“قبل از آغاز مشروطه ورود مدرنیته به ایران شروع شد با آن استمرار پیدا کرد اما مشکل آن در ایران این بود که همواره به صورت یک ابزارانگاری سطحی باقی ماند و تبدیل به تفکر و تاملی عمیق نشد این مساله علت داشت و علت عمده اش این بود که زمانی که به طور جدی به مدرنیته پرداختند نمی دانستند که در واقع این چیزی که امروزه به مثابه ابزار تکنولوژیک ظاهر شده امری فوق ابزاری است.البته بعضی ها توجه به این مساله کردند و دریافتند که مدرنیته صرفا ابزار نیست برای همین سید جمال از این روح که در واقع همان روح مدرنیته است نسبتا برخوردار بوده و بر اساس همین درک و فهم متفکری مدرن است”(مددپور ،1380 :41 -42 ).
اگر بخواهیم به اجمال تجدد را به دو بخش عمده ی ابزاری و انتقادی تقسیم کنیم،فرایندها و سازمانهای تجدد ابزاری و فرایندها و سازمانهای تجدد انتقادی هرکدام به شکلی خاص در جامعه ی ایرانی مطرح شدند و برخوردها و نتایج متفاوتی را آفریدند .حتی در گروه ها و طبقات و لایه های مختلف اجتماعی به نوعی ویژه با هر کدام از ابعاد و لایه های تجدد برخورد شد.به طور نمونه حکومتگران ،نخبگان و توده های مردم هر کدام به صورتی مشخص و با رویکردی متفاوت با قضیه ی تجدد برخورد کردند و از دیدگاه خویش به طرح پرسش در باب تجدد پرداختند.ولی شاید هیچ کدام از آنان نتوانستند به تجدد و پیامدهایش در کلیت آن بپردازند.مسئله ی تجدد و طرح آن در ایران یک مسئله ی تک بعدی نبود.تجدد پدیده ای پیچیده بود که تقلیل آن به هر کدام از ابعادش آن را از حیز انتفاع می انداخت و شناخت دقیقش را امکان پذیر نمی کرد(گودرزی،22:1386).
می توان گفت که برای شناخت جوامع دیگر باید هر روشنفکری ابتدا در پی فهم جامعه خودش باشد.بنابراین”یکی از موضوعات اساسی برای روشنفکر امروز شناخت خود است زیرا در راستای شناخت هویت ایرانی است که می توان خود را در برابر جهان قرار داد تا دنیا را بهتر شناخت و در سیر جهانی قرار گرفت(جهانبگلو195:1379). روشنفکری وضعیتی برون موضعی است یعنی از موضع خودش درمی آید و می تواند از یک فرهنگی به فرهنگ دیگر سفر کند و تمام عناصری را که از آن فرهنگ می خواهد بگیرد بیاورد درون جغرافیای هویتی خودش این طوری بهتر می تواند از هویت خودش و از روح قومی اش دفاع کند”(جهانبگلو ،216:1379). بنابراین متفکران حال حاضر ایرانی نیز در پی فهم تحولات ایران به بررسی تاریخ این سرزمین می پردازند و می خواهند جایگاه جامعه ایرانی را در جهان به طور واقع بینانه مورد توجه قرار دهند.
قادری در کتاب اندیشه در مرز می گوید:روشنفکران امروز به سه گروه تقسیم می شوند روشنفکران سکولار و روشنفکران نواندیش دینی و کسانی که در چارچوب سنت از اسلام یا از تشیع دفاع می کنند(قادری،92:1386).در این نوشتار ما به دو موضع نظری متفاوت در ایران به ترتیب اندیشه های علی میرسپاسی را در گفتمان پست مدرنیستی بررسی می کنیم زیرا ایشان در تمامی آثارش در دفاع از هویت سکولار و دین را به حوزه خصوصی محدود می کند و متاثر از اندیشمند پست مدرنیستی رورتی است و اندیشه های دکتر کچویان را در گفتمان سنتی بررسی می کنیم زیرا ایشان در تمامی آثارشان دفاع از دین و هویت دینی مورد توجه قرار داده اند و حتی اندیشه دیرینه شناسی فوکو را در راستای فهم گفتمانهای موجود در تاریخ ایران مورد استفاده قرار می دهد.
در مورد گفتمان سکولار ” در رویکرد پست مدرنیستی برخلاف نگرش تجدد گرایان،تجدد با توجه به طرح و ایده های محقق نشده و آسیب ها و خلاهای به وجود آمده مورد حمله شدید قرار می گیرد.معتقدان به این رهیافت تجدد را شکست خورده و طرح و آرمانهای آنرا برای رهبری جامعه آینده ناتوان می دانند.به همین جهت در پست مدرنیسم پیامدهای برآمده از تجدد غربی ناشی از مولفه هایی دانسته می
شود که تجدد بر آن متکی است و به آن می بالد.مولفه هایی همچون ایمان به علم مدرن،عقلانیت ابزاری ،صنعت مدرن ،اعتقاد جدی به اصول و مبانی علم و جهان شمول.برعکس در رویکرد پساتجددگرایی مشروعیت عناصر و مولفه های فوق مورد سوال قرار می گیرد.با این رهیافت نگرش ما به تجدد خوش بینانه نخواهد بود بلکه به علائم بیماری و فروپاشی نظام تجدد واقف می شویم(خاکی قراملکی، 94:1391).
در مورد گفتمان سنتی “مدرنیته در ایران تا آنجا که می توانست به زبان دینی سخن گوید به ظاهر منشا اثر بیشتری داشت و هر وقت که زبان دینی خویش را از دست می داد،مسلما حتی کتابهایش امکان انتشار نمی یافت.به همین دلیل وقتی مکتوبات کمال الدوله آخوند زاده نوشته شد همواره به صورت نسخه خطی باقی ماند .این نکته نشان می دهد که هیچ وقت مدرنیته ای که بخواهد با زبان الحاد عمل کند در ایران موفق نیست (مددپور ،1380 : 43-44).سنت گرایی در سالیان اخیر از جمله دیدگاههای رایج و تامل برانگیز در کشور ما بوده است.این دیدگاه مفهوم ویژه و مثبتی از سنت را مبنا قرار می دهد و به احیا سنت اهتمام می ورزد.به دلیل تاکید سنت گرایان بر سنت به غلط تصور می شود که نظریه آنها نظریه ای سنتی است و ربطی به وضعیت امروز ما ندارد .در اینجا نشان داده ایم که سنت گرایی هرچند یک نظریه مدرن نیست ،اما نظریه ای معاصر است و پیوندی عمیق با دنیای امروز دارد(رحمتی،1:1387).
در این نوشتار مقایسه اندیشه متفکران دکتر حسین کچویان و دکتر علی میرسپاسی دو پیشفرض دارد: اول اینکه دیدگاههای دکتر کچویان و میرسپاسی برحسب نظریات و دستاورد قابل مقایسه اند و آنان دارای اعتبار و اهمیت قابل مقایسه ای هستند. دوم مقایسه چیزی با چیز دیگر این فرض را در خود نهفته دارد که چیزهای مورد مقایسه از لحاظی خاص یکسان و از لحاظی دیگر متفاوتند .در این نوشتار نیز این دو پیش فرض را لحاظ خواهیم کرد. شناسایی اندیشه روشنفکری در دیدگاههای مختلف و متعارض نیازمند به کارگیری روش مقایسه ای است و روش تطبیقی کیفی یکی از روشهایی است که کمتر مورد توجه تحقیقات علمی قرار می گیرد . در این نوشتار سعی داریم با اتخاذ نگاه تطبیقی به درک روشنی از مسئله تاریخی نسبت سنت با مدرنیته در آرای دکتر حسین کچویان و دکتر علی میرسپاسی برسیم.
1-1-بیان مساله:
تحولات جامعه ایرانی از نظر مواجه تاریخی سنت و مدرنیته امری چالش برانگیز بوده است و در جامعه ایرانی تعارض بین سنت و مدرنیته در کانون اندیشه متفکران قرار دارد.این مواجه از نگاه گرایش های مختلف روشنفکری روایات متفاوتی پیدا کرده است.در یک دسته بندی اجمالی دو دسته سنت گرایان و پست مدرن ها دو نوع تحلیل متفاوت و متعارض از این نسبت ارائه داده اند. هر یک از این رویکردها تلقی خاصی از نسبت مدرنیته و سنت دارند، علت اختلاف نظرها نه تنها در منافع ایدئولوژیک جریانات یاد شده، بلکه در طرز تلقی و تعریف آنها از مدرنیته و سنت می باشد. می توان گفت نسبت سنت و مدرنیته به درجات متفاوتی بر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران تاثیر داشته اند.بنابراین به دلیل برخوردهای سیاسی ،اجتماعی و حتی فرهنگی که به سبب این نسبت در می گیرد، این مواجه می تواند مساله ای با اهمیت در محافل علمی و در سطح جامعه باشد. بنابراین بحث از این گونه مسائل نه تنها برای روشنفکران بلکه حتی برای کلیه آحاد جامعه نیز دارای اهمیت است زیرا این درگیری های فکری در تمام سطوح اجتماعی تاثیر گذار می باشد. جریانهای سیاسی و اجتماعی در کشور همواره نیازمند نظریه پردازی در تحلیل گذشته ،حال و آینده اند از این رو می توان بازتعریف اندیشه تاثیر گذار(نسبت سنت و مدرنیته) را در پویایی های سیاسی و اجتماعی امری اساسی دانست. می توان گفت که هم فهم سنتی و هم فهم نوگرایانه از منظر ایدئولوژیک اندیشیدن برابرند و هر دو به دنبال واکاوی در گذشته برای پاسخ دادن به مسائل معاصرند.بنابراین بررسی نسبت سنت و مدرنیته نیازمند فهم تاریخی این جریانات است. همچنین با توجه به اینکه تاکنون در زمینه اندیشه های دکتر کچویان و دکتر میرسپاسی تحقیقی منسجم و روشمند انجام نشده است و اینکه غالب اندیشه های دکتر میرسپاسی و دکتر کچویان در زمینه جامعه شناسی می باشد ضرورت نظری دارد درباره اندیشه های این دو متفکر تاثیر گذار در جامعه معاصر ایران مطالعه ای دقیق صورت گیرد.این تحقیق می تواند مسیری را برای تحقیقات دیگر در حوزه جامعه شناسی برای فهم جامعه شناسی بومی ایرانی بگشاید و همچنین یافتن نظریات بومی در اندیشه متفکران مورد بررسی (دکتر کچویان و دکتر میرسپاسی)می تواند فهمی را از جامعه ایران و تحولات آن ارائه کند.
کـلیات تحقـیق
بعد از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز، منطقه خاورمیانه از بحرانیترین مناطق جهان بوده است. خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و دارا بودن ذخایر انرژی و حوزه های تمدنی و ایدئولوژیکی، محل تلاقی منافع و منازعه میان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای بوده است. از آغاز سال 2011 نیز، خاورمیانه شاهد تحولات اساسی بوده است. در پی جنبش های مردمی و تحولات جدید در خاورمیانه و شمال آفریقا بسیاری از نظام های سیاسی و نظم منطقه ای تغییر یافته و الگو های مختلفی از تحولات در کشورهای مختلف رخ داده است که تفاوت های زیادی با هم داشته اند؛ در میان وضعیت سوریه با تمام کشورهای دیگر متفاوت است و تداوم و تشدید بحران در این کشور با درگیری مخالفین و دولت همچنین مداخله خارجی همراه است. اگر چه خواسته های مردمی در شکل گیری و تداوم بحران سوریه(مارس2011) نقش مهمی دارند اما با نگاهی به نقشه صف آرایی های منطقه، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت. با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای ذی نفع و تأثیر گذار، بر اساس منافع و علایق خود جهت گیری مختلفی را در رابطه با این کشور که از اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در منطقه نیز برخوردار است، اتخاذ نموده اند. بدیهی است که هرکدام از بازیگران تلاش می کنند محیط و قواعد بازی را به گونه ای هدایت و مدیریت کند که منافع حداکثری خود را در این کشور تضمین کند. در همین راستا می توان تداوم بحران در سوریه را ناشی از رقابت و تعارض شدید بین منافع راهبردی و رویکرد بین دو جریان متضاد «مقاومت» و «محافظه کار عربی» در منطقه خاورمیانه دانست. با آغاز بهار عربی شاهد بروز رقابت فزاینده ای بین جریان مقاومت در مقابل جریان محافظه کار در منطقه خاورمیانه بوده ایم. تعارض منافع میان این دو جریان در بحران سوریه، بازی با حاصل جمع جبری صفر را
ایجاد کرده است. این نوع نگاه مانع هر گونه سازش، و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سیاسی در سوریه شده است. در یک طرف بحران سوریه جریان محافظه کار؛ شامل بازیگران منطقه ای مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه می باشد که رویکرد معطوف به تغییر رژیم در سوریه را دنبال می کنند و طرفدار راه حل نظامی در بحران سوریه می باشند. در همین راستا جریان محافظه كار در تلاش است با منزوی کردن سوریه، یکی از متحدان کلیدی ایران را در منطقه که پل ارتباطی با گروههای مقاومت حزب الله و حماس هم هست، ضربهای به این جریان بزند. در طرف دیگر جریان موسوم به مقاومت که شامل بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان و در مقیاس کوچکتر عراق می باشند که خواستار حفظ دولت کنونی سوریه اگر چه با انجام برخی اصلاحات سیاسی و مشارکت دادن گروه های سیاسی دیگر در ساختار قدرت هستند. تغییر جهت سیاست خارجی سوریه به طرف جریان محافظه كار باعث تغییر نقشه سیاسی و قدرت در خاورمیانه شده و ضربه جبران ناپذیری بر جریان مقاومت است؛ بنابراین هر یك از طرفین بحران با درك این مطلب سعی در حفظ یا تغییر تحولات و اوضاع سوریه دارند.
اکنون محافلِ علمی متفقالقولاند که قوانینِ اساسی همچون تمامیِ متون، در بِستر و موقعیتمند( contextualized and situated) هستند و وابسته به کانتکستِ تدوینِ خویش. خودِ نفسِ این تدوین در آن زمان در موقعیتی انقلابی و پروبلماتیک رخ داده است و دیگر قابلِ حل نیست، مگر اینکه تجدیدِ نظر شود در 36 اصلِ قانون اساسی که به مفهومِ قومیت پرداختهاند. اگر هم بشود کاری کرد، باید از همین گزارهها شروع کرد. سعیِ من در این کاغذ ردگیریِ قوه یِ قومیت است در طولِ دورهیِ زندگانیام، تا نشان دهم که تصمیمِ حاکمیتِ وقت چگونه انسانی تولید کرده است و این تصمیم، چگونه به تمامیِ وضعیتهایِ انسانِ مذکور منضم است، ابعادِ قفسِ وبریِ منتج از این تصمیم برایِ اقوام چه اندازه است و چگونه میتوان از زندگی در این قفس به نوعی زندگیِ قفسیِ آزادتر اندیشید و از کارکردهایِ این تضاد در راستایِ مفصلبندی (articulation )و رسیدن به یک زیستجهانِ (Life-World ) بهتر بهره برد. سعی بر این است که در یک خودقومنگاره مفاهیمِ مرتبط با قومیت را در « تجربه زیسته»یِ خویش مشاهده کنم، بفهمم، بفهمانم ـ در معنایِ وبریِ آن ـ و از این طریق یک حاشیه یِ مسکوت را به سخن در آورم و به همراه مخاطبانم در یک استیضاحِ آلتوسریِ معکوس، حاکمیت و سازوکارهایِ ایدئولوژیک آن را صدا بزنیم.
[1] – به یاد بیاورید لوکاچ و تایل اکسیون ها Teilaktionen را. این واژه به معنایِ عملِ مسلحانه ی خُرد، در بخش پنجِ متنِ پری
اندرسون درباره گرامشی و در مقامِ یک «تلکتیک» و یک «اقدام سازمانی برایِ تسخیرِ قدرتِ دولتی» بهکاررفته است. این « عملِ مسلحانه جزئی» در متنِ مورد نظر در ارجاع به تشخیصِ درستِ زمانه و زمانِ درست برایِ انقلاب است. و این انقلاب عطف به آرایِ لوکاچ نه سلبی و عینی، بلکه تمهیدی است برایِ زنده نگاهداشتِ وضعیتِ انقلابی در یادِ پرولتری. نک: معادلات و تتناقضات، آنتونیو گرامشی، تهران:طرح نو، 1389 .
3-2- پراكندگی از ذرات با شكل دلخواه و سطحهای ساده………………………………………… 49
3-3- پراكندگی از ذرات بیضوی…………………………………………………………………………. 50
فصل چهارم: نتایج عددی
نتایج عددی …………………………………………………………………………………………………….. 58
نتیجهگیری ………………………………………………………………………………………………………. 62
پیوست الف) …………………………………………………………………………………………………… 63
پراكندگی اپتیك غیرخطی از ذرات كروی و استوانهای ……………………………………………….. 63
پیوست (ب) …………………………………………………………………………………………………… 65
ذرات بیضیگون ………………………………………………………………………………………………. 65
منابع و مآخذ …………………………………………………………………………………………………… 66
چكیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………… 67
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (2-1) مقدار عناصر قطبشپذیر در مرتبهی دوم فركانس مجموع پراكندگی از یك كره با شعاع و پذیرفتاری …………………………………………………………………………………………………………………….. 33
جدول (2-2) مقادیر نوعی پارامترهایی كه چند فرایند پراكندگی را توصیف میكنند………….. 36
جدول (3-1) قوانین انتخاب برای عناصر در پراكندگی با سهم قطبش متفاوت………….. 48
جدول (3-2) مقادیر ممكن برای انتگرال ……… 53
جدول (3-3). تابعهای پراكندگی برای ذرات بیضی گون با چند جملههای از و و 56
جدول (الف-1). تابعهای پراكندگی برای ذرات استوانهای با طول L و شعاع D و ذرات كروی با شعاع R 64
جدول (ب-1). تابعهای پراكندگی برای ذرات كوچكتر در محدوده و 65
فهرست اشكال
عنوان صفحه
شكل 1-1: دو قطبی الكتریكی بنیادی الف) همسویی با میدان ب) نیروی وارد بر دو قطبی كه در راستای میدان الكتریكی است……………………………………………………………………………………………………………………… 6
شكل (1-2)پاسخ نوعی غیرخطی (الف) و خطی (ب) قطبیدگی P به میدان الكتریكی اعمال شده E برای میدانهای مثبت و منفی برابر، پاسخ محیط اپتیكی در وضعیت غیرخطی متقارن نیست. در این مورد میدان منفی قطبیدگی بزرگتری نسبت به میدان مثبت با بزرگی یكسان بوجود میآورد …………………………………………………………………… 10
شکل(1-3) الف) هندسه تولید هماهنگ دوم ب) نمودار تراز – انرژی كه تولید هماهنگ دوم را توصیف میكند. 12
شکل1-4 تولید هماهنگ دوم در بلور KDP و در یک فیبر شیشه ای و در یک کاواکی از لیزر 13
شكل (1-5): تولید بسامد مجموع الف) هندسه برهم كنش ب) توصیف تراز – انرژی………. 15
شكل (2-2) الف) هندسه پراكندگی با پارامترهای مرتبط ب) سطح قیاسی……………………… 32
شكل (2-3) مثالی از تقریب WKB در منطقه تیره فاز موج تغییر كرده است…………………… 34
شكل (2-4) پراكندگی خودبهخودی نور الف) وضعیت آزمایش ب) طیف مشاهده شده نوعی 35
شكل (2-5) طرحی برای پراكندگی ریلی هماهنگ دوم بوسیله یك كره…………………………. 37
شكل 3-1: الف) هندسه پراكندگی یك ذره (آنسامبلی از ذرات) تحت دو باریكه كه با هم زاویه میسازند ب) سیمهایی مختصات ( ) و مربوط به تانسور و ………………………………….. 42
شكل (4-1) (منحنی آبی) الگوهای پراكندگی تولید بسامد مجموع (پیكربندی PPP) برای بیضی و عناصر سطح برای و و و زاویهی چرخش 0 و 30 و 60 و 90 درجه……….. 59
شكل (4-2) الگوی پراكندگی برای آنسامبلی از بیضیگون در سیستمهای پرولیت و آبلیت با نسبت ظاهری متفاوت. در پرولیت از آبی تا قرمز نسبت ظاهری از تا افزایش مییابد. در آبلیت از تا كاهش مییابد 60
شكل (4-3) مقایسه الگوهای پراكندكی اشكال متنوع a. كره b. استوانه c. چند وجهی d. اسب كه سطحهای آنها برابر سطح یك كره به شعاع nm500 است. كره: منحنی مشكی، استوانه: منحنی خطچین مشكی چند وجهی: منحنی خاكستری اسب: منحنی خطچین خاكستری …………………………………………………………………………………………… 61
پدیدههای بسیار كاربردی در محیطهای غیرخطی اپتیكی رخ میدهد كه از جملهی این پدیدهها تولید هماهنگ دوم و فركانس مجموع است كه در این رساله به طور خاص به الگوی پراكندگی این دو پدیده برای اشكال با شكل دلخواه اشاره شده است كه برای بیان بهتر این موضوع ابتدا اپتیك غیرخطی به صورت مختصر توضیح داده شده است و از آنجایی كه برای بدست آوردن الگوی پراكندگی نیازمند محاسبه شدت هستیم و برای محاسبه شدت پراكندگی نیازمند پذیرفتاری موثر هستیم. بعد از بیان اپتیك غیرخطی پذیرفتاری موثر شرح داده شده است و سپس وارد مسئله اصلی كه بیان الگوی پراكندگی است شدهایم.
اگر تمامی پدیدههای فیزیكی اطراف ما خطی بودند، هم فیزیك خسته كننده بود و هم زندگی بدون مشاهده بسیاری جذابیتها سپری میشد. خوشبختانه ما در یك دنیای غیرخطی زندگی میكنیم. البته به خاطر داشته باشیم كه همانطور كه خطی بودن فیزیك را جذاب میكند غیرخطی بودن نیز فیزیك را زیباتر میكند]1[.
پدیدههای اپتیك خطی در محیط خطی رخ میدهند و در مقابل آن پدیدههای اپتیك غیرخطی در محیط غیرخطی رخ میدهند اگر ویژگیهای اصلی این دو محیط به دنبال هم بیان شوند به درك بهتری راجع به محیط غیرخطی خواهیم رسید. به همین علت ما در اینجا پس از بیان تاریخچه توضیح مختصری راجع به این دو محیط میدهیم و سپس به صورت تخصصیتر وارد مباحث مربوط به اپتیك غیرخطی میشویم.
اولین بار در سال 1961 میلادی، آزمایشی كه فرانكین[1] و وین ریچ[2] در دانشگاه میشیگان انجام دادند. نشان داد كه اگر نور با طول موج به بلور كوارتز تابانده شود نوری با طول موج خارج میشود و این آزمایش در واقع تولد اپتیك غیرخطی به حساب میآید. در واقع این پدیده مشاهده تولد هماهنگ دوم[3] است این آزمایش روشی در بدست آوردن تابشهای همدوس با توان بالا است كه در آن میتوان طول موج كوتاهتر به دست آورد. چشمهی نور معمولی برای چنین آزمایشهایی خیلی ضعیف است. در كل میدانی در حدود یك اثر غیرخطی در محیط القا میكند كه این میدان متناظر با باریكهای به شدت تقریبی است. كه به همین دلیل برای مشاهده هماهنگ دوم باریكه لیزر به كار میرود ]1[. در كل بیشترین مطالعه روی این موضوع از قرن بیستم و بعد از آن صورت گرفته است.