رجوع به خبره و کارشناس در مسائل تخصّصی و فنّی در فقه و حقوق از دیر باز همواره مورد توجه بوده و سابقهای طولانی دارد، هر چند که در گذشته محدود بوده است. موارد و مصادیق ارجاع به خبره و کارشناس در فقه و حقوق نشاندهندهی این امر است.
نظریهی کارشناس به جهت آنکه گاه مبنای صدور حکم قرار میگیرد، از جمله ارکان اصلی در دادرسی اعم از کیفری و حقوقی است. در بسیاری از موارد تخصّصی بدون ارجاع به خبره، صدور حکم ممکن نیست (به طور مثال برای تعیین أرش صدمات وارده، بدون ارجاع به پزشکی قانونی (کارشناس)، صدور رأی امکان ندارد). به عبارت دیگر استفاده از کارشناسی در قضاوت به معنای آن است که تصمیمات قضایی باید پایهی علمی و فنّی داشته باشد.
همچنانکه، ممکن است قضات تخصّص لازم و کافی در خصوص موضوع مورد منازعه نداشته باشند، کارشناس و خبره نیز ممکن است حقوقدان نبوده، و به اصول و قواعد دادرسی آشنا نباشد، که این امر خللی در امر کارشناسی ایجاد نمیکند؛ زیرا اظهارنظر کارشناس صرفاً علمی – تحقیقی و تخصّصی است و لازم نیست که وی حتماً حقوقدان باشد. نظریهی کارشناسی درغیر دادرسی نیزدر جهت کشف مجهول از اهمیت خاصی برخوردار است.
بنابراین باید مقرّرات موضوعه، نقص یا تعارض قوانین و دیدگاههای فقهی و حقوقی در خصوص کارشناسی و ماهیّت آن را شناخت تا بتوان به درستی از نظریهی کارشناسی در دادرسی (و صدور حکم) و نیز در غیردادرسی و حتی صدور فتوی بهره گرفت.
امروزه به لحاظ پیشرفت تکنولوژی و گسترش روابط اجتماعی، اقتصادی، تنوع قراردادها و …، مسائل مختلف تخصّصی و پیچیدهای در دعاوی و غیر آن، مطرح میشود که حل این مسائل و کشف حقیقت، بیش از پیش نیازمند جلب نظر کارشناسان و خبرگان است.
بنابراین با توجه به وسعت نقش کارشناسی، بررسی نقش و جایگاه خبره و کارشناس در فقه و حقوق حائز اهمیّت است . به طور کلی میتوان
موارد زیر را از جمله اهداف پژوهش حاضر دانست:
1ـ احراز جامعیّت یا نقص مقرّرات موضوعه و کارشناسی و تأثیرپذیری از فقه.
2ـ کشف خلأهای تقنینی در کارشناسی و ارائهی راهکارهای بهبود (با توجه به اختلاف نظرهای موجود).
3ـ توجه دادن دادرسان به اهمیّت و نقش کارشناس در صدور آرای عادلانه.
4ـ توجه دادن فقهاء به اهمیّت نقش کارشناس در صدور فتوی.
5ـ ایجاد منبع جامع و مدوّن برای پژوهشهای فقهی ـ حقوقی در زمینه پژوهش.
6ـ تبیین مقرّرات موضوعه و قواعد و دیدگاههای فقهی در خصوص نقش و جایگاه خبره و کارشناس وماهیّت کارشناسی.
1-آیا ارجاع به کارشناس (حتّی در فرض خبره بودن دادرس) در موضوعات تخصّصی وفنّی برای دادگاه الزامی است یا اختیاری؟ و نحوهی انتخاب کارشناس رسمی و غیررسمی و کارشناس مورد توافق و رضایت طرفین، چگونه است؟
2- شرایط کارشناس و خبره در حقوق و فقه کدام است؟ آیا در تمام موارد اتفاق نظر وجود دارد؟
3- شرایط لازم برای معتبر بودن نظر کارشناس کدام است؟و شرط متابعت از نظر کارشناس چیست؟
1- کارشناسی نقش اساسی در حکم حاکم دارد، از اینرو تشخیص ارزش نظر کارشناس به عهدهی دادرس است. ونمیتوان به طور کلی کارشناسی را دلیل قطعی یا امارهی قضایی دانست. چنانکه در صورت تعارض نظریهی کارشناس با امارات و سایر دلایل، دادرس باید ارزش کارشناسی و دلایل معارض را به طور مصداقی در هر پرونده بررسی کرده و قواعد حل تعارض را جاری نماید.
2- مبانی رجوع به کارشناس آیات، سنّت، عقل و بنای عقلاء است و در واقع آیات وروایات ارشاد به حكم عقل (قاعدهی رجوع جاهل به عالم) میباشد. و از آنجا که نظرکارشناس در جهت کشف حقیقت از اهمیّت خاصی برخوردار است و در دادرسی گاه مبنای صدور حکم قرار میگیرد، باید کارشناس، واجد شرایط خاصّی بوده و در جهت انجام کارشناسی، مقرّرات و تشریفات خاصّی (شرایط ماهوی وشکلی) از سوی دادگاه و کارشناس رعایت شود تا نظریهی کارشناسی معتبر باشد.
پیشینه ی تحقیق:
کارشناسی در کتب فقهی در بخشهای: آدابالقضاء، معاملات، قیمت مبیع، خیار عیب، ارش مبیع معیوب و سایر موارد مرتبط، مورد بحث واقع شده است.
به طور کلی در ابواب مختلف (عبادات، اموال، احوال شخصیه و فقهالجزاء) انجام بسیاری از امور منوط به اظهارنظر کارشناس و خبره است. از جمله موارد ارجاع به کارشناس: رجوع به کارشناس زبان و ترجمهی مقصود مدّعی یا مدافع(مترجم)، رجوع به کارشناس برای تعیین ارش (مقوّم)، رجوع به خبره (طبیب) برای تشخیص مضر بودن روزه یا استعمال آب برای وضو را میتوان ذکر کرد.
در عرصهی حقوق نیز از ابتدای تشکیل عدلیه، بحث رجوع قاضی به اهلخبره و کارشناس، در موضوعاتی که جنبهی فنّی و تخصّصی دارد، در قوانین و مقرّرات بیان گردیده است. قدیمیترین قانون مصوّب، قانون سال 1329 هجری قمری با عنوان «عقیدهی اهل خبره» میباشد.
هر چند موضوع کارشناسی، در قوانین مبحثی را به خود اختصاص داده است، اما به عنوان دلیل مستقلّی محسوب نشده و به عنوان زیر مجموعهی امارات قضایی در دادرسی و بررسیهای تخصصی کاربرد دارد.
در خصوص کارشناسی و جایگاه آن در پایاننامههای حقوقی، کار پژوهشی صورت گرفته، اما به صورت تطبیقی در فقه وحقوق، پژوهشی ملاحظه نگردیده است که در آن مبانی، مقررات مربوط به شخص کارشناس(ازجمله شرایط کارشناس)، تشریفات و مقررات کارشناسی و ماهیت کارشناسی به طور جامع مطرح شده باشد. به طور مثال در پایاننامههایی با عناوین «کارشناسی به عنوان یکی از ادلهی اثبات دعوی»، «جایگاه کارشناسی در نظام کیفری ایران» و «بررسی میزان تأثیر اظهارنظر کارشناسی پزشکی قانونی در پروندههای کیفری مختومهی دادگستری استان تهران» کارشناسی تنها از جنبهی حقوقی و در حقوق نیز در دو مورد اخیر تنها در دادرسی کیفری مورد بررسی قرار گرفته است.
جدول زمانی در مسائلی با دامنههای وسیع و متنوع کاربرد دارد که از آن جمله میتوان مسائل آموزشی، مسابقات ورزشی، مسائل حملونقل، برنامهی کاری کارکنان، زمانبندی جلسات و زمانبندی فرآیندهای تولیدی نام برد.
جدول زمانی دروس دانشگاهی[3] عبارت از تخصیص تعداد معینی از منابع مانند اساتید و دروس، به تعداد محدودی از دورههای زمانی و کلاس در یک دوره مشخص با توجه به مجموعهای از محدودیتها، جهت رسیدن به یکسری از اهداف مشخص است. معمولاً در این نوع مسائل محدودیتها به دو دسته سخت و نرم تقسیم میشوند. محدودیتهای سخت، محدودیتهایی هستند که حتماً باید برآورده شوند و شدنی بودن جواب را تضمین میکنند و محدودیتهای نرم بیان کننده مطلوبیت و ترجیحات مسأله هستند که برای کیفیت بهتر جدول زمانی در نظر گرفته میشوند و حتماً لزومی ندارد که همانند محدودیتهای سخت به طور کامل برآورده شوند. برای بدست آوردن یک جدول زمانی باکیفیت، باید مسأله شدنی و کمترین تعداد تجاوز را در محدودیتهای نرم داشته باشیم [4].
محدودیتهای نرم از طریق تابع پنالتی ارزیابی میشوند و تابع هدف این مسائل از مجموع وزن دهی شده توابع پنالتی محدودیتهای نرم تشکیل میشود.
محدودیتهای سخت عمومی به کار گرفته شده در این مسائل به صورت زیر هستند:
اما محدودیتهای نرم با توجه به نوع و ترجیحات، برای هر مسأله متفاوت است. ما در این تحقیق ترجیحات اساتید، دانشجویان و دانشگاه را مد نظر قرار دادهایم.
در حال حاضر در اغلب دانشگاهها زمانبندی دروس به صورت دستی و توسط افراد مجرب انجام میگیرد. در برنامهریزی دستی، با روشی تکراری دروس زمانبندی میشوند بدین صورت که در هر تکرار، یک درس انتخاب میشود و زمانبندی از دو درسی شروع میشود که تعداد دانشجوی بیشتری همزمان برای آن دو درس ثبت نام کرده باشند و بنابراین این دو درس نباید در یک زمان ارائه شوند و باید
انتخاب استاد و بازه زمانی به گونهای صورت گیرد که محدودیتهای دیگر را نیز نقض نکند. این روند همچنان ادامه پیدا میکند تا تمامی دروس به استاد و زمانی تخصیص داده شوند.
از آنجا که زمانبندی دستی وقتگیر است و لزوماً تمام خواستههای اساتید و دانشجویان را به بهترین نحو برآورده نمیکند، استفاده از روش کامپیوتری که در زمانی بسیار کمتر، جواب خوبی را فراهم میآورد، مناسب به نظر میرسد.
تحقیق و جستجو درباره زمانبندی ماشینی دروس به دهه 60 میلادی برمیگردد. بیشتر این روشها، به نوعی شبیهسازی نحوه زمانبندی توسط نیروی انسانی است. در این روشها، ابتدا مفیدترین دروس زمانبندی میشوند. سپس دروس با اولویت کمتر، به طور متناوب به جدول زمانی ناتمام اضافه شده تا اینکه تمام دروس زمانبندی شوند. پس از آن محققان به بررسی روشهای عمومیتر پرداختند مانند روشهای برنامهریزی عدد صحیح، جریان شبکه، رنگ آمیزی گراف و …. در دو دهه آخر، تلاشها بر روی روشها ابتکاری و فراابتکاری متمرکز شده است [5].
البته این گونه مسائل زمانبندی نمیتواند به صورت کاملاً نرمافزاری انجام شود. زیرا معیارهای بهتر بودن نسبی زمانبندیها، لزوماً به آسانی به زبان نرم افزارهای کامپیوتری بیان نمیشوند. از طرفی، از آنجا که فضای جواب در این گونه مسائل بسیار بزرگ است، دخالت نیروی انسانی میتواند مسأله را در راستای جوابهای مناسبتر هدایت کند، در حالی که روشهای کامپیوتری به صورت کامل، قادر به یافتن این جوابهای مناسب نیستند. به همین دلیل، بیشتر سیستمهای حل، امکان تغییر و دستکاری در جواب را برای کاربر فراهم میسازند. که در این تحقیق از مدیر گروه دانشکده به عنوان تعدیل کننده نهایی خروجی برنامه (برای مدل تک هدفه) با کمک گرفتن از روش AHP استفاده شده است، که در فصل 3 به صورت کامل تشریح شده است.
مفاهیم استفاده شده در جدول زمانی دروس دانشگاهی به شرح ذیل است:
رویداد: فعالیتی که باید زمانبندی شود، مانند: جلسات درسی.
برش زمانی: یک تعداد بازه زمانی، که هر یک از رویدادها در آن بازههای زمانی، زمانبندی میشوند.
منبع: منابعی که توسط رویدادها مورد نیاز است، مانند: کلاسها.
قید: یک محدودیت برای زمانبندی رویدادها، مانند: ظرفیت کلاس درسی.
افراد: کسی یا کسانی که همراه با رویدادها وجود دارند، مانند: اساتید، دانشجویان.
برخورد: اگر دو رویداد با یکدیگر برخورد داشته باشند، مانند: زمانبندی بیش از یک درس در یک کلاس در یک زمان یکسان.
[1]. Timetabling
[2]. Wren
عناصر مورد استفاده فن آوری در میانه قرن بیستم، به طور هنرمندانه در معماری مورد استفاده قرار گرفتند. در این معماری، از دقت و ظرافت صنعت اسلحه سازی، نور و نورپردازی مناسب، به کارگیری صحیح اصول رفتار ساختمانی، شکل مقاوم و ساخت هواپیما، کارایی اتومبیل، زیبایی هنرمندانه و اقتصاد ماشین های به کار گرفته برای مقاصد گوناگون استفاده شده است.(8)
طی سال های اخیر ضرورت شکل گیری نگرشی جامع و میان رشته ای به سیستم های ساختمانی و پیوند میان متخصصانی که از مرحله طراحی تا اجرای یک ساختمان با یکدیگر تعامل خواهند داشت به ویژه در زمینه سازه و معماری، در دانشگاه ها و مجامع حرفه ای مورد تأکید قرار گرفته است. (10)
اختراع سازه های جدید این امکان برای معماران فراهم کرده است که با توجه به شرایط مختلف طراحی، امکان طراحی یک مجموعه مناسب، با توجه به ویژگی های کالبدی و فعالیتی آن مکان را داشته باشند. همین امر نشان از این دارد که معماران باید نسبت به تکنولوژی های جدید سازه ای آگاهی داشته تا بتوانند ساختمان های ماندگار طراحی و اجرا کنند
تاثیر فرهنگ بر هنر، هنر بر فرهنگ، فرهنگ بر معماری، بخصوص درقرن حاضر، صد چندان شده است. این تاثیر به حدی است که نفوذ هرکدام از حوزه های یادشده در دیگری درپاره ای موارد باعث تغییرات بنیادی شده است و از طرف دیگر نمی توان یک هنرمند یا فیلسوف یا عالم را به تنهایی در حوزه خودش مورد مطالعه قرار داد. گاه یک هنرمند با اثر هنری خود سخنی فیلسوفانه و یا عالمانه می گوید و یا کار فیلسوف، رابطه گفتارها و اندیشههای وی با مردم و درک آنها از جانب ایشان، میتواند هنر باشد. اما وجود این تعاملات نیازمند ایجاد فضای مناسب برای هنرمندان، ادیبان و عارفان درهر شهری می باشد.
1-2-1-هنر، سرچشمه ی فرهنگ
هر فرهنگ بازتاب سیستم ارزشی یک نظام اجتماعی است. در مفهوم جامع می توان گفت که دانش و هنر مظاهر این بازنمایی هستند. در حالی که دانش در جهتی شدیداً عقلانی گام بر می دارد و تنها با شعور انسان سروکار دارد، هنر چیزی است ادراکی که با احساس سروکار دارد که این جنبه ی غیرعقلانی و احساسی فرهنگ همانند جنبه ی علمی آن، قدمتی طولانی دارد.
هنر که ارنست کریز آن را رؤیاهای زیباشناختی می نامد، به نظر فروید نیز سرآغاز فرهنگ است. به این ترتیب هنر در گذشته ی دور به تعبیر امروز نیز استحاله ی ترفیعی اعمال و رفتار آئینی با محتوای نمادین بوده و هست، هنر چیز مستقلی نبوده است، بلکه جزئی از ساختار اجتماعی- اخلاقی بوده است.
1-2-2-ارتباط هنر و فرهنگ و تأثیر آن بر زندگی:
هر قوم و ملتی یا هر فردی به طریقی می اندیشد، می نگرد و به شکلی استنباط می کند، به عبارت دیگر دارای هدفی است. آداب و رسوم، سنتها و… بیانگر نگرش خاص به هستی و نشانی است از نحوه ی نگرش به آرمان ها. از اینجاست که فرهنگ هر قومی شکل می گیرد و در زندگی کارایی پیدا می کند. فرهنگ عامل هم بستگی قومی است و عامل تفاهم. تفاهم به معنای کامل کلمه و به معنی ” فهم از دو طرف” و این نقطه ی تلاقی هنر و فرهنگ است.
روسیه و ایران همواره با احتساب ناتو بهعنوان یک تهدید درصدد مقابله و رفع تهدیدهای به وجود آمده از سوی آن برآمدهاند. بااینوجود برخی عوامل و فاکتورها نظیر؛ فاکتورهای سیاسی، فرهنگی و … منجر به شکاف و انشقاق بین ایران و روسیه شده و مانع همسویی و اتحاد دو کشور در قبال ناتو شده است. با توجه به مطالب پیشگفته و با تأکید بر این مسئله که سازمان ناتو به رهبری ایالاتمتحده امریکا درصدد نفوذ، دخالت و گسترش در مناطق مختلف جهان است، این سؤالات مطرح است که آیا گسترش ناتو به شرق یک تهدید مشترک برای ایران و روسیه محسوب میشود؟ و آیا ایران و روسیه به یک اندازه از گسترش ناتو در منطقه قفقاز جنوبی احساس نگرانی میکنند؟ یکی از اهداف پژوهش حاضر بررسی پدیده گسترش ناتو در حوزه قفقاز جنوبی و تهدیدات آن برای دو کشور ایران و روسیه و نشان دادن مواضع و نگرش این دو کشور به ناتو و نیز پاسخ به سؤالات مطرح شده است.
اهمیت و اهداف پژوهش
امروزه بسیاری از کشورها سازمان ناتو را ابزاری در دست کشورهای امپریالیستی و توسعهطلب برای رسیدن به اهداف خود و نفوذ و دخالت در مسائل جهان، مناطق مختلف و حتی امور داخلی کشورها میدانند. ایران و روسیه بهعنوان دو کشور قدرتمند همواره ناتو و گسترش آن را تهدیدی برای خود تلقی کردهاند. مسئله ناتو و راههای مقابله با گسترش آن و جلوگیری از نفوذ و تأثیرگذاری آن در
کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی یکی از موضوعات و مسائل مهم پیشروی اندیشمندان و سیاستمداران دو کشور ایران و روسیه بوده است. بااینوجود مسئلهای که به یک دغدغه برای نویسنده تبدیل شده است این است که باوجوداینکه ناتو و گسترش آن به قفقاز تهدیدی برای دو کشور ایران محسوب میشود و این مسئله کاهش امنیت دو کشور را در پی داشته است، چرا بعد از گذشت چند دهه هنوز راهبرد و حتی اقدامات اساسی مشترکی برای مقابله با ناتو و تهدیدات آن از سوی دو کشور ایران و روسیه صورت نگرفته است.
نقش مهمی که رهبری می تواند در مدرسه داشته باشد ، نفوذ تاثیر پذیری است که بر فضای حاکم بر مدرسه و جو آن بر جای گذارد . بررسی جو مدرسه ابزار قدرتمندی است که در شناخت سبک و شیوه های رهبری مدیران و هدایت نظام آموزشی به سمت یك مجموعه تاثیر گذار به ما کمک می کند .
نقش رهبران به عنوان کسانی که هماهنگی درونی و بیرونی سازمان ها را بر عهده دارند و در جهت دستیابی به اهداف سازمان از طریق هدایت فعالیت افراد تلاش می کنند در این رابطه بسیار حائز اهمیت است . اثر بخشی مدارس نیز به نحوه عملکرد مدیران در جهت دستیابی به اهداف آموزشی ، انطباق با نیازهای جامعه و حفظ یکپارچگی درونی مدرسه بستگی دارد . بنابراین رابطه بین سبک رهبری مدیر و میزان اثر بخشی مدرسه امری اجتناب ناپذیر است .
منظور از سبک رهبری : الگوی رفتاری مدیر که بر رفتار زیر دستان تاثیر می گذارد ( بلانچارد 1998) . همه مدیران یک وظیفه اساسی و مشابه یعنی انجام کار از طریق دیگران را بر عهده دارند و نحوه انجام کار از طریق دیگران به سبک مدیر بستگی دارد ( لویس ، 1992 به نقل از بلانچارد ، 1998) .
اثر بخشی سازمان نیز به عنوان یک مولفه مهم برای نگهداشتن منابع اصلی سازمان یعنی مشتریان ( درمورد مدارس همه جامعه و متقاضیان دانش را در بر می گیرد ) مهم و حیاتی است . اثر بخشی را می توان به مناسب بودن سبک رهبری برای استفاده از وظایف مدیریت و به کار گیری ابزار مدیریت به همراه منابع مدیریت برای رسیدن به اهداف تعریف کرد . اگر چه که امروزه اثر بخشی نه تنها از بعد هدف
بلکه از بعد منابع و فرایندهای درونی سازمان نیز سنجیده می شود . ( هوی و مسیکل ، 1987)
در این میان باید تاثیرسبك رهبری مدیر و جو مدرسه بر اثر بخشی مدارس به عنوان یك شاخص مهم مورد توجه و بررسی قرار گیرد چرا كه مدیر با ایجاد جو مناسب و متناسب می تواند اثر بخشی را مورد تاثیر و تغییر قرار دهد و یكی از دلایل انجام این پژوهش این موضوع می باشد گرچه این موضوعات تا کنون مبنای پژوهش های زیادی نیز بوده است و در حل مسائل پیچیده ای که امروزه مدارس با آنها دست به گریبان هستند نیز می تواند کار گشا باشد . در دهه های اخیر به دلیل اهمیت نقش و جایگاه رهبری در مسایل سازمان های آموزشی و به خصوص اثر بخشی مدارس و جو مدارس محققین زیادی به این موضوعات پرداخته اند و به یافته های ارزشمندی نیز دست یافته اند که موجب تحولات عظیمی در نظام های آموزشی و به دنبال آن در کل سیستم اجتماعی و اقتصادی كشورها شده است . همچنین به طور جداگانه پژوهش هایی در بررسی رابطه ی سبك رهبری مدیران با اثر بخشی و و سبك رهبری مدیران با كارایی و سبك رهبری مدیران با جو مدارس و… انجام شده اما به دلیل کمبود تحقیقات تبیین رابطه ی سبك رهبری مدیران و جو مدرسه با اثر بخشی مدارس در نظام آموزشی ایران و به دلیل عدم توانایی در بهره گیری از نتایج تحقیقات خارجی به خاطر تفاوت های فرهنگی و اجتماعی ، تحقیق حاضر به رابطه ی بین سبك های رهبری مدیران و جو مدرسه با اثر بخشی مدارس متوسطه شهر اقلید می پردازد .