به رقابت کامل است مقدار این شاخص نزدیک به صفر باشد، زیرا تعداد بنگاه ها در این بازار بسیار زیاد است. برای بازارهایی که ساختار آنها نزدیک به انحصاری است، این شاخص به عدد یک میل می کند. و در حالت انحصاری کامل مقدار این شاخص برابر با یک است. بنابراین شاخص هر فیندال- هیوشمن همواره عددی بین n/1 و یک است (صدرائی جواهری 1390)
هدف های تحقیق:
مفاهیم ساختار، رفتار، عملکرد (SCP[1]) بازار تحت عنوان عناصر سه گانه بازار در ادبیات اقتصاد مطرح هستند که نحوه ارتباط این عناصر و چگونگی اثرگذاری متقابل آنها مورد اختلاف نظر اقتصاددانان و مکاتب مختلف اقتصادی است. مطالعات اولیه پیرامون رابطه بین عناصر سه گانه بازار در ابتدا توسط مکتب «ساختار گرایی» مطرح شد. این مکتب با معرفی مفهوم موانع ورود و تاثیر آن بر رفتار و عملکرد اقتصادی بنگاه حایز اهمیت ساختار بازار تاکید نمودند و معتقدند بنگاه ها در صنایع متمرکز به طور متوسط دارای نرخ سودآوری بیشتری هستند و به طور کلی سودآوری بنگاه ها در صنایع مختلف همبستگی مثبتی با ویژگی های ساختاری بازار مثل سطح تمرکز دارد. بر اساس این رویکرد، عملکرد بازار که با شاخص هایی مثل سودآوری، رشد و پیشرفت فنی قابل بیان است، کاملاً تحت تاثیر رفتار بنگاه ها و رفتار نیز متاثر از ساختار بازار شکل می گیرد. ساختار بازار نیز عمدتاً متاثر از اندازه نسبی و مطلق بنگاه ها و نیز شرایط حاکم بر بازار برای ورود بنگاه های جدید و یا امکان خروج آسان و کم هزینه بنگاه ها از بازار و کشش قیمتی تقاضای بازار می باشد. بر اساس این رویکرد رای علیت میان عناصر بازار از ساختار، به رفتار و سپس عملکرد میباشد. در واقع پیام اصلی فرضیه ساختار- رفتار عملکرد این است که نسبت تمرکز بالاتر به سودآوری بیشتر منجر میشود (صدرایی جواهری، 1390). در نقطه مقابل مکتب ساختار گرایان مکتب شیکاگو[2] قرار دارد که از دهه 50 میلادی در دانشگاه شیکاگو شکل گرفته برخلاف مکتب ساختار گرایان، طرفداران این مکتب جهت علیت را از عملکرد بازار که در کارایی، پیشرفت فنی، نرخ سود آوری، میزان تولیدع فروش صادرات و اشغال منعکس میشود به رفتار و ساختار می دانند. از سوی دیگر، مکتب رفتارگرایی[3] معتقدند است الگوی رفتاری بنگاه ها، عامل اصلی و موثر در شکل گیری عملکرد بازار است (خداداد کاشی 1377). هدف این مطالعه در واقع بررسی این موضوع است که میزان تمرکز در صنایع چه نقشی در سودآوری به عنوان یکی از متغیرهای عملکرد یک بنگاه وضعیت ایفا می کند.
4) سوالات یا فرضیه های تحقیق (بیان روابط بین متغیرهای مورد مطالعه):
-بین میزان انحصاری بودن و رقابتی بودن صنایع با ارزش افزوده اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد
-بین میزان انحصاری بودن و رقابتی بودن صنایع با بهره وری کار بر حسب هزینه های پرسنلی رابطه معناداری وجود دارد.
-بین میزان انحصاری بودن و رقابتی بودن صنایع با بهره وری سرمایه بر حسب کل دارایی ها رابطه معناداری وجود دارد
-بین میزان انحصاری بودن و رقابتی بودن صنایع با بهره وری سرمایه بر حسب دارایی های ثابت رابطه معناداری وجود دارد.
[1] -Structure- conduct- performance
[2] -chicago-u.c.l.a
[3] -behaviouralism
این مطالعه به منظور شناسایی خصوصیات فیزیكی مناطق رودخانه شیرین آب و بالا دست آن را جهت مطالعات كنترل سیلاب و با استفاده از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی به انجام رسیده است.
2-1- موقعیت و وسعت
كیلومتری شمال شرق شهرستان دزفول، در محدوده جغرافیایی ² 27 ¢ 24° 32 تا ² 43 ¢ 39° 32 درجه عرض شمالی و ² 22 ¢ 36° 48 تا ² 35 ¢ 55° 48 درجه طول شرقی واقع گردیده است. از شمال به حوزه آبریز سد دز از جنوب به دشت گتوند از شرق به حوزه آبریزرودخانه شور و از غرب به حوزه آبریز رود گلال تابیران محدود میگردد. مساحت كل منطقه 01/380 كیلومتر مربع می باشد.شکل شماره (1-1) موقعیت منطقه را نسبت به استان خوزستان و شکل شماره (2-2) راههای دسترسی به منطقه را نشان می دهند.
3-1- روش مطالعه
مطالعات فیزیوگرافی حوزه بالا دست رودخانه شیرین آب به شرح و مراحل زیر صورت گرفته است:
1-3-1- جمع آوری اطلاعات
1-1-3-1- جمعآوری نقشهها و عكسهای هوایی
منطقه مورد مطالعه جزیی از شیت 1:250000 دزفول به شماره NI -39 -13 می باشد در این مطالعه از اطلاعات رقومی نقشه های 1:25000 تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری (از بلوک 66 به نام دزفول) استفاده شده است.
2-3-1- انجام موارد ذیل با استفاده از نقشه توپوگرافی 1:25000
1-2-3-1- تقسیم بندی منطقه مورد مطالعه به واحد های هیدرولوژیك و غیرهیدرولوژیك
به منظور امكان شناخت بیشتر خصوصیات هیدرولوژی واحدهای مختلف جهت اجرای برنامههای حفاظت خاك و کنترل رسوب و امكان تعیین اولویت وسهولت در تدوین برنامه زمانبندی در اجرای آنها، تقسیم بندی منطقه مطالعاتی به چند واحد هیدرولوژیكی مناسب، عملی اجتناب ناپذیر است.
مناطق تالوگ و سردشت به 50 واحد هیدرولوژیكی تقسیم شدهاست.که برخی از آنها از ترکیب زیر حوزه های بالادست تشکیل شده اند.
لازم به ذكر است در تقسیم بندی حوزه باتوجه به بازدید صحرایی و مشاهده خروجیهای آبراهههای اصلی و وضعیت هیدرولوژیكی حوزه، بندهای 2-2 ، 1-3، 1-4 (مناطق خسارت دیده، شكل زمین، و تراكم آبراههها) مدنظر قرار گرفتند. و به علت عدم وجود ایستگاه آب سنجی بند2-2 قابل توجه نبوده است.
2-2-3-1- رقومی كردن نقشهها
در این مطالعه بعلت موجود بودن اطلاعات رقومی تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری ، خطوط میزان و شبكه آبراههها تنها مورد بررسی قرار گرفته واصلاحات لازم انجام گردید. و سپس دیجیتایز مرز حوزه و زیرحوزهها بر اساس این اطلاعات به روش Screen Digitize انجام و ویرایش گردید.
3-3-1- استخراج اطلاعات خصوصیات فیزیكی منطقه
شرایط فیزیكی حوزه آبخیز روی ضریب رواناب و خصوصیات سیلابها و بیلان آبی حوزه تاثیر فراوانی دارد. عوامل متعددی از خصوصیات فیزیكی حوزه در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار می گیرد كه مهمترین آنها عبارتند از: مساحت و محیط حوزه، شكل حوزه، تراكم آبراهه، شیب متوسط، طول آبراهه اصلی و … این پارامتر ها با استفاده از نقشههای توپوگرافی 25000 : 1 سازمان نقشه برداری، انجام عملیاتمیدانی واستفاده ازعكسهای هوایی و با استفاده از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS) در نرمافزارهای Ilwis و Arcview محاسبه گردیده است نتایج حاصل در ادامه آمده است. جهت تولید مدل ارتفاعی رقومی از لایه خطوط میزان و نقاط ارتفاعی با پیكسل سایز 5 متر وبه روش میان یابی استفاده شده است.
1-3-3-1- مساحت و محیط زیر حوزه ها
مساحت حوزه مهمترین عامل فیزیكی است كه دبی های حداكثر و همچنین فرم هیدروگراف سیلاب به آن بستگی دارد. جهت تعیین مساحت حوزه آبخیز با استفاده از نقشه های توپوگرافی 25000 : 1 محدوده مورد مطالعه تعیین می گردد. این محدوده شامل خط الرسهایی است كه كلیه نزولات جوی در این سطح به طرف نقطه ای موسوم به نقطه خروج آب متمایل می شود.
2-3-3-1- تهیه مدل رقومی ارتفاع (DEM)
بایستی خاطر نشان كرد كه هر تبیین رقومی از تغییرات پیوسته مربوط به پستی و بلندی در فضا به مدل رقومی ارتفاع (DEM) مشهور است. مدلهای رقومی ارتفاع به دو روش ریاضی و تصویری ارائه میشوند. در روشهای تصویری نیز دو مدل نقطهای و خطی وجود دارند.
در این مطالعه بر اساس روش فاصله بورگفورس عملیات میانیابی در فرمت رستری برای هر پیكسل بین دو خط تراز ارتفاعی صورت میگیرد.
خروجی عملیات فوق بصورت یك نقشه رستری خواهد بود. در این مطالعه بمنظور تهیهDEM، با توجه به كمترین فاصله بین خطوط توپوگرافی، دقت مطالعه و همچنین محدودیت حجم فایلها و زمان انجام محاسبات از پیكسلهای 5 متری در نرم افزار Ilwis استفاده گردید.
3-3-3-1- تهیه جدول و نمودار هیپسومتریك توزیع سطح با ارتفاع
به منظور بررسی توزیع سطح حوزه نسبت به ارتفاع نمودار آلتی متری استفاده میشود. این نمودار با استفاده از روش وزنی و بر اساس درصد مساحت و ارتفاع از سطح دریا، سطوح مختلف رسم می شود.
4-3-3-1- تهیه منحنی تراكمی ارتفاع – سطح
برای نشان دادن نحوه توزیع ارتفاع نسبت به سطح حوزه از منحنی هیپسومتری استفاده میشود. این منحنی با استفاده از روش وزنی و بر اساس درصد تجمعی مساحت و ارتفاع از سطح دریا تهیه میگردد. از جمله موارد كاربرد منحنی هیپسومتری تعیین ارتفاع متوسط حوزه و استفاده از آن در روابط همبستگی عوامل جوی و ارتفاع می باشد.
کاربری ایستگاههای آتشنشانی یکی از انواع کاربریهای اساسی در شهرهاست که مکانیابی بهینهی آن، ایمنی و رفاه شهروندان را به دنبال خواهد داشت. توجه صرف به ساخت و استقرار ایستگاههای آتشنشانی ازنظر کمّی و عدم توجه به کاربریهای مجاور و سایر عوامل مهم در مکانیابی آنها موجب کاهش کارایی ایستگاه ازنظر امدادرسانی بهموقع میگردد. علاوه بر موضوعات ذکرشده در رابطه با کمبود ایستگاههای آتشنشانی، مکانیابی نادرست و عدم هماهنگی با بافت و سیمای شهری از مسائل و موضوعات مشترک بسیاری از شهرهای ایران محسوب میگردد. ازاینرو مهمترین مشکل در جهت خدماترسانی ایستگاههای آتشنشانی منطقه یک شهر بندرعباس، عدم توزیع نامناسب ایستگاهها و محدود بودن شعاع عملکردی ایستگاههای موجود میباشد؛ بنابراین توزیع کمّی و کیفی ایستگاهها بهطور علمی و تخصصی، موردبررسی قرار میگیرد. استفاده از روشهای سنتی برنامهریزی ایستگاههای آتشنشانی برای خدماترسانی، به معنای هدر رفتن کاغذ و زمان میباشد؛ اما امروزه، استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی بهعنوان ابزاری در جهت ایجاد بانک اطلاعاتی مناسب و کارآمد عمل میکند (هاورتون[2]، 2006).
انتخاب محل ایستگاههای آتشنشانی به معیارهای متعددی از قبیل شبکه ترافیک، نزدیکی به تراکمهای جمعیتی، نزدیکی به معابر اصلی، نزدیکی به مراکز تجاری، آموزشی، اداری، درمانی و غیره نیاز دارد. در مدل فرایند تحلیل سلسلهمراتبی جهت وزندهی به معیارها از روش مقایسه زوجی استفاده میشود. بدینصورت که تصمیمگیرندگان معیارها و زیرمعیارهای هر پارامتر را فقط بهصورت دوبهدو مقایسه میکنند و نیازی به وزندهی همزمان تمامی معیارها وجود ندارد. در این روش همه پارامترها بهصورت یکجا باهم مقایسه نشده و معیارها دوبهدو باهم مقایسه میشوند درنتیجه وزن دهی با دقت بیشتری انجام میگیرد. بعلاوه این معیارها میبایست بهصورت مکانیزه و در قالب نقشههای یکپارچه و بانک اطلاعاتی متصل به نقشه انجام پذیرد. لذا به یک ابزار قدرتمند برای آمادهسازی و آنالیز دادهها نیاز است که مهمترین و مناسبترین آنها سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) میباشد. تاکنون اولویتهای مکانی بر مبنای مدل برای استقرار ایستگاههای آتشنشانی در منطقه یک شهری بندرعباس مشخص نشده است؛ بنابراین قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و روشهای تصمیمگیری چندمعیاره در مدیریت اطلاعات مکانی و ایجاد بستر مناسب برای تصمیمگیری، باعث گشته که در عملیاتی نظیر اولویت مکانی ایستگاههای آتشنشانی توجه بسیاری را به خود جلب کند. این مطالعه در نظر دارد نمونه عملی کاربرد این ابزار را برای تعیین مکانهای مناسب ایستگاههای آتشنشانی با توجه به نیاز مردم منطقه یک شهری بندرعباس ارائه نماید؛ بنابراین سؤالهای اصلی تحقیق حاضر بهصورت ذیل است:
سؤالهای تحقیق:
1- آیا تعداد ایستگاههای آتشنشانی در منطقه یک شهری بندرعباس کافی است؟
2- آیا ایستگاههای آتشنشانی موجود در منطقه یک شهری بندرعباس، طبق استانداردهای شهری صورت گرفته است؟
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
از میان کاربریها و خدمات موجود در شهر، توزیع و مکانیابی بهینهی ایستگاههای آتشنشانی به دلیل اهمیت و توجه روزافزون به امر ایمنی در شهرها و ارائه تمهیداتی درزمینه پیشگیری و مقابله با آتشسوزی و حادثه از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. بدون تردید در میان کلیه روشهای موجود برای پیشگیری و کاهش تلفات و خسارات ناشی از آتشسوزیها در مناطق شهری، برنامهریزی شهری از طریق وضع استانداردها و ضوابط و مقررات مربوطه میتواند سهم قابلتوجهی در کاهش خسارات جانی و مالی و تأمین ایمنی برای شهروندان در بلندمدت داشته باشد. این امر در شهرهای ایرآنکه اکثراً دارای بافتی فشرده و متراکم با شبکههای دسترسی نامناسب هستند حساسیت بیشتری را در استانداردها و ضوابط میطلبد تا در مواقع اضطراری و وقوع حوادث در این بافتها، عملیات امدادرسانی بهموقع انجام گیرد
(پور اسکندری، 1380). ایستگاههای آتشنشانی بهعنوان مکانی جهت استقرار و انتظار خودروهای آتشنشانی و امداد، ازجمله مراکز مهم و حیاتی خدماترسانی در شهرها هستند که نقش مهمی در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی شهرها ایفا مینمایند. بدیهی است خدماترسانی بهموقع و مطمئن توسط ایستگاههای آتشنشانی بیش از هر چیز مستلزم استقرار آنها در مکانهای مناسب است که بتوانند در اسرع وقت و بدون مواجهشدن با موانع و محدودیتهای محیط شهری از یک طرف و با ایجاد حداقل آثار منفی بر روی زندگی ساکنان شهر از طرف دیگر به محل حادثه رسیده و اقدامات اطفاء و یا امداد را به انجام برسانند (سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، 1383). بدین ترتیب در این تحقیق بهمنظور حل مسئلهی کمبود ایستگاههای آتشنشانی و تعیین بهترین مکان برای احداث ایستگاههای جدید از ابزار GIS استفاده میگردد، چراکه امروزه مسائل شهری باعث شده است متغیرهای متعددی در مکانگزینی کاربریها تأثیرگذار باشد که امکان تحلیل آنها به روشهای سنتی نظیر روی همگذاری دستی نقشهها به دلیل حجم زیاد دادهها امکانپذیر نیست؛ بنابراین استفاده از ابزار توانمندی چون سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مکانیابی کاربریها در شهر ضروری میباشد (نظری عدلی و کوهساری، 1386). ازاینرو تحلیل مکان مناسب و شناسایی تعداد ایستگاههای آتشنشانی موردنیاز در شهر بسیار مهم است؛ بنابراین سامانههای اطلاعات جغرافیایی توانایی جمعآوری، ذخیرهسازی و مدیریت دادههای مکانی رادارند و میتوانند در مرحله آگاهی به تصمیمگیرنده کمک فراوانی کنند. نتایج حاصل از تصمیمگیریهای مکانی را میتوان از طریق پردازش و تحلیل دادهها در سامانه اطلاعات جغرافیایی به دست آورده و اولویتهای تصمیمگیری را مشخص نمود.
[1]- ESRI
[2] – Howerton
[1] – Lee
[2]- Ahadnejad
اصولی كه تحلیل تعادلهای صورت بندی برآنها استوار است، درچارچوبی بسط یافتهاند كه خود پایه در مكانیك كلاسیك دارد. یك مولكول، كم انرژیترین شكلی را به خود میگیرد كه ازچرخش حول پیوندهای ساده خود و تنظیم زاویهها و طول پیوندها حاصل می شود. از آنجا كه طول پیوندها وزوایای پیوندی از مولكولی به مولكول دیگر نسبتا به طورجزئی تغییر میكند، شكل مولكولی در وهله نخست به وسیله فرایندهای چرخشی آن تعیین می شود. بسیاری از مولكولها به دلیل انحراف از شكلهای هندسی ایدهآل، یک كشش از خود نشان میدهند. انرژی كشش، مقدار انرژی اضافی در مقایسه با یك مولكول مرجع و فاقد كشش است.
از دیدگاه اوربیتال مولكولی، انرژی مولكول برابر حاصل جمع انرژی اوربیتالهای اشغال شده است. محاسبه انرژی كل درآرایش فضایی متفاوت نشان میدهد كه انرژی تابعی از شكل هندسی است.
تفسیرفیزیكی این حكم برحسب موثر بودن همپوشانی اوربیتالها امكان پذیر است. همپوشانی میان اوربیتالهایی كه برهمكنش پیوندی دارند، انرژی مولكولی را كاهش میدهند. اصطلاح اثرفضا الكترونی برای آن دسته ازروابط میان ساختار چرخشی و انرژی واكنش پذیری به كار میرود كه میتوان آنها را به برهمكنشهای اوربیتالی به شكل هندسی ربط داد [2].
در ترکیبات آلی اثرات متعددی برای توجیه ارجحیت ترکیب، ارائه شدهاست. این اثرات شامل اثر آنومری، فوق مزدوج شدن، برهمکنش دوقطبی-دوقطبی، رزونانس، تداخلات فضایی و غیره است. در هندسه ارجح بسیاری از مولکولها مشخص شده است که بیشترین برهمکنش بین بهترین جفت دهنده تنها و بهترین پیوند گیرنده است [3].
اثر آنومری موثرترین فاکتورکنترل صورتبندی در ترکیبهای آلی است. اثر آنومری اثری استریوالکترونی است که طی آن در حلقههای سیکلوهگزانی، گروههای متصل شده به کربن شماره دو، قرارگیری در حالت محوری را به حالت استوایی ترجیح میدهند. این در حالیست که بر طبق دافعههای فضایی برای این گروهها قرارگیری در حالت استوایی مورد انتظار است. توضیح برای توجیه اثر آنومری این است که در حالت استوایی ممان دو قطبی هر دو هترواتم در یک جهت میباشند، در حالیکه در حالت محوری ممانها تقریبا مخالف یکدیگرند ، بنابراین برآیند آنها عددی کوچکتر است، پس در فرم محوری پایداری بیشتر و انرژی کمتر خواهد بود.
به اثر آنومری در ترکیبهای دارای پیوند دوگانه اثر آنومری تعمیم یافته گفته میشود. اثر آنومری تعمیم یافته نیز اثری استریوالکترونی است که طی آن در سیستمهای غیرحلقوی، گروههای متصل شده به اتمها، قرارگیری در حالت سیس را به حالت ترانس ترجیح میدهند. این در حالیست که بر طبق دافعههای فضایی برای این گروهها قرارگیری در حالت ترانس مورد انتظار است.
از طریق این مطالعه نظری، ما امیدواریم به موارد ذیل دست یابیم :
الف (به اثرات استریوالکترونی در پیکربندی مختلف از مولکولها
ب) به مشخص شدن عامل توجیه کننده انرژی آزادگیبس در تعیین پایداری پیکربندی مختلف از مولکولها
ج) به ارتباط منطقی بین نتایج محاسبات با فاکتورهای مورد بررسی
د) به پارامترهای ساختاری و تاثیر آن
ه) به نتایج قابل قبول و سازگار با نتایج تجربی مربوطه