خوردگی به شکلهای گوناگون در زندگی روزمره به چشم میخورد. نقاط و حفرههای قرمز مایل به نارنجی در تجهیزات نشتی مخازن آب، آب تیره خروجی از داخل شیرها، همچنین میخها، چنگکها، لولهها، کانالها، ظروف آشپزخانه و قوطیهای حلبی خورده شده نمونههای متداولی از خوردگی هستند. خوردگی با دید غیر تخصصی اغلب بر کهنگی تجهیزات دلالت داشته و قابل چشم پوشی است. درصورتیکه خوردگی بیانگر کاهشی قابل توجه در ارزش یک جسم جامد است که در معرض یک برخورد شیمیایی مستقیم قرار گرفته است.
خوردگی محدود به فلز نبوده بلکه شامل مواد غیر فلزی مانند پلیمرها، مواد نسوز، مواد مرکب و مواد دیگر نیز میشود. از نظر ترمودینامیکی خوردگی یک فرآیند خود به خودی است که در جهت کاهش انرژی آزاد[2]حرکت میکند.
مهندسی خوردگی کاربرد دانش و فن یا هنر جلوگیری یا کنترل خسارت ناشی از خوردگی به روش اقتصادی و مطمئن میباشد. برای اینکه مهندس خوردگی به خوبی از عهده وظایف خود برآید بایستی با اصول و عملیات مبارزه با آن، خواص شیمیایی، متالورژیکی، فیزیکی و مکانیکی مواد، آزمایشهای خوردگی، ماهیت محیطهای خورنده، قیمت مواد اولیه و . . . آشنا باشد. همچنین در حل مسئله خوردگی بایستی روشی را انتخاب نماید که بیشترین بهره را در بر داشته باشد.

خوردگی را تخریب یا فاسد شدن یك ماده در اثر واكنش با محیطی كه درآن قرار دارد تعریف میكنند. بعضیها اصرار دارند كه این تعریف بایستی محدود به فلزات باشد، ولی غالباً مهندس خوردگی بایستی برای حل یك مسئله هم فلزات و هم غیر فلزات را در نظر بگیرد. مثلاً، تخریب رنگ و لاستیك بوسیله نور خورشید یا مواد شیمیایی، خورده شدن جداره كوره فولادسازی، و خورده شدن یك فلز جامد بوسیله مذاب یك فلز دیگر تماماً خوردگی نامیده میشوند. خوردگی میتواند سریع یا كند صورت گیرد ]1[.
خوردگی فلزات را همانطور كه در شكل 1-1 نشان داده شده است میتوان برعكس متالورژی استخراجی[3] در نظرگرفت. در متالورژی استخراجی، هدف عمدتاً بدست آوردن فلز از سنگ معدن و تصفیه یا آلیاژسازی آن برای مصارف مختلف میباشد. اكثر سنگ معدنهای آهن حاوی اكسیدهای آهن هستند و زنگزدن فولاد بوسیله آب و اكسیژن منجر به تشكیل اكسید آهن هیدراته[4] میگردد. اگر چه اكثر فلزات موقعی كه خورده میشوند تشكیل اكسیدهایشان را میدهند ولی لغت زنگ زدن فقط در مورد آهن و فولاد بكار برده میشود.
| سنگ آهک |
کارخانه ذوب آهن احیا ، تصفیه، ریخته گری ، نورد، ساخت
تصفیه
ریخته گری
نورد
ساخت |
| ورق |
| لوله لوله |
| بدنه اتومبیل (اتمسفر) |
| خطوط لوله زیرزمینی |
| زنگ (اکسید آهن هیدراته) |
| معدن |
شكل 1-1 متالورژی استخراجی و برعكس آن
به طور كلی خوردگی را میتوان به سه صورت ذیل تعریف نمود:
1-3- هزینههای خوردگی
تخمین هزینههای سالانه خوردگی در ایالات متحده بین 8 میلیارد دلار تا 126 میلیارد دلار میباشد] 1[. مهندسان معتقدند كه 30 میلیارد دلار واقعیترین رقم باشد. به هر ترتیب، خوردگی از لحاظ اقتصادی بسیار زیان آور است و برای كاهشدادن آن كارهای زیادی میتوان انجام داد. اگر این نكته را در نظر بگیریم كه هرجا فلز و مواد دیگر مورد استفاده قرار میگیرند خوردگی با درجه و شدتهای متفاوتی واقع میگردد، این رقمهای بزرگ دلاری چندان غیر منتظره نخواهند بود. علاوه بر زیانهای مستقیم خوردگی، هزینههای غیر مستقیم خوردگی حاصل از توقف فرآیند[6] تولید صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، پایین آمدن بازده تجهیزات و خارج شدن از شرایط بهره برداری مطابق طراحی، نیز هزینههایی است که باید در نظر گرفته شود. عدم تولید در هنگام توقف در یك واحد نفت، گاز و پتروشیمی جهت تعمیرات میتواند تا میلیونها دلار در روز زیان وارد سازد. نشتیها در خطوط لوله و مخازن منجر به عدم تولید بهینه میگردد. این نشتیها میتواند باعث بروز آلودگی آبهای زیرزمینی شده و مشكلات زیست محیطی را نیز ایجاد نماید كه هزینههای مورد نیاز برای حل چنین
مشكلاتی سرسام آوراست. در حقیقت اگر خوردگی وجود نداشت اقتصاد جامعه ما به شدت تغییر میكرد. مثلاً اتومبیلها، كشتیها، خطوط لولههای زیرزمینی و وسایل خانگی احتیاج به پوشش نداشتند، صنایع فولاد زنگ نزن[7] از بین میرفتند و مس فقط برای مقاصد الكتریكی بكار میرفت. اكثر كارخانجات و محصولاتی كه از فلز پوششدار ساخته میشوند از فولاد یا چدن ساخته میشدند] 1[.
اگرچه خوردگی اجتناب ناپذیر است، ولی هزینه آن را به مقدار زیادی میتوان كاهش داد. مثلاً یك آند ارزان قیمت منیزیم میتواند عمر تانك آب گرم خانگی را دو برابر كند. شستشوی اتومبیل برای زدودن نمكهایی كه برای یخ بندان روی جاده میپاشند مفید است. انتخاب صحیح مواد و طراحی خوب، هزینههای خوردگی را كاهش میدهد. یك برنامه صحیح تعمیرات و نگهداری وارد صحنه میشود و میتواند موثر باشد و ماموریت اصلی آن مبارزه با خوردگی است.
جدا از مخارج مستقیم دلاری، خوردگی یك مشكل جدی است زیرا بطور روشنی باعث تمام شدن منابع طبیعی ما میگردد. مثلاً فولاد از سنگ آهن بدست میآید و میزان تولید داخلی سنگ آهن پرعیار كه مستقیماً قابل استفاده باشند، به شدت كاهش یافته است. توسعه صنعتی سریع بسیاری از كشورها نشان میدهد كه رقابت برای قیمت منابع فلزی افزایش خواهد یافت.
1-4- خسارات ناشی از خوردگی
در این قسمت بعضی اثرات زیان بار خوردگی تشریح خواهد شد ]2[
1-4-1- ظاهر
سطوح زنگزده خوشایند نیستند. تجهیزات زنگزده یا به شدت خورده شده در یك كارخانه تاثیر بدی روی بیننده خواهد گذاشت. به همین دلیل بدنه ماشینها را رنگ کرده و یا در سازههای خارجی ساختمانها از فولاد زنگ نزن، آلومینیوم، یا مس استفاده میشود.
1-4-2- مخارج تعمیرات و نگهداری و بهره برداری
بازسازی سطوح خوردهشده و تعمیر آنها بسیار پر هزینه است. به كاربردن مواد مقاوم در برابر خوردگی نیز مخارج زیادی را در بر دارد. بنابراین برای محافظت از این سطوح هزینه هنگفتی صرف میشود
1-4-3- تعطیلی كارخانه
غالباً بخاطر انهدام غیر منتظره ناشی از خوردگی، واحدی را متوقف میسازند یا قسمتی از یك سیستم را میخوابانند. و این خود منجر به توقف تولید و یا کند شدن روند آن شده و در برخی موارد افرادی را بیکار میکند.
1-4-4- آلوده شدن محصول
در اكثر موارد قیمت یك محصول در بازار به خلوص و كیفیت آن بستگی دارد. عاری بودن از آلودگیهای جزئی فاكتور حیاتی در تولید و حمل و نقل پلاستیكهای شفاف، رنگها، مواد غذایی، داروها و نیمه هادیها[8]ست. در بعضی موارد مقدار كمی خوردگی كه باعث وارد شدن یونهای فلزی به داخل محلول میگردد ممكن است باعث تجزیه كاتالیزوری[9] یك محصول گردد. از جمله این موارد تولید و انتقال پراكسید هیدروژن[10] غلیظ و یا هیدرازین[11] میباشد. درمواردی كه با آلودگی و تجزیه محصول مواجه هستیم عمر قطعه فاكتور مهمی نخواهد بود با وجود اینكه فولاد معمولی ممكن است سالها دوام بیاورد، ولی فلز گرانتری بكار برده میشود تا از آلودگی محصول به محصولات خوردگی ناشی از فولاد معمولی اجتناب گردد.
1-4-5- نشت یا از بین رفتن محصولات با ارزش
نشت جزئی سولفوریكاسید به فاضلاب نگرانی حادی ایجاد نمیكند، زیرا سولفوریكاسید ماده ارزان قیمتی است. اما، نشت یا از بین رفتن مادهای كه گالنی چند صد دلار ارزش دارد بایستی به سرعت متوقف گردد. نشت جزئی تركیبات یا محلولهای اورانیم خطرناك است و میتواند خیلی گران تمام شود. در چنین مواردی استفاده از طراحی مناسبتر و مواد بهتر برای ساخت تجهیزات بخوبی قابل توجیه هستند.
1-4-6- اثرات بر امنیت و قابلیت اعتماد
كاركردن با مواد خطرناك مثل گازهای سمی، كلریدریكاسید، سولفوریكاسید و نیتریكاسید غلیظ، مواد منفجره و قابل اشتعال، مواد رادیواكتیو، و مواد شیمیایی در دماها و فشارهای بالا مستلزم استفاده از نوعی مواد ساختمانی است كه خطر انهدام خوردگی را به حداقل برساند. صرفهجویی در مواد ساختمانی در مواردی كه امنیت به خطر میافتد، مطلوب نیست. ملاحظات بهداشتی نیز میتوانند مهم باشد مثل آلودگی آب آشامیدنی، محصولات خوردگی میتوانند باعث شوند كه ضد عفونی كردن تجهیزات مشكلتر گردد.
دستهبندیهای مختلفی میتوان برای انواع خوردگی داشت، یك نوع دستهبندی برای اساس ظاهر خوردگی میباشد كه برای تشخیص شكل ظاهری خوردگی، گاهی اوقات چشم غیرمسلح كافی میباشد و گاهی اوقات نیاز به بزرگنماییهای بالاتری میباشد، بر اساس شكل ظاهری، خوردگی را میتوان به هشت نوع تقسیمبندی كرد ]2S/Cr2O3……….[.
1-5-1- خوردگی یکنواخت
در این نوع خوردگی لایههای سطحی فلز مورد حمله قرار گرفته و اثرات خوردگی در تمام سطح مشاهده شده و کاهش ضخامت در این نقاط تقریبا یکسان میباشد. به طور مثال زنگ زدگی معمولی آهن و کدر شدن نقره و تیرگی نیکل از این نوع خوردگی میباشند.
این نوع خوردگی معمولترین نوع خوردگی است. عمر تجهیزاتی که متحمل این نوع خوردگی میشوند، را میتوان با آزمایشهای سادهای همچون کوپن گذاری و اندازهگیری میزان کاهش وزن تخمین زد ]2S/Cr2O3…..[.
1-5-2- خوردگی گالوانیکی
این نوع خوردگی وقتی رخ میدهد که دو فلز یا آلیاژ متفاوت (یا دو ماده متفاوت دیگر همانند آلیاژ کربن و فلز) درحضور یک محیط خورنده با یکدیگر تماس پیدا کنند. درمنطقه تماس، فرآیند الکتروشیمیایی به وقوع میپیوندد که در آن مادهای به عنوان کاتد عمل کرده و مادهی دیگر آند میشود. در این فرآیند کاتد در برابر اکسید شدن محافظت شده و آند اکسید میشود ]2S/Cr2O3….[.
1-5-3- خوردگی شکافی
این خوردگی وقتی رخ میدهد که یک عامل خورنده در فاصله باریک بین دو جز گیر کند. با پیشرفت واکنش، غلظت عامل خورنده افزایش مییابد بنابراین واکنش با نرخ فزایندهای پیشروی میکند ]2S/Cr2O3……….[.
امادر عصر حاضر نقش تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی نو به ویژه اینترنت بر فرآیند کلی شفاف شدن سیاست و انقلاب ها بسیار موثر بوده است. این نقش را بالاخص می توان در فروپاشی نظام های غیردموکراتیک و وادار کردن آنها به گذار به جوامع دموکراتیک مشاهده کرد. نظام های غیردموکراتیک همواره سعی داشته اند بر حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سلطه داشته باشند. حکومت های غیردموکراتیک تلاش داشته و دارند که امکان حضور شهروندان در همه میدان های جمعی و فردی را که از کنترل دید قدرت مدارشان به دور است، مانع شوند. اما با گسترده شدن و عمومیت یافتن فضای اینترنت که کنترل بر اطلاعات و اخبار را از اختیار حاکمیت ها و دستگاه های سانسور خارج می کند و به قول توماس فریدمن فضایی را ایجاد می کند که همه به هم وصل هستند، اما هیچ کس تحت کنترل نیست، تلاش در جهت محدود کردن فضای آزاد اینترنت برای حاکمیت های غیردموکراتیک گریزناپذیر می نماید.

اینترنت به دلایل گوناگون در تقابل با ذهنیت و رفتار نظام های ضددموکراسی قرارگرفته است و همچنین فرصت هایی را در اختیار جوامع برای نیل به فضای باز و دموکراتیک قرار می دهد که بدون تردید اینها همه در ویژگی های خاص اینترنت یافت می شوند.(هنری ، 1386 )
بیداری اسلامی که در جهان اسلام و کشور های خاور میانه رخ داده است پدیده ای اجتماعی می باشد تا به ملت های مسلمان این خود باوری را دهد که به دین و استقلال سیاسی ، اقتصادی و کرامت فکری و اجتماعی خود مباهات کرده و در راستای ایفائ نقش طبیعی خود به عنوان بهترین امت تلاش کنند.

مساله اساسی تحقیق «اینترنت ونقش آن در شکل گیری جنبش های اجتماعی مردم تونس و مصر» می باشد. کشور های مصر وتونس در چندین ماه گذشته شاهد تحولات گسترده ای در زمینه های سیاسی و اجتماعی بوده است. که این تحولات از کشور تونس) شهر سیدی بوزید ( آغاز شد با مصر ادامه یافت . که متغییرهایی چون جنبش های اجتماعی ، فضای اینترنت ، کشور های تونس و مصر، شبکه های اجتماعی مجازی از اساسی ترین آنها است .

با توجه به نقش اینترنت در ایجاد شبکه های اجتماعی مجازی و شکل گیری گروههای اینترنتی ازطریق سایت های خبری ووبلاگ های خبرتحلیلی همچنین نقش تبادل اطلاعات و اخبار از سوی آنها موجب شده است که این شبکه ها به عنوان سربازان جنگ نرم اقداماتی را به فضای واقعی جامعه تسری داده هماهنگی و سازماندهی بسیاری از تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت ها برعهده بگیرند .
اینترنت در مقایسه با سایر رسانه های الکترونیکی که به صورت یک پدیده گسترش یافته است ، الگو های متفاوت و متداول ارتباطی از قبیل رادیو وتلویزیون را به شکل یک شبکه تعاملی گسترده در هم آمیخته است. استفاده از اینترنت ، پیش از این ، فرصت های تجربه غیر مستقیم میلیون ها انسان و هزاران سازمان درسراسر جهان را تغییر شکل داده است .
هم اکنون ظهور رسانه های جدید ودر راس آن اینترنت ، به طور چشمگیری به افزایش پیچیدگی شبکه های ارتباطی در جهان نا معین و نوین کنونی کمک می کند . اگر می خواهیم تغییر شکل هایی که در جوامع نوین اتفاق می افتد را درک کنیم ، باید نقش عمده ای که این قبیل رسانه ها ایفاء می کنند را شناسایی کرده و از تاثیرات آنها آگاهی داشته باشیم .
به هر صورت هرآنچه جالب بود این است که حرکت های اجتماعی اگر چه در یک کشور کوچک آغاز شد به صورت برق آسایی کل منطقه را در بر گرفت وهنوز شعله های آن خاموش نشده است .
در اینکه از لحاظ تبینی چه عواملی باعث گسترش جنبش های اجتماعی در این منطقه شده است می توان به دلایل بسیار زیادی اشاره نمود . این موضوع بر مبنای مجموعه دلایل متعدد و بر مبنای سطوح تحلیل بین المللی ، ملی و منطقه ای قابل تحلیل است . در سطح تحلیل های ملی تصویر مبهمی از توسعه سیاسی دراین کشور ها وجود دارد . عدم مشارکت تمامی نیروهای اجتماعی و سیاسی درزندگی سیاسی ، قابلیت های نظام های سیاسی این کشورها رابرای پیش بینی تحولات سیاسی از بین برده است . از سوی دیگر انسداد سیاسی گسترده در سیستم باعث غیر شفاف و نامرئی شدن فعالیت جریانات سیاسی در این کشور ها شده است و این موضوع دست به دست هم داده که رژیم های سیاسی این مناطق نتوانند تصویر و درک درست از تحولات زیربنایی سیاست و اجتماع داشته باشند . به عبارت دیگر در فضای سیاسی بسته ، قابلیت تحلیل تحولات سیاسی از نظام ها گرفته می شود . این موضوع منجر به نا توانی سیستم ها در درک تغییرات رخ داده شده در این کشور ها گردیده است و از این روی سیستم این کشور ها با فقدان ستاد های جدید و خط و مشی های نوین برای پاسخ به خواست عمومی مواجه شده اند.( خلف خانی ،1390؛ 3)
آنچه که دراین تحقیق مورد بررسی قرارمی گیرد علل ایجاد جنبش های اجتماعی در این منطقه نیست بلکه نقش اینترنت و فن آوریهای جدید را در جنبش های اجتماعی و شیوه های بکار گیری آنها در پیشبرد جنبش ها و فرصت های ایجاد شده برای فعالین این جنبش ها است . به نظر می رسد که فرصت های ساختاری که در نتیجه ای از انقلابات فن آورانه ایجاد شده است باعث افزایش قابلیت های شبکه ای شدن مدنی در سطح دنیای دیجیتال شده است . به عبارتی دیگر همانگونه که) گرانوتر ( در کتاب « شبکه های سیاسی» توضیح داده است ، فرصت برای مبادله اطلاعات ضمن توانمند سازی کارگزاران برای دسترسی به داده ها و فرصت ها ، تهدیدات و موقعیت ها می تواند در فرایند انتشار جنبش های اجتماعی مو ثر باشد . (خلف خانی ،1390؛ 3-4)
آن چه در این میان جنبه ای مجهول و مبهم دارد این است که جنبش های اجتماعی این کشور ها:
بنابراین درتحقیق حاضر به دنبال بیان چگونگی شکل گیری جنبش های اجتماعی درکشورهای
تونس ومصر و شناخت عواملی چون استفاده از شبکه های اجتماعی ، سازماندهی نیروها ایجاد ارتباط
بین توده ها و کمپینگ های نافرمانی مدنی و در نهایت تحرکات خیابانی می باشیم.
(80 – 1911 ) ؛ نظریه پرداز کانادایی در حوزه ارتباطات Marshal Mcluhan . [i]
[ii] .آیااین جنبش ها بر اساس سایت های اینترنتی در بین مردم این کشور ها اتفاق افتاده است و خواست واراده مردم دو کشور کم رنگ بوده است و جهت دهنده و تسریع کننده این حرکت در جوامع مذکور اینترنت می باشد .
خلاصه پژوهش
پژوهش حاضر تحت عنوان “بررسی آسیبشناسی معاونت منابع انسانی شركت برق منطقهای تهران با هدف بهبود و توسعه” در محدوده زمانی سال 1383 و در قلمرو مكانی حوزه ستادی معاونت منابع انسانی شركت برق منطقهای تهران صورت پذیرفته است. هدف اصلی این تحقیق، شناسایی معیارها و شاخصهای آسیبشناسی معاونت منابع انسانی برق تهران، طبقهبندی آسیبهای مزبور و ارایه پیشنهادات و توصیههایی برای بهبود و توسعه میباشد تا در این راستا به حل مشكلات و ارتقای اثربخشی معاونت منابع انسانی یاری رسانده و از حادشدن مشكلات، كاهش بهرهوری جلوگیری بعمل آورد.
آسیبها بسیار متعدد و متنوع هستند و همه سطوح عملكردها، اهداف و رفتارها و ساختارهای سازمانی را درگیر اختلال مینمایند؛ از اینرو، مناسبترین تئوری و متدولوژی برای تجزیه و تحلیل و شناخت آسیبهای سازمانی، مدل سهشاخگی است. این مدل از “عوامل رفتاری” (شامل: فرهنگ سازمانی، انگیزش و رضایت شغلی،رهبری، آموزش و بالندگی كاركنان، و امنیت شغلی)، “عوامل ساختاری” (شامل: ساختار سازمانی، بهبود روشها، سیستم مكانیزه اطلاعاتی، نظام پرداخت، گزینش و استخدام، انتصابات و ارتقای شغلی و ارزیابی عملكرد) و سرانجام “عوامل زمینهای” (شامل: مشتریگرایی و پیمانكاران و مشاوران) تشكیل شده است.
با توجه به مدل و اهداف مورد نظر، پژوهش حاضر در صدد یافتن پاسخ به این پرسش بود كه “عواملی كه عملكرد معاونت منابع انسانی شركت برق منطقهای تهران را تحت تأثیر قرار میدهد چیست؟” به همین منظور، چهار فرضیه ـ به شرح ـ مطرح گردید:
روش تحقیق حاضر، از آن جهت كه به بررسی و شناسایی آسیبهای سازمانی در شرایط موجود میپردازد، تحقیق توصیفی ـ پیمایشی بوده است و جامعه آماری نیز شامل كلیه كاركنانی كه در حوزه ستادی شركت برق منطقهای تهران و در مشاغل مدیریتی، سرپرستی و
كارشناسی ـ به تعداد 339 نفر ـ مشغول بكار هستند در نظر گرفته شد. از جامعه آماری مزبور، نمونهای به حجم 100 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب گردید. در راستای اندازهگیری دقیق شاخصهای آسیبشناسی معاونت منابع انسانی شركت برق منطقهای تهران، پرسشنامهای آماده شد و از پاسخدهندگان درخواست گردید، نقطهنظرات و دیدگاههای خود را نسبت به شرایط موجود شاخصها براساس مقیاس پنجگزینهای لیكرت اعلام دارند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش محاسبه ضریب “آلفای كرونباخ” استفاده شد. ضریب اشاره شده برای كل پرسشنامه ـ كه شامل 40 سؤال بوده است ـ برابر 93/0 و برای هر یك از خرده مقیاس یا سؤالات (عوامل ساختاری، عوامل رفتاری، و عوامل زمینهای) به ترتیب 88/0، 87/0، و 74/0 محاسبه گردید.
برای تجزیه و تحلیل اطلاعات ابتدا دادههای پژوهش از پرسشنامهها استخراج و سپس با استفاده از كامپیوتر و از طریق نرمافزار آماری SPSS در بخش روشهای توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون آماری حاكی از آن است كه تمامی فرضیات تحقیق در سطح 99% مورد تایید قرار میگیرند. به این ترتیب با استفاده جداول و نمودارهای حاصل از فصل چهارم، اولویت آســیبهای هر یك از عوامل ساختاری، رفتاری و زمینهای و همچنیـن علل و ریشه هــر آسیب ـ باتوجه به نقطهنظر كل پاسخگویان ـ مورد شناسایی قرار گرفت. اولویت آسیبهای هر یك از عوامل ـ به ترتیب گستردگی آسیب ـ به شرح زیر حاصل گردید:
الف – عوامل ساختاری
ب – عوامل رفتاری
پ – عوامل زمینهای
سرانجام پیشنهادات و توصیههایی برای بهبود و توسعه معاونت منابع انسانی شركت برق منطقهای تهران بیان گردید.
بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی كشور زنان سرپرست خانوار شامل زنانی هستند که به واسطه فوت ، طلاق ، زندانی شدن همسر و غیره سرپرستی خانواده را به عهده دارند .
قابل ذکر است مواردی از قبیل فوت، جدایی از همسر و سایر عوامل یاد شده نیازمند سازگاری مجدد هستند (كوین، 2003).
این زنان بواسطه وجود مشكلاتی كه در زمینه سرپرستی دارند جزء اقشار آسیبپذیر جامعه به شمار میروند (شعبانزاده، بهرامآبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). در جوامع كنونی وقوع تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منجر به تغییرات ساخت خانواده شده و شكلگیری پدیده «زن سرپرستی» به امری عادی تبدیل گردیده (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391). این زنان، با از دست دادن همسر به یكباره با جهان دیگری روبرو میشوند. دنیایی كه بسیاری از مختصات آن برای ایشان ناآشنا است (سیدمیرزایی، عبدالهی، كمربیگی، 1390). در این ساخت خانوادگی جدید زنان نیاز به تابآوری بالایی دارند و در این بین زنان در زندگی روزمره خود با مشكلات متعددی مواجه میشوند كه ممكن است ایشان را به مشكلات اجتماعی و روانی دچار كند. طبق گزارش خبرگزاری مهر و اعلام رئیس پژوهشكده آمار ایران 30 درصد از زنان سرپرست خانوار به دلیل مشكلات جسمی خاص یا مشكلات روانی از كار افتاده هستند.

در این راستا یافتهها نشان میدهد، عمدهترین مشكلات زنان سرپرست خانوار در قالب مشكلات اجتماعی، اقتصادی، نگرشهای منفی اجتماعی نسبت به آنها، نگرانی نسبت به آینده فرزندان و تعدد و تعارض نقشها تظاهر پیدا میكند (بادنجانی، بیرامی، هاشمی،1391).

از جمله موارد یاد شده مشكلات اقتصادی بوده و همواره مشكل فقر در خانوادههای زن سرپرست بیشتر از خانوادههایی با سرپرست مرد میباشد، و این خود باعث نگرانی دربارة آینده خود و فرزندانشان میشود (كوین، 2003).
گزارش رئیس پژوهشكده آمار ایران نیز مؤید این موضوع بوده و درآمد زنان سرپرست خانوار را حدود 34 درصد كمتر از مردان سرپرست خانوار بیان نموده است.
عامل فقر اقتصادی ، به تنهایی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر وضعیت فرهنگی و اجتماعی خانواده بر جای میگذارد (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری، 1392).
این زنان به علت برخورداری از تحصیل و مهارتهای فنی و آموزشی كمتر نسبت به سایر زنان حتی در صورت فعالیت اقتصادی ، در مشاغل كم درآمد مشغول به كار میشوند (شعبانزاده، بهرامآبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). در واقع این زنان از نظر دستیابی به امكانات و خدمات محدودیت دارند و اغلب با عواملی چون عدم دسترسی به فرصتهای شغلی، كم سوادی، نداشتن درآمد مستمر مواجه بوده (سیدمیرزایی، عبدالهی، كمربیگی، 1390). و همین نابرابری در فرصتها یكی از عوامل بسیار مهم شكلگیری مشكلات فوقالذكر میباشد.
تا آنجا كه یكی از مؤلفههای توانمندی، داشتن فرصت برابر و حق انتخاب عنوان میگردد (دستورالعمل جامع حمایتهای اجتماعی از زنان سرپرست خانوار سازمان بهزیستی كشور، 1391).
در حال حاضر طبق اظهارات رئیس پژوهشكده آمار ایران 82 درصد زنان سرپرست خانوار بیكار بوده و میانگین درآمد سالیانه ایشان 9 میلیون و900 هزار تومان است و 81 درصد زنان سرپرست خانوار دهك اول بیسواد بوده و دارای جمعیت خانوادهای بالا و درآمد پایین میباشند.
حال آنچه مطرح است نه تنها این زنان با مشكل فقر روبهرو بوده، بلكه بواسطه عقاید و سنتهای موجود در جامعه مورد قضاوت قرار گرفته و در كشمكش با فرهنگ مردسالاری جوامع مسئولیت خانواده را به دوش میگیرند (حبیب[10]، 2010).
در واقع زنان سرپرست خانواده نسبت به مردان سرپرست خانواده ، به دلیل داشتن چند نقش مختلف و همزمان مانند ادارهی امور خانه و تربیت و مراقبت از فرزندان و كار در خارج از خانه با دستمزد كمتر، استرس و مشكلات روانی بیشتری را تجربه میكنند. زنان سرپرست خانواده معمولاً چندین نقش مختلف را ایفا میكنند و به واسطه آن دچار تعارض نقشها میشوند و این امر به ایجاد استرس و اضطراب در آنها منجر میشود (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391).
در این خصوص تحقیقات نشان داده حتی مادرانی كه حضانت فرزندان را به عهده ندارند نسبت به پدران بی حضانت دو برابر بیشتر با فرزندان تماس دارند (صادقی، ناجی، محمدزاده، كریمیان، 1392) و وقتی زن سرپرست خانوار مجبور میشود از انتظارهای جنسی پیروی كند، نمیتواند به مهارتها و یا تمایلات خود در زمینههای خارج از مرزهای جنسی خویش دست یابد (پروچسكا، 2007) . همچنین اغلب روابط ایشان با اطرافیان خدشهدار گردیده بطور مثال طی بررسی صورت گرفته افراد هنگامی كه طلاق میگیرند سه تا از دوستان خود را از دست میدهند و یا افراد مطلقه دو برابر بیشتر از متأهلین احتمال قطع ارتباط با یك دوست نزدیك را دارند كه این احتمال طرد شدن میتواند از سوی دو طرف رابطه دوستانه باشد (صادقی، ناجی، محمدزاده، كریمیان، 1392).
در مجموع عوامل مختلف یاد شده از جمله عوامل اجتماعی و اقتصادی سلامت روانی زنان سرپرست خانوار را تحت تأثیر قرار داده و باعث میگردد كه خلق افسردهای داشته كه این خلق افسرده میل به انزوا و كنارهگیری از دیگران را ترغیب میكند و در نتیجه افسردگی ایشان را در یك چرخه معیوب تشدید نموده (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری،1392). در صورتیكه روابط اجتماعی گسترش یافته- دریافت حمایت اجتماعی را افزایش میدهد و در نهایت منجر به كاهش افسردگی میگردد.

همچنین فرزندان خانوادههای زن سرپرست به احتمال بیشتری دچار مشكلات رفتاری و اجتماعی میشوند و از كیفیت زندگی پایینتری نسبت به فرزندان خانوادههای هستهای برخوردارند (شعبانزاده، بهرامآبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). با توجه به شروع بالای افسردگی و اضطراب در جمعیت زنان سرپرست خانوار (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری،1392) این گروه از زنان سطوح بالاتری از آسیبپذیری را نشان میدهند .

مجموعه مشكلات ذكر شده بهداشت روانی این گروه را متأثر میسازد و اگر چه ممكن است برخی از این زنان، توان سازگاری با چنین شرایطی را داشته باشند، اما اغلب آنها تحت تأثیر این شرایط مشكلات مختلفی از جمله مشكلات جسمانی، مشكلات خواب و موارد فوقالذكر را نشان میدهند (كوین، 2003).
با توجه به موارد یاد شده و درصد بالای استرس وارده نحوة به كارگیری راهبردهای مقابله و حمایتهای اجتماعی دریافتی نقش به سزایی در زندگی ایشان دارد.
در واقع با توجه به اینكه زنان سرپرست خانوار نسبت به سایر افراد جامعه استرسهای روزمرة بیشتری را تجربه میكنند، توانایی كنترل هیجانات منفی و مقابلهی صحیح با عوامل استرسزا در عملكرد روزانه ایشان قابل توجه بوده و نقش مهمی در سلامت روانی، جسمانی و كیفیت زندگی این گروه از زنان ایفا میكند (شعبانزاده، بهرامآبادی، حاتمی، زهراكار، 1392).
سبكهای مقابلهای مجموعهای از فعالیتها و فرآیندهای رفتاری و شناختی برای ممانعت، مدیریت یا كاهش استرس است (زنجانی، فیضآبادی، باغبانی، زهراكار، 1392). چگونگی مقابله با عوامل استرسزای زندگی ، به كیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار، نشانگان روانشناختی و سلامت عمومی و نیز كیفیت زندگی ایشان (با توجه به حجم و كیفیت استرس وارده) تأثیرگذار بوده ، برای مثال سبك مقابلهای مسأله مدار باعث افزایش كیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار میشود (شعبانزاده، بهرامآبادی، حاتمی، زهراكار، 1392).
باید توجه داشت كه آموزش مهارتهای مقابلهای، به عنوان یكی دیگر از فنون مدیریت استرس، افراد را قادر به مقابلهی سازگارانه میكند و طی آن افراد میآموزند، كه به جای درماندگی، نشخوار فكری و انفعال به افزایش توانمندی خود و كاهش ملزومات موقعیت استرسزا روی آورند كه راهبردی مؤثرتر و كارآمدتر در برابر استرس ناشی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و روانی زنان سرپرست خانوار است (بارتلی[11]، 2011).
انتخاب سبك مقابلهای به كار برده شده تا حدود زیادی به عوامل خلق و خو مرتبط بوده بطور مثال افراد منفعل بیشتر سبك مقابلهای تسلیم یا اجتناب را انتخاب میكنند، در حالی كه افراد پرخاشگر به احتمال زیاد از سبک مقابلهای جبران افراطی بهره میگیرند. با این حال در این انتخاب عوامل محیطی نیز نقش بسزایی دارند.
بطور مثال راهبردهایی كه مراقبین مهم زندگی فرد به نمایش میگذارند بسیار مهم بوده. لذا راهبردهایی كه اتخاذ میشود ماحصل تعامل بین طبع ذاتی و تعامل محیطی است .اما این راهبردها با همه تنوعی كه دارند، آثار و پیامدهای متفاوتی به بار میآورند و هر یك از این شیوهها، متناسب با عوامل استرسزا میتوانند سازگارانه، یا ناسازگارانه باشند. با این حال شیوههای مسأله مدار، پیامدهای سازگارانه بیشتری دارند.
در این راستا فقدان شبكههای حمایتی در فضای زندگی زنان سرپرست خانواده و ادراك ایشان از مسئولیتهای خود در محیط خانواده بر انتخاب سبك مقابلهای مؤثر است (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391).
از طرفی میزان برخورداری زنان سرپرست خانوار از حمایتهای اجتماعی (از سوی خانواده، دوستان و سایرین) نقش اساسی در انتخاب راهبرد مقابلهای سلامت روانی، شیوههای فرزند پروری ایشان دارد.
باید توجه داشت كیفیت حمایت اجتماعی از كمیت آن اثرگذارتر میباشد (سیدمیرزایی، عبدالهی، كمربیگی، 1390). چنانچه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی كافی برخوردار باشند ، بهتر با شرایط زندگیشان سازگار میشوند و نقشهای گوناگون خود را در خانواده و جامعه میپذیرند. و این در حالی است كه عدم برخورداری از حمایت اجتماعی كافی و راهبردهای مقابلهای مناسب و سازش یافته، نه تنها سلامت روانی و جسمانی زنان سرپرست خانوار را تهدید نموده، بلكه به سلامت اعضاء خانواده، كیفیت زندگی و نوع ارتباط با فرزندان ایشان نیز مؤثر است. كیفیت زندگی در واقع نگرش ذهنی فرد نسبت به جنبههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محیطی است كه در آن زندگی میكند و به سادگی قابل توصیف نمیباشد و خود دارای شش بعد جسمانی، روانشناختی، سطوح استقلال، روابط اجتماعی، محیطی و معنوی است (شعبانزاده، زارعبهرامآبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). عوامل متعددی كیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد كه در این بین میتوان به تأثیر حمایتهای اجتماعی و راهبردهای مقابلهای اشاره نمود.
با توجه به اینكه خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی، برای رشد و تحول انسان را فراهم میسازد، در جریان این رشد طبیعی هر كودك، تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را سپری نموده و در این مسیر استرس و تعارضاتی را تجربه مینماید، در نیازمند سازگاری بوده و به مشكلات عاطفی/ رفتاری و یا یادگیری، انجامیده كه متأثر از شیوههای فرزند پروری میباشد.
فرزند پروری در واقع روشهایی است كه والدین برای تربیت فرزندان خود به كار میگیرند و بیانگر نگرشهایی است كه آنها نسبت به فرزندان خود دارند و در برگیرنده معیارها و قوانین وضع شده برای ایشان میباشد.
ولی باید پذیرفت كه این شیوه و سبک به كار رفته در فرزند پروری خود متأثر از فرهنگ، شرایط اجتماعی، اقتصادی و الگوهای آموخته شده و خلق و خوی كودك و والد میباشد (برك[12]، 2007).
اكنون با توجه به آمار یاد شده زنان سرپرست خانوار و افزایش روزافزون ایشان و مشكلات پیش روی آنها به عنوان بخش عظیمی از جامعه كه سرپرستی مجموعهای به نام خانواده را به عهده دارند، هدف این پژوهش بررسی اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابلهای و حمایتهای اجتماعی در كیفیت زندگی، سلامت روانی (نشانگان روانشناختی) و سبكهای فرزند پروری ایشان می باشد .
[1] ..Nejat
[2] . king & Hinds
[3]- Baumrind
[4]-Authoritative
[5]- Authoritarian
[6]- Permissive
[7]- Parental rearing
[8]-Weylung
[9]- Coyne
[10]- Habib
[11]- Bartley
[12]- Berk
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
انسان در زندگی اجتماعی و در تعامل با دیگران است که خود را میشناسد و از وجود خود آگاه میشود. اما خودآگاهی او ابعاد دیگری نیز دارد که در رابطه او با محیطهای گوناگون و پیچیده شکل میگیرد، مانند محیط روانی و فیزیولوژی، محیط طبیعی، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی که ازآنها متاثر میشود. به همین علت خودآگاهی او شامل دایرههای متعددی است، مانند آگاهی از وجود خودش، آگاهی از تعلقش به گروه، قشر یا ملیت خاص، آگاهی او از این که به شهر، منطقه یا جغرافیای طبیعی خاصی تعلق دارد. اما چگونگی تعامل انسان با این محیطهای گوناگون، به مقدار زیادی، ناخودآگاهانه است و میزان و چگونگی روابط متقابل و تاثیر و تاثر انسان با این محیطها برای او روشن نیستند (هانت، 1987). بنابراین، لزوم آموزش مهارتهای شناختی، اجتماعی، محیطی در زندگی فرد مطرح میشود. اینکه چگونه و با چه کیفیتی در جمع حضور یابد و رفتارهای گروهی متناسب و مقبولی را از خود بروز دهد و آگاهی بیشتری در زمینههای مختلف کسب کند. سه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی هرکدام جنبه هایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان میکنند و میتوان گفت وجه مشترک همه آنها آگاهی یا شناخت میباشد.

باتمان و ارگان (1983) برای اولین بار اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی (OCB) را وضع کردند و آن را این گونه تعریف نمودند: رفتار فردی که داوطلبانه است، بطور صریح یا ضمنی توسط سیستم رسمی پاداش برانگیخته نشدهاست، و کارایی سازمان را افزایش خواهد داد. همچنین تمایل کارکنان به انجام رفتارهایی که فراتر از الزامات رسمی نقش و جایگاهشان میباشد نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده رفتار شهروندی سازمانی شناخته شدهاست در دنیای پر رقابت کنونی، سازمانها پیوسته در جستجوی شیوههای جدیدی برای حداکثر کردن عملکرد و تلاش کارکنانشان هستند. با وجود افزایش استفاده از تکنولوژی اطلاعات، بازهم در عملکرد کارایی سازمان شکاف وجود دارد. اکنون قویاً این اعتقاد وجود دارد که عملکرد کارایی سازمان تا حدود زیادی به تلاش کارکنان که فراتر از الزامات تعریف شده، نقش میباشد بستگی دارد.
سازمانها به ویژه سازمانها در کشورهای جهان سوم که نیازمند جهشی عمده در کارآمدی میباشند بایستی زمینه را به گونهای فراهم کنند که کارکنان و مدیرانشان با طیب خاطر تمامی تجربیات، تواناییها و ظرفیتهای خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی بکار گیرند. این امر میسر نخواهد شد مگر آنکه اصول و قواعد مربوط به رفتار شهروندی سازمانی شناسایی و بسترهای لازم برای آموزش و پیاده سازی اینگونه رفتارها فراهم گردد(همان منبع).
مفهوم دیگری که به آگاهی اجتماعی فرد مربوط میشود، بهزیستی اجتماعی است. کییز (1998) بهزیستی اجتماعی را به عنوان گزارش شخصی افراد از کیفیت ارتباطات آنها با دیگران تعریف میکند. مدل چند وجهی کییز و شاپیرو(2004) از بهزیستی اجتماعی شامل پنج جنبه میشود که میزان کارکرد بهینه افراد را در عملکرد اجتماعی آنها معلوم میکند. پنج عنصر یا جنبه بهزیستی اجتماعی از نظر کییز، یعنی پیوستگی، یکپارچگی، پذیرش، مشارکت و شکوفایی تا اندازهای به سلامت روان مربوط هستند. از نظر او شناخت و پذیرش دیگران، عنصر پذیرش و ارزش فرد به عنوان یک شریک اجتماع عنصر تشریک مساعی و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعی عنصر شکوفایی بهزیستی اجتماعی است. این عناصر میتوانند وحدت اجتماعی، تشریک مساعی، پیوند اجتماعی و حس ظرفیت برای رشد مداوم جامعه و میزان راحتی افراد را در پذیرش دیگران ارزیابی کنند و در مجموع وجود یا عدم وجود سلامت روان را مطرح میکنند (کییز، 2005).
بعد دیگری ازآگاهی که امروزه با سرعت زیاد تکنولوژی و صنعت به کنترل و نظارت مداوم نیاز دارد، نگرشهای زیست محیطی می باشد. مفاهیمی چون شناخت نگرش ورفتار به شدت به یکدیگر مرتبط هستند. چالشهای پیش روی روانشناسی حفاظت از محیط زیست قابل توجه هستند. یکی از کمکهای اساسی روانشناسی به نگهداری از محیط زیست را میتوان کمک به تأکید بر قابلیتهای انسان و به کارگیری آن دانست. ما به لحاظ روانشناختی از طرق بسیاری با دنیای زندۀ بزرگتر پیوند داریم. شاید این به شیوههایی که حتی ما از آن آگاه نیستیم (از قبیل مزایای مرتبط با بهداشت روان که از صرف وقت در طبیعت حاصل میشود یا یک حس غیرقابل نامگذاری اما نیرومند نسبت به یک مکان)، یا به طرقی که ما کاملاً از آن آگاهیم (مانند زمانی که از یک نوع هویت محیطی برخورداریم که برای تعاملات اجتماعی ما از اهمیت قابل توجه برخوردار است)، اتفاق بیافتد (کلایتون به نقل از؛ صفارینیا و همکاران، 1390).

در حوزه رفتارهای زیست محیطی بیشتر از هر موضوع دیگر در مورد نگرش زیست محیطی مطلب و پژوهش انجام شده داریم. بسیاری ازمردم به خاطر نگرشهای خود حتی جان خود را نیز از دست می دهند. طرفدار حفظ محیط زیست و هوای پاک بودن، طرفدار بازیافت مواد و کنترل جمعیت بودن همه نمونههایی از نگرش افراد میباشد.
همانطور که ملاحظه میشود سه مفهوم رفتارشهروندی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی هرکدام جنبههایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان میکنند و میتوان گفت وجه مشترک همه آنها آگاهی یا شناخت میباشد. برای کنترل ، تغییر و یا ایجاد هرکدام از این مفاهیم آشنایی با مهارتهای ذهنی یا شناختی و فراشناختی امری ضروری به نظر میرسد. در دیدگاه یادگیری شناختی، به واسطههای شناختی در شکلگیری نگرشها تاکید شده است. در این دیدگاهها به کیفیت استدلال، تفکر، نحوه پردازش اطلاعات، آموزش مهارتها برای تغییر و ایجاد نگرشها و پردازش شناختی توجه شده است. طبق این رویکرد شیوههایی چون آموزش، آگاهی دادن، تعهد، توافق و تاثیر رفتاری برای تغییر نگرش ارائه شدهاند. بنابراین میتوان از آموزشهای مختلف برای ایجاد و تغییر رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی استفاده کرد. که در این پژوهش به بررسی اثر بخشی دو روش فراشناخت و ذهن آگاهی خواهیم پرداخت. زیرا تحقیقات گذشته نشان دادهاند که این دو روش در زمینه تغییر و اصلاح شناختها و یادگیری مطالب اثرات مفیدی داشتهاند. همچنین هر دو روش از مولفه های مشترکی چون خود تنظیمی و خودکنترلی استفاده میکنند. در حالیکه تفاوتهایی در روشها و راهبردها با هم دارند (ولز، 2005).
فراشناخت اصلاحی است که اولین بار توسط فلاول (1976) به کار رفت تا دانش فرد در مورد فرایندهای شناختی و اینکه چگونه میتوان از آنها برای دستیابی به یک هدف یادگیری به طور مطلوب استفاده کرد، اشاره دارد. درسالهای اخیرتاکید زیادی برآموزش با هدف پیشبرد مهارتهای فراشناختی و ترغیب فعالیتهای فراشناختی در بین افراد شدهاست. یادگیری “راهبردهای شناختی” و “فرا شناختی” را در بر میگیرد. راهبردهای شناختی به راهبردهایی که افراد برای یادگیری به خاطرسپاری، یادآوری و درک مطلب از آنها استفاده میکنند اشاره دارد. این راهبردها هم برای تکالیف ساده و حفظ کردنی و هم برای تکالیف پیچیدهتر که به درک و فهم نیازمندند کاربرد دارد (بمبوتی، 2008). فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم دربرگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل میکند (موسس و بیرد، 2002). بیشتر فعالیتهای شناختی به عوامل فراشناختی بستگی دارند که برآنها نظارت دارند و کنترلشان میکنند. علاوه براین، اطلاعاتی که از نظارت فراشناخت منشعب میشوند اغلب به صورت احساسات ذهنی تجربه میشوند که میتوانند بر رفتار اثر بگذارند. با توجه به تعاریف میتوان دریافت که مهارتهای فراشناختی به عنوان یک پردازشگر اطلاعات، نظم دهنده، مهار کننده و نظارت کننده سایرجنبههای شناختی محسوب میشود. راهبردهای فراشناختی، تدابیری هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و هدایت آنها راهبردهای فراشناختی عمده را میتوان در سه دسته قرار داد:
1- راهبردهای برنامهریزی: شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه تحلیل چگونگی برخورد با موضع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است.
2- راهبردهای کنترل و نظارت: ارزشیابی یادگیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود، مانند نظارت بر توجه به هنگام خواندن یک متن، از خود سؤال پرسیدن به هنگام مطالعه.
3- راهبردهای نظمدهی: این راهبردها، باعث انعطافپذیری در رفتار یادگیرنده میشوند و به او کمک میکنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشتهباشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1380). برنامهریزی، نظارت و نظمدهی، سه مهارت اساسی هستند که به ما اجازه میدهند دانش فراشناختی را برای تنظیم تفکر و یادگیری به کار بریم (وولفولک، 2001).
مجهز کردن افراد به مهارتها و راهبردهای فراشناختی، آنان را قادر میسازد با افزایش آگاهی در مورد رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرشهای زیست محیطی و سپس کنترل ونظارت مناسب برآنها، خواسته ها و انتظارات عدیده موقعیتها ی سازمانی، شرایط اجتماعی و زیست محیطی را برآورده سازند.
مفهوم دیگری که به آگاهی شناختی، اجتماعی ومحیطی انسان کمک میکند ذهن آگاهی می باشد. ذهن آگاهی به عنوان فرآیند توجه کردن به تجارب لحظه به لحظه و همچنین به عنوان ترکیب خودتنظیمی توجه با نگرش کنجکاوانه، پذیرا بودن، و پذیرش تجارب فرد توصیف شده است. همچنین چنانکه کابات زین (2003) می گوید ذهن آگاهی به معنای توجه کردن به طریقی خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون قضاوت و پیشداوری است. از طریق تمرین ذهن آگاهی فرد می آموزد که در لحظه، از حالت ذهنی خود، آگاهی داشته و توجه خود را به شیوههای مختلف متمرکز کند.
منطق ذهن آگاهی، حفظ مهارتهاست که به شخص این امکان را می دهد که به صورت هدفمند از هدایت خودکار که طی فرایند نشخوار فکری عادت شده شکل میگیرد، رها شود. بدین ترتیب توجه فرد به واقعیت در لحظه جلب می شود واحتمال بازنمایی گسترده برای حل مساله پدید می آید (خوش لهجه، 1390).
آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی واستراتژیهای رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه وجلوگیری از افکار خودکار وباعث گسترش افکار ونگرشهای جدید و کاهش هیجانات ناخوشایند و در نتیجه ایجاد رفتارهای جدید است (کارجد، 2003). هم اینکه فرد در ذهن آگاهی آموزش دید، می تواند آن را در طی انواع فعالیتها به کار گیرد. ذهن آگاهی باعث می شود هر فعالیتی که فرد در آن درگیر است به چشم انداز وسیعی در فهم وجود خودش منجر شود و افراد را قادر میکند به موقعیتها با تفکر پاسخ دهند و تکانشی عمل نکنند.
تمرینهای ذهنآگاهی منجر به سوگیری مثبت میشوند. سوگیری مثبت یک فرآیند ارزیابی شناختی است که با استفاده از آن، افراد هم به محرکهای مثبت تر توجه میکنند و هم محرکهای خنثی را بیشتر با واژههای هیجانی مثبت ارزیابی میکنند. چندین تئوری شرایطی را توصیف کردهاند که در آن افراد ممکن است سوگیری مثبت را تجربه کنند. وقتی که انگیزه فرد کمتر به طرف آینده متمرکز شود و بیشتر مبتنی بر زمان حال باشد، افراد به گونه ای مثبت تر به طرف همه محرکها جذب میشوند. سوگیری مثبت، توجه به محرکهای موجود در زمان حال را افزایش میدهد و به این ترتیب محرکهایی که قبلاً خنثی ارزیابی میشدند، به گونهای مثبت ارزیابی میشوند (خوش لهجه، 1390).
از جمله آموزشهایی که میتواند در این زمینهها مفید باشد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر افزایش رابطه[62] (MBRE) است که توسط کارسون[63] و همکاران (2004) طراحی شده میتواند در ارتقاء وتغییر مثبت و ارتقاء نگرشها و رفتارهای زیست محیطی مفید باشد. تحقیق نشان داده است که درمان ذهن آگاهی به عبارت دیگر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس[64] (MBSR) و ذهن آگاهی مبتنی برشناخت درمانی[65] (MBCT) می تواند درد را کاهش داده، علائم را کم کند، و سلامت جسمانی کلی را در جمعیتهای بالینی با وضعیتهای سلامتی مختلف افزایش دهد (کارمدی و بیر[66]، 2008، نگتسان[67] و همکاران، 2010). مراقبه ذهن آگاهی با کاهش سوء مصرف مواد و الکل (چیسا و سراتی[68]، 2010)، کاهش اضطراب (سیرس و کراس[69]، 2009)، افسردگی، نگرانی و استرس (دلگادو[70] و همکاران، 2010) در جمیعیتهای غیر بالینی همراه بوده است.

همچنین آموزش مهارتها اجتماعی با رویکرد فراشناختی[71] (MASST) شینکر[72] و همکاران (2002) نیز در حل مسایل اجتماعی و محیطی اثر گذار است. دیره و بنی جمالی (1388) توسعه راهبردهای شناختی و فراشناختی را لازمه ادراک خود کارآمدی[73] میدانند. اثر بخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر اضطراب امتحان (ابولقاسمی و همکاران، 1388) خود کار آمدی (خرازی، 1387، یوسف زاده، 1391) افزایش عزت نفس تحصیلی (زارعی و همکاران، 2012) هشیاری و خود کنترلی (نولن و مورگان[74]، 2000) تایید شده است. مهارتهای اجتماعی رفتارهایی هستند كه فرد را قادر به تعامل مؤثر و اجتناب از پاسخهای نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاری اجتماعی افراد هستند. این مهارتها ریشه در بسترهای فرهنگی و اجتماعی داشته و شامل رفتارهایی نظیر پیشقدم شدن در برقراری روابط جدید، تقاضای كمك نمودن و پیشنهاد برای كمك به دیگران است (گرمارودی و وحدانی، 1385).
بنابراین میتوان انتظار داشت که افراد با آموختن ذهن آگاهی در زمینههای اجتماعی به خلق مثبت و بهزیستی اجتماعی بیشتری برسند. همچنین درموقعیتهای شغلی وشهروندی رفتارهای فرانقشی مفیدی ازخود نشان دهند و با افزایش سوگیری مثبت نسبت به محیط زندگی و محرکهای محیطی، نگرش زیست محیطی مثبت تری کسب کنند. با توجه به اینکه اکثر پژوهشهای انجام شده قبلی در حوزه فراشناخت بیشتر معطوف به یادگیری وآموزش بوده است، دراین پژوهش جنبههای جدیدتری از اثرات و فایدههای مهارتهای فراشناخت مانند بهزیستی اجتماعی، ذهن آگاهی و نگرشهای زیست محیطی به طور نوآورانهای دراین پژوهش مورد ارزیابی قرار می گیرند. همچنین در مورد ذهن آگاهی هم میتوان گفت اکثر پژوهشهای قبلی بر فایدههای فردی تمرینات ذهن آگاهی پرداختهاند. اما در این پژوهش جنبههای اجتماعی و بینفردی ذهن آگاهی را مورد سنجش قرار میگیرد که کمتر مورد توجه بودهاند.
[1] -Describe
[2] -Explain and Predict
[3] -Mindfulness
[4] -Metacognition
[5] -Educational Approaches
[6] -Moment to moment
[7] – Unpleasant emotions
[8] – Impulsive
[9] – Overlap
[10] -Cognition
[11] – Receiving
[12] – processing
[13] – storage
[14]- transmission
[15] – Personal and social trauma
[16] – Environmental problems
[17] – Abnormalities
[18] – Social Problem
[19] – Objective position
[20] – Subjective interpretation
[21] – Gould
[22] -Social values
[23] -Merton
[24] -Social Life
[25] -Self-awareness
[26] -Hunt
[27] -Organizational Citizenship Behavior
[28] -Social Well-being
[29] -Enveronmental Attitud
[30] -Bathman & Organ
[31] -Volunteer
[32]-Organizational goals
[33] -Keyes
[34] -Shapiro
[35] -Coherence
[36] -Integration
[37] -Acceptance
[38] -Participation
[39] -Actualization
[40] – Social Integration
[41] -Conservation Environmental psychology
[42] -Mental Health
[43] -Environmental behavior
[44] – Recycled Materials
[45]- Crowd Control
[46] -Self- regulation
[47] -Wells
[48] -Fallavel
[49] -Metacognitive skills
[50] -Bemboty
[51] -Monitoring
[52] -Moses & Baird
[53] -Planning Strategies
[54] -Control strategies and monitoring
[55] – Regulation strategies
[56] – wolforek
[57] – Kabat Zin
[58] – Automated Guided
[59] – Karged
[60] – Positive bias
[61] – Neutral stimuli
[62] – Mindfulness-Based Relationship Enhancement Training
[63] – Carson
[64] – Mindfulness-based stress reduction
[65] – Mindfulness-based Cognitive Therapy
[66] – Karmdy & Bear
[67] – Ngtsan
[68] – Chesa & Sraty
[69] – Seiras and cross
[70] – Delgado
[71] – Metacognitive approach to Social skills Training
[72] – Sheinker
[73] – Self-Efficacy
[74] – Nolen and Morgan
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند