در واقع، یکیاز راهبردهای کاهش آبهای آلوده با بیشترین تاثیر مستقیم زیستمحیطی، کاهش منابع است، که منظور از این، کاهش میزان آب مورد استفاده در فرآیندهای صنعتی و بنابراین، کاهش میزان آب تخلیه شده به عنوان پسماند است. این فرآیند عمدتا شامل شناسایی فرایندهایی از قبیل شستوشو، خنکسازی و انحلال ترکیبات شیمیایی است که در آنها آب، عنصر اصلی است و نیز تعیین حداقل میزان آب لازم جهت تکمیل فرآیندهای مذکور است. کاهش جریان پسماندها، در پسماندهای مایع بالقوه مضری همچون آبهای آلوده به مواد روغنی که به دفع و تصفیهی خاص نیاز دارند، نیز سبب کاهش فضای دفع و یا انرژی تصفیهی مورد نیاز جهت بیخطر سازی پسماندها میگردد. تمیز کردن سطوح با پارچه خشک حتی در کارهای روزمرهای همچون روغنکاری قطعات فلزی، موجب کاهش میزان آب و پسماندهای آلوده به مواد روغنی شده و باعث افزایش طول عمر بسیاری از روانکنندههای روغنی میشود.
راهبرد دوم جهت کاهش آبهای آلوده، بازیافت و استفاده مجدد از پسماندهای مایع مضر است که به فرآیندهای صنعتی این امکان را میدهد تا میزان آب سالم و پاکیزه مورد استفاده را به حداقل رسانده و به دنبال آن میزان آب آلودهی حاصله را کاهش دهند. برای مثال،
لازم نیست که آب مورد نیاز جهت خنکسازی قطعات ماشین کاملا پاکیزه باشد تا کارکرد بهتر و موثرتری داشته باشد. بنابراین، استفاده از آب نسبتا آلوده جهت اهداف مختلف موجب کاهش کلی مصرف آب و تولید پسماند میشود و حتی در فرآیندهایی با مقیاس کوچکتر، برای تمیزکردن سطوح متعدد، استفاده از یک سطل آب به جای بازگذاشتن آب(آب جاری)، مصرف آب و حجم آب آلوده به مواد روغنی ایجادشده را به طور قابل توجهی کاهش میدهد.
کانال اصلی هدایت آلایندهها(روش تصفیه End-of-pipe) یکی دیگر از راهبردهای مهم کاهش پسماندهای سیال صنعتی مانند آبهای آلوده به مواد روغنی است. با توجه به نوع روغنهای محلول در آب میتوان از فرآیندهای پالایشی و شیمیایی مختلفی به منظور پاککردن همه یا بیشتر روغنهای معلق در پسماندها استفاده کرد و در همن راستا میتوان جریان آب پاکیزهای که برای محیطزیست خطر کمتری دارد و برای دیگر فرآیندها نیز قابل استفاده مجدد است را ایجاد نمود. حتی در مکانهای خانگی، عبور آب آلوده از فیلتر شنی و یا حتی سطل شنی حفرهدار حاوی مقداری شنوماسه میتواند به طور قابل توجهی آب را پاکیزه کرده و آب آلوده را به یک منبع پاکیزه و قابل استفاده تبدیل کند.
مدیران در عصر فرا صنعتی و توسعه تجارت جهانی با روندها و رویدادهای ناآشنا و غافلگیر کننده ای روبرو شده اند، در عصری که آهنگ شتابنده تغییر و حضور شرکتهای فرا ملیتی با شعار “جهانی فکر کن،منطقه ای عمل کن” فضای جدیدی از تحولات و نظری های مدیریت را خلق کرده است و قواعد محیط، رقابت سنتی را در هم ریخته است.نگرانی اصلی تحلیلگران و مدیران شناخت ماهیت تغییرات و اجرای راهبرد های اثربخش برای برخورد با چالشهای نوین است ،چالشهایی که راهکارهای مبتنی بر تجربیات گذشته پاسخگوی آنها نیست(رابینسون،1387). امروزه مدیران جهت برخورد اثر بخش با اینگونه چالشها که بر توانایی سازمان مورد نظرشان برای کسب سود و توسعه فعالیتها تاثیر میگذارد فرآیند مدیریت راهبردی را مورد توجه قرار داده اند.آنها بر این باورند که فرآیند مذکور به بهینه نمودن موقعیت شرکت در محیط رقابت کمک مینماید و به مدیران این توانایی را میدهد که تغییرات و دگرگونی ها را دقیقتر پیش بینی نموده ،آمادگی سازمان را در مقابل رویدادها و رخدادهای غیر قابل انتظار داخلی و خارجی افزایش دهد(همان). در حال حاضر مهمترین دغدغه اکثر سازمان ها ، تدوین و پیاده سازی استراتژی هایی است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحول و پیچیده محیطی ، تضمین نماید. برنامه ریزی استراتژیک ابزاری را در اختیار سازمان ها می گذارد تا بتوانند تدوین و اجرای استراتژی را در وجوه مختلف سازمان دنبال کنند و بر عملکرد استراتژیک خود مدیریت داشته باشند(امینی وخبازباویل 19:88).
فرایند های مدیریتی ، به لحاظ تاریخی ، از پایان جنگ جهانی دوم بسیار پیچیده تر شده است . این پیچیدگی بازتاب رشد فزاینده رقابت ، درگیری بیشتر در اقتصاد و تجارت بین المللی است. فرایند های مذکور در دهه 1970 بسیار پیشرفت کردند . مفاهیم و ابزارهایی مانند : “طرح های بلند مدت” ، “مدیریت سرمایه گذاری جدید” ، “طرح ریزی، برنامه ریزی و بودجه بندی” و” سیاست بازر گانی” مورد توجه جدی قرار گرفت که از جمع بندی وادغام همه این فرایند ها ، مدیریت راهبردی حاصل گردید(رابینسون،1387). اندیشمندان دلایل متعددی را در خصوص ضرورت اجرای مدیریت راهبردی در سازمان ها بر شمردند ازجمله موارد زیر:
ISO/TS 16949 استانداردی تخصصی[1]و یا بعبارتی فنی[2] است كه در صنعت خودروسازی[3] و صنایع وابسته قابلیت اجرا داشته و ماهیت تدوین آن نیز براساس نوع فعالیت بنگاه ها در زمینه ساخت،تولید و ارائه خدمات مرتبط با خودرو می باشد.
هر استانداردی فارغ از نوع و ماهیت آن الزاماتی را بر سازمان ذیربط تحمیل كرده و منجر می شود تا مدیریت ارشد ملزم به رعایت مفاد استاندارد مربوطه گردد و چه بسا هزینه هایی را نیز مترتب نماید. لذا تحقیق حاضر بر این موضوع استوار است كه تاچه حد ISO/TS 16949 می تواند بر صنعت قطعه سازی خودرو[4]و در شركت سایپاپرس بعنوان یك شركت قطعه ساز تاثیر داشته و منجر به ارتقاء وضعیت شاخص های كیفی آن شود.
باوجود اینكه استانداردهای سری 9000 بدلیل ماهیت مستقل خود، برای بسیاری از نهادها به عنوان پایه واساس سیستم مدیریت كیفیت قرار گرفته، اما برخی از حوزه های اقتصادی خاص مانند صنایع خودرو، كه علاقه بیشتری به برآورده شدن خواسته های كیفی خود دارند، اقدام به تدوین الزامات ویژه خود نموده و اجرای این خواسته ها را برای تأمین كنندگان[5] خود الزام نموده اند. (ایرانزاده،55:1389)
از آنجا كه تعداد این الزامات[6] سبب بروز مشكلاتی درخصوص ارزیابی مكرر خواسته های متفاوت مشتری برای قطعه سازان[7] طرف قرارداد خود شده بود، بررسی ها برای حل این مشكل منجر به تشكیل گروه كاری بین المللی صنعت خودرو (IATF) [8] گردید كه این گروه كاری با همكاری كمیته فنی[9]176سازمان بین المللی[10]ISO اقدام به یكپارچه سازی[11]الزامات استاندارد خودروسازان جهان نمود.ماحصل این تلاش انتشار مشخصه فنی ISO/TS 16949 در تاریخ 1/3/1999 بود.
(مه پیكر،45:1381)
در تدوین این مشخصه فنی مراجع ذیل به كار گرفته شده است: (فارسیجانی،1386)
هدف این استاندارد، نزدیک کردن خواسته ها و انتظارات مرتبط با سیستم مدیریت کیفیت[13] سازندگان قطعات خودرو و ایجاد زبانی مشترک بین آنها و خودروسازان بود. با توجه به استقبال گسترده از این استاندارد و همگام با بازنگری استانداردISO 9001 این استاندارد نیز دوبار مورد بازنگری قرار گرفت و ویرایش دوم آن سال 2002 و ویرایش سوم و آخرین ویرایش آن سال 2009 به صنعت
خودروسازی،وارد شد.در هنگام پیاده سازی الزامات این استاندارد،الزامات خاص شرکتهای خودروساز مانند ساپکو و سازه گستر سایپا نیز، در سازمانها، استقرار می یابد تا شرکتهای قطعه ساز، امکان انعقاد قرارداد با شرکتهای خودروساز را نیز برای خود مهیا نمایند.
طی سالیان اخیر شركت های زیادی به دریافت گواهینامه ISO/TS 16949 روی آورده اند.همانطور كه قبلاً نیز اشاره شد علت این امر الزام مشتریان طرف قرارداد و یا تمایل خود شركت ها به استقرار این استاندارد بوده است.جهت دریافت چنین استانداردهایی سازمان ها باید بستر لازم را برای تطابق خود با مفاد استاندارد بعمل آورده تا در زمان ممیزی بتوانند با ارائه مدارك و مستندات[14] لازم آمادگی سازمان مطبوع خود را جهت دریافت گواهینامه[15] اثبات نمایند.
بطور كل این آمادگی در دو حیطه تهیه و تدوین مستندات و مدارك و اجرای عملی آنها مطابق با بندهای استاندارد می باشد.
استانداردهای تخصصی نسبت به استانداردهای عمومی و غیر فنی دارای ریزه كاری ها و نكات بیشتری بوده و سازمان با قبول آنها خود را ملزم به رعایت كلیه موارد مندرج در استاندارد می نماید.
با توضیح مختصری كه در رابطه با نحوه دریافت چنین استانداردی بیان شد از یك طرف و از طرف دیگر عدم همكاری برخی از مشتریان در صورت دریافت نكرن گواهینامه مذكور،این نكته متبلور
می شود كه سازمان با تحمل زحمات و هزینه های فراوان پس از پیاده سازی موفقیت آمیز استاندارد ISO/TS 16949 تا چه حد برای خود و مشتریان بالفعل خود ارزش افزوده[16] داشته و بطور دقیقتر شاخص های كیفی[17] در چنین سازمانی به سمت بهبود[18] و ترقی[19] سوق یافته اند یا خیر.
این تحقیق بطور خاص بر مزایای اجرا و پیاده سازی[20] استاندارد ISO/TS 16949 و تاثیر آن بر شاخص های كیفی (مدنظر در این تحقیق) در صنایع قطعه سازی خودرو متمركز شده است.
[1] Specific
[2] Technical
[3] Automotive Industries
[4] Automotive Part Manufacturing Industry
[5] Supplier
[6] Requirements
[7] Part Manufacturers
[8] International Automotive Task Force
[9] Technical Committee
[10] International Standard Organization
[11] Integration
[12] IATF: International Automotive Task Force
[13] Quality Management System
[14] Documents
[15] Certificate
[16] Value added
[17] Quality Index
[18] Improvement
[19] Promotion
عوامل مختلفی از جمله انگیزههای لذتجویانه، محیط فروشگاه، وبگردی و… بر خرید آنی آنلاین تأثیر میگذارند. محققان در بسیاری از مطالعات انجام شده درباره انگیزش افراد در خرید آنلاین، انگیزههای لذتجویانه را از انگیزههای منفعتگرایانه یا سوداگریانه متمایز نمودهاند (تو، لیائو و لین، 2007: 778). انگیزههای منفعتگرایانه، عاقلانه، نقادانه و هدفمند هستند. افرادی که چنین انگیزههایی دارند معمولا در جستجوی کالایی مناسب با قیمتی معقول هستند. در کنار انگیزههای سوداگری، انگیزههای لذت جویی قرار دارند. دلیلی که مصرفکنندگان لذتطلب را به خرید وادار میکند، به شکلی ساده، لذتی است که از فرآیند خرید کردن میبرند. آنها در جستجوی شادی، لذت بردن، سرگرمی و خوشگذرانی هستند و این احساس را درخرید کردن مییابند. در حالیکه بازدیدکنندگان با انگیزههای منفعتگرایانه میبایست از طریق استدلالهای منطقی قانع شوند، خریداران لذتطلب، از طریق عواطف و محركهای احساسی به یک خریدار واقعی تبدیل میشوند. لذتجویی اشاره به خشنودی و لذتی است که مشتری در هنگام خرید بدست میآورد و به طور مستقیم با حالت روحی و خلق و خوی او در ارتباط است (بیتی و فرل، 1998: 175). امروزه شیوع خرید لذتجویانه در بازار و عدم وجود اطلاعات کافی در مورد این گونه خرید، دلیل افزایش تحقیقات دانشگاهی در مورد این موضوع میباشد. در دنیای رقابتی امروز این مهم به نظر میرسد كه توجه به مشتری و نیازها و سلایقش یك امر ضروری تلقی نمود. اغلب مصرفكنندگان دلایل لذتجویانه خرید را نسبت به دلایل فایده باور آن ترجیح داده اند كه این مطلب درمورد نسل جوان به راحتی قابل مشاهده میباشد (تو، لیائو و لین، 2007: 778). در نتیجه، توجه به این نیاز و سلیقه نسل جوان میتواند باعث افزایش فروش و سودآوری شود. بنابراین یکی دیگر از مسائل فرعی این پژوهش، چگونگی تأثیر انگیزه لذت جوئی بر انواع وبگردی میباشد.
ظاهر و محیط فروشگاه اینترنتی در جذب مشتری بسیار مؤثر است که با چیدمان صحیح و شکیل کالا فرآیند خرید آنی توسط مشتری را تسهیل مینماید. در فروشگاههای اینترنتی که محیطی جذاب برای مشتری خود فراهم نموده تا مشتری بتواند در محیط فروشگاه بیشتر وقت بگذراند و کالاهای مختلف را مشاهده کند، درصد فروش ناشی از خریدهای آنی بالاتر است(فلوه و مادلبرگر، 2013: 428). در صورتی که فروشگاههای اینترنتی مخصوصأ فروشگاههای اینترنتی داخل کشور توجه کمی به محرکهایی که باعث جذابیت فروشگاه اینترنتی و در نهایت، خرید آنی آنلاین میشوند، دارند. بنابراین یکی دیگر از مسائل فرعی این پژوهش، چگونگی تأثیر عوامل داخلی فروشگاه بر خرید آنی
آنلاین می باشد.
مرحله اول خرید آنلاین، وبگردی، شامل دیدن صفحات وبسایتها و جستجوی اطلاعات توسط مصرفکنندگان میباشد. بسیاری از مصرفکنندگان تأکید زیادی بر وبگردی برای جمع آوری اطلاعات خرید به صورت آنلاین دارند. وبگردی به مصرفکنندگان فرصت کمکردن و یا حذفکردن خطرات و ریسکهای مرتبط به خرید را میدهد. دو نوع وبگردی وجود دارد که عبارتند از وبگردی منفعتگرایانه و وبگردی لذتجویانه (بابین و همکاران، 1994: 58). تحقیقات بسیاری در مورد وبگردی منفعتگرایانه انجام شده درحالی که به وبگردی لذت جوئی توجه کمی شده است و تأثیر وبگردی لذتجویانه بر خرید آنی آنلاین مورد توجه محققین قرار گرفته نشده است. بنابراین یکی دیگر از مسائل فرعی این پژوهش، عدم توجه فروشگاههای اینترنتی به تأثیر وبگردی لذتجویانه بر خرید آنی آنلاین میباشد.
حال با توجه به زیر ساخت شبکه اینترنتی و آشنا نبودن مصرفکنندگان با خرید بصورت آنلاین و همچنین عدم اعتماد به فروشگاههای اینترنتی و امنیت درآنها، مسأله اصلی در اینجا چگونگی افزایش خرید آنی آنلاین توسط مشتریان با توجه به عوامل تأثیرگذار برآن (از جمله انگیزه لذتجویانه، محیط فروشگاه، وبگردی و… ) و شناسایی دلایل احتمالی عدم استقبال آنان از خرید آنی آنلاین میباشد.
این پژوهش سعی دارد اطلاعاتی در مورد چگونگی تأثیر انگیزه لذتجویانه و محیط فروشگاه بر خرید آنی آنلاین به صاحبان این فروشگاهها و شرکتها ارائه نماید تا دلیل رفتارهای مختلف مشتریان را در خرید آنی آنلاین درک نمایند تا از این طریق بتوانند به فروش و سودآوری خود بیفزایند.
[1] Piron
[2] Eroglu, S.A., Machleit, K.A., Davis, L.M.
[3] Beatty and ferrel.
[4] To, P.-L., Liao, C., & Lin, T.-H
[5] Babin, B. Darden ,WR. Griffin, M.
– آیا باید متخصص بازاریابی از طریق تمرکز برفنونی نظیر بیان احساسی و هیجانی تبلیغات میزان یادآوری آن را در مصرف کننده تحت تأثیر قرار دهد؟
تصورکنید راننده اتومبیل درحالی كه سعی دارد با سرعت هرچه تمامتر مسیر هر روزه اش را دربزرگراه طی كند، به پیچ بزرگراه كه میرسد بی اختیار سرعتش را كاهش میدهد تا تصاویر زیبای دوربینهای فیلمبرداری كم حجم و زیبایی را ببیند كه برپرده بیلبورد نقش بسته است. هر روز بعد از آن پیچ دیگر در ابرها سیر می كند و روزی را تصور می كند كه یكی از آن دوربینهای كوچك را داشته باشد تا بتواند لحظات شیرین زندگی اش را ثبت كند (سولیوان،1390: 89). پس باید توجه کنیم ما در دنیائی زندگی می کنیم که ابزارهای ارتباط با مشتری ِهدف و درگیر کردن وی با یک محصول یا برند ضمن رعایت حریم خصوصی مخاطبان به نحوی غیر مداخله جویانه و بدون فراهم آوردن مزاحمت برای وی، به روشی دو جانبه و دو طرفه، و به صورتی که دارای ماندگاری در حافظه مشتری باشد، به عنوان چالش بزرگ بازاریابی و نیز تبلیغات خودنمائی می کند (هولتن و همکاران، 2010: 10). درست است که بازاریابی در قرن بیستم بیشتر مبتنی بر پیام بود اما مصرفکنندگان قرن بیست و یکم بیشتر تصمیمات هیجانی میگیرنداز این رو تبلیغاتی در این عصر با موفقیت روبرو خواهد شد که متکی بر هیجان و احساسات انسانی باشد و موجب برانگیختن آن شود. با این همه مشکلی که سد راه بازاریابان در شناخت هیجانات واقعی مصرفکنندگان وجود دارد این است که مصرفکنندگان غالباً هوشیارانه یا ناهوشیارانه حقیقت را کتمان میکنند و هیجانات خود را بروز نمیدهند (همان منبع : 11). جای تعجب نیست که حتی تکنولوژی هم در این زمینه به کمک مخاطب آمده است تا او را از شر این گونه مزاحمت ها (تبلیغات و ارتباطات ناخواسته) نجات دهد! (مثل: کنترل از راه دور تلویزیون، انتخاب اسپم[2]در ایمیل ها و تنظیمات دیوار آتش[3] در سیستم دفاعی رایانه شخصی و دهها نمونه دیگر)(روستا و خویه، 1388: 43).ما می دانیم که در تبلیغ یك كالا تمامی تلاشها متوجه انسان است : مخاطبی كه از خلال حواس خود امور را درك و دریافت می كند وبه فرآیند سازی اطلاعات درمغز خود می پردازدودر نهایت رفتاری هیجانی یا منطقی از اوسرمیزند و معطوف به هدفی خاص گرایش می یابد. چرا باید كاری را انجام داد ؟ چرا باید این كالای خاص را تهیه كرد و نه دیگری را؟ انگیزه ه ها ، جواب این چراها و پرسشهای مشابه هستند؛ بسیار پیش می آید كه تا قبل از اجرای یك كار
تبلیغی مخاطبان نه احساس نیازی می كردند و نه به آن كالا و مورد استفاده ی آن فكر می كردند اما یك فعالیت تبلیغی موفق، فكر مخاطبان را در جهت مورد نظر به فعالیت واداشته و انگیزه ای جدید در آنها شكل میدهد از این پس، مخاطبان تصور می كنند به كالای تبلیغ شده نیازمندند و یك ” باید ” جدید در وجودشان شكل می گیرد(سلیمانی،1390: 189). هیجان و منطق هر دو روشهای دانستن و درک واقعیت هستند اما عملکرد بسیار متفاوتی دارند. هیجان ممکن است خودانگیخته منتقل شود، در حالی که پیامهای منطقی به صورت نمادین انتقال مییابند به همین خاطر در دنیای امروز جایگاهیابی هیجانی حوزهی جدیدی را برای تمایز محصولات ارائه میدهد (حیدرزاده،1388: 102). به راستی تبلیغات یك جادو است. كالایی شناسانده می شود كه به منظور رفع یك نیاز اولیه یا ثانویه تولید شده است ؛ اگر كار به همین شناسایی ساده و مختصر ختم می شد تمامی عناوین تبلیغاتی به ذكر یك سطری نام و مشخصات كالا در جراید یا رسانه های دیداری ، شنیداری بسنده می كردنداما قابل انکار نیست که آراستن و استفاده از عناصر هنری برای شكیل شدن موضوع تبلیغ، هنوز در سطح آشكار است )سلیمانی،1390: 213). بنابراین در حالی که ویژگیهای محصول برای کالاهایی «با درگیری بالا[4]» مهم هستند، انتقال هیجانی نیز برای تمایز کالاهایی «با درگیری کم[5]» و «کالاهای یکنواخت» ضروری است (حیدرزاده،1388: 195). با توجه به مطالب مذکور به دنبال بررسی تأثیر گذاری تبلیغات تجاری هستیم که بدانیم آیا عنصر احساس و هیجان در تبلیغات می تواند بر یادآوری آن بیفزاید یا خیر؟ واینکه تبلیغات تاکید کننده براحساس و هیجان چه تأثیری بر رفتار خرید مصرف کنندگان با توجه به در نظر گرفتن طبقه محصول و به عبارتی سطح درگیری مصرف کننده با محصول، می گذارد؟ به عبارتی چه چیزی تبلیغات بخصوصی را در ذهن مردم پایدار میکند؟ و چرا بعضی از تبلیغات تجاری با گذشت سال ها و گاهی حتی ده ها سال همچنان در صحنه باقی می مانند؟
[2].spam
[3].firewall
[4]. Highinvolvement
[5]. Lowinvolvement