وبلاگ

توضیح وبلاگ من

فرآیند تجاری سازی محصولات با فناوری پیشرفته

فرآیند تجاری سازی برای تبدیل مواد خام و یا پژوهش های دانشگاهی  به فناوری های  اقتصادی و کاربردی لازم است. به ویژه در کشورهای جهان سوم که به دلیل عدم توانایی در تبدیل ایده های پژوهشی و علمی به فناوری های کاربردی  به تجاری سازی توجهی ندارند. با اینکه ایران کشوری است که خلق ایده در آن زیاد است اما نمی تواند به طور کارا و موثری برای استفاده این ایده ها در صنایع و در حالت کاربردی سرمایه گذاری کند و به  دانشگاهیان و محققین بها و انگیزه کافی برای خلق ایده و تجاری سازی آن نمی دهد.کشور ما به دلیل عدم مطابقت بین استراتژی ها و راهبردها و نیازهای صنایع نتوانسته است تجاری سازی را به طور موفقی به مرحله اجرا درآورد. از آنجایی که در بسیاری از سازمان ها تجاری سازی فناوری امری مشکل در فرآیند توسعه فناوری و نوآوری است این سوال پیش می آید که فعالیت این حوزه چگونه باید باشد؟ما باید با ایجاد هماهنگی و یکپارچه سازی بین فعالیت ها در حوزه صنعت و دولت و همچنین حوزه های علمی و تحقیقاتی  میزان موفقیت تجاری سازی را ارتقا دهیم. به ویژه باید نقش دولت در این فرآیند تعدیل شده باشد. از آن جا که سرمایه گذاری دولتی در بخش R&D ، شرکت ها و نهادهای خصوصی  ،و پایه تحقیقاتی قوی نقش مهمی را در انتقال تکنولوژی و تجاری سازی ایفا می کنند پس برای پیشبرد تجاری سازی در صنایع کشورمان نیز باید در مرحله اول به این امور توجه کرد و همچنین یکی از عواملی که باید مورد توجه قرارگیرد ارتباط میان دانشگاه و صنعت است که متاسفانه توجه لازم به آن نمی شود.در کنار این عوامل، بایستی به سیستم نوآوری بخشی و همچنین سیستم نوآوری باز نیز توجه نمود.

عکس مرتبط با اقتصاد

پایان نامه های دانشگاهی

 

نظام نوآوری بخشی همانطور که از آن پیداست، تمرکز این دیدگاه بر یک بخش است و آن را به عنوان هسته اصلی تحلیل خود در نظر می­گیرد. در واقع تفاوت­های ماهیتی و ساختاری بخش­های مختلف فناورانه باعث می­شود که این ایده به ذهن برسد که ارزیابی و تحلیل نوآوری در سطح بخشی بسیار کاراتر خواهد بود. برسچی و مالربا این مفهوم را برای ارزیابی و تحلیل نوآوری در سطح بخشی ارائه دادند و آن را تحت عنوان نظام بخشی نوآوری و تولید، اینگونه تعریف کرده­اند (برسچی و مالربا 1997):

 

“نظام بخشی نوآوری و تولید عبارتست از مجموعه­ای از محصولات جدید و موجود که برای استفاده در حوزه خاصی می­باشند و مجموعه­ای از بازیگران که دارای تعاملات بازاری و غیربازاری در زمینه خلق، تولید و فروش آن محصولات می­باشند. یک نظام بخشی، دربرگیرنده پایه دانشی، فناوری­ها، ورودی­ها و تقاضا (موجود و بالقوه) است. بازیگران تشکیل­دهنده یک نظام بخشی عبارتند از: سازمان­ها و افراد (مصرف­کنندگان، کارآفرینان و دانشمندان). سازمان­ها ممکن است شرکت­ها باشند (مانند استفاده‌کنندگان، تولید­کنندگان و تأمین­کنندگان ورودی­ها) و یا ممکن است سازمان­های غیر­شرکتی باشند (دانشگاه­ها، مؤسسات مالی، آژانس­های دولتی، اتحادیه­های تجاری، مؤسسات فنی و غیره)، علاوه براین ممکن است که زیرمجموعه­هایی از سازمان­های بزرگ باشند (مانند بخش­های تحقیق و توسعه و تولید سازمان‌ها) و یا مجموعه­ای از سازمان­ها باشند (مانند انجمن­های صنعتی). هر کدام از این بازیگران با ویژگی­های خاصی مشخص می­شوند مانند: فرآیندهای یادگیری، توانمندی­ها، اعتقادات، اهداف، ساختار و رفتارهای سازمانی. این بازیگران از طریق فرآیندهای ارتباطی، تبادلی، همکاری، رقابت و فرماندهی با یکدیگر به تعامل می­پردازند و تعاملات آن­ها به وسیله نهادها (قوانین و قواعد) شکل داده می­شود. در طول زمان، یک نظام بخشی از طریق تکامل همزمان عناصر مختلف آن، دچار فرآیندهای تغییر و تحول می­شود.” (برسچی و مالربا 1997)

 

درواقع مسئله این است که چگونه باید ایده های خلق شده در صنایع کشور از قبیل صنایع هوایی، و در حوزه R&D را تجاری سازی کرد. چه مشکلاتی در این صنعت و حوزه وجود دارد ؟ چه فعالیت هایی در این صنعت برای تجاری سازی محصولات انجام می شود؟ چگونه می توان در سطح بنگاه این مشکلات را برطرف کرد؟آیا ایده های خلق شده براساس نیازهای کشور شکل می گیرد؟ و اینکه صنایع مرتبط چگونه و در چه اندازه ای می توانند این امر را  در این حوزه میسر سازند. چگونه باید شرایط لازم را برای ایجاد و پیشبرد این امر در این حوزه ایجاد کرد.

 

هدف از انتخاب این موضوع بررسی تجاری سازی فناوری و محصولات و نتایج تحقیقاتی در این صنعت (صنعت هوایی) و بررسی مشکلات آن است. اینکه در نتیجه بررسی این موضوع در این حوزه ، چه تلاش هایی باید در این حوزه  انجام گیرد و با توجه به عوامل موفقیت در تجاری سازی چه عملکردی  صورت گیرد.

 

اما بدون شک یکی از چالش های مبتکرین علمی بعد از تبدیل کردن ایده خود به واقعیت، وارد کردن اختراع به صحنه جامعه و در واقع تجاری سازی آن اختراع است تا همگان بتوانند از کاربردهای این ابداع بهره مند شوند. تکنولوژی از هر نوع که باشد یک نوع سرمایه گذاری محسوب می گردد. هر سرمایه گذاری باید بتواند بازگشت سرمایه مناسبی داشته و ریسک آن قابل قبول باشد. برگشت سرمایه تکنولوژی از طریق فروش و یا تبدیل به یک محصول (کالا یا خدمت) عملی می گردد.

مبنا و لوازم فلسفی آثار حاضرآماده مارسل دوشان

مارسل دوشان یکی از بانفوذترین هنرمندان نیمه­ی اول قرن بیستم است که بحث و اظهارنظرهای ضد و نقیض درباره­ی کارهای او در دهه­های شصت و هفتاد به اوج خود رسید. در واقع آثار حاضرآماده­ی وی در نیمه­ی دوم قرن باعث ایجاد جریان­های برجسته­ای در زمینه­ هنر و فلسفه­ی هنر شد. او در خلق این آثار از زبان و انواع جناسهای لفظی و تصویری، انتخابهای ‌تصادفی، و دستمایه‌های مبتذل و بی‌دوام به عنوان ابزار و موضوع بهره گرفت.

 

 

دوشان در سال 1913 اولین حاضرآماده را ارائه کرد و این روند ارائه­ی آثار حاضرآماده حدود هفت سال با حضور هر از گاه حاضرآماده­ای جدید امتداد یافت، پس از آن دوشان خلق آثار حاضرآماده را نه به صورت کلی بلکه به عنوان یگانه روش خلق اثر کنار گذاشت و به انواع دیگر خلق آثار هنری پرداخت.

 

 

اهمیت آثار حاضرآماده به این جهت است که هنر پس از حضور این آثار، دیگر نمی‌توانست هویت قبلی خود را بازیابد. دوشان با ارائه­ی این آثار، فعل خلاقانه­ی هنرمند را که عاملی برای ارزیابی اثر بود تبدیل به یک فعالیت خام و بدوی نمود و تا حد یک تصمیم‌گیری فکری و عمدتاً تصادفی که برمبنای آن، این یا آن شی یا کنش «هنر» نامیده می‌شد، تنزّل بخشید. وی با ارائه­ی آثار حاضرآماده نشان داد که هنر می‌تواند مستقل از ابزار و رسانه‌های مصنوع دست انسان مانند نقاشی و مجسمه‌سازی، و ورای ملاحظات مربوط به ذوق و سلیقه وجود داشته باشد. حرف دوشان این بود که هنر بیشتر با انگیزه‌های هنرمند مرتبط است تا کاری که با دستانش انجام می‌دهد یا احساسی که شخص هنرمند درباره­ی زیبایی دارد. به زعم او، تصور و معنا مقدم بر فرم تجسمی انگاشته ‌می‌شد، همچنان‌که تفکر بر تجربه­ی حسی تقدم داشت. و به این ترتیب، سنّتی که آن را می‌شود بدیل هنر آوانگارد قرن بیستم دانست، پا به عرصه­ی وجود نهاد. تا قبل از آثار حاضرآماده­ی دوشان، و حتی می­توان گفت بعد از وی با تأخیری قابل اعتنا تا دهه­های پنجاه و شصت میلادی، هنگام صحبت از استقلال حوزه زیبایی­شناسی، تمام قواعد آن به نظامهای صوری درون حوزه­ی هنر فرو كاسته می­شد. یعنی همه­ی دریافت­ها، درباره­ی زیبایی­ و هنر به قضاوتهای ذوقی از مناسبات درونی حوزه­های مختلف هنری مربوط می­شد. به بیان دیگر هنگامی که كانت مقولات را به حوزه­ی اخلاق، زیبایی­شناسی و شناخت تقسیم کرد، حوزه­ی زیبایی­شناسی استقلال و خودمختاری خود را به دست آورد و برای دریافت و درک آن نیازی به رجوع به حوزه­های اخلاق و شناخت نبود و همچنین از آن مهمتر این که درک و دریافت زیبایی شناسانه کمکی به «فهم» آن دو حوزه­ی دیگر نمی­کرد. بدیهی است كه با این مباحث، تمام حركت­های فرمالیستی در مطالعات هنری یا زیبایی­شناسی فرمالیستی، زیبایی را كاملا صوری و در خود اثر جستجو می­كرد و این جریان كانتی كه به زیبایی شناسی فرمالیستی منجر شد، در مدرنیسم به اوج خود رسید. در واقع یكی از ویژگی­های برجسته هنر مدرن استقلال هر حوزه، و در نتیجه تلاش در جهت نزدیک شدن به هنر ناب و به تبع آن حركت به سمت انتزاع بود. حال اگر چنین تقسیم بندی شود، مدرنیسم به لحاظ زیبایی­شناختی رویكردی فرمالیستی تلقی خواهد شد.

 

 

دوشان در مخالفت با سنّتی که به نحو روزافزونی فرمالیستی و انتزاعی‌ می‌شد و هنرمندان معاصرش چون پیکاسو، ماتیس، موندریان و مالویچ، شکل‌دهندگان اصلی آن بودند (جنبش هنر برای هنر)، آثار حاضر و آماده (هنر به عنوان اندیشه) را عرضه کرد.

 

 

گزینش حاضرآماده­ها، به گفته­ی خود دوشان، هیچ گاه تابع سلیقه یا ذوق هنری نبود بلکه بر واکنش بین بی تفاوتی بصری و فقدان کلی ذوق سالم یا ناسالم و به بیان درست تر، بر بی حسی کامل استوار بود. در واقع هنگامی که دوشان حاضرآماده­ها را انتخاب می­کرد نه تنها قصد درگیر کردن ذوق زیبایی­شناسانه­ی مخاطب خود را نداشت بلکه خود وی نیز در انتخاب این آثار بر فقدان ذوق صحه گذاشته بود.

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

 

از لایه­های بسیار مهم كه باید به آن توجه داشت، ایده­ای است كه اثر بر مبنای آن خلق یا به هر حال ارائه شده است. توجه به معنای اثر و مفهوم­گرایی در عرصه­ی هنر جریانی بود که در نیمه­ی دوم قرن و به صورت آشکار متاثر از دوشان آغاز شد.

 

 

در کنار رویکرد مفهومی حضور این آثار به عنوان تجلی ایده­ی هنرمند به پررنگ شدن نقش مؤلف نیز کمک کرد. مطابق این رویکرد برای هنر تلقی شدن چیزی، باید نام مؤلف (همانطور که در مورد چشمه امضاء “R.Mutt”  تبدیل به بخشی از اثر شده است و از سوی دیگر با فاش شدن هویت هنرمند اصلی یعنی مارسل دوشان، به آن به عنوان اثر هنری توجه می­شود)، محیط و زمینه­ ارائه (چشمه با اینکه در گالری به نمایش عموم درنیامد ولی با حضور در نمایشگاه بود که بحث­ در مورد آن آغاز شد) و از همه مهمتر ایده­ای كه در پس آن است مورد توجه واقع شود. این نظریه­پردازی در عرصه­ی قدرت مؤلف معنا می­یابد. به عبارت دیگر با آنکه نام این آثار حاضرآماده است اما نمی­توان آنها را بدون دخل و تصرف در نظر آورد، اگر دوشان به عنوان هنرمند این آثار را انتخاب نمی­کرد، هرگز در گالری­ها نمایش داده نمی­شدند و بحثی در رابطه با آنها در نمی­گرفت، همچنانکه اگر کسی به تقلید صرف این انتخابها بپردازد کار وی ارزشی نخواهد داشت، یگانگی این آثار نه در نوع خلق آنها بلکه در رویکرد فکری هنرمندی است که آنها را انتخاب کرده است.

 

 

از سوی دیگر توجه به حاضرآماده­ها بعنوان آثار هنری زمینه­ای شد تا فیلسوفانی همچون دانتو و دیکی مسئله­ی «عالم هنر» و «نظریه­ی نهادی هنر» را مطرح کنند. این دیدگاه­ها، به علت توجه خاصی که به آثار دوشان بخصوص «چشمه» داشتند (در واقع این اثر را بعنوان نقطه­ی شروع نظریات خود لحاظ کردند) و با توجه به تحولی که در زمینه­ خوانش اثرهنری ایجاد کردند قابل بررسی هستند.

 

 

رویکردهای اغلب متناقضی که نسبت به حاضرآماده­ها وجود دارد تا حدی بخاطر مواضع ضد و نقیضی است که خود دوشان در نقل­قول­های مختلف اتخاذ کرده است، وی گاهی بر اندیشه­های فلسفی و گاهی برضدفلسفی بودن، بر ضد هنر بودن یا هنرمند بودن و گاهی بر جنبه­های روانشناسانه­ی قابل ردیابی در آثارش صحه گذاشته است تا جایی که خوانش­های گوناگون و گاه متضاد بر پایه­ی آثار و گفته­های وی ممکن شده است. گزارش و بررسی این رویکردهای زیبایی شناسانه و فلسفی در مورد مجموعه­ی «حاضرآماده» و در این مجموعه با توجه خاص به «چشمه» (بدلیل توجه ویژه­ای که رویکردهای مختلف نسبت به این اثر خاص داشته­اند و آن را مبداء قضاوت یا رهیافت خود قرار داده­اند) می­تواند در فهم بهتر این رویکردها و آثار حاضرآماده­ی دوشان راهگشا باشد.

 

 

از این رو برای درک بهتر وضعیت آثار حاضرآماده به عنوان اثر هنری و همچنین بررسی رویکردهای فلسفی مرتبط با آن، در ابتدا و در فصل اول به معرفی دوشان و زمینه­ شکل­گیری آثار حاضرآماده پرداخته خواهد شد. پس از آن آثار حاضرآماده و چشمه به صورت خاص از لحاظ شکل مادی و تاریخ حضور در عرصه­ی هنر مورد بررسی قرار خواهند گرفت. همچنین برای درک بهتر لزوم توجه به این آثار اهمیت هنری و فلسفی آن­ها برشمرده خواهد شد.

 

 

فصل دو به بررسی آراء و نظرات فلسفی مرتبط با آثار حاضرآماده اختصاص دارد و در این زمینه به رویکرد مفهومی که معنا را مقدم بر فرم اثر می­داند و تناقض همراه با آن، اهمیت مولف و مخاطب و جریان خودآیینی هنر، و در نهایت رویکرد زیبایی­شناسانه­ی کانتی به آثار حاضرآماده پرداخته خواهد شد.

مطالعه ارتباط بین چند شکلی های حذف و اضافه موجود در اینترون 3 ژن XRCC4 و اینترون 16 …

 

 

 

1-1- اسکیزوفرنیا

 

 

 

 

 

اسکیزوفرنیا (روان گسیختگی) سندرومی بالینی شامل آسیب های روانی متغیر اما عمیقاً ویرانگری است که شناخت، هیجان[1]، ادراک و سایر جنبه های رفتار را درگیر می کند. بروز این تظاهر در افراد مختلف و در طول زمان متغیر است اما تأثیر بیماری همواره شدید و معمولا دیرپا[2] است. اسکیزوفرنیا معمولاً قبل از 25 سالگی شروع می شود و تا آخر عمر پایدار می ماند و هیچ یک از طبقات اجتماعی از ابتلای به آن مصون نیستند. بلویلر[3] اصطلاح اسکیزوفرنیا را وضع کرده است تا مبیّن گسیختگی[4]هایی باشد که میان فکر، احساس، و رفتار بیماران مبتلا به این اختلال وجود دارد (کاپلان، 1378).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

یک درصد جمعیت جهان، به اختلال اسکیزوفرنی دچار هستند و معمولا گزارش می شود که به طور مساوی بر جنس زن و مرد تاثیر گذار است (هر چند بحث در مورد خطر بیشتر برای مردان وجود دارد (Aleman et al., 2003).

 

 

میزان بروز سالیانه اسکیزوفرنی از 5/0 تا 5 در صد در هر 10000 نفر متغیر است و این میزان در نواحی جغرافیایی مختلف نیز یکسان نیست. مثلاً، میزان بروز اسکیزوفرنی در افرادی که در نواحی شهری جوامع صنعتی به دنیا آمده اند بیشتر است (کاپلان، 1378).

 

 

 

 

 

 

دانلود مقالات

 

 

 

1-1-2- علائم اسکیزوفرنیا

 

 

– نشانه های مثبت[5]: رفتارهای عجیبی هستندکه به رفتارهای عادی فرد بیمار افزوده می شوند و شامل هذیان ها[6]، تفکر و گفتار از هم گسیخته، توهم[7] و رفتارهای عجیب و غریب[8]می باشند.

 

 

 

 

 

انواع هذیان:

 

 

هذیان گزند و آسیب[9]: فرد مبتلا تصور می کند دیگران می خواهند به او آسیب برسانند.

 

 

هذیان عظمت (بزرگ منشی)[10]: به عنوان مثال فرد مبتلاء تصور می کند ناپلئون است.

 

 

هذیان کنترل: فرد مبتلاء تصور می کند دیگران افکار او را کنترل می کنند.

 

 

هذیان تنی (بدنی، جسمی)[11]: فرد تصور می کند فکر و ذهنش پاره می شود.

 

 

توهم: در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، هر یک از پنج حس ممکن است دچار حالات توهمی گردد. اما شایع ترین توهم ها، توهم های شنوایی است. این صداها اغلب به تهدید، اهانت، اتهام یا فحاشی می پردازند. ممکن است دو یا چند صدا باشند که با هم به گفتگو می پردازند و یا یک صدا باشد که در مورد زندگی یا رفتار بیمار اظهار نظر می کند. توهم های بینایی هم شایع است، اما توهمهای لمسی، بویایی و چشایی معمول نیست.

 

 

– نشانه های منفی[12]: شامل کمبودهایی در شخصیت است و عبارتند از واکنش های سطحی، از دست دادن اراده، گریختن از اجتماع، عدم بروز عواطف[13] و عدم لذت[14] از زندگی می باشد.

 

 

– اختلالات شناختی[15]: شامل اختلال در توجه، حافظه، تمرکز، یادگیری و حل مساله می باشد. اختلالات شناختی دارای تاثیری منفی بر روی عملکرد های روزانه فرد می باشد (Palmer et al., 1997, Goldberg et al., 1995).

بررسی نقش عملکرد پلیس 110 در نگرش مردم به احساس امنیت در بین شهروندان منطقه 8 تهران

جدای از مفهوم عمومی امنیت كه مصونیت كامل در مقابل هرگونه تهاجم است و در راستای مسئولیتهای جمعی كلیه افراد و سازمانها قرار می گیرد . این مفهوم داری سطوحی گوناگون است كه امنیت اجتماعی از آن جمله است كه در حد واسط امنیت فردی و ملی قرار می گیرد و امنیت اجتماعی كه برقراری امنیت را درچارچوب گروه های اجتماعی و نحوه ارتباط و تعامل میان آنها جستجو می كند چشم انداز نوینی درمورد امنیت بوده كه درآن مؤلفه های اجتماعی در تكوین و استقرار و استمرار آن نقش برجسته ای دارند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پروژه دانشگاهی

 

 

پلیس 110 بعنوان یك مركز كنترل ، هدایت و سازماندهی ارتباطات و عملیات ، یكی از نهادهای نیروی انتظامی محسوب می شود كه یك تحول بزرگ و اساسی در نظام خدمات انتظامی كشور است(محمدزاده،1381:5).

 

 

امنیت ابعاد مختلفی چون امنیت جانی ، امنیت مالی ، امنیت شغلی، امنیت عاطفی، امنیت  اخلاقی و سیاسی دارد.

 

 

امنیت جانی یعنی تضمین جسم و جان افراد در برابر خطرها و آسیب هایی كه مانع حیات   می شود و امنیت مالی یعنی تضمین داراییهای مردم از سرقت و دزدی ، كه  قتل ، آدم ربایی، تصادفات ، فحشاء ، سرقت ، مشاجرات و درگیری های خیابانی ، تولید و پخش مواد مخدر از مهمترین این دو بعد امنیت می باشد(خوش فر،1379: 147).

 

 

در دنیای امروز و حتی در قرن اخیر اطلاع رسانی ،آگاهی دادن ، بالابردن قدرت شناخت و تشخیص مردم ازمهمترین و اساسی ترین روش های دولتها ، سازمانها و شركتها برای رسیدن به اهداف مختلف است .

 

 

واقعیت این است كه مجرمین هدفهای خود را بر اساس اطلاعاتی برآورد و انتخاب می كنند كه این اطلاعات اغلب از طرف مردم عادی نادیده گرفته می شود . بسیاری از اوقات ، بزهكاران از غفلت و بی توجهی مردم سوء استفاده می كنند . عدم آگاهی مردم از قوانین و مقررات می تواند زمینه فعالیت مجرمین و بزهكاران را بیشتر كند و با توجه به اهداف فوق الذكر و اینكه نقش پلیس در زندگی مردم نقشی حیاتی و مؤثراست ، ایجاد رابطه ای پویا و متقابل بین شهروندان و پلیس به ایجاد محیط امن كمك زیادی می كند. لذا بررسی نقش عملكرد پلیس بر احساس امنیت مردم می تواند در شناخت نیازهای مردم درحوزه های مختلف و نقاط ضعف و قوت آن مؤثر باشد .

 

 

پژوهشگر در انتظار آن است که بداند ناامنی چگونه بوجودمی آید؟ ناامنی حاصل خلأ چه مولفه هایی است؟

 

 

احساس امنیت و امنیت دو مقوله درهم تنیده ولی جدا از هم هستند. چرا كه ممكن است در جایی امنیت باشد ولی بنا به دلائلی مردم احساس امنیت نكنند و یا بالعكس . دراین تحقیق نیز برآنیم كه بدانیم جامعه آماری مورد نظر در محل زندگی خود احساس امنیت می  كنند؟ و درک و نگرش عامه مردم (پاسخگویان) نسبت به احساس امنیت و عملکرد پلیس چگونه است ؟