مهمترین بینش در اقتصاد بینالملل آن است که تجارت، منافع رفاهی (سود اجتماعی) را با خود به همراه میآورد (جانیاک، 2006). وقتی مبادله وجود ندارد، منحنی امکانات تولید یک کشور در عین حال نشاندهنده حد مصرف آن نیز میباشد. در صورت مبادله هر کشور قادر است در تولید کالایی که در آن مزیت نسبی دارد، تخصص یابد و بخشی از آن را با کالاهایی که در تولید آن مزیت نسبی ندارد، مبادله کند و نهایتاً از هر دو کالا بیش از وقتی که مبادلهای صورت نمیگرفت، مصرف نماید (سالواتوره، 1368: 39).

تجارت با گسترش بازار، امکان تقسیم نیروی کار و صرفه جوییهای مقیاس و استفاده از منابع بیکار داخلی را فراهم میآورد. تجارت بینالملل وسیلهای برای انتقال ایدههای جدید، تکنولوژی جدید، روش اداره جدید و سایر مهارتها میباشد. تجارت باعث تشویق و تسهیل جریان بینالمللی سرمایه از سوی کشورهای خارجی توسعه یافته به کشورهای درحال توسعه میشود و یک اسلحه کارامد بر علیه انحصار به شمار میرود (شون، 1371: 72).
کشورها میتوانند از طریق صادرات، منابع لازم را برای وارد کردن کالاهای مورد نیاز خود که نمیتوان در داخل تولید کرد یا با کارایی کمتری تولید میشود، بهدست آورند. وارد کردن کالاهای مورد نیاز از دیگر کشورها، با هدف بالا بردن سطح استاندارد زندگی صورت میگیرد. اگر بتوان در داخل کالایی را با کارایی بیشتری نسبت به کالاهای مشابه خارجی تولید کرد، در این صورت از مبادله این کالاها بیشترین سود و منفعت نصیب کشور شده و استاندارد زندگی افزایش مییابد (سالواتوره، 1376: 27).
هابرلر معتقد است تجارت باعث بهرهبرداری کامل از منابع بیکار داخلی میشود. از طریق تجارت، یک کشور در حال توسعه میتواند از یک نقطه تولیدی غیرکارا در داخل منحنی امکانات تولید و عدم بهرهبرداری کامل از منابع به علت تقاضای ناکافی داخلی به نقطهای روی منحنی امکانات تولید برسد.
گروهی از اقتصاددانان بر این باورند که آزادسازی تجاری به عملکرد کلان اقتصادی بهتر و رشد اقتصادی سریعتر میانجامد. نهادهای بینالملی همانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز بر مبنای همین باور رابطه مثبتی بین آزادسازی تجاری و رشد ترسیم میکنند (گرینوی، مورگان و رایت، 2002). تئوری جدید رشد بیان میکند که تجارت باعث میشود تولیدکنندگان به بازارهای بزرگتر دسترسی پیدا کنند و کالاهای سرمایهای و واسطهای در اختیار تولیدکنندگان در کشورهای درحالتوسعه قرار بگیرد. دسترسی به نهادههای جدید میتواند عامل محرکی برای رشد اقتصادی باشد (گرجی و علیپوریان: 1385). همچنین تجارت بر بازار کار، اشتغال، دستمزد، رفاه، توزیع درآمد، مصرف، و موقعیت کاری نیروی کار کشورها اثرگذار است (دادگر و ندیری، 1384: 18).
مباحث اشتغال و بیکاری، همواره یکی از دغدغههایی است که توجه سیاستمداران را بهخود معطوف میکند. جوامع توسعهیافته و جوامعی که مسیر توسعه را پیشرو دارند، باید بتوانند پاسخگوی نیازهای افراد خود در زمینه دستیابی به شغل باشند. زمانی که افراد یک کشور نتوانند شغل مناسب با شرایط خود را پیدا کنند، این مساله نهتنها باعث هدر رفتن منابع داخلی میشود، بلکه هزینههای اجتماعی را نیز بهدنبال دارد. بهعبارت دیگر، پایین بودن نرخ اشتغال دارای دو نوع هزینه است: هزینه اقتصادی یعنی اتلاف نیروی کار و هزینه اجتماعی. زمانی که بیکاری در یک جامعه بالا باشد، این مسأله باعث افزایش جرم و جنایت و پیامدهای ناگوار ناشی از فقر میشود که فقر خود نتیجه ناکامی افراد در دستیافتن به شغل است (توانایانفرد، 1386: 1010) و هزینههای اجتماعی بیکاری به این مفهوم اشاره دارد.

برقراری روابط تجاری با دیگر کشورها، بخشهای اقتصادی و شاخصهای کلان اقتصاد را متأثر میسازد. یکی از این شاخصها، نرخ اشتغال است. این تأثیرات ممکن است مثبت یا منفی باشد. برآیند این اثرات مثبت و منفی، میزان موفقیت سیاستهای تجاری را ارزیابی میکند. بنابراین یکی از معیارهایی که میتواند موفقیت یک رابطه تجاری را محک بزند، بررسی چگونگی تاثیرگذاری آن بر اشتغال است.
ظرفیتهای تکنولوژیکی کشورها و مواهب نسبی عوامل تولید مانند سرمایه، زمین، نیروی کار ماهر و غیرماهر، رقابت بخشهای مختلف را در سطح جهانی تعیین میکنند. پیامد این امر، آن است که هر کشور مجموعهای از بخشهای صادراتی و رقیب وارداتی قابل شناسایی دارد. بخشهای صادراتی تولید و تقاضا برای نیروی کار را افزایش میدهند، در حالی که بخشهای رقیب وارداتی ممکن است تولید خود را کاهش دهند و بخشی از نیروی کار خود را اخراج نمایند. تغییرات سازمانی در عوامل تولید برای بهرهبرداری از مزیت نسبی در زندگی واقعی، باعث پایان کار بعضی از شرکتها و ازدست رفتن شغلهایی در بعضی از بخشهای اقتصاد میشود. همزمان با این فرآیند، شروع به کار شرکتهای جدید، سرمایهگذاری به منظور افزایش تولید و در پاسخ به ظرفیتهای خالی اقتصاد در دیگر بخشها، آن روی سکه است. بنابراین آزادسازی تجاری، همزمان با نابودی شغل و ایجاد شغل همراه میشود. اما اینکه خالص اثرات اشتغال مثبت است یا منفی، در کوتاه مدت به عوامل مشخصی مانند کارکرد بازار بستگی دارد.
اصلاحات اقتصادی چین از اواخر دهه 1980 آغاز شد و به رشد اقتصادی حیرتآور تقریباً 10 درصد در سال انجامید. فرآیند اصلاحات در چین، تدریجی و نسبتاً سازگار بوده است. بسیاری از اصلاحات ابتدا بهصورت آزمایشی در برخی نواحی و اغلب نواحی ویژه اقتصادی، اجرا میشدند و در صورت موفقیتآمیز بودن، به دیگر نواحی کشور تعمیم داده میشدند. تغییر بهسوی اقتصاد مبتنی بر بازار، با قانونزدایی از بخش کشاورزی و باز کردن درهای اقتصاد چین بهسمت اقتصاد جهان آغاز شد. تولید تقریباً 10 برابر افزایش پیدا کرد و چین بهعنوان چهارمین اقتصاد بزرگ جهان مطرح شد. کلید فرآیند اصلاحات، کاهش تدریجی نقش دولت در حمایت از بخش خصوصی و پذیرش یک سیاست رشد مبنی بر صادرات بود. این سیاستها چین را هماکنون بهعنوان بزرگترین صادرکننده جهان و دومین اقتصاد بزرگ دنیا مطرح کرده است. یک عامل کلیدی در جهش اقتصادی چین، انباشت سرمایه بوده است. به دلیل نقش سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیز، بهرهوری به میزان قابل توجهی افزایش پیدا میکند. همچنین آنچه که جهش اقتصادی چین را متمایز میکند، اندازه جمعیت این کشور است. در مقایسه با روسیه و دیگر کشورهای کمونیستی سابق در اروپای شرقی، سیاستهایی از قبیل خصوصیسازی کلی شرکتهای ایالتی در چین اجرا نشدند. سرعت اصلاحات اقتصادی در اواخر دهه 1990 افزایش پیدا کرد، بهگونهای که چین بهعنوان یکی از اعضای سازمان تجارت جهانی (WTO) مطرح شد (شوکر و د گروت، 2006)
در سالیان اخیر، ایران و چین روابط تجاری خود را بهمیزان قابلتوجهی گسترش دادهاند، بهگونهای که چین هماکنون یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران محسوب میشود. با توجه به اثرات مختلف روابط تجاری بر اقتصاد کشورها، یک پرسش اساسی، چگونگی اثرگذاری این رابطه بر اشتغال است.
3-1- ضرورت انجام تحقیق
در طی سالیان اخیر موج صادرات کالاهای چینی به نقاط مختلف دنیا، اقتصاد کشورهای زیادی را متأثر ساخته است. کشور ما نیز از این جریان مستثنی نبوده است. حجم انبوه واردات کالاهای چینی در طول سالهای گذشته، بسیاری از بخشهای اقتصادی را متأثر ساخته است. با توجه به اثرات مختلف تجارت بر اقتصاد کشورها و نظر به این نکته که مسأله بیکاری و راهکارهای لازم برای مقابله با آن همواره یکی از دغدغههای پیش روی سیاستمداران است، ضروری است که اثر این رابطه تجاری بر اشتغال مورد بررسی قرار گیرد. ارزیابی این اثرات، میتواند سیاستمداران را در برخورد هرچه عالمانهتر در روابط تجاری، یاری کند.
4-1- سوال اساسی تحقیق
با توجه به حجم رو بهفزاینده مبادلات ایران و چین در سالیان اخیر، این پرسش اساسی مطرح میشود که: “به دنبال سیاست برقراری رابطه تجاری با کشور چین، آیا اشتغال صنعتی بهبود مییابد یا برعکس، این رابطه، موقعیت شغلی شاغلان در بخش صنعت را مورد تهدید قرار داده است.
در حالت کلی، شاخص هر بورس همچون دماسنج نشاندهنده وضعیت بازار سرمایه و وضعیت اقتصادی یک کشور است. کاهش شاخص سهام عموماً به معنای رکود اقتصادی و افزایش آن به مفهوم رونق اقتصادی است. از اینرو شاخصهای محاسبه شده در سراسر دنیا بعنوان یکی از مهمترین و اصلیترین معیارهای ارزیابی عملکرد بازارها به شمار میروند. به بیان دیگر شاخص بازار سهام یک معیار مفید و خلاصه شدهای از انتظارات جاری در مورد آینده سهام میباشد که بعنوان میزان الحراره حساسی، آثار پدیدههای سیاسی، اقتصادی و غیره را منعکس ساخته و تغییرات ساختاری و بلندمدت در اقتصاد را منعکس مینماید.

در این میان آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفته، پرداختن به تحقیقات جدی و منسجم درخصوص بررسی اثرات متقابل متغیرهای کلان اقتصادی بر روی شاخص کل بورس اوراق بهادار است.
2-1- اهمیت موضوع
از آنجائیکه ضرورت دارد تا شاخصها میزان و جهت حرکت بازار سرمایه و به تبع آن اقتصاد ملی را بدرستی نشان دهند و بعبارتی تغییرات شاخص، نشان دهنده جهت و میزان دسترسی به سرمایه توسط شرکتهای بورسی به عنوان نماینده شرکتهای فعال در اقتصاد ملی است در واقع جهت و سمت وسوی سرمایه گذاری در اقتصاد کشور با تغییرات شاخص بورس اوراق بهادار قابل شناسایی است، لزوم مطالعه و بررسی آن از جنبههای مختلف بیش از پیش احساس میشود. تاثیر متقابل مولفه های اقتصاد کلان بر روند بازار سرمایه موضوعی است که به برنامه ریزی دقیق اقتصادی و اجتناب از سیاستهای غلط اقتصادی می انجامد.
همچنانکه میدانیم میزان ریسک و بازده، مهمترین معیارهای تصمیمگیری در هر سرمایهگذاری میباشند، بنابراین شناخت عواملی که موجب افزایش بازده و یا کاهش ریسک میگردند از اهمیت بسیاری برخوردارند. توان شناخت شرایط اقتصادی کشور در حال و آینده از جمله عواملی است که میتواند در افزایش بازده و کاهش ریسک به سرمایهگذار کمک کند.
همچنین از منظر مبانی نظری و نیز در عرصه عمل، شرایط اقتصادی کشور را با استفاده از شاخصها بیان میکنند، که به نوبه خود میتوانند پیشرو، همزمان و یا تاخیری باشند. شاخصهای پیشرو اولین شاخصهایی هستند که بروز تغییرات اقتصادی را نشان میدهند.
3-1- سوالات و فرضیه های تحقیق
1-3-1- سوال مورد تحقیق
این پژوهش با هدف پاسخگویی به پرسشی کلی در خصوص توانمندی شاخص بورس اوراق بهادار تهران در بیان حرکات آتی بازار سرمایه و به دنبال آن اقتصاد کشور صورت میگیرد. بدان معنا که آیا میتوان از شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران به عنوان یک نماگر پیشرو اقتصادی در ارتباط با متغیرهای کلان اقتصادی بهره جست؟

2-3-1- فرضیه های تحقیق
در این راستا پژوهش پیشنهادی درصدد آزمون فرضیههای زیر شکل خواهد گرفت؛
فرضیه اول اصلی:
“متغیرهای کلان اقتصادی بر بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس تاثیر دارند.”
فرضیه های فرعی:
– عرضه (حجم) پول بر شاخص قیمتی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اثر معنادار مثبت دارد.
– تورم برشاخص قیمتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اثر معنادارمثبت دارد.
– تغییرات نرخ ارز(برابری دلار در مقابل ریال) بر شاخص قیمتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار اثر معنادار مثبت دارد.
رشد تولید ناخالص داخلی بر شاخص قیمتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار اثر معنادار مثبتی دارد.
فرضیه دوم اصلی:
“شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران یک نماگر پیشرو اقتصادی برای متغیرهای کلان اقتصادی است.”
4-1- توضیحاتی در مورد متغیرهای تحقیق
1-4-1- شاخص کل قیمتی
از نظر کاربردی شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن میباشد. به بیان دیگر، شاخص وسیلهای برای اندازهگیری و مقایسه پدیدههایی است که دارای ماهیت و خاصیت مشخصی هستند. بنابراین برمبنای شاخص میتوان تغییرات ایجاد شده درمتغیرهای معینی رادرطول یک دوره بررسی نمود.
شاخصهای بازار سهام به عنوان مشخصههای اصلی و عمومی بازار، اطلاعات عمومی نسبت به عملکرد بازار را بر اساس قیمت یک مجموعه ثابت از شرکتها اندازهگیری مینماید. در واقع شاخص بازار سهام یک معیار مفید و خلاصه شدهای از انتظارات جاری در مورد آینده سهام میباشد که بعنوان میزان الحراره حساسی، آثار پدیدههای سیاسی، اقتصادی و غیره را منعکس ساخته و تغییرات ساختاری و بلندمدت در اقتصاد را منعکس مینماید. علاوه بر این از آنجایی که قیمت سهام با تغییرات انتظارات سهامداران از وضعیت اقتصادی شرکتها در حال نوسان میباشد و این نوسان قیمتها روی شاخص بازار تاثیر میگذارد لذا میتوان شاخص بازاررا به عنوان نمایانگر وضعیت و عملکرد آتی اقتصاد در سطح ملی دانست.
در بسیاری از بورسهای اوراق سهام برای آگاهی از روند کلی قیمت سهام و بطور کلی برای اطلاع از وضع عمومی بازار و اقتصاد، شاخصی تحت عنوان”شاخص متوسط قیمت سهام” محاسبه میشود. در اقتصادهای پیشرفته، شاخص قیمت سهام را به عنوان یکی از مهمترین نماگرهای اقتصادی به شمار میآورند.
قیمت مورد محاسبه هر سهم غالبا بر اساس آخرین معاملهای است که در یک روز معین روی آن سهم انجام گرفته و میانگین قیمت هر سهم از جمع قیمت سهام مورد محاسبه تقسیم بر مقسوم علیه معینی بدست میآید. بطورکلی شاخص تحت تاثیر دو گروه از عوامل قرار میگیرد.
1- وضعیت شرکتهایی که سهام آنها در بورس مورد معامله قرار میگیرد که عامل درون سازمانی خوانده میشود.
2- عوامل برون سازمانی که غالبا شرکتها و خود بورس بر آنها کنترلی ندارند مانند بحرانهای سیاسی و اقتصادی که باعث سقوط شاخص قیمت سهام میگردد.
در بازارهای سرمایه، نوسانات گسترده در همه حال موجب ورود و خروج انبوهی از سرمایهها میگردد. در کشورهای در حال توسعه، ضربههای وارده بر پیکر اقتصاد به دلیل شوکهای بازار سرمایه در مقایسه با کشورهای توسعه یافته از عمق بیشتری برخوردار است. زیرا نگرانی از افت سرمایه با نگرانیهای ناشی از بیثباتیهای مشهود در اقتصاد مضاعف میشود. به این دلیل به نظر میرسد که باید بگونهای نوسانات قیمت در بورس در محدوده ای قابل انتظار نگاه داشته شود.
2-4-1- عوامل کلان اقتصادی
الف- تولید ناخالص داخلی
به منظور ارزیابی عملکرد هر نظام اقتصادی لازم است تا تولید ناخالص داخلی واقعی مورد بررسی قرار گیرد تا نتیجه کلی فعالیت اقتصادی کشور و تداوم روند رونق، رکود، رشد یا تنزل اقتصاد کشور نمایان شود. البته در بررسی تولید ناخالص داخلی ضروری است تا تاثیر بخشهای مختلف اقتصادی و سهم هر یک در تولید کشور مورد توجه قرار گیرند. در واقع توان رشد هر نظام اقتصادی را تقسیم تولید ملی به سرمایهگذاری و مصرف، علیالخصوص سرمایهگذاری بخش خصوصی تعیین میکند، زیرا میزان سرمایهگذاری در هر دوره باعث افزایش تولید در دورههای بعدی میشود که این امر به نوبه خود بستر لازم برای یک رشد درونزای پایدار را فراهم مینماید.
ب- عرضه پول (M2)
عرضه پول یکی از اهرمهای سیاست پولی و تنظیم آن در اختیار سیاستگذاران اقتصادی است. به عبارتی یک ابزار پیشبرنده و کلیدی به حساب میآید. عرضه پول تنظیم کننده نقدینگی جامعه بوده و میتوان انتظار داشت بر فعالیت بازار سرمایه به طور مستقیم اثر داشته باشد. شناخت رابطه بین این دو عامل در بازشناسی موفقیت سیاستهای پولی یک کشور بسیار حائز اهمیت است.
ج- نرخ ارز
ارز بعنوان پول خارجی که در شریانهای اقتصادی داخل و بینالمللی هر کشوری گردش دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است، به نحویکه شاخص قیمت و نوسانات نرخ آن بسیار حساس بوده و در تغییر سیاستهای ارزی موثر میباشد. سیاست ارزی، به علت ساختار خاص روابط اقتصادی داخلی و خارجی، همواره یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده مسیر توسعه اقتصادی کشور بوده است. در حقیقت وسایلی که به منظور پرداختهای پولی بینالمللی یا نقل و انتقالات مورد استفاده قرار میگیرد نظیر سکه و اسکناس خارجی، سپردهها در بانکهای خارجی، اعتبارات اسنادی و دیگر مطالبات مالی کوتاهمدت و قابل پرداخت به پولهای خارجی، ارز نامیده میشود.[1] نرخ ارز، برقرار کننده ارتباط میان پولهای ملی کشورهای مختلف است و به کمک آن مقایسه قیمت و هزینههای بینالمللی امکانپذیر میگردد. نرخ ارز را میتوان به معنای تعداد واحدهای پول ملی یک کشور که برای خرید یک واحد از پول ملی کشور دیگر لازم است، تعریف نمود. بطور خلاصه اگر تولید به واردات از خارج وابسته باشد، نوسانات نرخ ارز، قیمت تمام شده کالای تولیدی را دستخوش تغییر میکند و در نتیجه بر قیمت سهام اثر میگذارد. به علاوه بازار ارز بازاری جایگزین برای سفته بازان اقتصاد ایران به شمار می آید لذا شناخت ارتباط بین این دو بسیار حائز اهمیت است.
د- سطح عمومی قیمتها (تورم)
رشد سطح عمومی قیمتها که از آن به عنوان تورم یاد میشود یکی از مهمترین شاخصههای یک اقتصاد است. زیرا کلیه فعالیتهای اقتصاد با در نظر گرفتن رشد عمومی قیمتها تنظیم میشود به واقع تئوری بازار بر مبنای سیستم قیمت استوار است. بنابراین کلیه توزیعها و تخصیصهای یک اقتصاد اثباتی با هدایت صورتپذیر است. بنابراین فعالیت در هر بازاری بویژه بازار سرمایه قطعاً با علم این ارتباط صورت میگیرد اما صحت و شکل ارتباط موضوعی است که در این پژوهش به آن پرداخته میشود.
5-1- اهداف تحقیق
این تحقیق در صدد است تا درستی راهبردی نقش شاخص در میزان و جهت حرکت بازار سرمایه و به تبع آن اقتصاد ملی را آزمون نماید. بعبارت دیگر بررسی شود آیا تغییرات شاخص، نشان دهنده جهت و میزان دسترسی به سرمایه توسط شرکتهای بورسی به عنوان نماینده شرکتهای فعال در اقتصاد ملی است؟ در واقع جهت و سمت وسوی سرمایه گذاری در اقتصاد کشور با تغییرات شاخص بورس اوراق بهادار قابل شناسایی است.
[1] – پول و بانک، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، تهران 1373، ص 16.
هدف ما در اینجا آشنا ساختن خواننده با خصوصیات، شیوه های شناخت، برقراری ارتباط صحیح، نحوه كاركردن و درنهایت رفع مشكلات كودكان است. برای نیل به این هدف ابتدا تعاریف، اهداف، تاریخچه، ضرورت و اصول راهنمایی و مشاوره كودك مورد بررسی قرار گرفته، سپس مطالبی درباره خصوصیات دوره كودكی ارائه شده است تا دست اندركاران آموزش و پرورش و مشاوره كودك بتوانند رفتارهای عادی كودكان را از رفتارهای غیر عادی تشخیص دهند.
تعریف لغوی آموزش و پرورش پیش از دبستان
آموزش: عمل آموختن، یاد دادن تعلیم: تربیت، پرورش
پرورش: 1- تربیت، تعلیم، تأدیب 2- فرهنگ، تمدن 3- پرستیدن، پرستش 4- خوراك، خورش، غذا، طعام
پیش: OIS ]پب. Patis مقابل فلز است.
Paitis، پهـ (7) [Pe$Pat 1- (ق – مكان) جلو، قبل، قدام. مق. پس، پیش، وضع، حال، نهاد
جزوهای جسم بود جهشهای مختلف چنان كه نشستن و برخاستن و ركوع و سجود و چون دست و پا پدر و اندامهای دیگر را نهادهای ایشان سوی چشمهای راست و چپ و زیر و زبر (پیش و پس…) دانشنامه الهی 30
2- (ق- زمان) قبل؛ پس. بعد. پیش از 3- (هر – اضـ ) نزد ( حضور داشتن چیزی یا كسی را رساند)
4-(هر – اضـ ) طرف، جانب، سوی (پیش او رفت)
دبستان: ded – estan ]= رب + پب . rdipi نوشتن + ستان – پسـ 20 (امر)
آموزند؛ مكتب 2- (نو) (مزه) مدرسه ابتدایی- آموزشگاه نوآموزان كه بالاتر از كودكستان و پایین تر از دبیرستان است.
تاریخچه آموزش پیش دبستانی
تاریخچه آموزش پیش دبستانی در ایران به 80 سال پیش باز می گردد.
در سال 1298 مسیونر های مذهبی و اقلیت های دینی به احداث كودكستان ها و مراكز آموزش پیش دبستانی درتهران مبادرت نمودند .در همان اثنا زنده یاد جبار باغچهبان در سال 1303 به احداث باغچه اطفال در شهرستان تبریز مبادرت نموده و چند سال بعد در سال 1307 كودكستان دیگری در شهرستان شیراز دایر نمود. گفتنی است كه در آن اثنا تنها از كودكان خانواده های مرفه و كارمندان عالی رتبه ادارات در این مراكز ثبت نام به عمل می آمد . استقبال این خانواده ها از عملكرد مراكز آموزش پیش دبستانی (كودكستان ها( سبب گردیدكه طی مدت زمان كوتاهی در تهران وچندین شهر بزرگ دیگر كشور، كودكستان هایی توسط بخش خصوصی دایر گردد .از جمله مهمترین برنامه های این مراكز می توان به بازی های مرسوم ، آموزش مقدماتی خواندن و نوشتن ، نقاشی و بازی با عروسك و اشكال هندسی اشاره نمود.در سال 1303 شورای عالی فرهنگ ،به تصویب انحصاری آیین نامه احداث مراكز آموزش پیش دبستانی در شهرستان تهران و درسال 1304به تصویب این آیین نامه برای سایر شهرهای كشور مبادرت نمود.نخستین امتیاز تاسیس كودكستان توسط وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال 1310 صادر گردید.از این روی سال1310 آغاز فصل جدیدی در تاریخ آموزش پیش دبستانی ایران محسوب می گردد.نخستین آیین نامه ویژه كودكستانها و مراكز آموزش پیش دبستانی درسال 1312 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. در ماده اول این آیین نامه ، سن كودكان جهت پذیرش در كودكستانها 4 تا 7 سال قید شده بود. این در حالیست كه درسال 1335 ، آیین نامه جدیدی جهت اداره كودكستانها به تصویب رسید كه طی آن سن كودكان ، 3 تا 6 سال تعیین شده بود. در سال1334 ، اداره مستقلی جهت رسیدگی و نظارت بر امور كودكستان ها تحت نظارت وزارت فرهنگ تاسیس گردید. در سال1340 ، اداره امور كودكستانهای كشور منحل شده و وظایف مربوطه به اداره كل تعلیمات ابتدائی محول گردید. در آن اثنا دولت به تلاش هایی درجهت احداث كودكستان های دولتی مبادرت نموده و با احداث كودكستانها در شهرهای سراسركشور،كودكان خانواده های طبقه متوسط را تحت پوشش
خود قرار داد. تا سال 1322 در سراسر كشور تنها تعداد 7 كودكستان وجود داشت و این در حالیست كه طی سال1331 به 74 و طی سال 51 13 به 431 مركز بالغ گردید. در همان اثنا تلاش هایی درجهت تربیت مربیان مراكز پیش دبستانی نیز آغاز گردید. درسال 1336 ، آموزشگاه های كودكیاری آغاز به فعالیت نمودند . اولین اساسنامه و برنامه درسی این آموزشگاهها طی سال 1345 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید. چندسال بعد تدریس رشته كودكیاری یا آموزش و پرورش پیش ازدبستان در برخی دانشكده های علوم تربیتی من جمله مدرسه عالی شمیرانات و دانشگاه ابوریحان آغاز گردید.
درسال1350 ، اداره كل تعلیمات ابتدایی به دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی تغییر نام داده و واحد كودكستان های این اداره، عهده دارمسئـولیت طرح و برنامه ریزی آموزش و پرورش پیش دبستانی گردید. درسال1354، با توجه به توسعه كودكستانها و تربیت مربیان كودك، دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی به دفتر آموزش كودكستانی و ابتدایی تغییر نام داده و بالاخره درسال 1359 در اداره كل و سپس در دفتر آموزش عمومی ادغام گردید . طبق آخرین آیین نامه كودكستانها كه در سال 1349به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید، تشكیل كلاسهای آمادگی ضمیمه آموزش ابتدایی گردیده و سن كودكان كودكستانی 3 تا 6 سال تعیین گردید. درسال 1353 ، وزارت آموزش و پرورش طبق انتشار بخشنامه ای به اعمال اصلاحاتی در آیین نامه مذكور مبادرت نمود. مطابق این تغییرات تنها آندسته از كودكانی كه از سن 5 سال تمام برخوردار بودند از حق ثبت نام دركلاسهای آمادگی بهره مند گردیدند.
درگذشته امتیاز تاسیس مهدهای كودك ویژه كودكان رده های سنی 3 تا 6 سال به وزارت آموزش و پرورش و مجوز تاسیس مراكز مراقبتی كودكان زیر رده سنی3 سال به اتاق اصناف واگذار گردید. ازسال1354، سازمانهای دولتی موظف به تاسیس مهدهای كودك شده و ضوابط آنها از سوی سازمان زنان تنظیم گردید. درسال1356، در بودجه كل سازمانهای دولتی، بودجه لازم جهت احداث مهدهای كودك ویژه فرزندان زنان كارمند پیش بینی شده و سازمان زنان مسئولیت تشكیل و نظارت بر آنها را عهده دار گردید. پس از انقلاب اسلامی ، بر اساس تصمیم گیری هیات وزیران، با انحلال سازمان زنان ، سازمان ملی رفاه خانواده، سازمان تربیتی شهرداری تهران و انجمن ملی حمایت از كودكان، اجازه تاسیس مهدهای كودك به وزارت بهداری و بهزیستی و سپس به سازمان بهزیستی محول گردید. درحال حاضر صدور مجوز و نظارت بركلیه مهدهای كودك دولتی و خصوصی بر عهده سازمان بهزیستی كشور است. ازسال 1372 كلیه كلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی به علت كمبود جا منحل گردید.گفتنی است كه این كلاسها 30 سال پیش درسال1349 و با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش تشكیل شده بود . ازجمله انواع مهدهای كودك كه درحال حاضر درسراسركشور فعالیت دارند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
ــ مهدهای كودك خصوصی كه توسط بخش خصوصی احداث گردیده اند.
ــ مهدهای كودك خود محوركه وابسته به موسسات دولتی بوده و با كمك هزینه های دولتی و والدین كودكان اداره میگردند.
ــ مهدهای كودك كارگری كه متعلق به كارخانجات بوده و تحت پوشش وزارت كار فعالیت دارند.
ــ مهدهای كودك ادارات آموزش و پرورش كه به ثبت نام از فرزندان زنان شاغل درآموزش و پرورش مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای كودك انجمنهای حمایتی سازمان بهزیستی كه به ثبت نام از كودكان تحت پوشش بهزیستی و درصدی از افراد عادی مبادرت می نمایند.
ــ مهدهای كودك انجمنهای روستایی كه به ثبت نام از كودكان روستایی مبادرت می نمایند.
تاریخچه فوق بیانگر این واقعیت است كه سهم دولت در تاسیس مهدهای كودك بسیار ناچیز بوده و عمدتا به تنظیم آیین نامه ها و اعطای مجوزهای قانونی محدود بوده است به نحویكه پس از تشكیل اولین مهدهای كودك ، وزارت آموزش و پرورش به تاسیس مهدهای كودك دولتی پس از 42 سال مبادرت نمود. درحال حاضر برای كودكان زنان غیر شاغل مهد كودك دولتی وجود نداشته وكلاسهای آمادگی ضمیمه مدارس دولتی نیز از سال 1372 منحل گردیده است. علاوه بر این تعداد فارغ التحصیلان رشته كودكیاری با توجه به نیاز مهدهای كودك ، بسیار اندك بوده و دوره های باز آموزی بهزیستی ویژه مربیان و مدیران ، چه از لحاظ مدت زمان و چه از لحاظ تعداد نفرات تحت پوشش هر دوره آموزشی، جوابگوی نیاز مهدهای كودك نمی باشد. . بعنوان مثال از سال 61 13تا 69 13یعنی ظرف مدت زمان 8 سال تنها 1215 نفر ازمدیران و مربیان موفق به گذراندن دوره های آموزشی كوتاه مدت بهزیستی شده اند و این در حالیست كه این رقم درمقایسه با تعداد مدیران ومربیان مهدهای كودك بسیار ناچیز می باشد.
علاوه بر این تعداد مهدهای كودك نسبت به جمعیت كودكان در ایران بسیار ناچیز می باشد.. بعنوان مثال طی سالهای1360- 1359 تعداد مهدهای كودك بر2971 ، تعداد كودكان بر 172002، تعداد كلاسها بر6340 و تعداد كاركنان بر9356 نفر بالغ می گردید واین درحالیست كه طی سالهای 68 ـ 67 تعداد مهدهای كودك بر 2547 ، تعداد كودكان ثبت نامی بر177979، تعداد كلاسها بر5951، تعداد كاركنان بر1983و تعداد كودكان رده های سنی1 تا 6 سال بر12میلیون نفر بالغ گردید . ضــمنا تعداد مهدهای كودك خصوصی شهرستان تهران طی سال1370 بر200 مركز، طی سال1371بر174مركز و طی سال1372بر170 مركز بالغ گردید.
مهارت ایجاد ارتباط مؤثر و كارآمد یكی از مهمترین مهارت های لازم برای هر مدیر به شمار می رود زیرا موفقیت یك مدیر بیش از آنكه به تواناییهای تكنیكی اش مربوط باشد به توانایی او در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران بستگی دارد نتایج تحقیقی كه توسط نشریه Fortune بر روی 200 مدیر از شش شركت انجام شده حاكی از آن بوده كه بزرگترین عامل شكست مدیران ، ضعف مهارت های ارتباطی آنان بوده است . ( Ertel , 1999 , 23 )
یكی از مهمترین مهارت های ارتباطی ، مهارت در مذاكره1 است[1] ، مذاكره یعنی راه نفوذ در دیگران به منظور مبادله ی افكار یا اشیاء مادی است، مذاكره مهم ترین و رایج ترین وسیله برقراری ارتباط بین انسان هاست . و چون تمام نیازها ، ادامه زندگی ، امنیت ، آسایش زندگی ، رفاه اقتصادی ، افزایش آگاهی ، بالابردن سطح زندگی و پیشرفته ترین سطح این است كه ، با دیگران برای تأمین نیازهای خود به توافق برسند.

روابط به دلیل وجود اهداف مشترك وجود دارد ، و بر این دلالت دارد كه ابزار دستیابی به این اهداف توسط طرف های در حال مذاكره تقسیم می شوند ، بنا بر این فرآیند مذاكره خریدار و فروشنده به طور همزمان با عناصر همكاری و تعارض روبرو می شوند . همكاری ،اهداف متقابل و فردی را تأمین می كند در حالی كه تعارض محیط رقابتی را برای دو طرف فراهم می كند برای اطمینان از این كه این توافق از نفع شخصی شان حمایت می كند . ( wimsaatt and Gassenheimer , 1996 , 21 )
برای حداقل كردن این تعارض و برای رسیدن به راه حل های مصالحه ، استفاده و كاربرد
مهارت های مذاكره و انتخاب تاكتیك های مناسب مفید است .
یكی از نقش های مدیر از نظر مینتز برگ نقش مذاكره كننده است.(رضائیان1380، 19)
یكی از عوامل اساسی و بسیار مهم بر موفقیت و پیشرفت شركت ها برخورداری مدیران این سازمان ها از مهارت ها و فنون مذاكره می باشد كه این خود یك عامل بسیار مهم در موفقیت و انجام مذاكرات و عقد قراردادها می باشد پس یكی از توانمندی های مهارتهایی كه برای مدیر لازم است فراگیری و كسب مهارت مذاكره است .
تعریف موضوع تحقیق:
در دنیای امروز ، دگرگونی هایی بسیار زیاد همراه با گسترش رقابت درزمینه های متنوع ، بویژه در بازارها مشاهده می شود بازاریابی از محدوده ی تولید ، قیمت گذاری ، شناسایی بازار و توزیع كالا فراتر رفتند و شركت ها مجبور به ایجاد تماس و ارتباط با خریداران بالقوه و بالفعل می نماید با توجه به تغییر در زمینه مفهوم بازاریابی كه از كسب سود از طریق افزایش فروش برمبنای تولید به كسب سود از طریق
ارضای نیاز خریداران بر مبنای خریدار و مصرف كننده تغییر جهت داده خواه ناخواه مصرف كننده و خریدار كه در این مفهوم فرصت مشاركت پیدا نموده است به آنان نیز حق تصمیم گیری مربوط به كارشان داده شده است دراین جا اهمیت مذاكره بیش از هر زمانی دیگر روشن دیده شده است و هر چه افراد بیشتری در تصمیم گیری ها مشاركت داشته باشند احتمال عدم توافقها نیز بیشتر خواهد شد با توجه به این موارد آشنایی مدیر و بازاریاب با مهارت های اساسی مذاكره امروزه از اهمیت خاصی برخوردار شده است . آشنایی و نهایتاٌ سلطه به اصول و مهارت هایی در مذاكره مدیران را به این توان مجهز می كند كه در جریان ارتباطات با دیگران از پایین ترین و ابتدایی ترین مذاكرات تا بالاترین حد خودش یعنی مذاكرات بین المللی با طرف های مذاكره به نحوی مذاكره كنند كه توافق حاصل از مذاكرات معقول ، منطقی و در بیشتر مواقع به نفع خود باشد .
بنابراین مساله اصلی تحقیق به صورت زیر تعریف می گردد:
رابطه بین مهارت مذاكره مدیران بازرگانی با فروش شركتهای كاشی و سرامیك چگونه است؟
تاریخچه و سابقه موضوع تحقیق :
با بررسی تحقیقات انجام شده در داخل كشور كه از طریق مطالعه پایان نامه ها در كتابخانه ها و مركز اسناد و مدارك و بررسی پایان نامه های خارجی كه از طریق سایت UMI انجام گرفت , سابقه ای از انجام پروژه ای مرتبط با موضوع وجود ندارد.
فقط تحقیقی در سطح بین الملل توسط رون آندریا كه طی سال 2005 مهارت مذاكره در فروش را مورد بررسی قرار داده كه هدف از این تحقیق شناسایی راه حل هایی جهت اجرای مذاكرات فروش بود در این تحقیق 2000فروشنده به طور یكسان از 500 شركت ثروتمند از همه صنایع را مورد بررسی فرار دا د.و محققانی دیگر نظیر تونی مانینگ و باب ربرتسون بروی مهارت مذاكره و نفوذ در دو بخش طی سال 2003 و پولینس و دیگران كه در مورد تفاوت های فردی و انگیزش در استفاده از مهارت های مذاكره در سال 2000 را مورد تحقیق قرار داده اند.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
مذاكره امروزه یكی از با اهمیت ترین و مهمترین كار هر مدیر به حساب می آید . هر مدیر خواه ناخواه مرتبط با افراد زیر دست و مافوق و كلیه افرادی كه به نحوی با سازمان مرتبط در تماس اند برخورد دارد این ارتباط خود نشان دهنده مذاكره است یعنی این ارتباطات به همین جا ختم نمی شود . بلكه وقتی این ارتباطات از مرزهای سیاسی كشورها می گذرد رابطه پیچیده تری تحت عنوان روابط خارجی پیش می آید كه این نوع ویژه ای از مذاكرات و توانمندی های فوق العاده ای را طلب می كند این فرآیند امروزه با سرعت و تنوع و پیچیدگی خاص خودش به پیش می رود كه این یك حقیقت غیر قابل انكار و قطعی به شمار می آید عدم تسلط به اصول فوق باعث خواهد شد كه ، علاوه بر منافع فرد سازمانی ، منافع كلان و ملی نیز در معرض تضییع و خطر قرار می گیرد . بنا بر این برای حفظ منافع خرد و كلان و تقویت فرهنگ مذاكراتی باید به نحو شایسته ای اقدام مثبت و سریعی در این زمینه ایجاد ، توسعه و تقویت این عامل انجام گیرد با این وجود در ایران بسیاری از مدیران روش درست انجام كار مذاكره را نمی دانند هر چند این افراد جهت انجام امور تجاری خود دائماٌ در حال مذاكره اند ، لیكن حرف انجام عملی دلیل بر آن نمی شود كه آن عمل درست انجام شود ، مذاكره هم احتیاج به دانش و مهارت خاص خود دارد كه مدیران ما بایستی با این مهارت ها آشنایی پیدا كنند و آن را به خوبی فراگیرند و از جنبه علمی آنر ا بیاموزند با برخورداری از مهارت در مذاكره بدون اتلاف وقت و انرژی و منابع به راحتی می توانند از نقطه نظرات هم مطلع شوند و به خوبی از این مذاكرات سود ببرند .
از ضروریات این تحقیق آن است كه با توجه به جنبه رقابتی شدن امروزه شركت ها,انتصاب مدیرانی كه بتوانند فروش شركت را بالا ببرنداز اهمیت بالایی برخوردار است.
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
انسان برای تامین نایزهای روزمره خود را پیش رو داشت. ابتدا شكار و استفاده از گیاهان خودرو و سپس به مرور زمان و با فرا گرفتن فنون اولیه كشاورزی اقدام به تهیه مایهتاج خود نمود. با توجه به خطراتی كه در شكار حیوانات انسان را تهدید می كرد، لذا تمایل به سمت كشاوزی بیشتر و بیشتر شد تا جایی كه در گذشته ای نه چندان دور، بیشتر مردم عدی در كره زمین پیشه كشاورزی را برگزیدند. كشاورزان با سه عامل زمین، نیروی كار و آب روبرو هستند كه اهمیت هر سه مورد به نوع خود بسیار مهم بوده و می باشد.
امروزه با مكانیزه شدن صنعت كشاورزی نوع محصولات و تنوع فصلی آنها و نیز مقدار تولید آنها تفاوتهای بسیاری بوده است با استفاده از ابزار آلاتی مانند كمباین، تراكتور و دستگاههای مخصوص شخم زنیف سم پاشی های هوایی و نیروی انسانی كمتری درگیر كشاورزی می شود كه این امر موجب كاهش هزینه تولید در مجموع، و از طرف دیگر افزایش بیكاری را سبب می شود.
امروزه كشاورزی سنتی در مقایسه با سالهای گذشته بسیار كمتر شده است. اكثر كشاورزان یا كوچ كرده و به شهرهای بزرگ آمده اند و یا آنهایی كه توان مالی داشته اند با سیستم های امروزه خود را وقف داده و از سیستم های نوین آبیاری و ماشین آلات كشاورزی استفاده می كنند.
در سالهای اخیر با استفاده از تكنولوژی نانو، تولید محصولات فصلی، در تمام فصول امكانپذیری شده است كه این امر بمنزله انقلابی در كشاورزی به حساب می آید. از این رو می توان گفت دیگر می توان كشاورز را به همان دیدگاه قدیم نگریست بلكه نیازمند توجه و دیدگاه علمی و دقیق می باشد.
نقش و تاثیر توسعه كشاورزی به پیشرفت صنعتی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین كشاورزی، صنعت و تاثیر متقابل آنها بر یكدیگر وضعیت كشاورزی فعلی ایران و نیز بررسی از جنبه اقتصادی مكانیزه كردن كشاورزی می باشد.

با توجه به اینكه نیاز انسان به مواد غذایی پایانی ندارد و نیاز انسان به غذا از نیازهای اساسی محسوب می شود، و نیز بیشتر نیاز از طریق محصولات كشاورزی برآورده می شود و همچنین كمبود زمین های قابل كشاورزی و اینكه بیشتر سطح زمین را آب فرا گرفته است، همه و همه بر اهمیت توجه به كشاورزی می افزاید، كشور ما ایران نیز كه بیشترین سطح آنرا بیابان و كوه فرا گرفته استف و زمین های قابل كشت بسیار كمی دارد.
از سوی دیگر وضعیت آب و هوایی ایران و نیز تنوع فراوان محصولات كشاورزی و مزایایی كه از قبل آن حاصل می شود مانند نیز كاهش هزینه های وارداتی، ایجاد اشتغال و جلوگیری از مهاجرت اهمیت دارد.
(متغیر های مستقل)f= متغیر تابع
متغیرهای مستقل شامل پیشرفت در كشاورزی، تاثیر كشاورزی در اقتصاد و عوامل وابسته به كشاورزی می باشد و متغیر وابسته صنعت و توسعه صنعت می باشد.
مقیاس اندازه گیری نسبی است (توسعه صنعت)، با توجه به اینكه متغیرها وابسته هستند، مقیاس اندازه گیری در این پژوهش نسبی است.
در این پژوهش: پیشرفت، در كشاورزی متغیر مستقل و توسعه صنعت به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرد.
در بررسی این پژوهش ابتدا وضعیت كشاورزی ایران مورد بررسی قرار می گیرد و سپس رابطه میان صنعت و كشاورزی مورد بررسی قرار می گیرد و در پایان میزان تاثر گذاری كشاورزی بر صنعت مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد.
جامعه و گروه بررسی شده، جمعی از دانش آموختگان اقتصاد كشاورزی، مهندسین كشاورزی و مزرعه داران می باشند.
با توجه به اینكه این پژوهش، یك پژوهش و تحقیق مكاشفه ای است، لذا جامعه آماری ما از مزرعه باران ودانش آموختگان اقتصاد كشاورزی استفاده شده است كه با توجه به كم بودن تعداد آنها و عدم دسترس مناسب به آنها، به صورت انتخاب شده تعیین شده اند.
در این محقق برای گرد آوری داده ها از روش مصاحبه و منابع كتابخانه ای و آماری استفاده شده است اصلی ترین و روش گرد آوری مصاحبه با دانش آموختگان كشاورزی و اقتصاد كشاورزی می باشد و نیز استفاده از آمار سایتهای جهاد كشاورزی و وزارت بازرگانی می باشد. با توجه به نوع پژوهش، پرسشنامه امكانپذیر نبوده و بیشتر مصاحبه صورت می گرفته است.