واژگان کلیدی: خشونت علیه زنان ـ اقدامات سازمان ملل ـ حقوق زنان ـ خشونت مبتنی بر جنسیت.
پیشگفتار :
مساله خشونت علیه زنان آن چنان فراگیر و بدون مرز است که نهادهای جهانی نظیر سازمان ملل متحد و سازمان های دفاع از حقوق بشر را واداشته است که نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند . با وجود این که زنان بیش از نیمی از جمعیت جامعه انسانی را تشکیل می دهند اما تبعیض های فراوانی در طول تاریخ به آن ها روا داشته شده است و حقوق و سلامت و رفاه زنان را تهدید می کند . آمارها نشان می دهند که بیشتر بد رفتاری های خانگی متوجه زنان و دختران است و آنها به صورت روزمره تحقیر و خوار می شوند . و اغلب آن ها از امکانات کمتری مثل حق انتخاب سرنوشت و تحصیل بهره مند هستند .
به دلیل فراوانی خشونت علیه زنان و همچنین آثار مخرب آن نهادها و سازمان های بسیاری روی این مسئله واکنش نشان داده اند از جمله در چهارمین کنفرانس حقوق بشر که در سال 1997 در شهر وین برگزار شد خشونت علیه زنان به دلیل اهمیت و تاثیری که در زندگی اجتماعی و فردی زنان دارد به عنوان یکی ازموضوع های قابل بررسی در کنفرانس مطرح و مبارزه با آن در اولویت قرار گرفت. خشونت علیه زنان از مسایل مهم اجتماعی است که یک جرم علیه حیثیت و شرافت زن محسوب می شود و در بیشتر کشورها حتی کشورهای در حال توسعه هم دیده می شود .
تعدیل خشونت علیه زنان کار پیگیر و خالص می طلبد و چنان چه از زوایای گوناگون بررسی شود ، خشونت زدایی در زندگی خانگی زنان جهان میسر می شود ، اما هیچ الگویی وجود ندارد که موجب از بین رفتن خشونت به زنان در همه جوامع گردد و شاید تنها نهادی که بتواند این الگو با زمینه های فرهنگی، اجتماعی را مشخص کند نهاد سازمان ملل باشد و از اقدامات خود برای از بین بردن خشونت علیه زنان استفاده نماید و این الگوها را در کشورهای مختلف منطبق کند .
فصل اول: طرح تحقیق
کلیات تحقیق
1-1- تبیین مساله:
در جهان بینی بیشتر کشورها کمال انسانی و عقلی در جنس مرد تجلی یافته و برابری انسانی زن و مرد را که برابری حقوقی نتیجه ناگزیر آن است را باور نمی کنند و نگاه این کشورها در قرن 21 علیرغم پیشرفت های چشمگیر انسان در عرصه علم و فن آوری متأسفانه به فرزندان دختر و پسر یکی نیست و در این میان زنان و دختران سهم بیشتری از رنج و ظلم را متحمل می شوند و تاریخ شهادت می دهد که در کشورهای جهان سومی و یا کشورهای در حال توسعه که از لحاظ فرهنگ غنی نیستند زنان و دختران از خشونت چه در حوزه خصوصی (خانه شوهر- خانه پدر) و چه در حوزه عمومی (محیط بیرون از خانه) رنج می برند. باورها و فرهنگ های غلطی که در مورد زنان وجود دارد از جمله زنان ناقص العقل هستند، زنان هرگز
نمی توانند در شایستگی و کمال به مردان برسند، زنان حق حضور در اجتماع را ندارند، مردان بر زنان سرپرستی دارند و فرهنگ های غلط دیگری که در بخش های بعدی به آن می پردازیم باعث شده است تا زنان مورد ارعاب، اسارت، تحقیر و تجاوز قرار گیرند. مردان حق های انسانی مانند حق انتخاب سرنوشت، حق آزادی، حق تحصیل و داشتن سواد و حق سلامتی و بهداشت را از آنان بگیرند و به همین دلیل مسئله خشونت علیه زنان به طور اخص تحت عنوان نقض حقوق بشر مورد توجه سازمان ملل قرار گرفته و از دهه هشتاد میلادی اقدامات مستمری در چارچوب امکانات ملل متحد مشتمل بر تشکیل گروه های کاری برگزاری گردهمایی ها و تدوین توصیه نامه و اعلامیه ها انجام شده است. اما هنوز هم بر اساس
گزارش های موجود آمار خشونت علیه زنان بالا است و یک معضل مهم در زندگی است و بر طبق آمار منتشر شده از سوی سازمان ملل دو سوم بی سوادان جهان را زنان تشکیل می دهند. مردان از هر سه زن یک نفر را کتک می زنند، مورد تجاوز جنسی قرار می دهند و از بین صدها هزار مردمی که قاچاق می شوند زن و کودک هستند و بیشتر آن ها برای بهره کشی جنسی می باشد و همچنین تبعیض در زمینه وضع بهداشت زنان و مردان مشهود است.
خشونت علیه هر کسی چه زن، چه مرد و چه کودک غیر قابل قبول می باشد. اما با توجه به این که بر طبق آمار اعلام شده از سوی نهادهای معتبر خشونت علیه زنان یک مسئله اجتماعی بزرگتر را نشان می دهد باید به آن توجه خاص کرد و راه حل های مفیدی برایش پیدا کرد.
همان طور که در چهارمین کنفرانس سازمان ملل متحد (نشست پکن) در سال 1995 اشاره شد خشونت علیه زنان نقض قوانین حقوق بشر بوده و آزادی اساسی زنان را از آن ها می گیرد. در عصر جدید صرفاً مواجه با دگرگونی اشکال بردگی استضعاف زنان هستیم، کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل به مناسبت روز جهانی لغو بردگی اعلام کرد: «دست کم و متاسفانه در قرن بیست و یکم هنوز با انواع قدیمی و حتی گونه های جدید بردگی مواجه هستیم. وی تصریح کرد صدها هزار نفر به گونه ای در بردگی زندگی
می کنند و می میرند. زنان و کودکان به صورت خاصی در معرض همه گونه بردگی قرار دارند.» (پزشکان بدون مرز، 1388، ص 5 و 9)
با توجه به اعمال خشونت های فراوان نسبت به جنس زن و کمتر نشدن آن با توجه به اقدامات انجام گرفته از سوی سازمان ملل متحد و میزان موفقیت و حتی ناکامی های آن در این زمینه وظیفه خود را نسبت به حقوق زنان ایفا می نمایم.
1-2- اهداف تحقیق
علی رغم پیشرفت های بسیاری که در زمینه حمایت از حقوق بشر از زمان تاسیس سازمان ملل تاکنون صورت گرفته، بشر همچنان با موانع جدی بر سر تحقق آرمان های حقوق بشر روبرو است. یکی از این موانع پدیده خشونت علیه زنان است که مبارزه با آن حایز اهمیت خاصی برای نظام بین الملل است. از این رو اقدامات و واکنش های سازمان در اعتلای حقوق بشر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین معرفی و شناسایی فعالیت ها و برنامه های سازمان ملل جهت ارتقای سطح آگاهی های عمومی هدف این تحقیق است تا با استفاده از تجارب و راه حل های پیشنهاد شده با درک بهتر از شرایط جامعه بین المللی در جهت رفع نواقص و مشکلات اقدام شود و با ارائه راهکارهای جدید در برنامه ریزی ها چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی موثر واقع شود.
1-3- سوال تحقیق
نظام حقوق بین الملل تاکنون چه فرصت هایی در زمینه ممانعت و جلوگیری از خشونت علیه زنان داشته است و با چه چالش هایی در این زمینه مواجه است؟
1-4- فرضیه تحقیق
با بررسی و مطالعه نظام حقوق بین الملل برای مقابله با خشونت علیه زنان علی رغم تلاش های متعدد توسط نهادهای مربوط که در زمینه امحاء خشونت انجام شده هنوز هم چالش های فراوانی در این مسیر وجود دارد.
1-5- متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل: خشونت علیه زنان
متغیر وابسته : اقدامات سازمان ملل
1-6- تعریف مفاهیم:
1-6-1- حقوق بشر:
از گذشته تاکنون حقوق دانان و فلاسفه معتقدند که انسان ها صرف نظر از نژاد، قوم، مذهب، تابعیت، جایگاه اجتماعی، ثروت، قدرت، دارای حقوقی مانند: آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی قلم و نظایر این ها هستند که رعایت این حقوق چه برا فراد و چه بر دولت ها واجب است.
حمایت و رعایت حقوق بشر مستلزم شناخت این حقوق و اجرای آن بر اساس اسناد حقوقی معتبر ملی و بین المللی است. در حقوق بین الملل، ما از سال 1945 شاهد بحث های حقوقی بشری در اسناد بین المللی هستیم. پس از مذاکرات فراوان بین غرب و شرق برای ارایه تعریف واحد از حقوق بشر به جای تاکید بر ابعاد فردی و جمعی حقوق بشر، حقوق بشر را به حقوق فردی و جمعی تجزیه کردند.
دو میثاق بین المللی به همراه اعلامیه جهانی حقوق بشر در ادبیات حقوق بین الملل به منشور حقوق بشر مشهورند. میثاق اول یا همان میثاق مدنی سیاسی بنا به روایتی جزء حقوق نسل اول، میثاق دوم یا همان میثاق اقتصادی اجتماعی فرهنگی جزء حقوق نسل دوم هستند و در دهه 70 میلادی دیدگاه جدیدی در حوزه حقوق بشر مطرح شد که امروزه تحت عنوان حقوق نسل سوم از آن نام می بریم که عنوان دیگرش حقوق همبستگی است. به طور کل تعریف واحدی از حقوق بشر وجود ندارد و حقوق دانان تعاریف متعددی از آن ارایه می دهند از جمله: مجموعه حقوقی که به سکنه یک کشور اعم از بیگانه و تبعه در مقابل دولت داده شود. زیرا این حداقل حقوقی است که انسان در هر جا که هست باید دارا باشد. در معنی حقوق انسان هم به کار می رود. (جعفری لنگرودی، 1380، ص 231)
حقوق بشر، حقوقی است که از نظر ملل متمدن برای هر فرد به طور ذاتی و اساسی وجود دارد. این حقوق تجزیه و تفکیک ناپذیر هستند و اگر دولتی بخواهد در شمار ملل متمدن قلمداد شود، برای او رعایت این حقوق الزامی است .
بعضی دیگر حقوق بشر را مجموعه ای از امتیازات دارای مضمون و مفهوم والای انسانی صرف نظر از هرگونه وابستگی دینی، نژادی، جنسی و… که از آن برخوردار است تعریف کرده اند. (قربان نیا، 380، ص 214)
1-6-2- خشونت علیه زنان :
استفاده مردان از زور و آزارهای جسمی و جنسی و روانی بر زنان برای قرار دادن آن ها بر وضعیتی بر میل و خواسته خودشان. جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است. مجمع سازمان ملل متحد (UNGA) خشونت علیه زنان را این چنین تعریف کرده است: «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، جنسی یا روانی زنان بشود که شامل تهدید با این کارها، اعمال اجبار سلب مستبدانه آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی می شود.» (مولاوردی، 1385، ص 35)
1-6-3- خشونت جسمی:
خشونت جسمانی علیه زنان به شیوه های گوناگون انجام می شود و کتک خوردن، شکنجه و قتل را در بر می گیرد. این خشونت به هرگونه رفتار غیراجتماعی نیز اطلاق می شود که از لمس بدن زن شروع شده و گاهی تا مرحله تجاوز جنسی، جسم زن را مورد آزار قرار می دهد. (کار، 1387، ص 292)
ضرورت جبران خسارت سنگین ناشی از حوادث مربوط به وسایل نقلیه و حمایت از زیاندیدگان، حقوقدانان را بر آن داشت تا با رویگردانی از قواعد سنتی مسئولیت مدنی، قواعد و ضوابط جدیدی ایجاد نمایند. در همین ارتباط دو تحول بزرگ در مبانی حقوقی مسئولیت مدنی در اکثر سیستمهای حقوقی بهوجود آمد. از یک سو مفهوم متداول تقصیر که پایهی قواعد عام مسئولیت مدنی است، کنار گذاشته شده زیرا غالب تخلفات رانندگی ناشی از اشتباهی است که از هر انسان معقول و متعارفی سر میزند، یا غفلتی است که هیچ سرزنشی را بر نمیانگیزد ولی با وجود این ضمان آور است. از سوی دیگر لزوم ایجاد تدابیر تأمین ویژه، مسألهی بیمه و انتقال مسئولیت به بیمهگر را مطرح ساخت. حقوقدانان به خوبی دریافته بودند که اجرای قواعد مسئولیت مدنی در ارتباط با حوادث رانندگی، هرچقدر هم دقیق و عادلانه باشد، کارساز نیست مگر آنکه توأم با نهاد بیمهی اجباری آن شود.
امروزه داشتن اتومبیل برای بشر ضرورتی اجتماعی دارد، لذا اگر بیمهی اجباری مسئولیت مدنی وجود نداشته باشد، صاحبان وسایل نقلیه قادر به جبران خسارات ناشی از به کار بردن این وسایل نبوده، در نتیجه پس از محکومیت خود روانهی زندان شده و خسارت زیاندیده را بدون جبران باقی میگذارند.
در نتیجه قواعد مسئولیت مدنی بدون بیمهی اجباری مسئولیت نمیتواند حافظ حقوق اجتماع و خانواده باشد. چنین اندیشهای موجب گردید تا در اکثر کشورهای صنعتی از سالهای نخستین قرن بیستم به اجباری کردن بیمهی مسئولیت مدنیناشی از حوادث رانندگی اقدام شود.
در ایران نیز همزمان با توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشور، بتدریج ضرورت حمایت از حقوق زیاندیدگان حوادث رانندگی، قانونگذار را به تصویب “قانون بیمهی اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیهی موتوری زمینی 1347” واداشت.
این قانون حمایتی آثار و پیامدهای اجتماعی مفیدی را به ارمغان آورد. برقراری سیستم مسئولیت بدون تقصیر دارنده، حمایت از زیاندیدگان، مشارکت در همبستگی و تعاون ملی و گسترش بازار بیمه از جمله این ره آوردهاست. قانون مزبور با همه ی مزایا و فوایدش به مرور زمان نارساییها و کاستی هایش آشکار شد و نتوانست چندان حمایت فراگیری را بوجود آورد. برای رفع کاستیها و تبدیل قانون بیمهی اجباری شخص ثالث به قانون جامع و پیشرفته دو نظریه مطرح بود: برخی معتقد بودند نیازی به اصلاح کل قانون بیمه نیست و باید برخی از مواد آن و آئین نامه های مربوط تغییر یابد.
گرایش دوم در مورد اصلاح قانون بیمه شخص ثالث، اصلاح کلی و جایگزینی قانون جدید به جای قانون مصوب 1347بود که ظاهراً از مقبولیت بیشتری برخوردار بود و به همین دلیل لایحه پیشنهادی مدتها مسکوت ماند تا اینکه در 16/4/1387 طبق اصل 85 قانون اساسی قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسیله نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث از تصویب کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گذشت و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت پنج سال در تاریخ 16/5/87 به تأیید شورای نگهبان رسید.
با توجه به اینکه اشخاص همیشه به وظایف قانونی خود عمل نمیکنند دارندگان حق در برخی موارد ناچار به توسل به راههای حقوقی و طرح دعوا در دادگاهها میباشند. در حوزهی بیمهی مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه نیز اشخاص برای رسیدن به حقوق خویش دست به طرح دعوا میزنند به گونهای که بررسی آماری موجود در دادگاهها حکایت از این دارد که حوادث رانندگی یکی از بالاترین ارقام دعاوی را به خود اختصاص دادهاست.[1]
هرچند قانون جدید بسیاری از ایرادات قانون قبلی را رفع نمود ولی خود نیز نواقص و ابهاماتی را داراست که صدور آرا را در برخی موارد با مشکلات و ناهماهنگیها و تعارضات مواجه نموده است. به گونهای که در این خصوص با تشتت آراء مواجه میشویم.
یکی از مفاهیم مبهم مفهوم دارنده است،در قانون گذشته کلمهی دارنده تعریف نشده و با این ابهام مواجه بود که مقصود از دارنده کیست؟ فردی که سند اتومبیل به نام اوست؟یا کسی که سلطه بر اتومبیل دارد و از آن استفاده میکند؟
خوشبختانه تبصره یک ماده یک قانون جدید، دارنده را اعم مالک و متصرف دانسته است و تا حدودی این ابهام را برطرف ساخته است. اما ابهام دیگری که به جا میماند این است که آیا که منظور از مالک، تنها مالک به موجب سند رسمی است یا فردی که با قولنامهی عادی یا سند وکالتی که امروزه متداول است مالک شده است؟علاوه بر این مشخص نیست منظور قانونگذار از عبارت “مالک یا متصرف ” این است که هر یک به استقلال دارنده محسوب می شوند یا در بعضی موارد مالک و در برخی حالات متصرف دارنده تلقی می گردد. براساس قانون جدید فقط راننده سبب حادثه ثالث تلقی نمیشود و حتی مالک اتومبیل در صورت تحمل خسارت میتواند به عنوان ثالث مطالبه ی جبران خسارت کند.
یکی از اختلافاتی که در حوزهی بیمهی اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه وجود دارد این است که ماهیت قرارداد بیمهی شخص ثالث چیست؟ تعهد به نفع شخص ثالث است یا از ماهیتی دیگر برخوردار است؟
یکی از امتیازات قانون جدید ایناست که هزینهی معالجه را به عنون یک قاعدهی عمومی مطرح ساخته و نوعی بیمهی مستقیم برای آن پیش بینی کرده است.
مادهی 3 آییننامهی اجرایی قانون قدیم تأمین و جبران هزینهی معالجهی صدمات بدنی و یا جرح حاصل از حوادث رانندگی و همچنین جبران زیانهای نقص عضو، از کار افتادگی دائم و مطلق یا نسبی یا فوت ناشی از حوادث مشمول بیمه را از مصادیق خسارت بدنی میدانست، بنابراین نمیتوان گفت در گذشته این مسئله مور توجه قرار نگرفته است، بلکه مطمح نظر مقنن بوده است. اما ابتکار جالب و لازم قانونگذار جدید در این است که آنرا به متن قانون منتقل ساخته و علاوه بر دیه، جبران هزینهی معالجه را نیز تکلیف بیمهگر قرار داده است و به تمام بحث و نظرهای رایج در گذشته در خصوص جبران خسارت زاید بر دیه خاتمه داده است.
در زمان حاکمیت قانون قدیم عمدهی دادگاهها فقط به پرداخت دیه حکم میدادند و از صدور حکم نسبت به هزینهی معالجه در مواردی که زیاندیده چندین برابر دیهی تعیینی متحمل خسارت میشد امتناع میکردند و آییننامهی اجرایی را در این خصوص مخالف مقررات اسلامی میدانستند و آن را مورد عمل قرار نمیدادند. با وجود این با توجه به اینکه مبنای پرداخت خسارت از سوی بیمهگر حکم داده است و قضاوت فقط بر اساس قانون مجازات اسلامی دیه یا ارش تعیین میکنند و علاوه بر آن هیچ حکمی نسبت به هزینهی معالجه صادر نمی کنند، جای این سوالاست که آیا مفاد تبصره 3 ماده 1 نیاز به صدور حکم قضایی دارد یا شرکتهای بیمه مکلفاند علاوه بر دیه نسبت به پرداخت هزینه معالجه اقدام کنند؟ آیا هزینهی معالجه طبق تعرفههای دولتی محاسبه میشود یا شامل هزینههای بیمارستان خصوصی نیز میشود ؟
یکی از موضوعات اساسی و مهم دیگر، ارتباط وجایگاه مادهی 4 قانون ایمنی راهها و راهآهن مصوب 1349 با قانون جدید است. در ماده 4 قانون مزبور ورود و عبور عابران پیاده در آزادراهها ممنوع شناخته شدهاست و در صورت وقوع حادثه منجر به فوت یا جرح یا خسارت مالی، تمام تقصیر را به دوش عابر نهاده و راننده مجاز را که وسیله نقلیه او مجاز به حرکت در آزادراه بوده، فاقد هرگونه مسئولیتی میداند.
در ذیل همین ماده اشاره کرده است که عدم مسئولیت رانندهی مذکور، مانع استفاده شخص ثالث از مقررات بیمه نخواهد بود. اصولاً، شرکت بیمه زمانی موظف است خسارت وارده به اشخاص ثالث را جبران نماید که بیمه گذار مسئول شناخته شود.زیرا، مسئول اصلی جبران خسارت، بیمه گذار است و وی از طریق انعقاد قرارداد بیمه، این مسئولیت را به دوش بیمهگر منتقل می سازد ، چگونه ممکن است که در یک حادثهای بیمهگذار هیچ مسئولیتی نداشته باشد، ولی بیمهگر مسئول شناخته شود؟ در حوادث رانندگی، تقصیر عامل زیان، نیاز به اثبات از سوی زیاندیده ندارد و از نظریهی تقصیر پیروی نشدهاست، ولی اثبات تقصیر زیاندیده در ایجاد حادثه، از مسئولیت عامل حادثه میکاهد و گاهی منجر به سلب هرگونه مسئولیتی از راننده میگردد. یکی از مواردی که دادگاهها به فقدان مسئولیت راننده حکم میدهند، مصادیق مادهی 4 قانون فوقالذکر است و توجیهی که برای مکلف ساختن شرکت بیمه به پرداخت خسارت وارد شده، این است که اگر چه بیمهگذار مقصر شناخته نشده تا بر اساس قرارداد، بیمه گر مکلف به پرداخت خسارت باشد ، ولی تکلیف بیمهگر به پرداخت خسارت منشاء قانونی دارد، نه قراردادی و هدف از این تکلیف این است که خسارت زیاندیدگان حتیالامکان جبران شود و عدم رعایت برخی مقررات از سوی زیان دیده مانع جبران خسارت نشود.
در این تحقیق پس از بیان تعاریف کلی، در پی پاسخ دهی به این سؤالات و بیان ایرادات و نواقص قانونی و نیز یافتن راه حلی مناسب هستیم.
ب)ضرورت انجام تحقیق
“بیمهی اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث” که در این تحقیق به اختصار بیمهی شخص ثالث نامیده میشود، از دو بعد حقوقی و اقتصادی دارای اهمیت است:
از لحاظ حقوقی اهمیت این نوع بیمه را باید بدین نحو توجیه نمود که حقوق مسئولیت مدنی علیالاصول گرایش به سوی جبران زیان دارد و این امر هدف نخستین آن را تشکیل میدهد.
از آنجا که در اکثر موارد مسئول حادثه به دلیل ناتوانی مالی قادر به جبران خسارات وارد به اشخاص ثالث نمیباشد، سیستم های حقوقی برای رفع این نقیصه در صدد یافتن ابزارهای تکمیلی در کنار سیستم مسئولیت مدنی شدند که مهمترین آنها توسل به بیمهی اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه میباشد.
این امر به اندازهای حائز اهمیت میباشد که چنین بیمهای را از حالت اختیاری خارج نموده و به صورت اجباری درآورده است.
از لحاظ اقتصادی بیمهی اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه سهم قابل توجهی از پورتفوی شرکتهای بیمه را تشکیل میدهد و بنابراین هرگونه تصمیم گیری در این خصوص و چگونگی دریافت حق بیمه و ایفای تعهدات آن میتواند سرنوشت شرکتهای بیمه به عنوان اشخاص حقوقی تاجر را تغییر دهد.
در میان انواع بیمههای اتومبیل، بیمهی اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. کارشناسان
بیمه معتقدند که این بیمه، فتح باب ارتباط با جامعهی بیمهگذار است و اگر عرضهی این بیمه موجب رضایت بیمهگذار شود، کشش لازم برای خرید یا استفاده از سایر بیمههای مفید نیز بوجود میآید.
در خصوص دعاوی مربوطه نیز همانطور که گفته شد آمار موجود در دادگاهها حکایت از این دارد که حوادث رانندگی یکی از بالاترین ارقام دعاوی را به خود اختصاص دادهاست. همین امر ضرورت و اهمیت تحقیق در این خصوص را به نمایش میگذارد.
ج) اهداف تحقیق
هدف کلی تحقیق این است که بیمهی شخص ثالث و دعاوی مربوط به آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
در خصوص اهداف اختصاصی نیز میتوان بدین موارد اشاره نمود:
در خصوص اهداف فرعی نیز باید گفت با توجه به اینکه موضوع تحقیق جدید و نو می باشد،علاوه بر امکان استفاده برای محققین حقوقی ، امید است که این تحقیق یاری دهندهی وکلا، قضات و شرکتهای بیمه نیز باشد.
د)سؤالات و فرضیات تحقیق
سؤال اصلی:
قلمرو مسئولیت بیمهگر در قانون بیمه اجباری شخص ثالث چیست؟
سؤالات فرعی:
فرضیه اصلی:
مطابق قانون بیمه اجباری شخص ثالث پرداخت خسارت زیاندیده منوط به وجود شرایطی است از جمله وقوع خسارت و انجام تعهدات مربوطه توسط بیمهگذار است.
فرضیات فرعی:
ه) پیشینه تحقیق و نوآوری آن
بیمه در کشور ما صنعتی جوان و نوپاست و بیش از چند دهه از تأسیس آن نمیگذرد. به همین جهت مطالعه و تحقیق در خصوص آن، امری تخصصی و مشکل است.
در خصوص بیمه کتب و مقالات متعددی وجود دارد از جمله :
1.امامی پور، محمد، بررسی قانون بیمه شخص ثالث و چگونگی آراء صادره ،طرح پژوهشی، بیمه مرکزی ایران،1380.
2.ایزانلو ، محسن، نقد و تحلیل قانون اصلاح قانون اجباری، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش 4 ،1387.
این کتابها عموماً به تعریف مفاهیم بیمهای و دسته بندی بیمهها پرداختهاند. محیط دانشگاهی نیز به این رشته توجه کافی مبذول نداشته است، به نحوی که در دانشکدههای حقوق درس حقوق بیمه در قالب یک واحد اختیاری ارائه میگردد و همین امر موجب ناشناخته ماندن ابعاد این رشته در ذهن دانشجویان و در نتیجه عدم تمایل آنها به نگاشتن پایاننامه های خود در این موضوع میگردد.
بنابراین عمده مطالب مربوط به بیمه اجباری مسئولیت مدنی را باید در مقالات موجود در محدود مجلات مربوط به صنعت بیمه جستجو نمود. مقالاتی که یا علمی نیستند و یا اگر چنیناند تنها به بعد خاصی از صنعت بیمه توجه داشتهاند.
و) روش تحقیق
این تحقیق به صورت توصیفی و کتابخانهای صورت گرفته است
ز)تقسیم بندی مطالب
این تحقیق به چهار فصل تقسیم شده است. که هر فصل خود به دو مبحث و هر مبحث به دو گفتار و هر گفتار به بندهای متفاوتی تقسیم گردیده است.
در فصل اول سعی شده است که به مفاهیم بیمه شخص ثالث و تاریخچهی آن پرداخته شود، مفاهیم در بر دارندهی مفهوم دارنده ، شخص ثالث و وسیله نقلیه در بیمه ی اجباری مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه است .
فصل دوم به بیان ماهیت،مبانی و اصول حاکم بر بیمهی شخص ثالث پرداخته است. مبانی قرارداد بیمه شخص ثالث به دو دسته حقوقی و فقهی تقسیم شده است که در دو گفتار مورد بررسی قرار گرفته است.
جبران خسارت از زیاندیده مانند هر مفهوم دیگر دارای شرایطی است. فصل سوم این تحقیق به بیان این شرایط پرداخته است.
در فصل چهارم از آیین دعوا و شیوهی جبران خسارت صحبت شده است. این فصل به دو مبحث تقسیم شده است که در مبحث اول شیوهی جبران خسارت در شرایط عادی و در مبحث دوم شیوهی جبران خسارت در شرایط فوق العاده آورده شده است.
[1] . محمود صالحی، جان علی،1381، حقوق بیمه، بیمه مرکزی ایران.
مبانی مسولیت کیفری اشخاص حقوقی برگرفته ازنظام های حقوقی اروپایی و صنعنی است و بستر چنین رویکردی با عنایت بر وجود و تشکیل شرکت ها و موسسات و با توجه به این که از انقلاب صنعتی کشورهای توسعه یافته متاثر است و با عنایت به این که منشا مبانی مسولیت کیفری اشخاص حقوقی کشورهای غربی است از این نظر پیشرفته و تکامل یافته است و بالتبع با مطالعه سیاست تقنینی آمریکا ، می توان به معایب و کاستی های نظام قانون گذاری ایران در این خصوص پی برد ( صفایی، 1382 ، ص153).
امروزه اشخاص حقوقی با فعالیتهای متنوع و گسترده خود در تمامی وجوه زندگی بشر دخالت داشته و تاثیرگذار هستند و در این راستا خواسته یا ناخواسته مرتکب جرم گشته و قانونگذار را به ابراز واکنش وا می دارند. از این رو برای پیشگیری از ارتکاب جرم توسط اشخاص حقوقی کم و بیش تحمیل مسئولیت به اشخاص حقوقی و پذیرش آن به عنوان یک اصل مورد قبول نظامهای کیفری قرار گرفته است. قانونگذار ایران هر چند که ارتکاب جرم توسط اشخاص حقوقی و نیز مسئول کیفری بودن آنها را در پاره ای قوانین و بنحو پراکنده و غیر منسجم مورد اشاره قرار داده ، اما هنوز از پذیرش مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی بعنوان یک اصل سرباز زده و آنرا مورد توجه قرار نداده است. که کمترین نتیجه آن سوء استفاده های کلان از وجود اشخاص حقوقی در جهت لطمه به اموال و داراییهای سایر اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی است. مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی نیز در صورتی تحقق می یابد که جرم ارتکابی توسط عامل یا نماینده شخص حقوقی و نیز به حساب شخص حقوقی انجام گیرد.از طرف دیگر تحقق مسئولیت کیفری شخص حقوقی هیچگاه موجبی برای معافیت از مسئولیت کیفری اشخاص حقیقی مرتکب جرم نیست و این دسته از اشخاص حقیقی که در ارتکاب جرم نقش داشته و وجود عناصر سه گانه جرم در آنها محرز است نسبت به اعمال ارتکابی خود مسئولیت کیفری خواهند داشت. با تعیین مسئولیت کیفری برای اشخاص حقوقی ، تحمیل ضمانت اجراها به این اشخاص نیز ضروری خواهد بود با توجه به وجود غیر مادی اشخاص حقوقی و نیز ویژگیهای ضمانت اجراها ، تنها دسته خاصی از ضمانت اجراها که امکان لطمه به دارایی حیات یا حیثیت اشخاص حقوقی را داشته باشند نسبت به آنها قابل اعمال هستند (روح الامینی ،1387،ص84 ).
در ایران با توجه به ارتباط فرهنگ و حقوق این مرز و بوم با اسلام و حضور فقیهان و آشنایان با اسلام همچون مرحوم مدرس از اولین ادوار قانونگذاری در مجالس مقننه کشور میتوان گفت که آشنایی با مفهوم شخصیت حقوقی و قبول این فکر از گذشته در نظام حقوقی ما وجود داشته است . اگر چه در فقه بابی را تحت عنوان شخصیت حقوقی نمی یابیم ، ولی فقهای ما برای عناوین و موضوعاتی مثل حکومت حاکم، موقوفات ، بیت المال ، وجوهات شرعیه و موضوعاتی از این قبیل آثار و نتایجی قائل بودند که بی تشبیه به اشخاص حقوقی عصر فعلی نمی باشد. بر این اساس با مراجعه به قوانین مصوب کشورمان در می یابیم که نخستین بار عنوان شخصیت حقوقی در قانون تجارت مصوب 1304 مطرح شد و بعد به موجب قانون تجارت 1311 نظامات و قواعد و احکام و آثار قانونی آن بیان شد .
از سوی دیگر قانونگذار آمریکایی، در قانون کیفری جدید خود با درک ضرورت شناسایی مسئولیت کیفری برای اشخاص حقوقی ، آنرا بطور کلی و بعنوان یک اصل پذیرفته و اشخاص حقوقی را بخاطر ارتکاب طیف وسیعی از جرایم مسئول کیفری دانسته است. در حقوق جزای آمریکا بخاطر پیچیدگی بیشتر حیات اجتماعی، شرکت های بزرگ صنعتی و تجارتی نفوذ و اهمیت فوق العاده ای به دست آورده اند . به همین خاطر مسئولیت جزایی اشخاص حقوقی از دیر باز پذیرفته شده است . برای نمونه قسمتی از رای یک دادگاه آمریکایی که مشخص کننده برداشت حقوق جزای آمریکا از مساله مسئولیت جزایی اشخاص حقوقی است آورده می شود . رای دادگاه « عمده آن است که جز در مواردی که مجازات انحصارا از اعدام یا زندان تشکیل می شود یک شرکت را می توان بخاطر بی احتیاطی و بی مبالاتی یا عدم انجام وظایف از نظر جزایی مسئول شناخت ». با توجه به مسایل ذکر شده و اهمیت بحث ما براآن شدیم که به بررسی و مقایسه مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در حقوق ایران و آمریکا بپردازیم. ( صفایی، 1382 ، ص 121 )
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق :
مطالعات تطبیقی همواره موردتوجه حقوقدانان بوده است زیرامطالعات تطبیقی همواره به نظام حقوقی ایران درجهت توسعه وپیشرفت کمک کرده است و از این طریق می توان به نواقص نظام حاکم واصلاح آن درجهت سیاست تقنینی مطلوب بهره برد و باتوجه به اینکه کشور آمریکا ازنظر حقوقی دارای پیشرفت وسیعی است ، فهمیدن و استفاده کردن ازنظام حقوقیاین کشور ضروری به نظر می رسد .
در اعصار گذشته که هنوز مسئولیت کیفری و مدنی از هم بازشناخته نشده بود مبنای این دو نوع مسئولیت حقوقی نیز واحد و یکسان بود. در حقوق قدیم به صورت اثبات رابطه سببیت مادی بین فعل زیانبار و فاعل آن مبنای مسئولیت اعم از کیفری و مدنی را شکل می داد. اما با گذشت زمان تلاش هایی برای یافتن مبنای مناسب و معقول آغاز شد. و در این ر استا حقوقدانان به ارئه تئوری ها و نظریاتی پرداختند. از بین قوانین جزایی کشورها، قانون جزای کوبا از لحاظ مقررات مربوط به مسئولیت جزایی اشخاص حقوقی مقام ممتازی را دارد. قانون مزبور مجازات های پیش بینی شده در مورد اشخاص طبیعی را با مجازات های اشخاص حقوقی منطبق ساخته و علل آن را نیز ذکر کرده است. مثلاً به جای مجازات اعدام انحلال موسسه را تعیین کرده است.( صفار ، 1372 ، ص 184 )
اما دسته ای دیگر از کشورها حتی اجرای کیفرهای مالی همچون اخذ جریمه را منع میکنند؛ چنانچه دادگاه عالی فرانسه در مورد شرکتی که به جرم مستمر ربا خواری متهم شده، رای داده است «شرکایی که دخالت در این جرم داشته اند، باید به جزای نقدی محکوم شوند» همین مطلب را دیوان عالی کشورفرانسه در رای شماره “۴۲۰-۱-۸۴.د” اعلام داشت: «جریمه، مجازات به شمار میرود و مجازات در غیر مواردی که قانون استثنا کرده است، جنبه شخصی دارد. لهذا حکم به جریمه علیه یک شرکت که شخص حقوقی است و فقط مسئو لیت مدنی دارد، نمی توان صادر کرد.نظام کیفری کشور ما هیچ گاه به صراحت مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی را پیش بینی نکرده است. طبع فردمدارانه قوانین کیفری مانع از آن بوده است که تکالیف مقرر در قانون به گروه یا جمع واحدی تسری پیدا کند.رویه قضایی نیز تاکنون هر جا سخن از شخص در مقررات کیفری به میان آورده مخاطب را انسان های طبیعی شناخته است؛ ولی در قوانین قبل و بعد از انقلاب به مواردی بر می خوریم که مجازات اشخاص حقوقی پیش بینی شده است،(علی آبادی ،ج اول ، ص 137)
با توجه به این مطالب بررسی و پیگیری و ارتقاء این بحث از اهمیت ویژه ای برخوردار میشود که نیازمند بررسی ،تصحیح و تکمیل هر چه بیشتر بحث از سوی مراجع مربوط میباشد.
1-4- پرسش یا پرسش های اصلی تحقیق :
1.آیا مدیران اشخاص حقوقی هم ،در این دو نظام حقوقی به همراه اشخاص حقوقی مسئولیت کیفری دارند ؟
2.آیا اشخاص حقوقی در این دو نظام حقوقی می توانند به علل موجهه و به علل رافع مسئولیت کیفری استناد کنند ؟
1-5- فرضیه های تحقیق :
1.به نظرمی رسد مدیران شخص حقوقی همچون اشخاص حقیقی در صورت ورود زیان یا نقض قانون مسئولیت کیفری دارند .
2.به نظر می رسد که اشخاص حقوقی نیز بتوانند در صورت وجود علل موجهه و علل رافع مسئولیت کیفری به آن استناد کنند .
1-6- اهداف تحقیق :
هدف ازاین تحقیق بهره برداری جهت تعیین و ترمیم سیاست جنایی کشورمان و معایب ومزایای که در کشورمان استفاده شود. هدف ارمانی این پژوهش دستیابی به قوانینی است که بتواند بیشترین اثربخشی بر سیاست کیفری ایران داشته باشد.
هدف علمی این تحقیق بررسی تطبیقی مسولیت کیفری اشخاص حقوقی ایران و آمریکا می باشد. اهداف ویژه و فرعی این تحقیق عبارتند از :
درجامعه کنونی توجه به قدرت افکار عمومی و ماهیت آن، مدیریت را برآن می دارد تا به نقش رسانه ها ارتباطات و روابط عمومی ها و مسائل مبتلابه با تامل بیشتری پرداخته و کنترل و هدایت پیام ها ی ارتباطی را در اختیار داشته باشند.
فعالیت های روابط عمومی از روند برقراری ارتباطات برای تضمین حیات سازمان و مخاطبان حکایت دارد. تلاش برای نفوذ در افکار عمومی از طریق فعالیت های اثربخش و ارتباطات دو جانبه میسر می شود. در چنین شرایطی است که روابط عمومی به ارتباطات اقناعی و برنامه ای برای تاثیر در گروهی از مردم و مخاطبان می اندیشد. از این زوایه می توان گفت روابط عمومی یکی از اعمال مدیریتی در راستای پیشبرد اهداف سازمانی است که ضمن تشریح و ارزیابی برخورد و رفتار عامه با سازمان قادر است به اصلاح خط مشی ها و رویه ها ی سازمانی و حتی فردی با در نظر گرفتن مصالح عمومی و تعیین و اجرای برنامه های ارتباطی برای جلب تفاهم و قبول عامه یاری رساند.
فلسفه ایجاد روابط عمومی ها، برقراری و هماهنگی و سازگاری میان مصالح فردی و عمومی و سازمانی بوده، رشد و تعالی سازمان بدون جلب پشتیبانی افکار عمومی و مخاطبان فراهم نمی شود. از آنجا که حمایت و همراهی مردمی از سازمان، بدون علم و اطلاع و آگاهی از برنامه ها، کارکردها و اهداف سازمان راه به جایی نمی برد؛ لذا سازمان به روابط عمومی فرصت داد تا با فعالیتهای ارتباطی گسترده در این راستا گام بردارد. روابط عمومی ها نیز بنا به ضرورت، فعالیت های خود را در بخـش های متعددی از قبیل فعالیت های اطلاع رسانی، فعالیت های پژوهشی وتحقـیقاتی، فعالیت های ارتباطات مردمی، فعالیت های تبلیغاتی،تشریفاتی و … تقسیم کرده و بعد از نظام مند نمودن در آن بخش ها حرکت نمودند.
در بررسی و مطالعه روند فعالیت های روابط عمومی ها متوجه می شویم که در طول چهار دهه گذشته، روابط عمومی ها همواره با مشکلات عدیده ای مواجه بوده اند. ابهام جایگاه تشکیلاتی ، عدم ارتقای سطح سازمانی، فقدان نظام جامع دستگاهی، ضعف ارتباطات درون و برون و حول محور بهره وری، کارایی، سود، کیفیت،رضامندی شغلی و… وهمچنین مهارت های ارتباطی مدیریتی، مهارت های انجام وظیفه ، مدیریت اطلاعات و ارتباطات آموزش و توسعه و … می چرخد. (استیفن رابینز، تئوری سازمان ص 49) این مشکلات و موانع اثربخشیروابط عمومی ها رادر هریک از فعالیت های تخصصی مذکورکاهش داده است.
اثربخشی مفهومی است که به میزان و درجه نیل به اهداف تعیین شده اطلاق می شود. در علم مدیریت مطالعه این مفهوم از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. به طوریکه تئوری های متعددی در این زمینه شکل گرفته است.عمده مطالعات اندیشمندان پیرامون طراحی معیار های مناسب و جامع در مورد اثربخشی سازمانی بوده است.
برنامه ها و فعالیت های روابط عمومی در کشورمان، از نظام و قاعده و قانون کلی و تعریف شده ای پیروی نکرده و تا به امروز هم نتوانسته ایم به یک انسجام لازم در زمینه آسیب شناسی فعالیت ها و عـلت عدم موفقـیت دست پیدا کنیم. عدم توفـیق در اثبات جایگاه خود در سـازمان و نیز عدم بهره وری و اثربخشی مناسب روابط عمومی ها باعث شده است همواره نتوانند هویت واقعی خود را آنطور که باید و به شایستگی به اثبات رسانده و قانون مند نمودن مقررات و آیین نامه های اجرایی به اثبات رسانند.
علاوه بر آن روابط عمومی آنطور که باید نتوانسته است قابلیت دسترسی به منزله میدان مبارزه عمومی را در میان فرایند های جهانی شدن و مطالبات ارباب رجوع و الزامات گسترده تبادل وسیع اطلاعاتی در آنها در این فضا، از قبیل درخواست کاری مشخص از سازمان، تقاضای کمک و راهنمایی برای تعامل با سازمان و ابراز نارضایتی و اعلام انتظار مخاطبان و … برآورد.
چالش های پیش روی روابط عمومی در ایران شامل ضعف در زیر ساخت های حقوقی- قانونی، کمبودهایی آموزشی و پژوهشی، فقدان جایگاه مطلوب سازمانی، عدم تحقق هویت صنفی دقیق و همه جانبه، شمول تصدی گری دولتی، نارسایی در برقراری تعاملات دوسویه و مستمر و… است.(محمدی اصل،1387-128).
آنچه در این تحقیق به دنبال آن هستیم، مطالعه اثربخشی و میزان و یا به عبارتی سطح آن در فعالیت های تخصصی روابط عمومی سازمان ها، از دیدگاه کارشناسان و در نتیجه دستیابی به موانع اثربخشیمی باشد. نتایج احتمالی بدست آمده خواهد توانست، کمبود ها و احیاناً نواقص عملکردی روابط عمومی ها را مشخص ساخته و با به کارگیری تدابیری مناسب در راستای جبران آسیب ها، نتایج کاربردی به دست دهد.
این مطالعه روند فعالیت های روابط عمومی ها را در بخش ها و زیر بخش های متعددی دسته بندی کرده و بعد در قالب متغییرهایی – که هر کدام با یک یا چند سوال مشخص خواهند شد- در پرسشنامه ای تدوین شده و برای ارزیابی به کارشناسان ارایه خواهد کرد و در نهایت موانع اثربخشیرا شناسایی و میزان آن را بدست خواهد آورد. پیش بینی می شود بطور کلی موانع و نواقص اثربخشی فعالیت ها علاوه بر حیطه های تخصصی فعالیت ها، با عواملی چون ابهام جایگاه تشكیلاتی، عدم ارتقای سطح سازمانی فقدان نظام جامع دستگاهی، ضعف ارتباطات درون و برون سازمانی، عدم دستیابی به موفقیت در اطلاع یابی و اطلاع رسانی، واگذاری امور خدماتی و پشتیبانی به روابـط عمومی و انجام امور غیرمرتـبط، کمبود منابع، کمـبود متخـصص، ضعف در كاربـرد تئوری های جدید روابط عمومی ، ضعف پاسخگویی و … در ارتباط بوده واین عوامل نیز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
مهمترین نقایص روابط عمومی ها در این دوران شامل فـقدان تشکیلات هماهنگ با سایر دستگاهها، ضعف اهمیت دادن برخی مسئولان به روابط عمومی، کمبود کارکنان متخصص، ضعف ارتباط با عامه مردم، فقدان همکاری های بین سازمان ها، عدم آگاهی از کلیه دستگاهای متبوع به علت فقدان جایگاه مناسب، عدم جاذبه کافی و لازم در بکارگیری و استفاده از نیروهای لایق و کاردان و … می باشد. نتیجه این کمبود ها این است که در کارکردها و فعالیت های روابط عمومی های کشور، رشد کیفی و بهره وری و اثربخشی، آن طور که باید مشاهده نمی شود.
در شرایطی كه جهان كنونی با دستاورد های نوین تكنولوژیكی و ابزار قدرتمند ارتباطات، فرایند تبادل اطلاعات را چنان سرعت بخشیده است كه حد و مرزی را برای آن نمی توان قائل شد، روابط عمومی نیازمند تجدید نظر در ساختار های كاركردی است و بررسی این موضوع چه بسا می تواند مشكلات ساختاری روابط عمومی ها را بازگو و بدنبال راه چاره ای برای آن باشد.
این پژوهش می تواند عوامل موثر در اثربخشی فعالیت های روابط عمومی را در سازمان ها و دستگاه های دولتی شناسایی و بدنبال رفع موانع و تقویت عوامل موثر آن باشد.
ضمن اینکه نیاز به چنین پژوهشی در دنیای کنونی ارتباطات و تجهیز آن به ابزار های نوین و برق آسا از یک سو و ناکارآمدی و بلااثر بودن فعالیت های روابط عمومی و در نتیجه عدم توجه به چنین نهادی در دستگاههای دولتی و غیر دولتی بشدت احساس می شود.
فواید نظری این تحقیق :
1 – بررسی نقش، جایگاه و وظایف روابط عمومی در جامعه و درسازمان ها
2 – مطالعه و شناسایی اهداف و کارکردهای روابط عمومی
3 – تعریف و شناسایی اثربخشی، اثربخشی در فعالیت های ارتباطی و فعالیت های روابط عمومی
4 – اخذ نظرات کارشناسان درباره مسایل مبتلابه روابط عمومی و اثربخشیفعالیت ها
5- مقایسه وضعیت موجود با وضعیت مطلوب و شناسایی موانع اثربخشی در هر بخش از کارکردهای روابط عمومی
فواید عملی :
2- ارائه راهکارهای مناسب برای تدوین استراتژی های عملکردی در حیطه فعالیت های روابط عمومی از قبیل فعالیت های انتشاراتی، نمایشگاهی و تبلیغاتی، ارتباطات رسانه ای، ارتباطات مردمی، تحقیقات و امور آموزش و… .
1-4- اهداف تحقیق
هدف كلی
بررسی عوامل موثر در اثربخشی فعالیت های روابط عمومی های کشور
اهداف كاربردی
* دستیابی به عوامل اثربخشی در هر یک از زمینه های فعالیتی روابط عمومی ها
* شناسایی کمبود ها و نواقص عملکردی و عوامل موجد آنها درروابط عمومی ها
* مطالعه و بررسی مهمترین مسایل و مشکلات مبتلابه روابط عمومی ها
* اخذ و به کارگیری تدابیری مناسب در راستای جبران آسیب ها
1-5- سؤالات تحقیق:
* از دیدگاه کارشناسان،عوامل اثربخشی در هر یک از زمینه های فعالیتی:
– فعالیت های ارتباط رسانه ای
– فعالیت هاینمایشگاهی و تبلیغاتی
– فعالیت های انتشاراتی
– فعالیت های ارتباطات مردمی
– فعالیت های تحقیقاتی وپژوهشی
و فعالیت های امور آموزش و برنامه ریزی چه می باشد؟
* کمبود ها و نواقص عملکردی و عوامل موجد آنها در روابط عمومی ها از دیدگاه کارشناسان چه می باشد؟
* از دید کارشناسان، مهمترین مسایل مبتلابه روابط عمومی ها در زمینه هایی از قبیل:
– فقدان تشکیلات هماهنگ با سایر دستگاه ها
– کم اهمیت دادن به روابط عمومی از سوی برخی مسئولان و مدیران
– کمبود کارکنان متخصص
– ضعف ارتباط با عامه مردم
– فقدان همکاری های بین سازمان ها
– عدم آگاهی از کلیه دستگاهای متبوع به علت فقدان جایگاه مناسب
– عدم جاذبه کافی و لازم در بکارگیری و استفاده از نیروهای متخصص چیست؟
* آیا می توان با به کارگیری تدابیری مناسب در راستای جبران آسیب های اثربخشی در روابط عمومی سازمان ها اقدام کرد؟
1-6- فرضیه های تحقیق:
* بین اثربخشیروابط عمومی و كاركرد ارتباط رسانه ای رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی و كاركرد ارتباطات مردمی رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی و كاركرد انتشاراتی رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی و كاركرد تحقیقاتی و پژوهشی رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی و كاركرد آموزش و برنامه ریزی رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی ها وکمبود کارکنان متخصص رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی ها و ضعف ارتباط با عامه مردم رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی ها و ابهام جایگاه تشکیلاتی رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی ها وفقدان همکاری های بین سازمان ها رابطه معنی داری وجود دارد.
* بین اثربخشیروابط عمومی ها و کمبود امکانات روابط عمومی رابطه معنی داری وجود دارد.
1-7-تعریف علمی مفاهیم و واژه ها:
تعریف روابط عمومی public relation
تعاریف متعددی از روابط عمومی موجود است كه هر كدام از زاویه خاصی به آن نگریسته است. در اینجا به تعدادی از آنها كه توسط صاحبنظران برجسته این رشته مطرح شده است میپردازیم.
دكترحمید نطقی (پدر روابط عمومی ایران) در جایی روابط عمومی را وكیل مدافع سازمان در بیرون و مدعیالعموم در داخل سازمان تعریف كرده است.
ركس هارلو در تعریف روابط عمومی میگوید، روابط عمومی عبارت از دانشی است كه توسط آن، سازمانها آگاهانه میكوشند به مسئولیت اجتماعی خویش عمل كنند تا بتوانند تفاهم و حمایت كسانی را كه برای مؤسسه اهمیت دارند، به دست آوردند.
اسكاتام.كاتلیپ صاحب نظر روابط عمومی در جهان: روابط عمومی، اداره كردن وظایف شناسایی و ایجاد، حفظ و نگهداری روابط مطلوب و برجسته بین سازمان و جامعه است. جامعه ای كه توفیق و ناكامی یك سازمان به آن وابسته است. لانگوهازلتون؛ روابط عمومی كاركرد ارتباطی مدیریت استك ها ز طریق آن سازمانها با محیط خود سازگار میشوند، آنرا اصلاح میكنند و تغییر میدهند یا آن را حفظ میكنند تا به اهداف سازمانی دست یابند.( میرسعیدقاضی، 1370،ص28)
بر اساس تعاریف یاد شده، میتوان ویژگیهایی را برای روابط عمومی برشمرد:
– روابط عمومی علم و دانشی است.
– كوشش آگاهانه و برنامهریزی شده.
– وسیله جلب نظر، تفاهم و پشتیبانی مخاطبان و حفظ و نگهداری آن با استفاده از وسایل مختلف نظیر رسانهها.
– بخشی از وظایف مدیریت سازمان.
– فعالیتی مبتنی بر تحقیق.
– روابط عمومی هنر است.
-توجه به تجزیه و تحلیل گرایشها.
– وسیله مشاورة مدیران.
– وسیله تغییر در افكارعمومی.
– وسیله اطلاع رسانی به مردم
– وسیله ایجاد ارتباط دوسویه بین سازمان با مخاطب و بالعكس.
– وسیله ایجاد ارتباط اقناعی.
بر اساس آن چه كه بیان شد، میتوان تعریف كاملی را برای روابط عمومی ارائه داد: روابط عمومی، مجموعهای از عملیات ارتباطی آگاهانه مبتنی بر برنامه و تحقیق است كه با استفاده از شیوههای علمی و هنری به دنبال ارتباط با مردم و اطلاع یابی از نظرهای آنان، تجزیه و تحلیل گرایشهای مخاطبان و افكار عمومی به منظور گفتگو با آنان برای رسیدن به تفاهم با كاربرد روشها و ابزارهای ارتباطی نوشتاری، گفتاری، دیداری و شنیداری است.
برای دستیابی به تعریف کاملی از روابط عمومی، بررسی اهم تعاریفی که تاکنون درباره روابط عمومی ارائه شده است، ضروری مینماید:
1ـ تعریف «رکس هارلو» از پیشگامان روابط عمومی در جهان: «روابط عمومی عبارت از دانشی است که توسط آن، سازمانها آگاهانه میکوشند به مسئولیت اجتماعی خویش عمل کنند تا بتوانند تفاهم و حمایت کسانی را که برای مؤسسه اهمیت دارند، به دست آورند»(میرسعیدقاضی، 1370،ص29).
2ـ «اسکات. ام. کاتلیپ» صاحبنظر، روابط عمومی در جهان:«روابط عمومی، اداره کردن وظایف، شناسایی و ایجاد، حفظ و نگهداری روابط مطلوب و حسنه بین سازمان و جامعه است، جامعهای که توفیق و ناکامی یک سازمان به آن وابسته است»(امینی،1354،صص13ـ15).
3ـ «فرهنگ و بستر»:«عمل ایجاد زمینة درک عامه از فرد، موسسه یا نهاد و ترغیب آنان برای داشتن حسن نیت نسبت به آن، همچنین درک و حسن نیت عامه نسبت به فرد، موسسه یا نهاد».
4ـ «انجمن جهانی روابط عمومی»:«روابط عمومی، بخشی از وظایف مدیریت سامزان و عملی ممتد، مدام و طرحریزی شده است که از طریق آن، افراد و سازمانها می کوشند تا تفاهم و پشتیبانی کسانی را که با آنان سروکار دارند، به دست آورند».
5ـ «انجمن روابط عمومی انگلستان»:« روابط عمومی عبارت است از تلاشها و اقدامهای آگاهانه، برنامهریزی شده و سنجیده برای استقرار و کسب تفاهم متقابل بین یک سازمان و گروههای مورد نظر آن سازمان».
6ـ «انجمن روابط عمومی دانمارک»:«روابط عمومی عبارت از تلاشهایی است مستمر و منطبق با روشهای علمی و عملی که مدیریت سازمانها به منظور ایجاد تفاهم و پیدایش حسن علاقهمندی و تحصیل پشتیبانی گروههایی که سازمان با آن سروکار دارد و یا فکر میکند در آینده سروکار خواهد داشت، به عمل میآورد».
7ـ «انجمن روابط عمومی آلمان»:«روابط عمومی، عبارت است از تلاشهای آگاهانه و قانونمند به منظور تفاهم و استمرار اعتماد و شناخت متقابل عموم است که براساس تحقیق علمی و عملی صحیح و مستمر میسر میشود».
8ـ کنگره جهانی روابط عمومی» در سال 1978 در مکزیکو:«روابط عمومی کاربردی عبارت است از هنر و دانش اجتماعی تجزیه و تحلیل گرایشها، پیشبینی آثار آنها، مشورت با رؤسای مؤسسات و تهیه و اجرای برنامههای عملی که هم در جهت منافع مؤسسه و هم همگان باشد(مارانتزکوهن،1376،ص 15).
9ـ «انجمن روابط عمومی امریکا»:«روابط عمومی کوششی برای تأثیرگذاری و ایجاد تغییر در افکار عمومی از طریق نظارت، تحقیق و ارزیابی اطلاعات و فرآیندهاست».
10ـ «ادوارد برنیز» یکی از بنیانگذاران رشته روابط عمومی: «روابط عمومی، عبارت است از دادن اطلاعات به مردم و تلاشهای ترغیبی به منظور تغییر گرایشها و رفتار مردم و کوشش برای همبسته ساختن نگرشها و اقدامات یک مؤسسه با مخاطبان خود و متقابلاً نگرشها و اقدامات مخاطبان با مؤسسه»(مارانتزکوهن،درسنامهروابط عمومی ص 92).
11ـ «جان مارستن»:«روابط عمومی، ارتباط قانع کننده و از روی نقشه برای تأثیر گروهی از مردم است که معنی و مقصدی در تأثیر به آن وجود داشته باشد»(دکترنطقی، 1349،ص 155).
12ـ «رابرت اسکار کارلسون»:«روابط عمومی، فعالیتهای اطلاعاتی و خطمشهایی است که سازمانهای مختلف با توسل به آنها درصدد ایجاد نگرشهای مطلوب نسبت به خود و کارشان و همچنین مبارزه با نگرشهای مخالف هستند»(لویزه،فصلنامه هنر هشتم، 1375).
13ـ «اسکات. ام. کاتلیپ» و «آلن. اچ. سنتر» در کتاب «روابط عمومی مؤثر»:«روابط عمومی عبارت است از انتقال و تجزیه و تحلیل اطلاعات و نظرات مدیریت موسسه به مخاطبان آن و انتقال تجزیه و تحلیل اطلاعات و نظریات این گروهها به مدیریت به منظور ایجاد همسویی و هماهنگی در علایق و منافع»(فصلنامه هنر هشتم، 1375 ،ص78).
14ـ نشریه «اخبار روابط عمومی»:«روابط عمومی عمل مدیریت است که به وسیله آن افراد جامعه مورد سنجش قرار میگیرند و روش کار و طرز عمل یک فرد یا یک موسسه با مصلحت عمومی منطبق میشود و برنامهای برای جلب تفاهم و مقبولیت عامه به موقع اجرا گذاشته میشود».
15ـ «برنایز»:«روابط عمومی عبارت است از ایجاد حسن تفاهم و قبول عامه با استفاده از قواعد و اصول علوم اجتماعی».
16ـ «گرونیک»:«روابط عمومی، مدیریت ارتباط میان یک سازمان و همگانهایی است که با آن سروکار دارند»(ویندال،1376،ص159).
17ـ «لانگ و هازلتون»:«روابط عمومی، کارکرد ارتباطی مدیریت است که از طریق آن سازمانها با محیط خود سازگار میشوند، آن را اصلاح میکنند و تغییر میدهند، یا آن را حفظ میکنند تا به اهداف سازمانی دست یابند(همان).
اثربخشیEffectiveness
اثربخشی سازمانی عبارت از میزانی است که یک سازمان با استفاده از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و بدون فرسوده کردن غیرضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده میکند.
[ Thibodeaux, M.S. and Favilla, E; Organizational effectiveness and commitment through strategic management, Industrial Management & Data Systems, 1996, Vol. 96, p. 21]
در واقع اثربخشی سازمانی، درجه نزدیکی یک سازمان به هدفهایش را نشان میدهد.[زاهدی، شمس السادات و دیگران؛ص269.] به عبارت دیگر اندازه ایاست که یک سازمان به اهدافش تحقق میبخشد.[ Zheng, W, Yang, B & McLean, G.N; Linking organizational culture, structure, strategy, and organizational effectiveness: Mediating role of knowledge management, Journal of Business Research, 2010, Vol63, p764.]
در این تحقیق به شناسایی عواملی که اثربخشی در فعالیت های روابط عمومی های کشور را تحت تاثیر قرار می دهند،می پردازیم که عبارتند از:
* کمبود یا کم کاری روابط عمومی ها در فعالیت های انتشاراتی- نمایشگاهی و تبلیغاتی- ارتباطات رسانه ای- ارتباطات مردمی- تحقیقات و برنامه ریزی- امور آموزش – سمعی و بصری و فعالیتهای فرهنگی.
* کمبود ها و نواقص عملکردی در زمینه هایی از قبیل- فقدان تشکیلات هماهنگ باسایردستگاه ها-کم اهمیت دادن به روابط عمومی از سوی برخی مسئولان و مدیران -کمبود کارکنان متخصص- ضعف ارتباط با عامه مردم-فقدان همکاری های بین سازمان ها – عدم آگاهی از کلیه دستگاهای متبوع به علت فقدان جایگاه مناسب-عدم جاذبه کافی و لازم در بکارگیری و استفاده از نیروهای لایق و کاردان.
مقابلهی باطل با باطل برای ارضاء نفسانیات و عمدتاً بین پذیرندگان ولایت طواغیت رخ میدهد که به نظر میرسد خونهای فراوانی که ریخته میشود هدر رفته؛ امّا در نبرد حق و باطل، دستهی حق ولایت نور را پذیرفتهاند و به سوی نور پیش میروند که این نبرد در آیات و روایات مورد توجّه خاص واقع گردیده و به جایگاه کشته شدگان در این نبرد نیز اشارات فراوانی شده است. همچنین در راستای برقراری امنیّت و آرامش در جامعه اسلامی و بهبود روابط بین الملل نیز در فقه مورد بحث میباشد. این همه نشان از اهمیت موضوع داشته؛ امّا تمامی این سفارشات برای چیست و با توجه به تمامی این سفارشات تکلیف هر کسی که در این جبههها کشته میشود و هر کسی که به این جبهه ها نمیرود چیست؟ از سویی چه تفاوتی با خودکشی دارد چون شخص خود با اراده و آگاهی از این که در این نبرد کشته خواهد شد به سوی آن میرود و سؤالاتی از این قبیل که مستلزم تبیین و بررسی دقیق میباشد.
ب) اهمّیت و ضرورت انجام تحقیق
از آنجا که تاریخ اسلام و علی الخصوص تاریخ تشیّع، تاریخ جهاد و شهادت است و این موضوع مربوط به زمان مشخّصی نمیشود یعنی از همان زمان که نیزهی جفای ابوجهل بر پیکر سمیه نشت و اوّلین چشمهی خون جوشید، آن چشمه بدل به رودخانهای عظیم شد که در سرتاسر تاریخ این دین الهی جاری بوده و تا بشری باقی است جاری خواهد بود.
اکنون نظر به موقعیت کنونی دین مبین اسلام و مذهب تشیّع و از سویی موقعیت کشور جمهوری اسلامی ایران به عنوان مرکزیت اسلام شیعی و بیدارگر ملّتهای مسلمان و با توجه به حملات و هجمههای گوناگون دشمنان نسبت به این کشور و دین اسلام ضروری به نظر میرسد که جهت تنویر افکار و تبیین دو مقولهی جهاد و شهادت و بیان اهمیت آن دو به بیان علمی آنها پرداخته و مورد اهتمام و کنکاش بیشتر واقع شود.
لذا این تحقیق با این هدف بر صفحه سفید کاغذ رقم خورد تا در حد توان به شناسایی و معرفی اصول و رهنمودهای ثقلین در این رابطه بپردازد و مشعلی هر چند کم سو باشد در تنویر این مسئله برای نسل حاضر و نسلهای آینده که در پرتو هدایتهای قرآنی و سیرهی حضرات معصومین «:» نسبت به انجام این تکلیف بزرگ الهی اقدام نمایند.
ج) پرسش های تحقیق
د) فرضیههای تحقیق
پرسشهای فرعی:
فرضیههای فرعی:
هـ) ادبیات یا پیشینهی تحقیق
تحقیقات به عمل آمده حاکی از بررسی و انتشار مقالات و کتب عدیدهای است که در این ارتباط به رشته تحریر در آمده که هر یک به گوشهای از این موضوع پرداختهاند.
و) روش تحقیق
روش تحقیق ما در این پایاننامه کتابخانهای است از این رو برای فحص و فهم دقیق مسائل به کتابخانههای معتبر مراجعه و ضمن مطالعه دقیق کتب مربوطه، به فیشبرداری مطالب مورد نظر اقدام و سپس برای تنظیم پایاننامه فهرست مناسبی تهیه نمودیم. در این تحقیق سعی نمودهایم به بررسی جایگاه و اهمیت جهاد و شهادت به صورت جداگانه بپردازیم و در آخر جمعبندی نموده و نتایج را بدست آورده و کار خود را با پیشنهادهایی برای روشن شدن مسیر آیندگان در این زمینه به اتمام رساندیم.
ز) اهداف تحقیق
هدف کلّی:
بررسی جهاد و شهادت در فقه اسلامی
اهداف ویژه:
أ) بیان جایگاه ویژه جهاد و شهادت در دین اسلام
ب) دلایل اهمیت دادن دین اسلام به جهاد
ج) وظیفه حکومت در قبال جهادگران و شهدا
ح) ساختار تحقیق
این پژوهش در سه بخش تنظیم گردیده که بخش اوّل به مفهوم شناسی واژگان تحقیق تحت عنوان کلّیات پرداخته و شامل دو فصل جهاد و شهادت میباشد؛ در بخش دوم با عنوان جهاد در قالب چهار فصل، اهمیّت و فضیلت جهاد در قرآن و روایات، فلسفه جهاد در اسلام، هدف از جهاد در اسلام، شرایط جهاد مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته است. در بخش سوم با عنوان شهادت، اهمیت و فضیلت شهادت، شهید کیست، نتایج گسترش فرهنگ شهادت در قالب سه فصل مدّ نظر قرار گرفته است. هر چند حق مطلب به دلیل شکستگی قلم حقیر ادا نشده است لیکن امید است قطرهای باشد از اقیانوس جهاد و شهادت.
بخش اوّل
کلّـیـات
(مفهوم شناسی واژگان پژوهش)
فصل اوّل: جهاد
فصل دوم: شهادت
فصل اوّل
جهاد
گفتار اوّل: جهاد در لغت و اصطلاح
«جهد: (به فتح اوّل و ضمّ آن) صعوبت و مشقّت. چنان که در قاموس و مفردات گفته است در اقرب الموارد آن را تلاش توأم با رنج معنی میکند. صحّاح طاقت (سختی) گفته است. در مجمع البیان ذیل آیهی 217 بقره فرماید: «جاهَدتُ الْعَدوَّ» یعنی در جنگ با دشمن مشقّت را بر خود هموار کردم و در ذیل آیهی 79 توبه فرمود جهد به ضمّ اوّل و فتح آن هر دو به یک معنی و آن وادار کردن خود بر مشقّت است و از شعبی نقل شده که جهد (به فتح اوّل) در عمل و جهد (به ضمّ اوّل) در قوّت و طعام است و از قتیبی نقل است که جهد (به فتح) مشقّت و به ضمّ طاعت است.
بنابر اقوال گذشته معنای «فلانی جهاد کرد» آن است که قدرت خود را به کار انداخت، متحمّل مشقّت گردید، تلاش توأم با رنج کرد. جامع همهی اقوال قول اقرب الموارد است. پس جهد و جهاد یعنی: تلاش توأم با رنج.
«وَ مَنْ جاهَد فَإِنَّما یجاهِد لِنَفْسِهِ إِنَّ اللّهَ لَغَنِی عَنِ الْعالَمِینَ؛[2] هرکه تلاش کند و خود را به زحمت اندازد، فقط برای خویش تلاش میکند خدا از مردم بی نیاز است»
«وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدوا فِی سَبِیلِهِ؛[3] به سوی خدا وسیله جوئید و در راه او تلاش کنید.»
جهاد به کسر اوّل مصدر است به معنی تلاش و نیز اسم است به معنی جنگ (اقرب الموارد) و جنگ را از آن جهاد گویند که تلاش توأم با رنج است؛
«فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ جاهِدهُمْ بِهِ جِهاداً کبِیراً»[4]
مجاهد: تلاش کننده، جنگ کننده.
«وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْراً عَظِیماً»[5]
«وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْد أَیمانِهِمْ…»[6]
قسم یاد کردند به خدا قسم مؤکد و محکم، یعنی آنچه میتوانستند آن را محکم کردند. راغب گوید: سوگند یاد کردند و در آن آنچه قدرت داشتند کوشیدند. طبرسی گفته: تقدیر این است «جَهَدوا جَهْد اَیمانِهِمْ». این تعبیر پنج بار در قرآن مجید آمده و همه دربارهی بدکاران است.
باید دانست: افعال این مادّه در قرآن همه از باب مفاعله آمده است و آن به معنای تکثیر است نه بین الاثنین و تکثیر یکی از معانی مفاعله است. علی هذا مثلاً از «وَ جاهِدوا فِی اللّهِ حَقَّ جِهادهِ»[7] سه تلاش استفاده میشود یکی از مادّه، یکی از هیئت و یکی از «حَقَّ جِهادهِ» یعنی در راه خدا تلاش کنید تلاش بسیار شدید.
«الَّذِینَ یلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدقاتِ وَ الَّذِینَ لا یجِدونَ إِلّا جُهْدهُمْ…»[8]
آنان که راغبین از مؤمنین در صدقات را خرده میگیرند و نیز به کسانی که جز به اندازهی طاقت و تلاش خود پیدا نمیکنند عیب میگیرند.
آیه دربارهی منافقان است که هم ثروتمندان را در دادن زکات مسخره میکردند و هم دست تنگان را، این که فرموده «لا یجِدونَ إِلّا جُهْدهُمْ» یعنی جز تلاش خود چیزی پیدا نمیکنند قهراً کمک مالی آنها در راه اسلام کم است.»[9]
امیرمؤمنان علی «7» میفرمایند:
«و جهاد پس از پذیرفتن اسلام، گرانمایهترین عمل است. جهاد مایهی پایداری دین و پاداش بسیار است، و موجب عزّت جامعه و مانع نفوذ دشمن در جامعهی جهادگر میشود. جهاد تاخت و تازی است بر دشمن که پاداش فراوان و مژدهی رفتن به بهشت جاودان بعد از شهادت را به همراه دارد.»[10]
گفتار دوم: اقسام جهاد
از بیانات حضرت امیرمؤمنان علی «7» در سفارش خود به امام حسن و امام حسین «8» چنین بر میآید که جهاد بر سه قسم است:
أ) جهاد مالی:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد بِأَمْوَالِکمْ»[11]؛
ب) جهاد جانی:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد … وَ أَنْفُسِكُمْ»[12]؛
ج) جهاد تبلیغی:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد … وَ أَلْسِنَتِکمْ»[13].
که حضرت هر سه نوع جهاد را در صورتی ارزشمند میداند که در راه خدا و کسب رضایت او و اقامهی دین الهی باشد:
«فِی سَبِیلِ اللَّهِ».[14]
از باب احکام تکلیفی جهاد بر دو قسم واجب و مستحب منقسم است که میتوان شرح آن را در بیان امام صادق «7» مشاهده کرد.
«عنْ فُضَیلِ بْنِ عِیاضٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ «7» عَنِ الْجِهَادِ أَسُنَّةٌ هُوَ أَمْ فَرِیضَةٌ فَقَالَ الْجِهَادُ عَلَی أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ فَجِهَادَانِ فَرْضٌ وَ جِهَادٌ سُنَّةٌ لَاتُقَامُ إِلَّا مَعَ الْفَرْضِ وَ جِهَادٌ سُنَّةٌ فَأَمَّا أَحَدُ الْفَرْضَینِ فَمُجَاهَدَةُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ هُوَ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ وَ مُجَاهَدَةُ الَّذِینَ یلُونَکمْ مِنَ الْکفَّارِ فَرْضٌ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِی هُوَ سُنَّةٌ لَایقَامُ إِلَّا مَعَ فَرْضٍ فَإِنَّ مُجَاهَدَةَ الْعَدُوِّ فَرْضٌ عَلَی جَمِیعِ الْامَّةِ وَلَوْ تَرَکوا الْجِهَادَ لَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ وَ هَذَا هُوَ مِنْ عَذَابِ الْأُمَّةِ وَ هُوَ سُنَّةٌ عَلَی الْإِمَامِ وَحْدَهُ أَنْ یأْتِی الْعَدُوَّ مَعَ الْأُمَّةِ فَیجَاهِدَهُمْ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِی هُوَ سُنَّةٌ فَکلُّ سُنَّةٍ أَقَامَهَا الرَّجُلُ وَ جَاهَدَ فِی إِقَامَتِهَا وَ بُلُوغِهَا وَ إِحْیائِهَا فَالْعَمَلُ وَ السَّعْی فِیهَا مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ لِأنَّهَا إِحْیاءُ سُنَّةٍ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «6» مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ مِنْ غَیرِ أَنْ ینْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیءٌ؛[15] فضیل بن عیاض گوید: از امام صادق «7» پرسیدم آیا جهاد، مستحب است یا واجب؟ فرمود: جهاد بر چهار گونه میباشد: دو گونهاش واجب است و یکی مستحب که جز با واجب به آن اقدام نمیشود، و دیگری جهادی است مستحبّ.
سپس در توضیح آن فرمود: امّا دو جهاد واجب عبارتند از:
اوّل، جهاد انسان با نفسش که خود را از گناهان باز دارد و آن از بزرگترین جهادهاست (جهاد اکبر).
دوم، جهاد با کافران که هم مرز و در همسایگی مسلماناناند.
امّا سومین جهاد، جهادی است که سنّت است و جز با واجب انجام نمیشود، جهاد با دشمن است که بر همهی امّت اسلامی واجب میباشد و اگر به آن اقدام نکنند عذاب بر آنان فرود آید و این عذاب به همهی اجتماع میرسد (نه امام). این گونه جهاد بر امام مستحب است و حدّ و اندازهاش این است که امام به همراه امّت به مصاف دشمن برود و بجنگند.
امّا چهارمین نوع جهاد که مستحب است، مبارزه برای برپا داشتن هر سنّت و رسم خوبی است (که به فراموشی سپرده شده؛ چه واجب باشد یا مستحب). مسلمانی که در راه به پاداشتن و به ثمر رساندن و اجرا شدن و زنده نگهداشتن آن مبارزه کند بهترین اعمال را انجام داده است؛ زیرا این کار، زنده داشتن کار شایسته و دستورهای دین است و پیغمبر خدا «6» فرمود: هر که روش نیکی، پدید آورد و رواج دهد ثواب آن را میبرد و تا روز قیامت برابر پاداشی که به عاملان آن روش خوب میدهند به او نیز داده میشود بدون آن که از پاداش آنان چیزی کاسته شود.»
[1]- سید رضی، محمّد بن حسین، نهج البلاغه، خطبه 27، ص 34.
[2]- عنکبوت/6.
[3]- مائده/35.
[4]- فرقان/52.
[5]- نساء/95.
[6]- انعام/109.
[7]- حج/78.
[8]- توبه/79.
[9]- قرشی، سیّد علی اکبر، قاموس قرآن، ج2، صص 78-79.
[10]- حر عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعۀ الی تحصیل مسائل الشریعۀ، ج 15، ص 93، ح 55.
[11]- سیّد رضی، محمّد بن حسین، نهج البلاغه، نامه 47، ص 362.
[12]- همان.
[13]- همان.
[14]- همان.
[15]- حر عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعۀ الی تحصیل مسائل الشریعۀ، ج 15، ص 24، ح 19937؛
– و نیز ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعۀ لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 97، ص 7.