وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

مقایسه سیاست ملت سازی جمهوری اسلامی ایران

نیل به چنین هویتی در پرتو سیاست های ملت سازی ممکن می شود. سیاست ملت سازی در جوامع متنوع و تاریخی و نیز در جوامع در حال گذار هم ضرورتی مضاعف دارد و هم با چالش ها و موانع جدی تری نیز روبروست. ضرورت اتخاذ سیاست ملت سازی به حدی است که در جوامع در حال توسعه اخیراً فرآیند ملت سازی را به عنوان الزام توسعه ایی شناخته اند.ادبیات مربوط به ملت سازی طی سال های اخیربیشتر معطوف به توسعه می باشد و به تعبیر دیگر گفته می شود آن نوع از ملت سازی فرجام موفقیت آمیزتر و پایدارتر خواهد داشت که از فردای شکل گیری دولت (ایجاد انسجام در ساختارهای حاکمیت نو ظهور)، توسعه به معنی جامع کلمه را در دستور کار قرار دهد.

 

واقعیت پدیده ملت سازی و گونه های مختلف سیاست های ملت سازی قدمتی تاریخی دارد اما نظریه پردازان پیرامون آن با پیدایش دولت- ملت های مدرن اروپایی و شیوع نظریه های نوسازی و توسعه مقارن شده است. در همین راستا صاحب نظران مختلف درباره مؤلفه ها و عناصر ملت، شیوه­های شکل گیری ناسیونالیسم و ملی گرایی در میان ملت ها و پرورش منش و شخصیت ملی و نسبت ملت به عنوان کل با هویت خرده ملی مثل گروه های قومی، نژادی، زبانی و مذهبی، نسبت سیاست ملت سازی با دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، خشونت یا همزیستی سیاسی و تفاوت­های سیاست­های ملت­سازی در ملت های نوپا و تاریخی نظریه های متعددی را مطرح نموده اند.

 

ملت ایران یکی از معدود ملت­های تاریخی جهان است؛ که علی رغم فراز و نشیب­های طولانی توانسته پایایی و ماندگاری خود را حفظ نماید. ایران از جمله کشورهایی است که سیاست­سازی آن از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و سیاست­مداران قرار گرفته است. اصول و پایه های سیاست ملت­سازی ایران با پیدایش انقلاب اسلامی که بر مبنای معرفتی دین محور استوار بود، در مقایسه با نظام سیاسی پیشین دستخوش تغییرات بنیادین گشته و تفاوت­های ماهوی یافت. لذا طبیعی می نمود که نظام نوپا سیاست متفاوت ملت­سازی را دنبال کند اما از سوی دیگر بروز جنگ تحمیلی در دهه 1360 ه.ش پیگیری و اجرای سیاست مدون و برنامه محور ملت­سازی را نمی داد و در عمل از پایان جنگ تحمیلی و آغاز به کار دولت موسوم به سازندگی است که تدوین برنامه­های توسعه در دستور کار نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و پس از آن در دولت موسوم به اصلاحات با تکیه بر مؤلفه ­های دیگر با بعضی بازنگری ­ها دنبال شد.

 

اینک با توجه به ملاحظات فوق پرسش اصلی تحقیق چنین است:

 

2-1-1- سوال های تحقیق

 

سؤال اصلی:

 

الگوی سیاست­های ملت­سازی در دوران سازندگی و اصلاحات چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم داشته است؟

 

سؤال های فرعی:

 

1- الگوهای مختلف سیاست ملت سازی کدامند؟

 

2- مهمترین مؤلفه های سیاست ملت سازی در دوران سازندگی و اصلاحات چه بوده است؟

 

3- شیوه های اعمال و پیگیری سیاست ملت سازی در دو دوره چگونه بوده است؟

 

3-1-1- پیشینه و ادبیات تحقیق

 

در زمینه ملت سازی در ایران بعد از انقلاب،منابع زیادی به رشته تحریر در نیامده است بلکه بیشتر در قالب مقاله ها و بیانیه­ها و مصوبه های مجلس موجود و قابل استنباط می باشد.لذا می توان گفت مطالعه موردی پیرامون  این موضوع، نو و بدیع می باشد. با این حال در این بخش می توان دو دسته از پژوهش­هایی که صورت گرفته را از هم تمییز داد:

 

الف.پژوهش هایی که مفاهیم نظری ملت، ملت سازی و ملیت را مورد بررسی قرار داده اند.

 

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

ب.پژوهش های داخلی و خارجی که بحث قومیت وقوم گرایی و اقلیت ها وتکثرگرایی را بررسی کرده اند.

 

در ذیل به بررسی اجمالی این دو دسته از پژوهش ها خواهیم پرداخت.

 

الف.پژوهش هایی که مفاهیم نظری ملت،ملت سازی، ملیت را مورد بررسی قرار داده اند.

 

– حمید احمدی، هویت، ملیت، قومیت

 

یکی از منابع معتبر درباره موضوع فوق کتاب هویت، ملیت، قومیت نگاشته حمید احمدی است.به نظر اوآنچه که باعث بی اعتنایی به مبحث ملیت در ایران شده است، تأثیرپذیری جمهوری اسلامی ایران از سیاست های رسمی انترناسیونالیسم اسلامی می باشد.ایشان در این کتاب به محور مذهب و دین توجه کردند ولی آن چه که ابن نوشته با این کتاب را متمایز می کند؛ بحث نقش دولت و سیاست­ها و تصمیمات اتخاذ شده از طرف سازمان های اجرایی کشور در زمینه عدم توجه یا توجه به مسأله ملت و ملت سازی است.

 

– کتاب مبانی هویت ایرانی از قدیر نصری

 

در این کتاب به عناصر هویت ملی و سازنده برنامه های ملت سازی مانند دین، زبان، فرهنگ و … اشاره شده است. ولی آنچه که در این منبع مغفول ماند و دراین پژوهش مطالعه می شود؛ بررسی و نقش این عناصر هویت ملی در برنامه های ملت سازی دو دولت بعد از انقلاب اسلامی است.

 

-کتاب بنیادهای هویت ملی ایرانی از حمید احمدی

 

ایشان در این کتاب توجه به مسأله دیدگاه های سنتی به هویت ملی ایران، دیدگاه های مدرن درباره هویت ایرانی و بازسازی هویت ملی ایرانی در عصر جهانی شدن پرداخته اند. در ضمن به عناصر شکل گیری ملت چون: سرزمین مشترک، نیای مشترک، تاریخ و زبان و دین مشترک و … توجه کرده اند. ولی آن چه که در این کتاب بدان توجه نشده است، عدم توجه به دولت های روی کار آمده در ایران و سیاست ها  و اقدامات آن ها و تأکید هر یک از این دولت ها به عناصر تشکیل دهنده ملت در هر دوره خاصی است. در ضمن آنچه که در این پژوهش مطالعه می شود؛ سیاست های قومی و توجه و عدم توجه به اقوام و تاثیر این امر در ملت سازی است.

 

ب) پژوهش های داخلی و خارجی که بحث قومیت وقوم گرایی و اقلیت ها وتکثرگرایی را بررسی کرده اند.

 

-کتاب کثرت گرایی فرهنگی از سی.دبلیو واتسون

 

این کتاب از جمله کتاب های لاتین و مهم در این زمینه می­باشد. نویسنده در این کتاب به مسأله ملیت- گرایی و کثرت گرایی فرهنگی و نقش رسانه ها و دین و آموزش و پرورش در فرآیند ملت سازی توجه می- کندو به تمایز میان جوامع تک فرهنگی و چند فرهنگی می پردازد و برای فهم مطالب خود را در این کتاب از مثال هایی چون؛ کشورهای چون مالزی و ایالات متحده آمریکا استفاده کرده؛ که چگونه رهبران آن کشورها توانسته اند سیاست های قومی مناسبی را اتخاذ کنند. ولی آن چه که در تمایز پژوهش من نسبت به این کتاب دیده می شود این می باشد که مسئله مورد تمرکز من بر کشور ایران می باشد وهم این که در این کتاب به تاثیر وجود نظام دموکراتیک و اقتدار گرا در فرایند ملت سازی توجهی نکرده است که در تحقیق من این رابطه دیده می شود.

 

-از دیگر کتاب های لاتین نوشته شده در این زمینه کتاب اقلیت ها و تبعیض ها از جی.ام.ورستر، فیلیپ پرل موتز است.در این کتاب توجه به مسئله حقوق اقلیت ها و دولت های قانون سالار و احقاق حقوق اقلیت ها از طریق تصویب لوایح قانونی و رفتار تبعیض آمیز گروه های اقلیت علیه گروه های اکثریت و رابطه چند گونگی قومی و فدرالیسم توجه شده است. این کتاب برای درک بهتر قومیت و سیاست های قومی به مثال های تجربی چون کشور هند و مالزی می پردازد. ولی آن چه که پژوهش من به این مطلب می افزاید نقش مذهب است که در این کتاب مجالی برای پرداختن به رابطه مذهب و ملت سازی نشده است. در ضمن مبنای مطالعات من مبتنی بر نقش مصوبات مجالس و نقش مستقیم دولت در ساختن تصمیمات قومی است.

 

-سید رضا صالحی امیری، مدیریت منازعات قومی در ایران

 

-حمید احمدی، قومیت و قوم گرایی در ایران

 

نویسنده کنار گذاشتن وابستگی های عقیدتی وتأکید بر وفاداری ملی به جامعه ایرانی را اساس قرار داده و مشارکت سیاسی و جذب همه اقشار ایرانی بدون توجه به اعتقادات مذهبی، زبانی، قومی را مطرح می کند. ولی توجه این تحقیق بر آن  است که مذهب و اسلام از عوامل وحدت بخش و تاثیر گذار بر  ملت سازی در ایران محسوب می شود و در ضمن نقش سازنده دولت ها و تصمیمات آن ها و محرومیت و توجه به اقوام در این زمینه تأثیر گذار بوده است.

 

4-1-1- محدوده تحقیق

بازنمایی اعتماد اجتماعی بین نسلی در سریال های تلویزیونی

فصل اول: کلیات تحقیق

 

 

1-1- طرح مسأله

 

 

فناوری ارتباطات و اطلاعات در مدت زمان كوتاهی كه از پیدایش آن می‌گذرد توانسته است تغییرات بسیاری را در شیوۀ کلی زندگی بشر به وجود آورد. در این میان رسانه­های تصویری – كه نمودهای آن در تلویزیون، سینما و شبكه­های توزیع و پخش فیلم­های خانگی و حتی اینترنت قابل مشاهده است- به علت تاثیرگذاری بر مخاطبان بی­شمار خود مهمترین رسانه­ها در شكل­دهی به افكار، اندیشه­ها، عادات، هنجارها و كلیه نمودهای فرهنگی هستند. رسانه­های تصویری هم تأثیر می­پذیرند و هم تاثیر می­گذارند و آنچه را كه از واقعیت موجود برداشت می­نمایند، بازنمایی می­كنند.  جهان بازنموده­ها مملو از نشانه­هاست؛ نشانه­هایی كه در پس­زمینۀ آن مخاطب با مفاهیم عمیق فرهنگی مواجه می­شود. این فرایند كه همچون حلقه­های زنجیز به طور متوالی معنا را در چرخه فرهنگ تولید و بازتولید می­كند، در هر تولیدی معنای جدید خلق و در فرایند رمزگشایی قرار می گیرد و معنای جدیدتری باز تولید می­شود (معینی­فر و محمدخانی،1390: 106).

 

 

یكی از مفاهیمی که در جامعه امروز ایران مورد چالش قرار گرفته است، مفهوم «اعتماد» است. در زبان لاتین اعتماد، اطمینان­ داشتن و اعتماد داشتن معادل Trust و Confidence مورد استفاده قرار گرفته است. در ادبیات جامعه­شناختی مفهوم اعتماد هم به عنوان ویژگی افراد، ویژگی ارتباطات اجتماعی و هم ویژگی سیستم اجتماعی با تأکید بر رفتار مبتنی بر تعاملات و سوگیری­های در سطح فردی مفهوم­سازی شده است. با این وصف، این مقوله را رویکردهای مختلفی مفهوم­پردازی کرده­اند. نخستین رهیافت بر احساسات و ارزش­های فردی تأکید دارد و بر طبق اعتماد به عنوان متغیر فردی و شخصیتی تلقی می­شود. در این برداشتِ روان­شناختی ـ اجتماعی اعتماد در ارتباط بسیار نزدیکی با مفاهیمی مانند وفاداری، دگرخواهی، صداقت، دوستی قرار می گیرد. این رهیافت یک تئوری شخصیتی در مورد اعتماد را عنوان می­نماید و به زمینه اجتماعی توجهی ندارد. بر اساس رویکردی دیگر اعتماد بیشتر به عنوان یک ویژگی اجتماعی تلقی می­شود و لذا در کالبد نهادی جامعه عملی می­گردد. اعتماد در این مفهوم منبعی اجتماعی به حساب می­آید که برای دستیابی به اهداف سازمانی استفاده می­شود.     طبق رویکرد سوم اعتماد به عنوان یک خیر جمعی با ارزش تلقی می­شود که بوسیله تعاملات اعضاء در جامعه پی­گیری می شود. بطور مثال می­توان نمود آن را در توصیفی که توکویل از اجتماع مدنی دارد مشاهده نمود که بر اساس آن اعتماد به عنوان یک مفهوم ارزشمند قابلیت آن را دارد که به شیوه­ای روش­شناختی جهت برطرف نمودن مرز بین سطوح خرد و کلان بکار گرفته شود. در این رهیافت نشان داده می­شود که اعتماد در سطح خرد چگونه به پیدایش آن در سطح کلان کمک می­کند. مثلاً هر برخورد مثبت با پزشک محلی می­تواند اعتماد ما به سیستم درمانی را ارتقاء بخشد. در این رهیافت اعتماد به عنوان یک مفهوم جامعه­شناختی با هدف تحلیل آن در سطوح سیستم و روابط بین­شخصی مفهوم­سازی می­گردد. بنابراین اعتماد مکانیسمی اجتماعی پنداشته می­شود. مطالعه اعتماد به عنوان مکانیسمی اجتماعی تعاملات مردم را با تکیه بر انگیزه­ها و باورهای آنان در کانون توجه قرار می دهد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر نحوۀ بازنمایی مقولۀ اعتماد اجتماعیِ بین­نسلی در سریال تلویزیونی ستایش است. این سریال که نیمه اول امسال (1390) در 44 قسمت از شبکه سوم صدا و سیما پخش شد توانست طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کند. شکاف نسلی، چالش­های فرد و ساختارهای اجتماعی، تحول زندگی خانوادگی در فُرم و محتوا، وجود تعارض­های ارزشی و هنجاری در حوزه­های خصوصی و عمومی، دگردیسی مقولاتی همچون «صمیمیت»، «پایبندی» و «اعتماد اجتماعی»، و غیره از جملۀ عمده­ترین مضامین این مجموعه بود. ملموس­ترین پدیدۀ اجتماعیِ بازنمایی­شده در این سریال تحول اعتماد اجتماعی در جامعۀ شهریِ ایران در سه دهۀ اخیر، پیدایش شکاف بین­نسلی و نبود مبنایی برای گفتگو و تفاهم بین افراد است. اگر این ایدۀ واتسون و هیل را بپذیریم که بازنماییِ رسانه­ای عنصری محوری در درک و تفسیر افراد از مسایل و رخدادهای اجتماعی است ( واتسون و هیل، 2006 : 248 )، در آن صورت این موضوع بسیار واجد اهمیت می­شود که سریال ستایش اعتماد اجتماعی را چگونه بازنمایی می­کند؟ در بازنمایی این مقوله از چه نوع تمهیدات فُرمی، روایی و بصری سود می­جوید؟ تصویری که این سریال از اعتماد اجتماعی ( ابعاد و خصلت­های آن، عوامل تقویت­کنندۀ آن، موانع تحقق شکلِ مطلوب آن و…) ارایه می­دهد بر چه مفروضاتی دربارۀ زندگی اجتماعی مبتنی است؟ به بیان دیگر، اعتماد اجتماعیِ بازنمایی­شده ( هم در شکلِ موجود و هم در شکلِ مطلوب آن ) در این سریال با کدام زمینه و فضای اجتماعی قرابت و سنخیت دارد؟

 

 

در این پژوهش، برای تعریف نظری و کاربردی اعتماد اجتماعیِ بین­نسلی، از روش ماکس وبر در برساخت تیپ­ایده­آل استفاده می­شود. وبر با

دانلود مقالات

 مطالعه اولیه پدیده، یک ایضاح موقت از متن ارایه می­دهد و پس از استخراج «یک­به­یک اجزای منفرد» از واقعیت اجتماعیِ مطالعه شده به تدریج تیپ­ایده­آلی می­سازد (وبر،1382 : 51 ). در برساخت تیپ­ایده­آلِ اعتماد اجتماعیِ بین­نسلی، نظریه زتومکا دربارۀ اعتماد اجتماعی که حول محور مفهوم «شدن اجتماعی» صورت­بندی شده و رویکردی تلفیقی و تاریخی به این پدیده دارد (زتومکا،1387) انتخاب شده است. سپس، در پرتو نظریه زتومکا، به تحقیقاتی رجوع می­شود که این پدیده را به طور عینی در جامعه ایران پس از انقلاب مطالعه کرده­اند و بدین­ترتیب مؤلفه­ها و شاخص­های این پدیده مشخص می­شود. این تیپ­ایده­آل در مقام یک برساختۀ تحلیلی محکی است برای شناخت و سنجش تصویری که از این پدیده در سریال مورد مطالعه ارایه شده است. از آنجا که اعتماد، هم در سطح تعاملات بین­فردی و هم در سطح نهادی و کلان، امری برساختی است، هرگونه تلاش برای تعریف، توصیف یا بازنمایی آن به واسطۀ یک متن، سوای این که خود نوعی برساخت دوبارۀ این پدیده است، مستلزم مفروض گرفتن یک­سری گزاره­ها، پنداشت­ها و آگزیوم­ها دربارۀ انسان و جامعه و تاریخ است. مسئلۀ تحقیق حاضر این است که سریال ستایش در مقام یک متن تلویزیونی چگونه این پدیده را بر می­سازد؟ در چه سطحی آن را بر می­سازد؟ کدام­یک از ابعاد و کیفیات آن را برجسته می­کند و کدام­یک را به حاشیه می­راند؟ در تصویری که این سریال از جامعه و اعتماد اجتماعیِ موجود در آن ( با هر درجه از شدت و عمقی که وجود دارد یا ندارد ) ارایه می­دهد چالش­ها و تعارض­های پیشِ روی این پدیده و راهکارهای تقویت آن کدامند؟ این پژوهش به­هیچ­وجه درصدد مقایسۀ اعتماد اجتماعیِ بازنمایی­شده در سریال ستایش و اعتماد اجتماعی آن گونه که در جامعۀ ایران واقعاً وجود دارد نیست، بلکه صرفاً در پی تحلیل و شناخت تصویری از این پدیده ( و مفروضات اجتماعی نهفته در پس این تصویر ) است که در این متن ارایه می­شود. روشن است که دستمایۀ اصلی دستیابی به این شناخت و تحلیل، فرض­ها و روش­ها و تکنیک­های جامعه­شناختی است. تأمل جامعه­شناختی در تصویری که این سریال از اعتماد اجتماعیِ بین­نسلی ارایه می­دهد، هم از این حیث که دعوی بازنمایی وضعیتِ عینی جامعه ایران را دارد و هم به این لحاظ که خود در برساختن این وضعیت عینی ذی­مدخل است، امری ضروری است.

 

 

2-1- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 

یکی از مسائلی که در توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در جوامع کنونی مخصوصاً جوامع در حال توسعه باید مد نظر قرار بگیرد مسئله اعتماد اجتماعی است. اعتماد در متن کنش­های انسان نمود پیدا می­کند و نیز تسهیل­کنندۀ مبادلات در فضای اجتماعی است. اعتماد یکی از جنبه­های مهم روابط انسانی است و زمینه­ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه می­باشد. این پدیده همچنین مبادلات را در زمینه­های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سرعت می­بخشد. در فضای مبتنی بر اعتماد ابزارهایی چون زور و اجبار برای تضمین داد و ستد کارایی خود را از دست می دهند و در عوض قصد افراد برای بازپرداخت­ها و اعتقاد به درستکاری افزایش می­یابد. اعتماد کار بازار را رونق می­بخشد. اعتماد اجنماعی به منزلۀ یک جزء اصلی سرمایه اجتماعی مطرح بوده و به عنوان شاخص اصلی سرمایه اجتماعی با کارکردهای متعدد اجتماعی، سیاسی و روانشناختی نقش مهمی را در ایجاد و حفظ و استحکام نظم و همبستگی اجتماعی و مشارکت و تعاون و توسعه اجتماعی بر عهده دارد. افزون بر این، اعتماد از عناصر مؤثر در پذیرش و همدلی اجتماعی محسوب می­شود، که این خود زمینۀ سازگاری و همنوایی هر چه بیشتر اعضای جامعه را فراهم می­سازد. به واسطۀ اعتماد کردن، امکانات و فرصت­هایی برای طرفین در جامعه پدید می­آید که در صورت عدم آن شاید آن امکانات و فرصت­ها به آسانی از بین برود. در حقیقت با اعتماد روابط جدیدی ایجاد می­شود که قبلاً وجود نداشته است. همچنین اعتماد پیوستگی فرد به اجتماع را قوی­تر کرده و ضمن کمک به پیدایی احساس هویت سبب انسجام گروهی می­شود. از سوی دیگر، بی­اعتمادی در جامعه باعث کاهش انسجام و پیوستگی و همچنین پائین آمدن مشارکت افراد در جامعه می­شود. با توجه به این موارد می­توان نتیجه گرفت که اعتماد اجتماعی به عنوان یک مقوله اجتماعی از مسائل اساسی بوده و واجد اهمیت بسیاری است و نمود آن در تمام سطوح جامعه متبلور است.

عکس مرتبط با اقتصاد

در جامعۀ ایرانِ بعد از انقلاب، تحولات بنیادینی در سطح ارزش­ها، هویت­ها و سبک­های زندگی اتفاق افتاد. اساساً انقلاب ایران تلاشی بود برای ایجاد جامعه­ای با منظومه ­های ارزشی و ترکیب ­بندی ­های هویتیِ نوین که بنا بود اَشکال جدیدی از تعامل اجتماعی بین انسان­ها برقرار سازد. نقطۀ ثقل این تعاملات اجتماعی در این گفتمانِ ارزش­مدار، اعتماد اجتماعی و کرامت انسان بود. اما به دنبال رخداد انقلاب، و به موازات تحولات اقتصادی و صنعتی و شهری در دهه ­های هفتاد و هشتاد، اَشکال دیگری از تعاملات و همبستگی­های اجتماعی در جامعۀ ایران پدید آمد که لزوماً با آنچه در گفتمان ارزش­مدارِ دهۀ شصت تصویر می­شد، یکی نبود. فراز و فرودهای میزان و کیفیت اعتماد اجتماعی در جامعۀ ایران، و پرداختن به چیستی و چرایی و چگونگی تحول این پدیده، مسئلۀ در خور توجهی است. اما آنچه پرداختن به آن از دید این تحقیق واجد اهمیت و ضرورت بسیار است کیفیت اعتماد اجتماعی بین نسل­های مختلفی است که امروزه در جامعۀ ایران کنار هم زندگی می­کنند. آیا آدمیانی که سوبژکتیویته و هویت آنها در تعامل با وضعیتِ عینی و فضای گفتمانیِ دهۀ شصت شکل گرفت، با نسلی که پس از سازندگی و در فضایی عمدتاً شهری و مدرن رشد کرد، قادر به تفاهم و گفتگو هستند؟ نظر به این که در فضای امروزین جامعۀ ایران سخن از شکاف نسل­ها و تعارض ارزش­ها و هنجارها می­رود، بررسی این مسئله که رسانه­ ها چه تصویری از پدیدۀ اعتماد اجتماعی در این وضعیت به مخاطبان­شان ارایه می­دهند، بسیار حائز اهمیت است.

شبیه سازی دینامیک ملکولی استخلافات پورفیرین

پورفیرین­ها گروهی از ترکیبات آلی هستد که در طبیعت به صورت های مختلفی وجود دارند. یکی از معروف ترین پورفیرین­های شناخته شده، هم می باشد که همان رنگدانه ی موجوددر سلول­های خون است و کوفاکتور سلول­های هموگلوبین است. آن ماکرو سیکل­های هترو سیکلی است که از ٤ واحد پیرول تغییر یافته تشکیل شده است و اتم کربن آلفا­ی آن از طریق پل­های متین به هم متصل شده­اند ]1.[

 

 

هر چند که کمپلکس­های پورفیرین طبیعی برای زندگی ضروری هستند ولی پورفیرین­های سنتزی کاربرد­های محدود تری دارند. به عنوان نمونه کمپلکس­های مزو-تترا فنیل پورفیرین، انواع مختلف واکنش­ها را در سنتز آلی کاتالیز می­کنند ولی هیچ کدام از آن ها ارزش کاربردی ندارد. ترکیبات پورفیرینی در بلوک­های ساختمانی سوپرا ملکولی و الکترونی ملکولی مورد توجه زیادی قرار گرفته­اند. فتالوسیانین­ها که ساختار مشابه با پورفیرین دارند در مصارف تجاری به عنوان رنگ­ها و کاتالیزور­ها به کار می­روند. رنگ­های پورفیرینی سنتزی که در طراحی سل­های خورشیدی به کار می­روند موضوع جدید تحقیقات پیشرفته است. ساختار ملکولی پورفیرین در سال 1912 توسط کاستر پیشنهاد شد ]2[. در آن زمان تصور می­شد که چنین حلقه بزرگی ناپایدار است تا اینکه در سال 1929 فیشر[1] توانست با سنتز پروتوهم[2]  این ساختار مولکولی را برای پورفیرین تایید کند [3]. ساده­ترین ساختار پورفیرین که فاقد استخلاف­های جانبی می­باشد و پورفین[3] نامیده می­شود که در شکل 1-1 نشان داده شده ­است.

 

 

1-2- خواص پورفیرین­ها

 

 

پورفیرین­ها آروماتیک هستد و به دلیل آروماتیسیته از قانون هوکل پیروی می­کنند. دارای 4n+2=π الکترون هستند که در ماکروسیکل مستقر شده است. بنابر این ماکروسیل­ها، سیستم های فوق العاده مزدوج هستند در نتیجه ی این امر، باند­های جذبی قوی در ناحیه­ی مرئی دارند و شدیدا رنگی می­باشند. اندازه­گیری گرمای سوختن و طیف بینی NMR پورفیرین­ها، آروماتیک بودن آن­ها را نشان می­دهد[4]. نام پورفیرین از کلمه ی یونانی purple به معنای بنفش آمده است. ماکروسیل آن ٢٦الکترون پای دارد.

 

 

امروزه داده­های بلور­شناسی نشان می­دهند که مولکول پورفیرین به طور کامل سخت و انعطاف­ناپذیر نیست، بلکه یک سیستم انعطاف پذیر با سد انرژی پایین برای تغییر شکل­های خارج­صفحه­ای[4]­ است و شکل هندسی آن به طور قابل توجهی تحت تاثیر برهم کنش­های بلوری بین مولکولی می­باشد به طوری که ساختار پورفیرین کاملا مسطح[5] بوده و ساختار تترافنیل پورفیرین کاملا چین­خورده[6] می­باشد [5].

 

 

با جایگزینی گروه­های مختلف در موقعیت­های مختلف β پیرولی یا مزو، از مولکول پورفین به پورفیرین می­رسیم. از طرفی ویژگی الکترونی استخلاف­ها از جمله الکترون کشندگی یا الکترون دهندگی سبب تغییر خواص پورفیرین­ها می­شود [6]. ترکیبات پورفیرینی که دارای دو هیدروژن بر روی نیتروژن­ها هستند، باز آزاد[7] نامیده می­شوند (شکل ١-2 الف). افزایش یک پروتون، منجر به تشکیل مونواسید[8] یا مونوکاتیون (شکل ١-2 ب) می­شود و افزایش یک پروتون دیگر، تشکیل دی­اسید[9] یا دی­کاتیون (شکل ١-2 ج) را می­دهد که در آن پورفیرین دارای بار ٢+ است. پورفیرین­ها می­توانند با از دست دادن دو هیدروژن خود در حالت باز آزاد، به صورت دی آنیون درآیند که در فرم دی­آنیون قادرند با یون­های فلزی ٢+ و ٣+ کمپلکس­های فلزی پورفیرین­ها را تشکیل دهند.

 

 

             ج)                                          ب)                                            الف)

 

 

شکل(1-2)- ساختار پورفیرین  الف) باز آزاد ب) مونواسید ج) دی اسید

 

 

1-3- پورفیرین­ها و ترکیبات مرتبط

 

 

پورفیرین بدون فلز در حفره اش نیز باز آزاد نامیده می­شود. بعضی از پورفیرین­های حاوی آهن هم نامیده می­شوند. هم حاوی پروتئین ها هموپروتئین­ها می­باشد که به طور گسترده­ای در طبیعت یافت می­شود. هموگلوبین و میوگلوبین دو پروتئین پیوندی اکسیژن هستند که حاوی پورفیرین­های آهن دار می­باشند. چندین هتروسیکل دیگر در ارتباط با پورفیرین وجود دارد. این هتروسیکل­ها شامل کورین­ها، کلرین­ها، باکتریو­کلرفیل­ها و کورفین­ها می­باشد.

 

 

از شبه پورفیرین­های طبیعی می­توان به کورین­ها[10] شکل(١-3) اشاره کرد. کورین­ها ماکروسیکل­هایی متشکل از چهار حلقه پیرولی هستند که از چهار اتم نیتروژن خود برای اتصال به فلز استفاده می­کنند. کورین­ها در این حالت تقریبا شکل مسطح مربعی دارند.  تفاوت اصلی کورین با پورفیرین، نبود یک اتم کربن متین است که اتصال دهنده دو تا از حلقه­­های پیرول است. این عامل، سبب به هم ریختن هندسه فلز مرکزی است و نیز باعث به وجود آمدن برخی خواص جالب برای کمپلکس مذکور است.

 

 

شکل(1-3)- ساختارکورین

 

 

کلرین­ها بیشتر احیا شده، هیدروژن بیشتری نسبت به پورفیرین دارند و زیر واحد پیرولینی دارند. این ساختار در کلروفیل رخ می­دهد. جایگزینی دو زیر واحد از چهار زیر واحد پیرولی با زیر واحد پیرولینی، منجر به باکتریوکلرین­ها می­شود که در باکتری­های فتوسنتز کننده یافت می­شود. پروتوپورفیرین[11] (شکل١- 4) یکی از فراوان­ترین پورفیرین­های موجود در طبیعت است. از جانشین کردن کربن­های ٥، ١٠، ١٥و٢٠

پروژه دانشگاهی

 پورفین با نیتروژن و اتصال حلقه­های پیرول با چهار حلقه بنزن ترکیب معروف رنگی، به نام فتالوسیانین (شکل١-5) حاصل می­شود. دو ترکیب مهم دیگر موجود در طبیعت کلروفیل[12] (شکل١-6) و ویتامین B12 [7] (شکل١-7) می­باشند.

 

 

ماکروسیکل­های تتراپیرولی، که پورفیرین­ها دسته­ای از آنها هستند، در طبیعت جهت اتصال فلز در سیستم­های آنزیمی و کمپلکس­های مربوطه استفاده می­شوند و عهده­دار کارهای زیادی هستند. توانایی کاتالیزوری پورفیرین­ها به وضعیت الکترونی فلز مرکزی، هندسه حلقه پورفیرین و طبیعت لیگاندهای محوری بستگی دارد [8].

 

 

شکل(1-4)- پروتوپورفیرین

 

 

شکل(1-5)- فتالوسیانین

 

 

شکل(1-6)- کلروفیل                            شکل(1-7)- ویتامینB12

 

 

کمپلکس­های پورفیرین با آهن، کبالت، منگنز، مس و نیکل به عنوان فعال کننده O2 شناخته می­شوند و فعالیت آنها در شیمی آلی فلزی بررسی شده است. به عنوان مثال می­توان از سیستم­های پورفیرینی استفاده ­شده در اکسایش کاتالیزوری از طریق اتصال با O2 نام برد. سیتوکروم ٤٥٠P-، یک پورفیرین آهن موجود در سیستم­های زیستی، از مهم­ترین آنزیم­های اکسنده مورد مطالعه ­است. این آنزیم مدلی برای اکسایش­های شبه­زیستی[13] است [8].

 

 

با در نظرگرفتن مطالعات مربوط به مشتقات گوناگون پورفیرین­ها، فاصله­ها و زاویه­ها در اسکلت پورفیرین مقدار تقریبا ثابتی می­باشد. پورفیرین مسطح با توجه به قاعده زاویه و فاصله یک محور تقارن درجه چهار دارد.

 

 

پورفیرین­ها شامل انواع مسطح و تغییرشکل­یافته می­باشند. این ماکرومولکول­ها دارای خاصیت انعطاف­پذیری هستند. پورفیرین در حالت مسطح در پایین­ترین سطح انرژی خود قرار دارد. از آنجا که انرژی کمی برای تغییر شکل پورفیرین لازم است، تحت شرایط مختلف نمی­توان ساختار آن را به سادگی پیش­بینی کرد. همچنین ساختار پورفیرین در محلول به دلیل نامشخص بودن برهم­کنش­های دقیق آن با حلال قابل پیش­بینی نیست.

 

 

1-4- یونیزه شدن پورفیرین­ها

 

 

با افزایش قدرت الکترون کشندگی زنجیره­های جانبی پورفیرین خاصیت بازی آن کاهش می یابد. هسته پورفیرین با دو اتم نیتروژن پیرولینی (=N–) که توانایی جذب پروتون را دارند، به عنوان یک مرکز بازی دو ظرفیتی و با دواتم نیتروژن NH) –) پیرولی، که توانایی از دست دادن پروتون را دارند، به عنوان یک مرکز اسیدی دو ظرفیتی عمل می­کند. بنابراین هسته پورفیرین می­تواند هر دو نقش اسیدی و بازی را ایفا کند.

 

 

پورفیرین­ها به عنوان اسیدهای خیلی ضعیف عمل می­کنند. حالت­های خنثی حتی درمحلول های هیدروکسید سدیم غلیظ پایدارند ولی در حضور سدیم آلکوکسیدها، طیف جذبی حضور دی­آنیون را نشان می­دهد. قدرت بازی نیتروژن­های پیرولینی، از طریق یک ساختار رزونانسی، تحت تاثیر زوج الکترون­های غیر پیوندی نیتروژن­های پیرولی قرار می­گیرد.

 

 

1-5- عوامل موثر بر فعالیت پورفیرین­ها

 

 

بسیاری از مطالعات انجام شده که به بررسی تاثیر عوامل موثر بر فعالت پورفیرین ها پرداخته است. تقریباً تمام واکنش‌هایی که توسط آنزیم­ها کاتالیز می‌گردند توسط متالوپورفیرین‌ها نیز کاتالیز می‌شوند. گزارش­های زیادی در مورد واکنش‌های هیدروکسیل­دار کردن هیدروکربن‌های اشباع، اپوکسایش آلکن‌ها، اکسیژن­دار کردن آلکین‌ها، اکسایش سولفیدها، هیدروکسیل­دار کردن ترکیبات نیتروژن‌دار، اکسایش الکل‌ها و آلدئیدها و بسیاری از واکنش‌های دیگر وجود دارد. مهم‌ترین این عوامل موثر عبارت است از پایداری متالو پورفیرین، نوع گونه حدواسط تشکیل شده، تاثیر استخلافات گروه های مختلف با وضعیت‌های متنوع الکترونی و فضایی بر روی حلقه پورفیرین  که ممکن است اتصال به حلقه‌های پیرولی یا حلقه‌های فنیلی باشد، اثر فلز مرکزی، تاثیر نوع اکسنده، – اثر لیگاندهای محوری[14] متفاوت از نظر الکترونی و فضایی و همچنین اثر غلظت لیگاند محوری به ‌کار رفته و اثر حلال که مورد توجه زیادی قرار دارد.

 

 

-6- تجمع پورفیرین

 

 

فرایند تجمع ملکول­های رنگ دانه مربوط به طبقه­ی پورفیرین­ها و فتالو سیانین­ها در زمینه­های مختلف شامل فوتو­شیمی، بیوشیمی و الکترونیک نوری توجه زیادی را به خود جلب کرده است ].10-16.[ کنترل تجمع رنگدانه با هندسه­ی سازمان یافته خاص یکی از اهداف پیشرفت دانش بسیاری از واحد­های جمع آوری نور در فتوسنتز است. معیار اصلی برای فرآیند تجمع، نوع بر هم کنش­های غیر کووالانسی شامل تاثیرات خارجی و محیطی است که فرایند رخ می­دهد. توازن این بر هم کنش­ها می­تواند نوع تجمی که رنگدانه می­تواند در مجموعه­ی سوپرا ملکول مفروض فرض کند را تعیین کند.

طراحی مرکز تحقیقات و توسعه بیونیک

       در فرهنگ بریتانیا واژه بیونیک، “ساختسیستم­های مصنوعی که دارای برخی از ویژگی­های موجودات زنده هستند” تعریف شده است. متشابه بودن واژه بیونیک و بیولوژی (زیست­شناسی) ما را متوجه ارتباط این علم با موجودات زنده می­کند. در ابتدای امر، بیونیک به کاربردهای علمی منحصر می­شد و طرح­هایی را که اساس شکل­گیری آن­ها موجودات زنده بودند بررسی می­کرد. در بازه زمان تعریف جامع­تری بدست آمد: “بیونیک عبارت است از هنر بکار گرفتن دانش سیستم­های زنده برای حل مسائل فنی”. این تعریف مبین این است که بیونیک از ابتدای حیات انسان همواره با ما همراه بوده و بسیاری از پژوهشگران پیش از آن که بیونیک به این نام معروف شود، آن را بکار گرفته­اند. می­توان گفت بیونیک یک انضباط بین علمی است که برای بهبود طراحی، ساخت ابزارها و ماشین­های مورد استفاده بشر، بکار گرفته می­شود و دستاوردهای بسیار سودمندی به بشر داده است. هدف اصلی و پرفایده از بکارگیری این دست­آوردها این است که به جای بازآفرینی از موجودات زنده، اصول و قواعد طبیعت و سازگاری آن­ها با یکدیگر مورد مطالعه قرار گیرد. به بیان ساده­تر، بیونیک تأکید بر استفاده­ی صحیح از منابع طبیعی و عدم تخریب محیط زیست دارد. هم چنین با نیم نگاهی به مسائل فنی و تکنولوژیکی خواستار طراحی به روش طبیعت است.

عکس مرتبط با محیط زیست

       از دیدگاه بیونیک ساده­ترین راه برداشت از طبیعت، تقلید صادقانه از مدل است. هم­اکنون بیشتر موجودات زنده حاصل دو میلیارد سال تکامل تدریجی هستند که در این بازه زمانی بسیار طولانی، طبیعت هر موجودی را که با هدف نهایی خلقت سازگاری نداشته از میان برداشته است. بنابراین طرح­هایی که شبیه موجودات زنده هستند از این تجربه عظیم بهره­مند می­شوند. از طریق مطالعه فرآیند تکامل می­توان به اطلاعات زیادی دست یافت و در علوم مختلف از آن بهره جست. یکی از این علوم معماری است. بیونیک کمک بسزایی به معماران می­کند. یکی از دیدگاه­های معماران پیرو این سبک این است که “ما در ساختمان­ها زندگی می­کنیم، کار می­کنیم و با دیگران تعامل می­کنیم و به نوعی ساختمان­ها باید به عنوان پوستیبرای انسان باشند.” علاوه بر این ساختمان­ها باید کیفیت زندگی را افزایش دهند و به شرایط محیطی زمین نیز نیم­نگاهی داشته باشند. 

 

 

ضرورت طرح­

 

 

       معرفی علم بیونیک به عنوان یکی از سه علم برتر دنیا از یک طرف و از طرفی ناکارآمدی و بهینه نبودن برخی ساخته­های دست بشر ما را به سمتی سوق می­دهد که از تجربه طبیعت در زمینه­های مختلف یاری بگیریم. برای رسیدن به این اهداف ضروری است تا مرکزی برای تحقیقات و گسترش این علم در جامعه ایجاد شود، تا از طرفی به شناخت نظام طبیعت پرداخته و از طرف دیگر به گسترش کاربرد آن در علوم مختلف کمک نماید. در این راستا دانشگاه شیراز به عنوان یکی از قطب­های قدرتمند علمی و پژوهشی کشور و سابقه درخشان آن در علوم طبیعی و مباحث تکنولوژی، بستری مناسب را برای تحقیق این امر مهیا می­سازد.

 

 

1-2- طبیعت به عنوان منبع خلاقیت و نوآوری

 

 

        در گذشته بهره برداری از طبیعت تنها برای استفاده به عنوان یک عامل تولید­کننده بود ولی امروزه به صورت گسترده از منابع آن برای یافتن راه­حل­های خلاق برای مسائل فناورانه استفاده می­شود.

 

 

طبیعت بدلیل ویژگی­های خاصی که دارد به عنوان یک منبع ویژه برای رشد و توسعه خلاقیت و نوآوری می­باشد. عمده­ترین این ویژگی­ها عبارتند از:

 

 

1- سیستم­های زیستی میلیون­ها سال است برای توسعه و تکامل بهینه شده­اند.

 

 

2- آن­ها به صورت چرخه­هایی از مواد هستند که پشت سر هم با یکدیگر ترکیب شده و مواد زائد را مصرف می­کنند.

 

 

3- سیستم­های زیستی بر مبنای اصل خود سازمان­دهی[1] کار می­کنند (سیستم­هایی که خودشان تولید، تنظیم، تولید نسل و بهینه­سازی می­کنند).

 

 

4- سیستم­های زیستی در اثر عوامل تکاملی در جهت افزایش بهره­وری توسعه پیدا کرده­اند. برای مثال گیاهان می­توانند نیازهای خود را کاهش دهند، تهیه آب را بهبود بخشند، بهتر از نور استفاده کنند و در شرایط ناسازگار مقاومت بیشتری از خود نشان دهند.

 

 

5- سیستم­های زیستی می­توانند با جذب حداقل انرژی زنده بمانند و تولید نسل کنند.

 

 

6- سیستم­های زیستی دارای توانایی برای نو شدن و ایجاد دوباره اجزاء خود می­باشند بدون اینکه تغییری در ساختار اساسی آن­ها ایجاد شود.

 

 

7- سیستم­های زیستی شامل تعداد کمی از عوامل اساسی هستند که با یکدیگر در یک راه همکاری می­کنند و تعداد زیادی از عملکردهای حیاتی را می­توانند تولید نمایند (اصل حداقل نیروی مصرف شده).

 

 

اهمیت ساختارهای زیستی در حوزه فناوری از سال 1960 به بعد افزایش یافته و از همین سال نیز بیونیک به صورت یک علم ویژه درآمده است و امروزه بر اهمیت بیونیک افزوده می­شود. (علیرضا منصوریان و سید مهدی گلستان هاشمی، ص40 و 41)

 

دانلود مقالات

 

 

 

-3- تعریف علم بیونیک

 

 

 بیونیک[2] از ترکیب دو کلمه زیست­شناسی[3] وتکنیک[4] تشکیل شده است ودر فرهنگ لغت­های مختلف “بیونیک” را با تعابیر مختلفی معرفی کرده­اند. فرهنگ لغتوبستر[5]بیونیک را کاربرد اصول زیست­شناسی برای مطالعه وطراحی سیستم­های مهندسی توصیف نموده است.طبق تعریف جانین بنیوس[6] (1997)، نویسنده کتاب بیومیمیکری[7]، بیونیک علم مطالعه مدل­های طبیعت و الهام گیری از این طرح ها و فرایند­ها برای رفع مشکلات انسانی است.

 

 

ورنر ویلینسکی[8]، پژوهشگر آلمانی دانش بیونیک بیان می­دارد که علم بیونیک از قوانین تکاملی طبیعت که از میلیون­ها سال قبل بدون وقفه وسر سوزنی توقف و با دقت خاص یک ساعت اتمی پیاده شده­اند تبعیت می­کند و به عنوان سازنده­ترین منبع الهام الگو می­شوند ومورد تقلید قرار می­گیرند.

 

 

یکی از مهم­ترین رسالت­های متخصصان بیونیک آن است که با دیگر متخصصان این علم در سایر نقاط جهان ارتباط برقرار کنند.

 

 

متخصصان بیونیک در مورد مشکلات موجود، از قبیل تغییرات آب و هوا ، بروز شکاف در لایه­ی ازن، رو به پایان رفتن ذخایر انرژی،نابودی محیط­های زندگی، افزایش رو به رشد قحطی و گرسنگی در جهان سوم، راه­حل­های علمی و عملی در نظر دارند. فراورده­های صنعتی همواره احتیاج به تجدید نظر دارند. در واقع آنها را باید به گونه­ای تولید کرد که دوستدار محیط زیست باشند وبین آنها و طبیعت هماهنگی باشد.

 

 

مهندسی خلاقیت بیونیکی را می­توان به عبارتی علم استفاده از نتایج تکاملی زیست­شناسی دانست. ایده­ی بیونیک بر این حقیقت استوار است که تکامل به طور مداوم در طبیعت در حال انجام است وفناوری های حیات بهترین حالت و نظم را با یکدیگر دارند. به همین جهت لازم است برای فناوری­های مدرن از حالت­های تکاملی حیات الگوبرداری شود.

 

 

بیونیک رویکرد خلاقی است که به مسائل موجودات زنده و ماشین­ها از طریق گرد­آوری پژوهش­های زیست­شناسان، روانشناسان، ریاضی­دانان، مهندسان و ………. می­نگرد. بیونیک محدود به رشته­ای خاص نیست، بلکه برای بخش گسترده­ای از مسائل قابل اجراست.بیونیک رفتار مکانیسم­های زنده را به طور منظم بررسی می­کند به نحوی که اصول کشف شده از این مطالعه را می­توان در سیستم­های دست­ساز بشر استفاده نمود. البته کاربرد بیونیک به میزان تفاهم و همکاری بین رشته­ای میان متخصصان بستگی دارد که می تواند موجب پیشرفت روز افزون فناوری­ها گردد.

 

 

عده­ای بیونیک را هنر به کار گرفتن دانش سیستم­های زنده برای حل مسائل تکنیکی می­دانند، هدف از علم بیونیک تولید ماشین­ها و مواد پیچیده­تر به وسیله­ی تقلید از طبیعت است. طبیعت بدون ایجاد آلودگی محصولاتی تولید می­کند که از لحاظ کاری بسیار بهتر از تولیدات دست­ساز بشر عمل می­کنند. برای مثال در مقیاس برابر، استخوان سخت­تر از فولاد است. دلیل این مهم چیست؟ پاسخ این سوال به طراحی مهندسی استخوان در سطح مولکولی بر می­گردد. پژوهشگری به نام گیت بیان می­کند که موفقیت ساختارهای زنده به طراحی و تقارن کوچک­ترین اجزای آن­ها برمی­گردد.

 

 

با نگاه دقیق­تر به کوچک­ترین اجزاء طبیعت، دانشمندان موادی را از آن جداسازی و مشخص می­نمایند ( به عنوان مثال، استخوان و ابریشم ) که از لحاظ دوام و سبکی به آن­ها رشک می­برند.

 

 

در دهه­های اخیر علاقه به تقلید از طبیعت گسترش پیدا کرده است و بسیاری طرح­ها از طبیعت الهام گرفته شده که برای پیشرفت صنایع از آن­ها استفاده می­شود. این الهام­گیری­ها، اندیشه­ها، خط تولید­ها و استراتژی­های بازاریابی را تغییر می­دهند. به همین دلیل است که شرکت­های تولیدی به الگوهای طبیعت اهمیت می­دهند و از این طریق فعالیت­های تحقیق و توسعه­ی مبتنی بر بیونیک همواره محصولات جدیدی طراحی و تولید می­کنند. اهمیت این موضوع به این دلیل است که درس­های طبیعت به طور دقیق ظرفیت تکمیل کردن نیازهای انسانی را دارند و به توسعه­ی یک دید جدید در طراحی کمک می­کنند.

 

 

جانوران و گیاهان دارای ساز و کارهای بسیار متنوعی هستند. پیچیدگی یک ویژگی حتمی و ممتاز آن­ها است. با استفاده از تکنیک­های تحلیلی پیشرفته می­توان بسیاری از این ساز و کارها را درک کرد و در توسعه­ی فناوری­های پیشرفته از آن­ها استفاده نمود. در این خصوص دکتر ویلینسکی بیان می­دارد که طبیعت چند جانبه­ترین ، عملی­ترین ، دقیق­ترین، بی­ضررترین و برای محیط زیست دوستانه­ترین راه­حل­ها را در پیش روی ما گذاشته، فقط کافی است دقت نظر داشته باشیم و آن­ها تشخیص بدهیم و سپس با داشتن درک فنی آن­ها را در صنعت پیاده کنیم و به آن­ها جنبه­ی علمی ببخشیم. به طور کلی، طبیعت با تنوع زیاد در ساختارهای کارآمد، منبع بسیار مناسبی برای الگوگیری خلاق و کشف راه­های جدید برای حل مسائل مختلف است. نمونه­های بسیار زیادی در طبیعت وجود دارد که می­توانند ابزارهای خلاق در فرآیند خلق راه­حل­ها برای مشکلات باشند. قاعده­های تکامل زیست­شناختی می­توانند برای تعیین هدف­ها و اصول عملکرد­های ساختار­ها و سازمان­ها استفاده شوند و همچنین یک مدل برای راه­حل­های تعیین شده ارائه کنند.در این حوزه­ی مهندسی خلاقیت بیونیکی با بررسی خلاقیت­های طبیعت راهکارهای ایده آلی برای فناوری و جهان مهندسی ارائه می­نماید.

 

 

به طور کلی، مهندسی خلاقیت بیونیکی در طی 3 مرحله مشکلات و مسائل فناوری را مورد بررسی قرار می­دهد:

 

 

1- بررسی مسئله، عناصر و نیازهای اساسی برای حل کردن مشکل؛

 

 

2- نمونه­هایی از طبیعت کاوش و بررسی می­شود که مشکل را حل می­کند؛

 

 

3- راه­حل طبیعت به راه­حل فناورانه تبدیل می­گردد.

 

 

پژوهشگری به نام بنیوس (نویسنده کتاببیومیمیکری) بیونیک را راهی برای ارزیابی و بررسی طبیعت می­داند که علاوه بر استخراج اطلاعات از طبیعت، یادگیری و ایده­یابی از جهان طبیعت را مورد اهمیت قرار می­دهد.

 

 

البته ایده­یابی مستلزم این نیست که تنها حیوانات و گیاهان برای به دست آوردن مواد خام مثل قندها، اسید آمینه­ها، نمک ها و …. مطالعه شوند، بلکه کنترل تشکیل و شکل دادن این مواد نیز بسیار مهم است و مکانیسم های به هم پیوستگی مواد برای شکل­گیری­های لازم، بسیار اهمیت دارد.

 

 

پروفسور وینسنت[9]، رئیس مرکز بیومیمتیک در دانشگاه ریدینگ[10]انگلستان، بیومیمتیک را استخراج طرح و ایده­یابی از طبیعت تعریف کرده است.

 

 

دکتر بنیوس[11] بیان می­دارد که انسان باید شبیه یک برگ انرژی را تحت کنترل خود درآورد، مواد غذایی همانند چمنزار تولید کند، نخ­هایی مانند عنکبوت خلق کند، کیفیت سرامیک­ها مانند صدف­­ها باشد و راه­اندازی یک تجارت مانند ایجاد یک جنگل با درختان غول پیکر در نظر گرفته شود.

بررسی رابطه متقابل جهان نگری محمود دولت آبادی و متن داستان «جای خالی سلوچ»

امروزه بررسی و نقد آثارازمنظرنظریه های اجتماعی یکی از مهم ترین رویکردهای نقد ادبی است. این نقد از طرفی اثر ادبی رامحصول و مولود حیات و محیط اجتماعی و از طرفی آن را محرک و عامل اجتماع می داند. دربرابراین نظریه، دیدگاه متن محور قراردارد که تنهابه ادبیت متن توجه می کند. لوسین گلدمن تحت تأثیر لوکاچ، نظریه ی مبتنی برشباهت ها رامطـرح می کنـد که به تحلیل رابطه ی میان جایگاه طبقاتی، جهان بینی، وشکل ادبی ومواضع سیاسی هنرمند می پردازد. به باورگلدمن «وظیفه ی نقد بازسازی بافت تاریخی متن و قرار دادن نویسنده ومتن در چارچوب ایدئولوژی طبقه ای است که اوبه آن تعلق دارد.» (مکاریک،412:1385) از نظراو، بر خلاف باور دیر پای جامعه شناسی پوزیتیویستی ومکانیستی، آنچه دراساس، جامعه شناسی ادبیات رااز همه ی دیگر شکل های نقدادبی جدا می کنداین حکم نظری است کـه:«درآفرینش هنری، یک فردبه تنهایی مورد نظـرنیست بلکه اثر، بیان نوعی آگاهی جمعی است که هنرمند با شدتی بیش از اکثر افراد در تدوین آن شرکت می ورزد.» (گلدمن،69:1381)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

اوبرای لفظ ومعنی رابطه ای متقابل درنظرمی گیردو براساس نظریه ی ساختار گرایی تکوینی میان متن اثروجهان نگری پدیدآورنده ی آن رابطه ای متقابل ایجادمی کند.

 

 

در این پایان نامه درنظراست یکی از داستانهای محمود دولت آبادی «جای خالی سلوچ»  براساس نظریه ی «ساختارگرایی تکوینی» لوسین گلدمن موردتحلیل وبررسی قرار گیرد.

 

 

2-1- چارچوب نظریه تحقیق

 

 

جامعه شناسی ادبیات درواقع در یک نگاه کلی در پی  برقرارکردن کردن رابطه بین ادبیات وعناصر اجتماعی است؛ و به دانستن این نکتـه توجه دارد که «مسائل اجتماعی و منافع گروهی چگونه درسطوح معنایی ونحوی و روایی چفت وبست می یابد.»(تادیه،1378 :201)

 

 

   درجامعه شناسی ادبیات به طورخاص دو جریان وجوددارد، یکی جریان معمول پوزیتیویستی یاهمان شیوه ی مشاهده ی تجربی که باهرگونه چشم انداز تاریخی مخالف است و تنها متن و جزئیات آن را مورد توجه قرارمی دهد ودیگری جریان دیالکتیکی که هرگونه تمایز میان جامعه شناسی و تاریخ را رد     می کند.

 

 

گلدمن، ازمیان دوشیوه ی معمول جامعه شناسی ادبیات، شیوه ی دیالکتیکی وغیرمستقیم رابر         می گزیند. یکی ازاصول مسلم وبنیادین هراندیشه ی دیالکتیکی آن است که درعلوم انسانی، همه ی   پژوهش ها به طور ضمنی یاآشکار، برخی موضع گیری هاو ارزش گذاریهای آغازین ومقدماتی و نه پیشین را مبناقرار می دهنـد.(گلدمن، 227:1381) بر اساس اندیشه ی دیالکتیکی «هیچ گاه نه عزیمت گاه های ثابت وقطعی وجود دارد ونه مسائل قطعاًحل شده واندیشه، هـرگزمسیرمستقیم را نمی پیمایدزیراحقیقت جزیی، معنای راستین خودرا نمی یابد مگر از رهگذرجایگاهش دریک مجموعـه، همان گونه که مجموعه نیز شناخت پذیر نیست مگراز رهگذر پیشرفت در شناخت حقایق جزیی. بدین ترتیب سیر حرکت شناخت به طور نوسانی دائم بین اجزاوکل که باید متقابلاً یکدیگر را روشن کنند نمودار می شود.» (گلدمن ،190:1376)

 

 

 از نظر گلدمن «کوشش برای درک آفرینش فرهنگی، مجـزا از مجموعه ی زندگی درجامعه ای که بستراین آفرینش است همان قدر بیهوده است که کوشش شود نه به طور موقت وبه اقتضای تحلیل، بلکه به شیوه ای بنیادین و پایدار، واژه را از جمله یاجمله را از گفتار بیرون کشید.»(گلدمن ،229:1381) گلدمن، جایگاه وحدت وانسجام درآگاهی جمعی (جهان نگری)را بسیارمهمتراز جایگاه آن در ساختارهای جمعی ایدئولوژیکی می داند؛ اوبه عنوان یک پارامارکسیست دنبـاله رو این نظرانگلس بودکه :«محتوای اجتماعی وعینی اثر ممکن است مغایر با نیات عمیق هنرمندباشدو چیزی بیش ازاصل وریشه ی طبقاتی اورا بیان کند.» (مارکوزه،5:1379) به همین دلیل او درمهم ترین اثرخود(خدای پنهان،1955) به بررسـی روابط میان ساختار معنا و ساختار فراگیری که جهان نگری اشراف جامگان فرانسه ی سده ی هفدهم است می پردازد. بنا براین «معناوارزش هراثرهنری به یک گروه اجتماعی وبه طورعام تر به ساختار اجتماعی ای نسبت داده می شود که به طورتاریخی شکل گرفته است.»(مکاریک، 345:1385)

 

 

گلدمن دو فرایند شناختی مکمل رادر جریان تحلیل مد نظر دارد:دریافت و تشریح. دریافت فرایندی عمیقاًعقلانی است و عبارت است از «توصیف مناسبات اساسی سازنده ی یک ساختار معنادار.» (گلدمن ،241:1381) و تشریح عبارت است از «گنجاندن یک ساختار معنا دار در ساختاری گسترده تر که ساختار نخست یکی از عناصر سازنده ی آن است.»(همان). دو کلیتی که درفرایندهای دریافت وتشریح ازهمه مهمتر هستند، ساختار معنادار و جهان نگری است. با توجه به این فرایند دوگانه «هر توصیفِ تکوینی – دریافتیِ یک ساختار، درواقع نوعی تشریح ساختارهای جزئی سازنده ی آن است و باید با توصیف ساختارگسترده ای که آن را به طـور بی واسطه در بر گرفته، تکمیل شود. چنین توصیفی درحکم تشریح ساختار نخست ودریافت ساختار دوم است.» (گلدمن،242:1381)

 

 

به طور خـلاصه می توان گفت که: دریافت و تشـریح فرایندی واحدند که به دو چارچوب استنادی مختلف مـربوط می شوند و به بررسی رابطـه ی متقابل میان اجزای تحقیق (صورت اثر) وکلیت آن (محتواوجهان بینی طبقه) می پردازند؛ یعنی در ابتدا ساختار معنادار اثرادبی وجهان نگری نویسنده را آشکار می کنند ودرنهایت به ساختاری گسترده تر کـه همان طبقه ی خاص نویسنده است دست می یابندو پس ازآن تأثیر جهان نگری این طبقه را بر شکل وساختار اثرادبی مورد بررسی قرار می دهد.

 

 

رمان «جای خالی سلوچ» باتوجه به گرایش های اجتماعی نویسنده، قابلیت تحلیل براساس این نظریه را دارد. تحولات دهه ی چهل وپنجاه، شکاف عمیق بین طبقه مرفه وفقیر، تعارض مداوم بین خان ورعیت و ازهمه مهمتر دگرگونی هایی که در اثراصلاحات ارضی معروف شاهی گریبان گیرروستاییان گردید، موجب فروپاشی اقتصاد روستایی ودر نتیجه بی خانمانی، کوچ و فرار دسته جمعی آنهابه سوی شهرهاشد. دراین گریز برخاسته ازتباهی اقتصاد وارداتی امپریالیستی حوادث تلخ وناگواری پیش می آید. درچنبرمشکلات این حوادث چنان تلخکامی ای را درزندگی مردم شاهدهستیم که می توان هزاران رویداد را تصویرکرد که بیانگر جلوه هایی ازکوشش و تلاش دردمندانه انسان هایی است که درعمق بافت این تحولات دست وپا زده اند.

عکس مرتبط با اقتصاد

دراین رساله کوشش خواهد شد تا با کشف ساختار معنادار این اثر، جهان نگری وطبقه ی اجتماعی نویسنده ی آن آشکار شود. بعدازآن تأثیرگذاری این طبقه ی اجتماعی خاص برمتن اثرمورد بررسی قرار خواهدگرفت؛ و به طورکلی به بررسی رابطه ی متقابل بین متن ومحتوا

پایان نامه های دانشگاهی

 وجهان بینی نویسنده پرداخته خواهد شد.

 

 

3-1- پژوهش های علمی انجام شده قبلی در ارتباط با پایان نامه:

 

 

1- گلدمن درمهم ترین اثرخود«خدای پنهان»به بررسی روابط میان ساختارمعنا در تراژدی راسین و ساختار فراگیری که جهان نگری اشراف جامگان فرانسه سده ی هفدهم است، می پردازد.

 

 

2- دکتر جمشید م .ایرانیان درکتاب «واقعیت اجتماعی وجهان داستان» براساس نظریه ی«ساختار گراییی تکوینی» به بررسی داستان های «زیبا»، «بوف کور»، «حاجی آقا»، «غرب زدگی »، «مدیرمدرسه» و«نفرین زمین» می پردازد وهر یک از این داستان ها را در دوره ی تاریخی واجتماعی خاص خود مورد بررسی قرار می دهد.

 

 

3- مقاله ایی تحت عنوان «رابطه ی متقابل متن اثـر و جهان نگری پدیدآورنده ی آن» به راهنمایی  دکترغلامرضا پیروز نگاشته شده است. این مقاله با تکیه برنظریه ی ساختارگرایی تکوینی گلدمن به بررسی رابطه ی متقابل جهان نگری جلال آل احمد ومتن داستان «مدیر مدرسه» پرداخته است. در این مقاله جلال آل احمد جزء طبقه ی«نویسندگان روشنفکرتند رو» محسوب شده وانعکاس جهان نگری نویسنده  بر متن داستان، به صورت جمله های تند و کوتاه، کاربرد دشنام و کنایه … عنوان شده است؛ ودرپایان حساسیت نویسنده نسبت به مسائل پیرامون وصراحت وتندروی اورا در برخورد با امـور، دلیلی بر«شتاب زدگی وعصبی بودن متن داستـان» می داند.

 

 

4- سامره اردشیری، در پایان نامه دوره كارشناسی ارشد خود، به راهنمایی دکتر غلامرضا پیروز، به بررسی رمان بوف کور براساس نظریه ی ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن پرداخته است. در این      پایان نامه، با کشف ساختار معنا دار بوف کور، این جهان نگری آشکارشده است که:«کمال مطلوب در شکل ناب خویش دست نیافتنی است وانسان در این راه محکوم به شکست است.» این جهان بینی برآمده ازفضای خاص دوره هدایت، یعنی درون گرایی روشن فكران عصر پهلوی است وبوف كور، معرف جهان نگری و درنتیجه طبقه اجتماعی اوست.

 

 

5- دکتر عسگرعسگری در کتابی به نام «نقداجتماعی رمان معاصر فارسی باتاکید بر ده رمان برگزیده» ضمن بر سیر ادبیات داستانی ونظریه های نقد جامعه شناسی ادبیات، به طور مختصر در هفت-هشت صفحه مجزا از هم، به تحلیل ده رمان از جمله رمان جای خالی سلوچ پرداخته است. عسگری نتیجه  می گیرد: «کتاب جای خالی سلوچ توصیف کننده ی زوال زندگی دهقانی درمنطقه ی خراسان است.» (عسگری، 186:1387).

 

 

4-1- حدود پژوهش

 

 

حدود پژوهش پایان نامه، داستان «جای خالی سلوچ»اثرمحمود دولت آبادی وشرایط  اجتماعی در زمان نگارش اثرمی باشد.

 

 

5-1- سوالات پژوهش

 

 

1- ساختار معنا دار داستان «جای خالی سلوچ» ازچه اجزایی تشکیل شده است؟

 

 

2-جهان نگری مطرح در این داستان چیست؟

 

 

3-جهان نگری داستان به کدام طبقه ی اجتماعی مربوط می شود؟

 

 

4- طبقه ی اجتماعی مشخص شده از کدام ساختار اجتماعی تأثیر پذیرفته است؟

 

 

5-دولت آبادی چگونه این طبقه ی اجتماعی را در داستان خود منعکس کرده است؟

 

 

6-1- اهداف پژوهش

 

 

بررسی رابطه ی متقابل جهان نگری محموددولت آبادی ومتن داستان «جای خالی سلوچ»

 

 

7-1- خلاصه مراحل پژوهش

 

 

شیوه ی پژوهش در این پایان نامه، کیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به شیوه ی اسنادی وکتاب خـانه ای است. برای نگـارش پـژوهـش ابتدا مطالعات مقدماتی درمـوردنظریه ی ساختـارگرایـی تکوینـی، اوضـاع زمـان نگارش داستان وزندگی دولت آبـادی انجـام می گیـرد، پس از آن رابطه ی متقابـل جهان نگری نویسنده ومتن داستان  تحلیل می شود.

 

 

فصل دوم: چارچوب نظری «ساختارگرایی تکوینی»

 

 

1-2- درآمد:

 

 

زندگی اجتماعی، انسانیت انسانها را می سازد. در درون جامعه ی انسانی است که رفتار وشخصیت آدمی شکل می گیرد و رشد و توسعه می یابد به گفته ی دورکیم: «جامعه است که به زندگی ما محتوا، جهت ومعنی می بخشد». (ستوده،21:1386) براساس بر داشتی که ازتمام ذهنیات وتراوش های آدمی وجوددارد، هرآنچه درآدمی به انتزاع می رسد و فرم مفهومی پیدا می کند، بر خاسته ازدنیای واقعی پیرامون اوست. از این رو اندیشه ی انسان برپایه ای ازواقعیت شکل می پذیرد و رشد می یابد. این شیوه ی نگرش تنها محدود به اثرادبی نمی شود بلکه به طورکلی تمام ساخته های بشر رادر برمی گیرد؛ پس نه تنها زبان که :«شگردهای ادبی سنتی، مثل نمادها و وزن در ذات خود اجتماعی هستند، قراردادها وروال هایی که فقط درجوامع بشری زاده می شوند.» (ولک، وارن،99:1373) براین اساس ادبیات هردوره را نماینده ی روحیات و فراز و نشیب های اجتماعی آن دوره می دانند که همراه باتحولات اجتماعی، دردوره های مختلف تغییر یافته و درهر عصر معنی و مفهومی خاص خودپیداکرده است.

 

 

2-2- ادبیات و جامعه:

 

 

 مطالعه وبررسی ادبیات از دیر باز مورد توجه مخاطبان و منتقدان آگاه بوده است. پس ازجنگ جهانی دوم این بررسی ها ومطالعا ت شدت بیشتری یافت ودغدغه ی بسیاری از رشته های علوم انسانی شد.

 

 

امروزه ادبیات درمعانی مختلفی به کارمی رود. ازنظردانش زیباشناسی، ادبیات «هنر بیان نیّات به  وسیله ی کلمات است.» (ستوده،همان:34 ) در نظر زرین کوب «ادبیات عبارت است ازتمام ذخایرومواریث ذوقی وفکر ی اقوام وامم عالم که مردم درضبط ونقل ونشرآن اهتمام کرده اند. این میراث ذوقی وفکری که ازرفتگان بازمانده است وآیندگان نیز همواره برآن چیزی خواهندافزود…همواره موجب استفاده وتمتع والتذاذاقوام وافرادجهان خواهدبود.» (زرین کوب، 18:1354)

 

 

ادبیات وقتی به اجزای سازنده اش  تجزیه شود، ازطرفی بعدی اجتماعی می یابد که روابط  پایه ای وسازنده ی اثر ادبی را مورد تحلیل قرار می دهدواز سوی دیگر ابعاد زیبا شناختی و تاحدی سلیقه ای پیدا می کند. این تقسیم بندی باعث شده است برخی ازمنتقدان به بررسی جنبه ی درونی ادبیات توجه کنند و گروهی نیز با کمک علومی نظیرجامعه شناسی، روانشناسی وعلوم طبیعی، برجنبه ی بیرونی ادبیات تأکید می ورزند.

 

 

  نخستین وبنیادی ترین پرسش بحث های جامعه شناسی ادبیات این است که آیا ادبیات، تصویر راستینی ازجامعه ای که اثردرآن به وجود آمده است، نشان می دهد یانه؛ با توجه به این نظرکه آفرینش هنری، بیان نوعی آگاهی جمعی است، وجه تمایز جامعه شناسی ادبیات به گسترده ترین معنا ازهمه ی دیگر  شکل های نقد ادبی نمایان می شود.

 

 

3-2- جامعه شناسی ادبیات:

 

 

 جامعه شناسی ادبیات به عنوان یکی ازشاخه های تخصصی جامعه شناسی دراواخر قرن نوزدهم شکل گرفت ودر قرن بیستم بااندیشه ها و آثار فیلسوف مجارستانی، جورج لوکاچ، به نقطه ی عطف رسید. جامعه شناسی ادبیات به عنوان یک دانش میان رشته ای ازیک طرف نقطه ی اوج علوم ادبی است که به زبانشناسی وفلسفه مرتبط می شود واز طرف دیگرباعلوم اجتماعی وتاریخی ارتباط تنگاتنگ دارد. ریشه های جامعه شناسی ادبیات رابایددرفلسفه، بویژه فلسفه ی کلاسیک آلمان جست؛ چراکه بسیاری ازاصول و مبانی این رشته باتوجه به عقاید فلسفی کانت، هگل، مارکس و شیلرشکل گرفته است.

 

 

1-3-2- رویکردهای جامعه شناسی ادبیات:

 

 

1-1-3-2- جامعه شناسی ادبیات وجامعه شناسی ادبی:

 
مداحی های محرم