وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

بررسی میدان مغناطیسی زمین در داخل مرزهای ایران و تأثیرات آن در ارتفاعات بالا

   برای اولین بار در سال 1600 میلادی  توسط  گیلبرت، زمین بعنوان یک آهن‌ربای بزرگ معرفی شد. میدان مغناطیسی زمین شکلی دارد که گویی کره زمین مغناطیسی است که محورش تقریبا از شمال به جنوب قرار دارد. در نیمکره شمالی، تمام خطوط میدان مغناطیسی در نقطه‌ای به هم می‌رسند، این نقطه قطب جنوب مغناطیسی زمین نامیده می‌شود. باید توجه داشت که نقاط به هم رسیدن خطوط میدان مغناطیسی روی سطح زمین قرار ندارد بلکه قدری از آن پایین‌تر هستند. همچنین قطب‌های مغناطیسی زمین با قطب‌های جغرافیایی آن منطبق نیستند(شکل1-1). محور میدان مغناطیسی زمین، یعنی خط مستقیمی که از هر دو قطب مغناطیسی می‌گذرد، از مرکز زمین نمی‌گذرد و از این‌رو قطر زمین نیست. چندین سیاره دیگر از سیاره‌های منظومه شمسی نیز، میدان مغناطیسی دارند که از جمله آنها می‌توان از عطارد و مشتری نام برد. این خاصیت در خورشید و بسیاری ستاره‌های دیگر نیز دیده می‌شود.

 

 

شکل 1-1 – قطب‌های مغناطیسی زمین با قطب‌های جغرافیایی آن منطبق نیستند

 

 

   بر پایه‌ی نظریه‌ی دینامو، این میدان در منطقهی هستهی بیرونی که مایع است، ساخته شده ‌است. در هستهی بیرونی گرمای زیاد و رسانش گرمایی باعث جابه‌جایی مواد رسانای درون آن می‌شود که این پدیده خود باعث پدید آمدن جریان‌های الکتریکی و از آن میدان مغناطیسی زمین می‌گردد. جابه‌جایی مواد در هستهی بیرونی با هرج و مرج همراه‌ است و باعث می‌شود که قطب‌های میدان مغناطیسی در بازه‌های زمانی گوناگون جابه‌جایی‌هایی داشته باشد. از این‌رو در بازه‌های زمانی چند میلیون سال باید چشم به راه چند بار جابه‌جایی در محل قطب‌های مغناطیسی زمین باشیم. برای نمونه، تازه‌ترین جابه‌جایی دو قطب در ۷۰۰۰۰۰ سال پیش رخ داده ‌است.

 

 

1-1-2 منشاء میدان مغناطیسی زمین

 

 

   در الکترومغناطیس کلاسیک تعریف میدان مغناطیسی به‌صورت «میدان حاصل از بار الکتریکی در حال حرکت در اطراف آن» می‌باشد. میدان مغناطیسی از تک بارها، سیم‌های حامل جریان، جهت‌گیری دوقطبی‌های مغناطیسی(آهنرباهای دایمی)، جریان سیال رسانا(میدان مغناطیسی زمین) ایجاد می‌شوند. در الکترودینامیک نسبیتی بین میدان الکتریکی و میدان مغناطیسی تفاوتی وجود ندارد و تعریف میدان الکترومغناطیسی به‌صورت «اثر بار الکتریکی در اطراف آن» تعریف می‌شود. چون حرکت کاملاً نسبی در نظر گرفته می‌شود و نمی‌توان بین بار ثابت و بار متحرک تفاوتی قایل شد(متحرک بودن یا ثابت بودن برای ناظرهای مختلف تفاوت می‌کند). نیروی حاصل از این میدان را نیروی لورنتس می‌خوانند.

 

 

   به بیانی دیگر میدان مغناطیسی میدانی است که توسط یک جسم مغناطیسی یا ذرات، و یا با تغییر میدان الکتریکی، تولید شده است و توسط نیرویی که روی دیگر مواد مغناطیسی و یا حرکت بار الکتریکی اعمال می‌شود شناسایی می‌شود. میدان مغناطیسی در هر نقطه داده شده توسط هر دو پارامتر جهت و شدت مشخص می‌شود، که به‌عنوان یک میدان برداری شناخته می‌شود. اشیایی که خود میدان مغناطیسی تولید می‌کنند آهنربا نامیده می‌شوند. آهن‌رباها توسط نیروها و گشتاورهایی که توسط میدان‌های مغناطیسی تولید می‌کنند بر یک‌دیگر تاثیر می‌گذارند. آهن‌ربا معمولاً خود را در جهت میدان مغناطیسی موضعی تراز می‌کند. قطب‌نماها از این اثر برای اندازه گیری جهت میدان مغناطیسی موضعی، تولید شده توسط زمین استفاده می‌کنند. مدلی که میدان مغناطیسی یک شیء را نشان می‌دهد با استفاده از خطوط میدان مغناطیسی نشان داده می‌شوند. این خطوط صرفا یک مفهوم ریاضی هستند و به‌صورت فیزیکی وجود ندارد. با این حال، برخی پدیده‌های فیزیکی از قبیل تراز شدن براده‌های آهن در یک میدان مغناطیسی، به مانند خطوط در یک الگوی مشابه با خطوط فرضی میدان مغناطیسی از جسم را تولید می‌کند. جهت خطوط میدان مغناطیسی که تراز دلخواهی برای براده آهنی که بر روی کاغذی که بر روی یک نوار آهنربا قرار دارد، پاشیده شده است، نشان می‌دهد. جاذبه متقابل قطب مخالف براده آهن منجر به تشکیل خوشه‌های دراز از براده در امتداد خطوط میدان شده است.

 

 

   جریان الکتریسیته و انتقال شار الکتریکی میدان مغناطیسی تولید می‌کند. حتی میدان مغناطیسی از یک ماده مغناطیسی را می‌توان به‌عنوان مدل حرکت شار الکتریکی الگو گرفت. میدان مغناطیسی نیز بر روی حرکت شار الکتریکی نیرو وارد می‌کند. میدان‌های مغناطیسی در داخل و با توجه به مواد مغناطیسی می‌تواند کاملا پیچیده باشد. میدان مغناطیسی با مواد دیگر اثر متقابلی دارد، بنابراین میدان مغناطیسی متقابلی با مواد دیگر ایجاد می‌کند. شرح میدان مغناطیسی در داخل آهن‌ربا شامل دو رشته جداگانه ‌است که می‌تواند هر دو به نام میدان مغناطیسی، میدان مغناطیسی B و میدان مغناطیسی H نامیده شود. اینها توسط یک میدان سوم که توصیف حالت مغناطیسی مواد مغناطیسی در درون آنهاست، که مغناطیس کنندگی(مغناطش) نامیده می‌شود تعریف می‌شود. انرژی مورد نیاز برای ایجاد میدان مغناطیسی می‌تواند زمانی که میدان از بین می‌رود اصلاح شود. و این انرژی می‌تواند، به‌عنوان “ذخیره شده” در میدان مغناطیسی در نظر گرفته شود. انرژی ذخیره شده در مواد مغناطیسی به مقادیر B و H بستگی دارد. میدان الکتریکی میدانی است که توسط شار الکتریکی ایجاد شده است و این میدان‌ها به‌طور تنگاتنگی به میدان‌های مغناطیسی مربوط می‌شوند؛ تغییر در میدان مغناطیسی میدان الکتریکی و تغییر در میدان الکتریکی میدان مغناطیسی تولید می‌کند. ارتباط کامل بین میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی و جریان و شار که آنها را ایجاد می‌کنند، توسط مجموعه‌ای از معادلات ماکسول توصیف می‌شوند. با در نظرگرفتن این ارتباط خاص، میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی دو

پایان نامه های دانشگاهی

 جنبه مرتبط از یک موضوع منفرد، به نام میدان الکترو مغناطیسی هستند. یک میدان الکتریکی خالص، در یک چارچوب مرجع، به‌عنوان ترکیبی از هر دو میدان الکتریکی و میدان مغناطیسی که در یک چارچوب مرجع حرکت می‌کند، مشاهده می‌شود. در فیزیک کوانتومی، میدان مغناطیسی خالص(و الکتریکی) را توسط اثرات ناشی از فوتون‌های مجازی می‌توان درک کرد و در زبان مدل استاندارد، نیروی الکترومغناطیسی در تمام مظاهر توسط فوتون واقع می‌شود. در اغلب موارد  این شرح میکروسکوپی مورد نیاز نمی‌باشد چرا که نظریه کلاسیک ساده، قانع کننده‌ است؛ تفاوت تحت میدان با انرژی پایین‌تر در اکثر شرایط قابل اغماض است.

 

 

   میدان‌های مغناطیسی در جوامع قدیمی و مدرن استفاده‌های بسیار داشته‌ است. زمین میدان مغناطیسی خود را تولید می‌کند. که در جهت‌یابی‌ای که توسط قطب شمال قطب نما که به سمت قطب جنوب میدان مغناطیسی زمین منحرف شده ‌است،  بسیار حایز اهمیت است. از چرخش میدان مغناطیسی در موتور الکتریکی و ژنراتور بهره گرفته شده‌ است. نیروهای مغناطیسی ارائه دهنده اطلاعاتی در مورد حرکت شار از طریق اثر هال هستند. تداخل میدان‌های مغناطیسی در دستگاه‌های برقی مانند ترانسفورماتورها در نظم حوزه‌های مغناطیسی مورده مطالعه قرار گرفته‌اند. مطالعه میدان مغناطیسی به‌عنوان یک موضوع مجزا از آهنربا در قرن 13 هنگامی که Petrus Peregrinus  میدان مغناطیسی آهنربای کروی را مطالعه کرد و فرض نمود که زمین خود یک آهن‌ربا است، آغاز شد. تمایز مدرن بین میدان‌های B و H در قرن 19 کشف شد. رابطه بین میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی در مجموعه‌ای از معادلات ماکسول در نیمه دوم قرن 19کشف شد. و مفهوم الکترومغناطیس متولد شد. روندی که در پشت معادلات ماکسول قرار داشت در نیمه اول قرن 20 مشخص شد، هنگامی که ارتباط خاص آنها نشان داده شد. شرح کاملی از الکترومغناطیس، الکترودینامیک کوانتومی و یا QED نامیده می‌شود، که شامل مکانیک کوانتومی که در اواسط قرن 20 کشف شد، است.

 

 

1-2 اندازه‌گیری میدان مغناطیسی هسته‌ی زمین

 

 

   در درون زمین فلزاتی نظیر آهن و نیكل به‌صورت مذاب و گداخته وجود دارند كه در حال حركت و جنبش هستند. حركت این مواد از هسته شروع شده و به نزدیكی سطح زمین نزدیك شده و دوباره به هسته و مركز زمین برمی‌گردند. این مواد مذاب با حركت رفت و برگشتی كه دارند باعث پیدایش جریان الكتریكی در درون زمین می‌شوند.

 

 

   از همین خاصیت الكتریكی مواد مذاب درون زمین، برای پیش‌بینی وقوع فوران آتشفشان یا زلزله استفاده می‌كنند. جریان الكتریكی كه این مواد مذاب ایجاد می‌كنند، باعث پیداش میدان مغناطیسی در اطراف زمین می‌شود. خطوط میدان مغناطیسی به این‌گونه هستند كه از هسته به قطب جنوب جغرافیایی وصل و سپس از قطب جنوب به قطب شمال و از آن‌جا دوباره به هسته وصل می‌شوند. و به این‌گونه این خطوط در اطراف زمین رسم می‌شوند. قطب‌های مغناطیسی زمین بر روی قطب‌های جغرافیایی آن منطبق نیستند و امروزه حدود ۱۱ درجه اختلاف دارند.

 

 

   بررسی‌ها و مطالعه آثار نشان می‌دهند كه میدان مغناطیسی زمین ثابت نیست و تغییر می‌كند. آثاری كه از روی سنگ‌های زمین به‌دست آمده حاكی از آنست كه میدان مغناطیسی زمین به مدت حدود ۸۰۰۰۰۰ سال وارونه بوده و حدود ۱۰۰۰۰۰ سال دچار افت شدیدی می‌شود. علت این امر آنست كه مواد مذاب و گداخته حركت رفت و برگشتی كاتوره‌ای دارند كه سرعتشان حدود ۵ سانتی‌متر در روز است و جابه‌جایی این مواد باعث تغییر جریان الكتریكی و در نتیجه میدان مغناطیسی زمین می‌شود. البته دانشمندان در تلاش هستند تا بتوانند به ساختار كاتوره‌ای تغییر میدان مغناطیسی در آینده دست یابند.

 

 

   ژئوفیزیکدانان دانشگاه برکلی آمریکا موفق شدند برای اولین بار، قدرت میدان مغناطیسی را درون هسته زمین که حدود 2900 کیلومتر زیر سطح زمین قرار دارد، اندازه‌گیری و مقدار آن‌را 25 گاوس تعیین کنند. قدرت میدان مغناطیسی هسته 25 گاوس و 50 برابر قدرتمندتر از میدان مغناطیسی در سطح زمین است. اگر چه این میزان حد وسط چیزی است که متخصصان ژئوفیزیک پیش از این حدس می‌زدند، اما همسانی منابع حرارتی محدودکننده هسته باعث می‌شود دینام داخلی برای برقراری این میدان مغناطیسی به حرکت خود ادامه دهد. وجود یک میدان مغناطیسی قدرتمند در سطح خارجی هسته به این معنی است که انتقال گرمای زیادی در آن‌جا صورت می‌گیرد و این، نشان از تولید حرارت زیاد در مرکز زمین دارد. گرمای باقی‌مانده از زمین داغ و گداخته چهار و نیم میلیارد سال پیش، آزاد شدن انرژی گرانشی در اثر سقوط عناصر سنگین به اعماق هسته مایع و تجزیه رادیواکتیو عناصر پرعمری مانند پتاسیم، فلزات و توریوم از منابع اصلی انرژی هستند. وجود میدان ضعیف مغناطیسی با قدرت مثلا 5 گاوس حاکی از این است که سهم کمی از تولید حرارت به شیوه تجزیه رادیواکتیو تامین شده، درحالی‌که وجود میدان قوی با قدرت مثلا 100 گاوس به سهم بیش‌تری از تجزیه رادیواکتیو اشاره دارد. میدان مغناطیسی زمین در دو سوم خارجی هسته متشکل از آهن و نیکل تولید می‌شود. این سطح خارجی هسته که ضخامتی در حدود 2250 کیلوتر دارد، مایع است و گردش این مواد فلزی است که میدان مغناطیسی را پدید می‌آورد؛ درحالی که داخل هسته، توپ منجمدی از آهن و نیکل با شعاعی در حدود 1290 کیلومتر(اندکی کوچک‌تر از ماه) است. اطراف هسته را نیز گوشته(جبه) داغ و چسبناک فرا گرفته که یک پوسته سطحی سفت و سخت، آن را پوشانده است. جالب این‌جاست که میدان مغناطیسی زمین در طول زمان تغییر جهت می‌دهد و قطب‌های آن جابه‌جا می‌شوند.

مقایسه سبک‌های دلبستگی و عزت نفس در زنان متقاضی طلاق و زنان عادی

سنگ بنای خانواده ازدواج است. ازدواج، نیازمند همکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهربانی، بردباری و مسوولیت پذیری است.زندگی مشترک با این باور که تنها مرگ می‏تواند ما را از یکدیگر جدا کند شروع می‏شود و زوجین هم، حداقل در آغاز زندگی مشترک خود نسبت به آن اعتقاد کامل دارند. اما واقعیت چیز دیگری است، زندگی مشترک تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرد که پاره ای از آن‏ها ممکن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد. تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل ساز، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرآیند تفهیم و تفاهم است (فرهنگی، 1379).

 

 

طلاق به معنای پایان زندگی مشترک بین زوجین و جدایی فیزیکی آنان  پس از جدایی روحی و عاطفی قلمداد می‏شود. در این مورد زوجین بنا بر مقتضیات روحی، اجتماعی و اقتصادی به انتخاب سبک جدیدی از زندگی می‌پردازند که ممکن است با روش گذشته زندگی آنان تفاوت ماهیتی داشته باشد. به طور کلی جدایی و طلاق با ناخرسندی همراه است و شرایط روحی و عاطفی زن و مرد و نگرش‌های اجتماعی به آنان را تحت الشعاع قرار می‏دهد، بروز مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی، تنش‌های روحی، بیماری‏های جسمی، انزوا، ترسهای مرضی و غیره از جمله ابعاد روانی طلاق می‏باشد (جنویو[1]، 1992).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

نقش خانواده در شکل‏گیری یا تداوم ویژگی‏های شخصیتی بسیار شناخته شده است و حجم عظیمی از یافته‏های پژوهشی نیز از این موضوع حمایت می‏کنند (رایان، ریچارد، ردینگ و آیلین[2]، 2004). طلاق نیز از جمله آسیب‏هایی است كه بر کارکرد خانواده تاثیر داشته و متقابلا از کارکرد خانواده تاثیر می‏پذیرند و به لحاظ ایجاد مشكلات اجتماعی فراوان و انگ اجتماعی،از بعد سلامت روانی و اجتماعی وضعیت افراد را متاثر كرده و منجر به بروز مشكلات عدیده در فعالیت‏های مفید و علایق افراد می‏گردد (آرندا و آیرین[3]، 2004).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

یکی از عوامل مهم که در سالهای اخیر به آن توجه شده است و بر روی رضایت زناشویی تاثیر دارد؛ سبک دلبستگی است یعنی تجارب اولیه فرد با والدین و یا نوع رابطه عاطفی فرد با والدین خود در دوران کودکی. برخی از مطالعات تلاش کرده اند به این سوال پاسخ دهند که چگونه تجارب اولیه فرد در دوران کودکی می‏تواند وی را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار دهد (سیمپسون و رولز[4]، 1998).

 

 

سبک دلبستگی از جمله ویژگی‏هایی است كه بر کارکرد خانواده تاثیر داشته و متقابلا از کارکرد خانواده تاثیر می‏پذیرد.دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می‌کنیم، به طوری که وقتی با آن ها تعامل می‌کنیم، احساس نشاط کرده و هنگام استرس از این که در کنار آن ها هستیم، احساس آرامش می‌کنیم (برک[5]، 2010). به عبارت دیگر، دلبستگی یک رابطه نزدیک عاطفی است که در آن رابطه، مشخص احساس امنیت می‏کند (بالبی، 1980). کودکان از نیمه دوم اولین سال زندگی، به افراد آشنایی که نیازهای آنان را برآورده می‏کنند، دلبسته می‏شوند. فروید اولین کسی بود که بیان داشت، پیوند عاطفی کودک با مادر پایه واساس تمامی روابط بعدی اوست. اما نظریه روان کاوی، تغذیه را شرط اولیه پیوند عاطفی نوزاد با مادر می‏داند (برک، 2010).

 

 

امروزه، نظریه ی دلبستگی در افراد بزرگسال، مركز توجه روابط هیجانی عمده بوده و می‏تواند چارچوبی سودمند را در راستای مفهوم سازی و شیوه های درمانی در ارتباط با بزرگسالان مشكل دار ارایه دهد و نظریه‏ی دلبستگی بزرگسالان به عنوان یكی از مراكز توجه  مشاوران در زمینه های مشاوره با افرادی است كه روابط بین فردی معیوبی را تجربه می كنند (اردمن و کافری، 2003). اثرات دلبستگی، نه تنها بر روی

پروژه دانشگاهی

 روابط بین فردی بلكه در زمینه‏ی آسیب شناسی روانی افراد بزرگسال حایز توجه است. رخدادهایی كه در ارتباط با دلبستگی كودك بود، به گونه ای غیرمستقیم می‏تواند جنبه هایی از احساس و افكار فرد بزرگسال را نیز شامل شود. سبك های دلبستگی بر روی تفكر، احساس و خاطرات افراد بزرگسال اثر گذاشته و به عنوان یكی از عواملی شناخته می‌شود كه در تشخیص آسیب شناسی روانی، چشم اندازهای نوینی را منعكس ساخته اند (کاسیدی و شاور، 1999).

 

 

والدین نخستین و مهم ترین نقش را در دلبستگی فرزندان دارند و نوع دلبستگی فرزندان به عنوان جزء مهمی از شخصیت، تعاملات بعدی آن ها را تحت تاثیر قرار می‏دهد. این که والدین چه شیوه تربیتی داشته باشند نتایج کاملاً متفاوتی برای دلبستگی فرزندان خواهد داشت ( پلرین[6]، 2005).

 

 

علاوه بر سبک دلبستگی، عزت نفس نیز از جمله ویژگی‏هایی است که از یک طرف متاثر از خانواده است و از طرف دیگر بر خانواده تأثیر می‏گذارد. عزت نفس عبارت از میزان ارزشی است که فرد برای خود قائل است. برخی از پژوهشگران بر این باورند که باید بین عزت نفس و مفهوم از خود تفاوت قائل شد. زیرا عزت نفس بیشتر ارزشیابی انفعالی از خود است، عزت نفس به چگونگی احساس فرد درباره ویژگی‏های مختلف خود مرتبط می‏شود.

 

 

راجرز (1369) عزت نفس را عبارت از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویش می‏داند و در صورتی که افراد خود را موجوداتی ارزشمند بدانند، زودتر خود را محقق خواهند ساخت، کوپر اسمیت (1967) معتقد است که عزت نفس قابل تعریف و اثبات شدنی است و می‏توان آن را به صورت بازخوردهای ارزشیابی کننده فرد نسبت به خود محسوب کرد. این باز خوردها در ارتباط با توانمندی ها، ارزشها، تایید یا عدم تائیدها و موثر بودن می‏باشند.

 

 

طلاق به‌‌عنوان پدیده‌ای که به گسست خانواده می‌انجامد، بر جنبه‌های مختلف زندگی هر دو زوج تاثیر می‌گذارد. از آنجایی که طلاق در نگرش اجتماعی به عنوان یک نقطه ضعف و منفی در زندگی اجتماعی افراد  به ویژه زنان که نسبت به مردان آسیب پذیرتر هستند قلمداد می‏شود، جدایی به عنوان تنها شدن و بدون پشتوانه شدن، سطح اعتماد به نفس و عزت نفس افراد را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به ویژه در این چرخه زنان معمولا خود را با سایر افراد جامعه مورد مقایسه قرار می‌دهند.

 

 

بسیاری از زنان متقاضی طلاق با توجه به داغ‌های ننگی که اجتماع بر آنان می‏گذارد عمدتاً مجبور به سرخ نگاه داشتن صورت خود با سیلی هستند آنان که بین خود آرمانی و خود واقعی خود با شکافی عظیم روبرو می‏شوند نسبت به سایر اعضای جامعه خود را در سطح پایین تری یافته از این رو احساس عزت نفس آنان نیز پایین می‌آید که این خود ممکن است آغاز گر مشکلات روحی و عاطفی بالاتری باشد.

 

 

عوامل تنش زا و بحرانی که زوجین به هنگام طلاق و پس از آن تجربه می‏کنند، چرخه‏ای از مسائل و مشکلات را برایشان پدید می‌آورد که ناخواسته نیازمند تغییر و تحولات بی شمار و سازگاری با آن ها است، این چرخه خود از تجربیات اولیه و ابتدایی زندگی افراد به ویژه در دامان خانواده و احساس امنیت، دلبستگی عاطفی و روانی و عزت نفس آنان ناشی می‏شود و از طرف دیگر تحت تأثیر شرایط روحی متقاضیان طلاق به ویژه زنان (به دلیل حساسیت روحی و روانی) قرار می‏گیرد که یکی از این موارد احساس عزت نفس است  که هم در فرایند طلاق و هم پس از آن ممکن است در فرایند مقایسه ای که زنان متقاضی طلاق با زنان عادی دارند به شدت پایین آید. پی آمدهای این تغییرات، همه ی زمینه‌های زندگی را، از امور روزمره تا وضعیت اقتصادی، اجتماعی، روانی، هویتی و حتی اهداف زن  را تحت الشعاع قرار می‏دهد. در این شرایط معمولاً زن احساس می‏کند به عزت نفسش صدمه وارد شده و طلاق عامل اصلی این قضیه است، زن خود را قربانی شرایطی می‌یابد که او را در منگنه عاطفی قرار داده و ممکن است تبعات وخیمی برای وی داشته باشد.از این رو این پژوهش در پی آن است که با مقایسه سبک‏های دلبستگی و عزت نفس زنان متقاضی طلاق با زنان عادی به یک شناخت پیرامون مسئله تحقیق دست یافت و به لحاظ کاربردی، راهکارهای پیشگیری از این قبیل آسیب ها پیگیری شود.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

[1]- Genevieve

 

 

[2]-  Ryan, Richard, Redding & Eileen

 

 

[3]- Aranda & Irene

 

 

[4]- Simpson & Rboles

 

 

[5]- Breek

 

 

[6]- Plerin

مقایسه سبک‌های دلبستگی، مهارت‌های مقابله‌ای، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تاب‌آوری درافراد مبتلا به سوء مصرف مواد …

عوامل چندی ممكن است افراد را مستعد مصرف دارو بنماید، از آن جمله است: پرورش یافتن در یك خانواده‌ی ناشاد، وجود والدینی كه یا آسان‌گیر هستند یا اینكه الگویی برای سوء استفاده از دارو فراهم می‌كنند، تأثیرات دوستان، و ناهمنوایی اجتماعی با ادامه‌ی مصرف دارو وابستگی در شخص به وجود می‌آید كه خود نیاز تازه‌ای می‌آفریند كه باید ارضا شود( اتكینسون[1]، اتكینسون و هیلگارد[2]،1995، ترجمه براهنی و همكاران، 1378). طبق نظریه بالبی[3] جدایی از منبع ایمنی بخش (مادر)، می‌تواند با گسستگی ارتباط فرد با دیگر افراد جامعه و گرایش او به سمت مواد مخدر به منظور فرار از ترس‌ها، اضطراب‌ها وپناه بردن به رویا و… ارتباط داشته باشد. با مطالعات بر روی كودكان پرورشگاهی مشخص شد كه دلبستگی در سال‌های اولیه زندگی یك نیازبیولوژیکی است. در مورد بزرگسالان اگرچه نیاز به پیوند اجتماعی دیگر برای بقاء ضروری نیست، ولی در نبود پیوند صمیمی، انسان در معرض طیف گسترده ای از بیماری‌های روانی و جسمی‌قرار می‌گیرد، از قبیل ضعف دستگاه ایمنی، اقدام به خودکشی، سوء مصرف مواد و دیگر اشکال آسیب‌های روانی (موسوی، 1388). یکی دیگر از عوامل شخصیتی که ارزیابی آن در تبیین آمادگی به اعتیاد منطقی به نظر می‌رسد، سبک‌های مقابله با فشار روانی است. طبق نظر لازاروس[4] مقابله،كوشش های شناختی و رفتاری برای مهار خواست‌های درونی و بیرونی مخصوص است. لازاروس و همكاران (1974)، مقابله را به عنوان كوشش هایی جهت حل مسأله تعریف كرده اند كه توسط فرد زمانی صورت می‌گیرد كه الزاماتی كه او با آن‌ها روبه رو شده است بالاتر از آن چه تا به حال بوده باشد وهمچنین موجبات كاهش منابع سازگاری وی را فراهم آورده باشند. اما آن چه كه در كل استنباط می‌شود، این است كه مهارت‌های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است. به طور كلی مقابله به عنوان كوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (ابراهیمی و همکاران، 1381). مداخلات روان‌شناختی اخیر در اعتیاد، نظیر پیشگیری از عود (مارلات و گوردن[5]،1985)، یا مصاحبه انگیزشی(میلر[6]،1985)، ریشه در تئوری یادگیری اجتماعی دارند. این رویکرد ها به وسیله این تئوری که رفتارهای اعتیادی به وسیله سیستم باور های سوگیرانه حفظ شده و هدف نهایی آن‌ها بازسازی شناختی است، حمایت می‌شوند. یانگ[7] درسال 1990یک مدل طرح‌واره‌ای متمرکز بر محتوای اختصاصی آسیب‌پذیری شخصیتی ارائه کرد. مدل‌های بک[8] و همکارانش و یانگ، هر دو بر اساس توصیف آدلر[9](1926)، از وجه اشتراک افراد، در جبران احساس بی کفایتی و نیز در اجتناب از موقعیت‌هایی است که احتمال دارد این طرح‌واره‌ها را فعال کنند. از آن‌جا که طرح‌واره‌ها اغلب در عمق شخصیت فرد جای گرفته‌اند و مثل الگوهای عادتی، سال‌ها وجود داشته‌اند، برخی افراد در کنار گذاشتن آن‌ها مشکل دارند(لیهی[10]، 2005؛ ترجمه فتی و همکاران،1387).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دانلود مقالات

 

تا کنون شیوه‌های درمانی متعددی مانند روان‌کاوی، رفتار درمانی، گروه درمانی، دارو درمانی و غیره بر روی بیماران مبتلا به اختلال‌های اعتیادی صورت گرفته است، اما هر یک از این شیوه‌ها تا حدودی اثرگذار بوده‌اند و عود و بازگشت سوء مصرف مواد را همراه داشته‌اند و هزینه‌های متعددی را به فرد و جامعه تحمیل می‌کند. از همین رو اینکه به چه علت فرد معتاد پس از تلاش برای ترک دچار عود می‌شود همواره مورد سؤال بوده است و در خصوص سبب شناسی اعتیاد و ترک موفق و نا موفق اعتیاد عوامل مختلفی چون مسائل زیست شناختی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی مطرح است، اما به نظر می‌رسد پاسخ شخص به مواد اعتیادآور تلفیقی ناشی از عوامل مختلف فردی، خانوادگی واجتماعی باشد (خوش لهجه صدق و همکاران،1391).

 

 

مفهوم تاب‌آوری نیز یک چارچوب جدید را در زمینه پیشگیری از اعتیاد مطرح می‌کند. این رویکرد از مبدأ کاهش عوامل خطرساز محیطی(که زمینه ساز بروز رفتارهای ناسازگار و اختلالات روانی هستند)، به سمت تاب‌آوری و ارتقاء آن می‌باشد. در این چارچوب جدید، شناخت عوامل محافظت کننده محیطی، اصلی است که از آن می‌توان مانند سپری در مقابل اثرات زیان آور عوامل خطرساز استفاده کرد. به علاوه آگاهی و شناخت آسیب‌پذیری های فردی که تهدیدی برای تاب‌آوری به شمار می‌رود از اهمیت زیادی برخوردار است.تاب‌آوری به عنوان محصول تعامل عوامل فردی و محیطی و آن چه که در طی سال‌های رشد کودکی و نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد و پرورش می یابد مطرح می‌گردد. تاب‌آوری می‌تواند با تقویت عوامل محافظت کننده در محیط کودک همراه با ارتقاء مهارت‌های زندگی و توانایی‌های شخصی وی توسعه یابد. نا گفته نماند که هر فرد می‌تواند در موقعیتی تاب‌آور و در موقعیتی دیگر غیر تاب‌آور باشد، که به کیفیت ارتباط فرد با عوامل خطر و عوامل محافظت کننده بستگی دارد(زرین کلک،1388).

 

 

در کل هدف از انجام این پژوهش مورد بررسی قرار دادن دو گروه از جمعیت مبتلا و غیر مبتلا به سوء مصرف مواد و مقایسه آن‌ها در چهار زمینه ی سبک‌های دلبستگی، مهارت‌های مقابله‌ای، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تاب‌آوری نیز می‌باشد.

 

 

 

 

 

[1]- Atkinson

 

 

[2] -Hilgard

 

 

[3]-Bowlby

 

 

4.Lazarouse

 

 

[5]-Marlatt & Gordon

 

 

[6]-Miller

 

 

[7]-young

 

 

[8]-Beck

 

 

[9]-Adler

 

 

[10]-Leahey

مقایسه سلامت روان و سازگاری زناشویی مادران کودکان اتیسم و مادران کودکان عادی 5 تا 12 سال شهرستان …

اختلال های فراگیر رشد با آسیب شدید و گسترده­ی زمینه­های گوناگون رشد مشخص می شوند مانند: اختلال در مهارت­های تعامل اجتماعی متقابل، مهارت­های ارتباطی یا وجود رفتار، علایق و فعالیت­های کلیشه­ای.‌ اتیسم یکی از این اختلالات است. اختلال اتیسم (درخودماندگی) که براساس تحول نابهنجار تعامل اجتماعی و ارتباطی و بر مبنای محدودیت قابل ملاحظه فعالیت ها و رغبت ها مشخص  می شود، از وخیم ترین و ناشناخته ترین اختلالات دوران کودکی است(دادستان،1378). اختلال اتیسم مشهورترین اختلال گروه از اختلالات فراگیر رشد[6]است که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، انحراف ارتباطی و الگوهای رفتاری کلیشه ای محدودمشخص می شود. طبق متن بازنگری شده چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی [7]کارکرد نابهنجار در زمینه های فوق باید در 3 سالگی وجود داشته باشد(کاپلان- سادوک ،2007).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

این کلمه از اصطلاح یونانی اتو و به معنی خود ریشه گرفته است. درسال 1943 دکتر کانر[8]  این اختلال را شناسایی نموده، آن را اتیسم (درخودماندگی) زودرس دوران کودکی نامید (انجمن روانشناسی آمریکا، 2000).

 

 

از اتیسم به عنوان یک اختلال طیفی یاد می شود(دبادت[9]،2006).زیرا این ناتوانی از جهات مختلف بر پیشرفت و گسترش توانایی کودک(شامل رشد زبان،ارتباط و مهارتهای اجتماعی) تاثیر می گذارد(انجمن راهنمایی،2008).

 

 

راهنمای تشخیصی و آماری بیماری های روانی مهم ترین نشانگان ضروری برای تشخیص اتیسم را در سه حوزه خلاصه کرده است: 1-نارسایی های اجتماعی ،با دونشانه رایج که از ابتدای کودکی خود را نشان می دهند،فقدان تماس چشمی و هماهنگ کردن وضعیت بدنی خود با طرف مقابل به هنگام در آغوش گرفته شدن.2- الگوهای قالبی رفتار. راتر(1987)این رفتارها را در چهار دسته طبقه بندی کرده است:اول،بازی های محدود و انعطاف ناپذیر. دوم،دلبستگی شدید به یک شیء .سوم،مشغولیت فکری در باره یک موضوع و در پایان تمایل شدید به ثابت بودن الگوی برنامه فعالیت های روزمره(جونز،2004). 3- نارسایی های ارتباطی که پژوهش ها نشان داده است بیش از یک سوم کودکان درخود مانده هرگز گفتار کارکردی را به دست نمی آورند(میرندا[10]،2003،لرد،ریزی و پیکلس[11]،2004،ریملند[12]،1964).رفتارهای خودآزاری از رفتارهای مخربی است که افراد دارای ناتوانی رشدی انجام می دهند.رفتارهای خودآزارانه غالبا شکل های مشترکی دارند که عبارتند از :ضربه به سر، ضربه با دست، مالش بیش از حد خود،چنگ زدن و ناخن کشیدن (درخشیده، 1384).

 

 

در مطالعه­ا­ی میزان شیوع کودکان اتیسم، حدود یک مورد در 2000 تولد زنده گزارش شده است (تانگوای[13]،2000). و میزان این اختلال در پسران 4 تا 5 برابر دختران است[14].

 

 

طیف اختلالات اتیسم[15]تأثیرات شدیدی بر زندگی خانوادگی می گذارد. سطوح بالای اضطراب، استرس، انزوا و بلاتکلیفی در والدین و همشیران کودک مبتلا به اتیسم از جمله این موارد است (وبستر، فیلر و لاول[16]،2000). والدین و بخصوص مادر از اولین کسانی هستند که با کودک ارتباط برقرار می کنند و بیشترین زمان را با کودک سپری می کنند. مادران کودکان اتیسم مشکلات رفتاری شدید کودک و استرس بیشتر و رضایتمندی کمتر از روابط بین یکدیگر(زن و شوهر)را تجربه می کنند (برابست، کلاپتون، هندریک، 2009).[17]

 

 

وجود کودک معلول و از جمله اتیسم اغلب ضایعات جبران ناپذیری را برپیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل این ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می شود(نریمانی،آقامحمدیان،رجبی،1386). سازمان جهانی بهداشت[18] سلامت روانی[19] را اینگونه تعریف نموده است: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران،تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور عادلانه،منطقی و مناسب.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

دانلود مقالات

 

از سوی دیگرتأثیر رفتار ناسازگارانه کودک اتیسم به تنهایی برای بالا بردن سطح تعارض و ناسازگاری زناشویی بین والدینش  گزارش شده است(وسترمن و شانهولتز[20]،1993).یافته ها نشان می دهند که سازگاری زناشویی به طور مستقیم تحت تأثیرچگونگی رویارویی والدین با رشد غیر معمول فرزندشان است(میلگرام و آتزیل[21]،1988).از نظر کرینچر (1986)،سازگاری و تعامل سالم زناشویی،کلید فرایند خانواده ی مطلوب است،زیرا برای زوجین سخت است که زن و شوهر خوبی نباشند و بخواهند والدین با کفایتی باشند(به نقل از بارکر،ترجمه دهقانی،1375).روابط ضعیف والدین،یکی از دلایل معمول اصطکاک در خانواده است(هارلوک1975،به نقل از برجعلی،1378). سازگاری و ناسازگاری زناشویی تمام ابعاد زندگی زوج ها و فرزندان آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد.ناسازگاری موجب کاهش امید به زندگی، افزایش احتمال ابتلا به بیماری های جسمانی و روانی می گردد(پروچینو،ویلسون،کندرسون وکارت رایت[22]،2009).سازگاری زناشویی که جایگاه برجسته ای را در مطالعه ارتباطات خانوادگی و زناشویی به خود اختصاص داده است، را می توان به شکل فرایندی تعریف کرد که بوسیله موارد زیر تعیین می‌شود: 1) تفاوت‌های پردرد سر دو تایی، 2) تنش‌های بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دو‌تایی، و 5) توافق کلی دو‌تایی روی شیوه‌های مهم عملکرد (اسپانیر[23] ، 1976).

 

 

با توجه به این که مادران کودکان اتیسم مشکلات عدیده­ای در زمینه نگهداری از کودکشان دارند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که آیا بین سلامت روان و سازگاری زناشویی مادران کودکان اتیسم و مادران کودکان عادی تفاوت وجود دارد؟

 

 

[1] Pervasive Developmental Disorder

 

 

[2] Autism disorder

 

 

[3] sadock

 

 

[4] Webster

 

 

[5] Ryde-Brant

 

 

[6] Pervasive developmental disorders)PDD)

 

 

[7] (DSM-IV-TR)

 

 

[8] Kanner

 

 

[9] Debbaudt

 

 

[10] Mirenda

 

 

[11]Lord,Risi &Pickles

 

 

[12] Rimland

 

 

[13] Tanguay PE

 

 

[14] DSMIV-TR

 

 

[15] Autism spectrum disorder(ASD)

 

 

[16] Webster,Feiler&Lovell

 

 

[17] Brobst,Clopton,Hendrick

 

 

[18] World Health Organization

 

 

[19] Mental health

 

 

[20] Westerman &Schonholtz

 

 

[21] Milgram &Atzil

 

 

[22] Pruchno&Wilson&Cenderson&cartwright

 

 

[23] Spannier

مقایسه طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تحریف‌های شناختی در بیماران سرطانی با افراد عادی

میراندا[3] ، گراس[4]، پرسونز[5] و هان[6] (1998 )به این نتیجه رسیدند که افراد افسرده ناکارآمدی شناختی زیادی نشان می‌دادند .به همین منظور علاوه بر درمان های جسمانی ، درمان های روانشناختی نیز از اهمیت بسزایی برخوردارند .در درمان های روانشناختی، ارزیابی شناختی مداوم برای بهبود باورها مهم است در این راستا طرح واره ها به عنوان سازوکارهای اصلی مسئول مشکلات ظاهری بیمار هستند . یک فرضیه کاری خوب درباره مشکلات ظاهری بیمار و طرح واره های زیرین به درمانگر کمک می کند ارتباط بین مشکلات را درک کند ، رفتارهای او را پیش بینی کند و مداخله های درمانی مناسبی را اتخاذ کند ، اما با توجه به اینکه طرح واره ها به آسانی در آگاهی نیستند درمانگر با تقویت اتحاد درمانی و تدوین مفهوم پردازی و شناسایی سطوح قابل دسترس شناخت ، روش خودرا آغاز می کند .  افکار خود آیند نخستین و قابل دسترس ترین سطح شناخت هستند و می توانند سرنخ هایی را برای طرح واره های فعال شده ارائه کنند(ریزو، تویت،استینویانگ،2007 ؛به نقل از مولودی و احمدی ، 1390 ).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

دو نوع اصلی خطاهای منطقی وجود دارد : تفکرافراطی[7] و تفکر اختیاری[8] . تفکر افراطی موقعی به کار می‌رود که تحریف ، در فرایند تفکر رخ دهد ، که معمولا به شکل اغراق یا کم اهمیت ساختن امور[9] تجلی پیدا می کند . در تفکر اختیاری ، هر نوع نتیجه گیری یا استنباطی بدون طی فرایند تفکر ، به دست می آید .

 

 

 

 

 

تفکر افراطی به چهار گروه تقسیم می شود : فراتر رفتن از واقعیات[10] ، سوء تعبیر واقعیات[11]، در نظر نگرفتن تمام واقعیات[12]، استفاده از تقسیم بندی دو بعدی (دو وجهی)[13] برای پدیده های پیوسته یا طیفی ، و درجه بندی اموری که قابل درجه بندی نیستند (

پروژه دانشگاهی

 فری ،1999؛ به نقل از محمدی و فرنام ،1384).

 

 

دونوع تفکراختیاری وجوددارد: بایدها[14]واستفاده ازهیجان برای تایید باورها[15]. دربایدها،جمله های ترجیحی ( ” من ترجیح می دهم به شنابروم ” ، ” ماهمگی ترجیح می دهیم که کسی ازمادزدی نکند “) تبدیل به جمله های آمرانه ی بدون دلیل می شوند : ” من باید به شنابروم ” ؛ ” اونباید دزدی کند “( ویلسون،1997).

 

 

با این اوصاف در بیماران سرطانی ضروری است مبناهای روان شناختی تأ ثیر گذار برکیفیت زندگی و روند درمانی بررسی شود و به همین منظور ضمن توجه به ویژگی‌های جمعیت شناختی بیماران ، خطای شناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه این بیماران در مقایسه با افراد سالم مورد بررسی قرار می‌گیرد. در نتیجه ، پژوهشگر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در بیماران سرطانیو افراد سالم تفاوت معناداری وجود دارد یا خیر ؟

 

 

[1].Anderson

 

 

[2]. Torner

 

 

[3].Miranda

 

 

[4].Grass

 

 

[5].Persons

 

 

[6].Han

 

 

[7]extreme thinking

 

 

[8]arbitraray thinking

 

 

[9]minimization

 

 

[10]-going beyond the fact

 

 

[11]-misinterpreting the facts

 

 

[12]-not considering all the facts

 

 

[13]-dichotomous categories

 

 

[14]-should

 

 

[15]-using emotion to verify belief

 
مداحی های محرم