شواهد بالینی اخیر نشان میدهد که آسیب حاد کلیوی تنها شاخصی برای شدت بیماری نیست بلکه از طریق مکانیزمهای التهابی شامل مهاجرت نوتروفیلها، بیان سایتوکاینها و افزایش استرس اکسیداتیو باعث ایجاد اختلال عملکرد در چند اندام دیگر از جمله کبد، مغز، قلب، ریه ها و رودهها نیز میشود ]2[.
آسیب ایسکمی باعث افزایش بیان مولکولهای چسبندگی و تولید واسطههای التهابی مثل سایتوکاینها و کموکاینها توسط اندوتلیوم عروق و توبولها شده که منجر به جذب لوکوسیت ها به کلیه میشوند. مولکولهای چسبندگی سلولی [2](CAMs) مولکولهایی هستند که بافت های بدن را در کنار هم نگه میدارد و در اتصال لوکوسیتها به سلولهای اندوتلیال نقش دارند. مولکولهای چسبندگی مثل اینتگرین و سلکتین در امتداد سایتوکاینهای پیش التهابی آسیب سلولی را افزایش میدهند ]6،4،3 .[
سایتوکاینها گروهی از پروتئینها که توسط گلبولهای سفید و یا دیگر سلولها در پاسخ به برخی محرکها ترشح میشوند و در یک پاسخ ایمنی موثر برهم کنش پیچیده بین سلولهای لنفاوی و التهابی و خونساز را بر عهده دارند. شامل چند زیر گروه اینترلوکینها، کموکاینها، اینترفرونها وTNF[3] هستند. مولدین اصلی سایتوکاینها سلولهای لنفوسیت Tکمکی (Th )، سلولهای دندرتیک و ماکروفاژها هستند ]5 [.
کموکاینها، پلی پپتیدهای کوچک اند که به طور انتخابی چسبندگی کموتاکسی و فعال سازی بسیاری از جمعیتهای لکوسیتی را کنترل میکنند. در واقع تنظیم کنندههای اصلی عبور و مرور لکوسیتیاند. با فعالیتهای سایتوکاینهای التهابی مثل TNF-α عرضه کموکاینهای التهابی افزایش یافته و از طریق القای چسبندگی لوکوسیتها به اندوتلیوم عروق موجب حرکت آنها به داخل بافت میشوند. برخی سایتوکاینها نظیر TNF_α و اینترلوکین-1 (IL_1) که در پاسخ التهابی حاد و مزمن شرکت میکنند باعث افزایش القاء عرضه مولکولهای چسبندگی اندوتلیوم عروق میشوند. به عنوان مثال TNF-α عرضه سلکتین E، IL_1 و بیان ICAM_1 و VCAM_1 را تحریک میکنند. حال لوکوسیتهای در گردش این مولکولها را روی دیواره عروق شناسایی و به آنها متصل میشوند و از خلال دیواره عروق به سمت فضاهای بافتی مهاجرت میکنند. در مراحل اولیه پاسخ التهابی اکثریت سلولهای نفوذ یافته به بافت آسیب دیده نوتروفیلها میباشند ] 5.[
از مهمترین فاکتورهایی که در توسعه آسیب ایسکمی ری پرفیوژن کلیوی نقش دارد میتوان به گونههای واکنشگر اکسیژن [4](ROS) اشاره
کرد. رادیکالهای آزاد اکسیژن یکپارچگی بافت را از طریق لیپیدپراکسیداسیون که ساختارهای سلولی، پروتئین ها، لیپید ها و اسیدهای نوکلئیک را تخریب کرده و با آسیب رساندن به غشاهای سلولی باعث آزادشدن اجزای سلولی شده و در نتیجه آسیب بافتی ناشی از ایسکمی را تشدید میکند ]4[.
لوکوسیتها با کموکاینها (که با ROSافزایش مییابند) و با سایتوکاینهای پیش التهابی نظیر TNF-α و اینترلوکین -1 (IL-1) و … فعال میشوند ]5.[
در ایسکمی ریپرفیوژن کلیوی بیان لیپواکسیژنازها (LOXs) و سیکلواکسیژنازها (COXs) به ویژهCOX2 بر سلولهای اندوتلیال تشدید مییابد. همچنین مالونیلدیآلدهید (MDA) محصول آخر لیپیدپراکسیداسیون افزایش و سوپراکسید دسموتاز (SOD) جاروب کننده رادیکالهای اکسیژن که در واقع محافظ سلولها بر علیه آسیب هستند کاهش مییابد ]21 .[
از دیگر حوادثی که طی ایسکمی و استرس اکسیداتیو رخ میدهد استرس میتوکندریایی و استرس شبکه اندوپلاسمی است که هر دو مسیر باعث فعال کردن کاسپاز3[5](مارکر آپوپتوزی ) و در نتیجه افزایش calpain و در نهایت آپوپتوز سلولها میشود] 5[.
در ایسکمی کلیوی آنزیم نیتریک اکساید سنتتاز قابل القاء (iNOS) در برقراری و پیشبرد اختلالات در عملکردهای همودینامیک و دفعی کلیه در ساعات اولیه بعد از ایسکمی نقش مهمی دارد. شرایط ایسکمی ریپرفیوژن موجب القاء ایزوفرم iNOS شده و به دنبال آن سنتز نیتریک اکساید (NO) افزایش مییابد. NO با آنیونهای سوپراکسید واکنش و تشکیل پروکسی نیتریت میدهد که به بافت کلیه آسیب میرساند به علاوه با مهار ایزوفرم نیتریک اکساید سنتتاز اندوتلیالی ((eNOS در جهت افزایش انقباض آرتریولها و در نتیجه کاهش جریان خون کلیوی و میزان فیلتراسیون گلومرولی هم نقش دارد ]4 .[
پس بطور خلاصه در روند ریپرفیوژن، سایتوکاینهای التهابی نظیرTNF_α وIL_1 باعث ظهور مولکولهای اتصالی در سطح اندوتلیوم عروق میشوند و سبب ورود سلولهای التهابی به ویژه نوتروفیلها به بافت ایسکمیک شده و با تولید میلوپراکسیداز و واکنش بین NO و رادیکالهای سوپراکسید، فرایند استرس اکسیداتیو را ایجاد میکند که باعث وخیم تر شدن آسیب ایسکمیک میشوند.
دوم اینکه، جهان ما به شدت به هم وابسته است. در درون هر جامعه ای، تمایز و تخصص نقشها، کارکردها، مشاغل، سلائق و سبکهای زندگی، بسیار زیاد شده است. یعنی بیش از هر زمان دیگری به تعبیر دورکیم[3] به انسجام ارگانیکی دست یافته ایم. تقسیم کار شدید دارای این ویژگی است که آسیب پذیری فرد را در مقابل قصور دیگران برای انجام مسئولیتهایشان زیاد میکند. هر چقدر وابستگی انسانها به هم بیشتر باشد، اهمیت اعتماد بیشتر میشود. به همین جهت میزتال[4] معتقد است که به هموابستگی سبب شده نیاز به اعتماد بیشتر شود (شارعپور، 1388: 3-2).
اعتماد، باور كنشگر به این امر است كه در بدترین حالت دیگران آگاهانه و یا از روی میل و رغبت به او آسیبی نخواهند رساند و در بهترین حالت بر طبق منافع او عمل خواهند كرد (نیوتن، 2001: 202).
مفهوم اعتماد به طور گستردهای از سنت نظریهی اجتماعی توكویل[5] و جان استوارت میل[6] نشأت
میگیرد و بر این اساس منبع اصلی اعتماد در شبكهی وسیع، عمیق و متراكم انجمنهای داوطلبانه[7] و سازمانهای میانجی كه جامعهی مدنی[8] را تشكیل میدهند، نهفته است (نیوتن، 2001: 234). نظریه پردازان کلاسیک از زمان توکویل معتقد بودند که انجمنهای داوطلبانه با گردهمآوردن انسانهای مختلف برای انجام کار مشترک به آنها اعتماد و همکاری را آموزش میدهند (شارعپور، 1388: 5). از نظر توكویل اصل دموكراسی نوین همانا نفع است و نه فضیلت. اما میان نفع كه اصل دموكراسیهای نوین است و فضیلت كه اصل جمهوریهای باستانی است، عناصر مشتركی وجود دارد و آن، این كه در هر دو مورد شهروندان باید از انضباطی اخلاقی پیروی كنند و ثبات دولت بر پایه تأثیر مسلط و حاكم رسوم و اعتقادات بر رفتار افراد بنا شده است (آرون، 1370: 254).
به لحاظ نظری باید گفت كه مفهوم اعتماد به عنوان مهمترین بعد سرمایهی اجتماعی[9] به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از زمان شكلگیری جامعهشناسی مورد توجه بوده كه خود بیشتر ناشی از توجه به مسئلهی نظم اجتماعی[10] بوده است. به اعتقاد آیزنشتات[11] مهمترین مسئلهی نظم اجتماعی از نظر دوركیم و تا حدودی تونیس[12] اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی این كه بدون انسجام و نوعی اعتماد پدیداری نظم اجتماعی ممكن نیست (چلبی، 1375: 12). به عقیده دوركیم در جامعهی رقابتی مدرن، جامعهی مبتنی بر قرارداد ممكن نیست مگر این كه مردم در مورد این كه هموطنانشان به انجام قراردادشان پایبند باشند، اعتماد داشته باشند. وی وجود ساختهای جدید (گروههای حرفه ای) را كه باید در جهت جلوگیری از نابسامانی ظهورنمایند، ضروری میدید (بیگلی و ترنر، 1384: 391). به اعتقاد او هر قدر به حجم جوامع افزوده
میشود، وجدان جمعی گسترده تر و انتزاعی تر شده و حوزهی اخلاقی فرد از سطح محلی و درونگروهی به سطح عام و برونگروهی توسعه مییابد و از تعداد غریبههایی كه نمیتوان به آنها اعتماد كرد كاسته
میشود و از این طریق راه برای همكاری وسیع در سطح ملی هموار میگردد (افشانی و دیگران، 1389: 195 به نقل از پنجه بند، 1385: 44). تونیس نیز به تقابل دو نوع زندگی اجتماعی پرداخت: «اجتماع»[13] كه ویژگی تجمعات كوچك است و «جامعه»[14] كه ویژگی شهرهای بزرگ است. به اعتقاد او در روستا زندگی اجتماعی شبیه به یك ارگانیسم زنده است كه در آن مردم دارای اخلاق مشتركی بوده و پیوندهای شدیدی بین آنان وجود دارد، اما در شهر زندگی اجتماعی به صورت یك تجمع مكانیكی مملو از فردگرایی، خودپرستی و حتی خصومت است (شارعپور، 1387: 111). بر اساس منطق تونیس، روابط مبتنی بر اعتماد تنها در اجتماع وجود دارد. یك فرد به اعضای خانواده و دوستانش اعتماد میورزد، چرا كه احساس او بر اساس مشابهت ها، فهم و تأیید متقابل است و این فرایند به طور دائمی به كمك فعالیتها و تجارب مشترك تقویت
میگردد. بنابراین، اعتماد نمیتواند به طور مصنوعی ایجاد گردد. اعتماد به طور اخص مبنای انسجام اجتماعی است كه از سوی ارزشهای دین و اخلاق تقویت میشود و آن نیز به نوبهی خود روابط مبتنی بر اعتماد را تسهیل كرده و به افزایش چسبندگی اجتماعی كمك میكند. در مقابل، افراد خودمحور و حسابگر جامعهی مدرن، نمی توانند مورد اعتماد قرار گیرند و آنها نیز نمیتوانند به دیگری اعتماد داشته باشند. چه، برای رفع نیازها هر شخصی به داراییهای دیگری نیاز دارد كه این امر به فریبكاری و ابزاری بودن رابطه میانجامد (میزتال، 1380: 59).
علاوه بر این که مسئولان و دولت باید راهکارها و برنامه هایی در جهت تحقق زمینه های زندگی سالم و ایده آل برای مردم ایجاد کنند. توجه به مقوله های سلامت نظیر موضوعات پیشگیرانه بیماری ها در رسانه های جمعی بخصوص تلویزیون نیز می تواند با صرف هزینه اندک، در افزایش آگاهی های مردم بیشترین اثر را روی ارتقای سلامت جامعه داشته باشد طوری که با بحث و بررسی روی شیوه های صحیح زندگی، آموزش راه های پیشگیری از ابتلا به بیماری و روش های غربالگری بیماری، افراد را نسبت به سلامت خود حساس کنند و همچنین مسائل و چالش های موجود در عرصه سلامت را با رعایت شرایط و خط قرمزهای فرهنگی جامعه به شیوه ای که پذیرش آن برای مردم قابل قبول است بیان کنند ( شجاعی زاده، 1379 ).
امروزه تنها 25 درصد تأمین سلامت جامعه در اختیار جامعه پزشکی قرار دارد و مابقی موارد مستلزم افزایش سواد و آگاهی عمومی جامعه است.
البته در حال حاضر صدا و سیما با تهیه و تولید برنامه های سلامت محور نظیر برنامه دکتر سلام، سلامت باشید، ورزش و سلامتی که در فصل آخربصورت فهرست آمده است. گام های بسیار ارزنده و مفیدی را در جهت بالا بردن آگاهی ها و اطلاعات بهداشتی و سلامتی جامعه برداشته است، اما هنوز این برنامه ها آن طور که باید برای مردم و جامعه مؤثر باشد موفق عمل نکرده است. به باور کارشناسان برخی خلاها و کاستی هایی نظیر درمانگرایی و نگاه تک محوری به حوزه سلامت، عدم نپرداختن به نیازهای اساسی بهداشت جامعه، علمی و تخصصی نبودن شیوه بیان متخصصان، محدود و مناسب نبودن زمان پخش برنامه ها و فیلتر برخی بیماری ها مثل بیماری های مقاربتی موجب شده از کیفیت و بازخوردی که باید چنین برنامه هایی به دنبال داشته باشد، کاسته شود.
صدا و سیما با ساختن این برنامه های آموزشی بهداشتی، در راستای استراتژی های وزارت بهداشت در زمینه پیشگیری و کنترل بیماری و
افزایش سلامت که همان افزایش آگاهی و اطلاع رسانی به عموم جامعه است قدم گذاشته است. این نوع برنامه ها یکی از شیوه های اطلاع رسانی است که افراد بیمار را دعوت می کند و از آنها می خواهد با دکتر ارتباط داشته باشند و افراد سالم چگونه سلامتی خود را حفظ کنند و در همین زمینه، محتوایی کلی برنامه های تلویزیون مورد تأیید این وزارتخانه است. وزارت بهداشت در تلاش است که اطلاعات جامع بهداشتی را به روش های مختلف مثل بخش گفت و گو های ویژه با صدا و سیما همکاری کند ( آصف زاده، 1380 ).
پزشکان آموزش روش های پیشگیرانه بیماری ها را مقدم بر درمان می دانند به اعتقاد آنان مردم نیاز دارند در حیطه های مختلف بیماری، دانسته های خود را از مقوله هایی نظیر عوامل ایجاد کننده، روش های پیشگیری، کنترل، تعریف دقیق بیماری و اقدامات تشخیصی برای مبتلایان این که چه راهکارهای درمانی در پیش رو دارند بالا ببرند.
برنامه سلامت صدا و سیما باید به نوعی طراحی شود که همگام با نیازهای جامعه باشد با مراجعه به جدول معضلات بهداشتی کل جامعه که از طریق وزارتخانه منتشر می شود، می توان مشکلات بهداشتی مهم در سطح جامعه را شناسایی کرد؛ مشکلاتی که نیازمند به افزایش آگاهی به عموم باشیم، بخصوص معظلاتی که روش های پیشگیری دارند که از طریق خانواده ها قابل اجراست. از طرفی یک سری بیماری ها شیوع نسبتاً بالایی دارد، مثل بیماری های قلبی، دیابت و بیماری های مزمن تنفسی و سرطان ها که ریشه در رفتار و الگوی نامناسب زندگی مردم دارد. بنابراین اگر اطلاعات مردم را در خصوص عوامل ایجاد کننده این بیماری ها بالا برده و سطح زندگی درست را به آنها آموزش داد، می توان با اصلاح الگوی زندگی مردم به میزان قابل توجهی از بار بیماری ها کم و از شیوع آنها جلوگیری شود ( محسنی، 1383 ).
با توجه به موارد یاد شده این سؤال مطرح می شود که آیا برنامه های پزشکی شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران در بالا بردن سطح آگاهی های پزشکی بهداشتی ساکنان منطقه 13 تهران تأثیر داشته است؟
[1] . World Health Organization
[2] -Tompson
شهرداری ، نوعی سیستم اداره شهر است و از دو واحد به نام شورای شهر و اداره شهرداری تشکیل شده است که اولی قوه ناظر و تصمیم گیرنده در شهر و دومی مجری آن است؛ به عبارت دیگر صفت بارز این سیستم آن است که تعیین خط مشی و سیاست کلی امور شهر در دست هیأتی به نام شورای شهر قرار می گیرد و اجرای نظریات و سیاست کلی مزبور به عهده مأموری به نام شهردار واگذار می شود و شهردار در مقابل شورای شهر مسئول و جوابگوی عملیات اداره شهرداری یعنی دستگاه اجرایی تحت نظر خود است. اگر شهرداری در انجام وظایف خود تخلف و یا قصوری کرد ، به وسیله نمایندگان منتخب اهالی و ساکنان شهر که در شورای شهر هستند ، استیضاح می شود و اگر مورد تأئید نبود با رأی آنها برکنار میگردد.
شهرداری به عنوان یکی از ارکان بنیادی مدیریت شهری مانند دیگر سازمانها برای حفظ ارتقای کارایی خود باید از اصول تعادل بین منابع
درآمدی و هزینهها به عنوان یک رویکرد اساسی در تأمین و مصرف منابع مالی خود استفاده کند. درآمد برای شهرداریها یکی از چالشهای این بنیاد شهری در شهرهای مختلف اعم از بزرگ و کوچک میباشد.
از سوی دیگر شهروندان هر شهری با توجه به رشد روزافزون نیازهای خود و نیاز به بالا رفتن سطح خدمات مختلف شهری خواستار ارائه خدمات متنوع و مناسب از سوی شهرداریها هستند که این امر نیز وجود درآمدهای پایدار برای شهرداریها حتی در مقیاس کوچکتر و برنامهریزی اصولی و مدون براساس این درآمدها را به امری لازم و ضروری در مدیریت شهری و جلب رضایت شهروندان تبدیل کرده است.
مطالعات در زمینه تجارب کشورها در زمینه ی دستیابی به درآمدهای شهری جدید و اصلاح آن ها همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کسب درآمد و تامین منابع مالی شهری به منظور ایجاد کالا و خدمات مورد نیاز شهروندان، ضمن اینکه یکی از اهداف اساسی هرجامعه شهری است، چنانچه این گونه درآمدها سبب کاهش شرایط کیفی زندگی گردیده و کیفیت زیستگاههای انسانی ( شهرها ) را به خطر بیندازد، به عنوان درآمدهای پایدار و درآمدهای سالم( مطلوب) تلقی نمی گردند.
هرگونه تلاش جهت فعال کردن درآمدها و ایجاد منابع مالی جدید باید به دو مقوله ی مطروحه یعنی تداوم داشتن در طول زمان و مطلوب بود آن ها در چهارچوب ضوابط شهرسازی صورت پذیرد.(شرزه ای ،1387،صص 24-25)
شرح کامل روش تهیه نمونه ها، روش انجام عملیات حرارتی و تجهیزات مورد استفاده و تست های متالوگرافی و مکانیکی در فصل سوم آورده شده است.
مروری بر منابع
1-2 تاریخچه و کاربرد
حافظه داری[6] پدیده ای منحصر به فرد در برخی از آلیاژ هاست که ماده پس از پذیرش یک تغییر فرم پلاستیک در دمای پایین توسط حرارت دادن به شکل اولیه خود باز می گردد. این خاصیت اولین باردر سال 1951 توسط چنگ و رید[7] در آلیاژهای Au-Cd مشاهده گردید[1]. در سال 1961 بوهلر و وایلی [2] در آزمایشگاه نظامی نیروی دریایی آمریکا این خاصیت را در سری آلیاژهای Ni و Ti ملاحظه کردند و نام آن را در حالت کلی 55 نایتینول[8] نهادند که در آن نیکل از مقادیر53 تا 60 در صد وزنی را می تواند دارا باشد. از آن پس این خاصیت در بعضی فلزات، سرامیک ها و حتی پلیمر ها نیز مشاهده شد. اما مواد حافظه دار فلزی که اکثراً آلیاژهای حافظه دار هستند، خاصیت حافظه داری بیشتری نسبت به مواد دیگر دارند. از مهمترین این آلیاژها می توان به غیر از آلیاژهای Ni-Ti، به آلیاژهای پایه مس مانند Cu-Zn-Al و Cu-Al-Ni نیز اشاره نمود. در میان این دو سیستم آلیاژی، آلیاژ های Ni-Ti دارای خواص مکانیکی و حافظه داری بهتری هستند به گونه ای که تا 8 درصد کرنش پلاستیک را بازیابی می کنند و نسبت به آلیاژهای پایه مس، پایداری حرارتی مطلوب تری را از خود نشان می دهند. این آلیاژ استحکام خستگی و چقرمگی بالایی دارد که بر اساس این خاصیت، این ترکیب کاربردهای فراوانی در صنایع نظامی و پزشکی یافته است[2].
اگرچه امروزه حجم بالایی از کاربردهای آلیاژهای حافظه دار در ارتباط با زمینه های پزشکی است، اما کاربردهای زیادی نیز در بخش های مختلف صنعتی در حجم بالا برای این آلیاژها بوجود آمده است. استفاده از این آلیاژها در صنعت بیشتر در بست ها و مفصل ها (کوپلینگ) و در بخش های نظامی بوده است. قاب عینک از موارد دیگری است که از خاصیت سوپرالاستیسیتی این آلیاژ ها استفاده می کند. آنتن تلفن همراه نیز یکی دیگر از موارد کاربرد سیم های سوپرالاستیک است. تقویت لحیم SnPdAg در مقابل شکست در اثر تنش های حرارتی، یکی
دیگر از موارد کاربرد صنعتی پودر NiTi سوپرالاستیک می باشد. در قسمت اتومبیل سازی، تولید کننده های اروپایی اتومبیل، به مدت طولانی از آلیاژهای حافظه دار به عنوان فعال کننده برای انتقال سیال در جعبه دنده استفاده می کردند. امروزه از درپوش NiTiNb برای آب بندی مسیرهای سوخت با فشار بالا در موتورهای انژکتوری دیزلی استفاده می شود. محرک های حافظه دار همچنین در ساخت دریچه یا سوپاپ اطمینان در کاربردهای صنعتی نیز استفاده می شود. کاربرد محرکی جدید شامل یک قطع کننده حرارتی برای محافظت یون های لیتیم باتری در مقابل افزایش غیر قابل کنترل دما، در اثر شارژ زیاد و یا اتصال کوتاه می باشد[3].
2-2 ذوب و ریخته گری آلیاژ NiTi
برای تولید آلیاژ NiTi به روش ذوبی، به دلیل میل به واکنش بالایی که این آلیاژ دارد، ذوب باید در خلا انجام گیرد. به طور معمول دو روش ذوب القایی تحت خلا(VIM) و ذوب با قوس مصرف شونده (VAR) استفاده می شود[4]. در روش VIM معمولاً از بوته گرافیتی یا کلسیا استفاده می شود. در این حالت در صورت استفاده از بوته هایی از جنس مگنزیا و آلومینا، مذاب NiTi به اکسیژن آلوده می شود. مذاب NiTi در بوته گرافیتی دچار آلودگی با کربن می شود. با نگهداشتن دمای ذوب زیر oC1450 در هنگام استفاده از بوته گرافیتی می توان مقدار کربن را در شمش VIM بین 200 تا ppm500 کنترل کرد[5]. در روش VAR الکترودهای مصرفی NiTi ذوب می شوند و در قالب مسی آب گرد منجمد می گردند. در این حالت به دلیل اینکه آلودگی از طرف بوته وجود ندارد ماده نهایی تمیزتر و مقدار کربن کمتر از ppm200 می باشد. ولی نکته ای که در این حالت وجود دارد این است که منطقه ذوب در این روش فقط به محدوده کوچکی که قوس زده می شود، محدود می شود درنتیجه همگنی در ساختار کمتر می شود (در مقایسه با VIM). برای همگن شدن ساختار در این حالت از چندین بار ذوب استفاده می شود.
دو روش عمده برای ریختهگری قطعات نایتینولی وجود دارد: ریختهگری در قالبهای موقتی و ریختهگری دایکست. البته استفاده از روش ریختهگری دقیق برای ساخت قطعات پیچیده از این آلیاژها روش بسیار مناسبتری میباشد. این روش برای آلیاژهای NiTi غنی از نیکل مناسب میباشد چرا که انجام ماشینکاری و یا بهعبارت دیگر ساخت قطعات پیچیده به روشهای متداول از این آلیاژها مشکل میباشد[5].
بعد از ذوب معمولاً شمش NiTi ریخته شده، در دمای بالا فورج و یا نورد می شود تا به شکل میله و یا تختال درآید. اکستروژن بیلت های NiTi در دمای oC850 و oC950 انجام شده است[6]. چنین کارگرمی ساختار ریخته گری را در هم می ریزد و خواص مکانیکی را بهبود می بخشد. دماهای کارگرم بهینه معمولاً در حدود oC800 گزارش شده است. جایی که فلز کارپذیر است و اکسید شدن سطحی در هوا چندان شدید نیست[5]. کارسرد NiTi تا حدودی پیچیده است زیرا آلیاژ به سرعت کار سخت می شود. در این حالت نیاز است تا در بین پاس های شکل دادن، عملیات آنیل در دمای oC800-600 انجام شود تا شکل نهایی بدست آید.
3-2 فازهای ثانویه در آلیاژهای NiTi غنی از Ni
در بررسی آلیاژهای NiTi غنی از نیکل، مسئله مهم بررسی فازهای بین فلزی رسوبی می باشد. تشکیل فازهای ثانویه در آلیاژهای غنی از نیکل پیچیده تر از تشکیل رسوبات درآلیاژهای غنی از تیتانیم و یا آلیاژهای با درصد مساوی نیکل و تیتانیم می باشد. بر اساس دیاگرام فازی NiTi حلالیت بیش از حد نیکل در فاز زمینه NiTi قویاً تابع درجه حرارت عملیات آنیلینگ می باشد. حلالیت نیکل از مقدار 7 درصد اتمی در دمای oC 1118 به مقدار صفر در دمای oC630 کاهش می یابد. بنابراین انتظار اینکه زمینه در دماهای بالا اشباع از نیکل باشد، وجود دارد. مطالعات نشان می دهد که علاوه بر وجود فاز ثانویه Ni3Ti احتمال رسوب فازهای نامتعادل دیگری مانند Ni3Ti2 و Ni4Ti3 نیز وجود دارد. ساختار اینگونه رسوبات را به صورت زیر می توان ارائه داد[7]:
در این رابطه BO زمینه فوق اشباع آلیاژ TiNi می باشد. B1 ترکیب تعادلی زمینه با رسوبات Ti11Ni14 (Ni4Ti3) و همین قاعده در مورد فازهای B2،B3 و…. صادق است. شکل 1-2 دیاگرام فازی آلیاژ دوتایی NiTi را نشان می دهد. دمای تغییر فاز، خواص مکانیکی و خواص حافظه داری آلیاژهای غنی از نیکل توسط رسوبات ثانویه تحت تاثیر قرار می گیرند.